سلسله درسهائی از قرآن – سوره شوری – قسمت بیست و یک
«سوره شوری» تبیین مبانی «عدالتمحور» و «شوریمحور» اسلام قرآنی، در بستر جنبش رهائیبخش پیامبر اسلام بر پایه «وحی نبوی»
«وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکمُ»، «وَ أَمْرُهُمْ شُوریٰ بَینَهُمْ»
بیشک یکی از مهمترین عواملی که باعث گردیده است تا زندگی و حیات نبوی پیامبر اسلام از آغاز تا انجام صورت تاریخی پیدا کند، خود آیات قرآن است که شارح بزرگ و همیشگی حرکت پیامبر اسلام از آغاز تا انتها بوده است؛ و البته «دلیل اصلی اینکه قرآن بزرگترین شارح حیات نبوی پیامبر اسلام است این است که تمامی آیات قرآن در بستر پراکسیس اجتماعی و سیاسی و باطنی پیامبر اسلام نازل شدهاست» و بهجز 5 آیه اول سوره علی («اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ - خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ - اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ - الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ - بخوان به نام پروردگارت، همان که آفرید آدمی را از علی، بخوان و پروردگارت کریمتر است، همان که به سبب قلم، بیاموخت») که در غار حرا بر پیامبر اسلام نازل شدهاست، «هیچ آیه دیگری از قرآن در غار و غارنشینی بر پیامبر اسلام نازل نشده است»؛ و اصلاً طبق شهادت تاریخ، «پیامبر از بعد از نزول این پنج آیه سوره علی (که در شب بعثت بر پیامبر اسلام نازل شدهاست) دیگر هرگز به غار برنگشته است.»
لهذا «تمامی آیات قرآن (منهای پنج آیه اول سوره علی که در غار حرا بر پیامبر اسلام نازل شدهاست) بر پیامبر اسلام در صحنه نبرد اجتماعی و سیاسی و یا در دوران انسانسازی و فردسازی مکی یا دوران جامعهسازی مدنی نازل شدهاست» لازم است در اینجا به این مطلب هم اشاره بکنیم که حسین حاجی فرج (معروف به عبدالکریم سروش) در راستای بسترسازی نظری رویکرد لیبرالیستی سیاسی و اقتصادی خودش در چارچوب سرمایهداری نئو لیبرالیستی جهانی و برای تبیین لیبرالیسم فردی مورد اعتقاد خودش در کادر اسلام صوفیانه دنیاگریز و اختیار ستیز و فردگرا و جامعهستیز، تلاش میکند تا وحی نبوی پیامبر اسلام (که در صحنه پراکسیس اجتماعی و سیاسی و انسانی در دو فرایند 13 سال مکی و 10 ساله مدنی بر او نازل شدهاست) بهصورت خوابنامه پیامبر اسلام تعریف نماید؛ که البته هدف اصلی او از این بیان و تعریف (ایشان و بستر نزول آیات قرآن توسط پیامبر اسلام) در راستای تبیین فردگرایی رویکرد نئو لیبرالیستی خودش میباشد. همان پروژهای که حسین حاجی فرج در طول نیم قرن گذشته (با هم دستی چهرههای معلوم الحالی چون داریوش شایگان و سید حسین نصر) جهت شریعتی زدایی کردن جامعه ایران در داخل و خارج از کشور دنبال میکردند.
ولی در خصوص «خوابنامه خواندن قرآن هدفی است که او جهت قرآن زدایی کردن (مانند شریعتی زدایی) نسل جوان و تحصیل کرده علی الدوام دنبال مینماید» چراکه او بهخوبی میداند «تا زمانی که دینامیسم قرآن برای نسل تحصیل کرده جوامع مسلمان و از جمله جامعه ایران دارای معنی و مفهوم باشد، با اسلام قرآنی دینامیک در جامعه امروز ایران علاوه بر اینکه میتوان اسلام دگماتیست فقاهتی، زیارتی، روایتی، ولایتی و حکومتی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم (و حوزه فقاهتی شیعه سنی که در طول بیش از هزار سال گذشته این اسلامهای ارتجاعی دگماتیست را نهادینه کردهاند) میتوان به چالش کشید، توسط همین اسلام دینامیک قرآنی هم میتوان اسلام صوفیانه دنیاگریز و فردگرا و جامعهستیز و اختیار ستیز امثال حسین حاجی فرج را هم به چالش کشید و توسط اسلام دینامیک قرآنی در همین عصر و زمان، میتوان اسلام تطبیقی بازسازیشده جامعهسازانه و انسانسازانه معلمان کبیرمان محمد اقبال لاهوری و شریعتی را هم بازتولید کرد.
همان اسلام بازسازیشده تطبیقی جامعهسازانه و انسانسازانهای که «لازمه و بسترساز تحول فرهنگی همه جانبه در راستای تحول انقلابی عظیم اجتماعی تکوین یافته از پایین جامعه بزرگ ایران میباشد؛ و بدون آن تحول عمیق فرهنگی (توسط اسلام دینامیک تطبیقی بازسازیشده) هرگز امکان دستیابی به تحول انقلابی اجتماعی تکوین یافته از پایین در جامعه مسلمان ایران وجود ندارد» آنچنانکه «بدون تحول عمیق و انقلابی اجتماعی تکوین یافته از پایین در جامعه ایران امکان دستیابی به دموکراسی شورایی یا دموکراسی مستقیم سه مؤلفهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی تکوین یافته از پایین بر پایه شوراهای فراگیر و همگانی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر که همان دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای یا توزیع عادلانه و اجتماعی و دموکراتیک سه مؤلفه قدرت و ثروت و اطلاعات در جامعه ایران وجود ندارد.»
علی ایحال، بدینترتیب بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 46 سال گذشته (از خرداد 1355 الی زماننا هذا) چه در فرایند درونی و چه در فرایند برونی و همچنین چه در فاز سازمانی یا عمودی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای یا توزیع عادلانه و اجتماعی و دموکراتیک سه مؤلفه قدرت و ثروت و اطلاعات بهعنوان برنامه حداکثری خود دنبال کرده است.
ج - علت اینکه در قرآن در ادامه همان آیه 7 سوره شوری میگوید: «... وَتُنْذِرَ یوْمَ الْجَمْعِ لَا رَیبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَفَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ - و از روز جمع که شکی در آن نیست انذار بدهی، روزی که دستهای به جنت و دسته دیگر در جهنم خواهند بود» این است که توسط این قسمت از آیه قرآن میخواهد، «در عرصه تبیین فلسفه نبوت پیامبر اسلام و وحی نبوی و قرآن، اصل نبوت را در پیوند با اصل معاد قرار بدهد» آنچنانکه در ادامه همین آیات در آیه 10 الی 12 قرآن موضوع نبوت و وحی نبوی را به اصل توحید همپیوند میدهد و میگوید: «... فَحُکْمُهُ إِلَی اللَّهِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبِّی عَلَیهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیهِ أُنِیبُ - فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا یذْرَؤُکُمْ فِیهِ لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ - لَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشَاءُ وَیقْدِرُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ - این خداست که پروردگار من است، و من تنها بر او توکل میکنم و بهسوی او باز میگردم. او که پدید آورنده آسمانها و زمین است و از جنس خود شما برایتان همسرانی آفرید و نیز برای چارپایان جفت خلق کرد و به این وسیله نسل شما و چارپایان را زیاد کرد. هیچچیزی مثل او نیست و او شنوا و بینا است.»
علی ایحال، در همین رابطه است که در تفسیر آیات 7 تا 12 سوره شوری باید بگوییم که «قرآن برای تبیین فلسفه نبوت پیامبر اسلام سه اصل نبوت و معاد و توحید را در پیوند با هم قرار میدهد تا این درس را به ما بدهد که هرگز مبانی کلامی و فلسفی اسلام دینامیک قرآنی که استوار بر سه اصل توحید و نبوت و معاد میباشد، نمیتوان بهصورت مکانیکی و جدا از هم تبیین و تفسیر کرد»؛ یعنی «توحید منهای نبوت و معاد و نبوت منهای توحید و معاد و معاد منهای توحید و نبوت در عرصه تبیین و تفسیر در چارچوب اسلام دینامیک قرآنی امری غیر ممکن میباشد» بیشک این بزرگترین درسی است که قرآن بهعنوان یک متد و روش به ما میآموزد.
علیهذا، در همین رابطه است که معلم کبیرمان مولانا علامه محمد اقبال لاهوری در کتابگراسنگ بازسازی فکر دینی در اسلام که مانیفست منظومه معرفتی او باشد، در راستای تبیین مبانی کلامی و فلسفی اسلام تطبیقی بازسازیشده «سه اصل توحید و نبوت و معاد را در فصول دوم تا پنجم کتاب بازسازی فکر دینی در پیوند با هم تبیین مینماید، نه بهصورت مکانیکی و جدای از یکدیگر که امری غلط میباشد.»
د - در آیه 8 سوره شوری که میگوید: «وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِنْ یدْخِلُ مَنْ یشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ و الظالمون مَا لَهُمْ مِنْ وَلِی وَلَا نَصِیرٍ - اگر خدا میخواست میتوانست همه را امتی واحد قرار دهد، اما هر کس را بخواهد در رحمتش داخل سازد و ستمگران هیچ سرپرست و یاوری نداشتهباشند» قرآن در این آیه در راستای تبیین فلسفه نبوت (آنچنانکه فوقا هم در تفسیر آیه 213 مطرح کردیم) بهدنبال آن است که فلسفه نبوت را بر پایه دیالکتیک اجتماعی تبیین نماید و هدف ارسال پیامبران الهی را در راستای حل کردن دیالکتیک اجتماعی تعریف و تبیین نماید در این رابطه:
اولاً باید عنایت داشته باشیم که «از نظر قرآن جامعه بشری در آغاز تکوین و صورت بدوی آن صورت امت واحده داشته و هیچگونه تضاد اقتصادی و اجتماعی در جامعه وجود نداشتهاست.»
ادامه دارد