سلسله درس‌هایی از نهج‌البلاغه – قسمت بیست و دو

«فهم و شناخت تطبیقی نهج‌البلاغه» برای «فهم و شناخت تطبیقی قرآن»

 

باری آنچه از گفته‌های فوق عبدالرحمن بن خلدون تونسی در «مقدمه تاریخ العبر» خود برای ما قابل فهم است اینکه:

الف – ابن‌خلدون اختلاف بین امام‌علی و معاویه را از روی اجتهاد در راه حق تعریف و تبیین می‌کند.

ب – این خلدون بر این باور است که اختلاف بین امام‌علی و معاویه از زمانی صورت جنگ و فتنه پیدا کرد که به‌جای حق و اجتهاد مقتضای عصبیت جایگزین شد. یادآوری می‌کنیم که کلمه و ترم عصبیت در ادبیات و دیسکورس ابن‌خلدون به‌منزله محوری می‌باشد که تقریباً تمامی نظریه‌پردازی اجتماعی و تاریخی ابن‌خلدون بر پایه آن انجام گرفته است؛ و به‌معنای همکاری و یاری‌گری به یکدیگر است و میان کسانی حاصل می‌شود که یکی از پیوندهایی مانند خویشاوندی یا هم دینی و یا هم مسلکی یا قبیله‌ای و نژادی و غیره به هم‌پیوند می‌دهد.

ج - ابن‌خلدون معتقد بود که هم امام‌علی و هم معاویه در مقاصدی که داشتند بر حق بودند تنها تفاوت آنها در این بود که معاویه آهنگ حق کرد ولی در اصابت به‌حق خطا کرد.

د - از نظر ابن‌خلدون حاصل رسالت پیامبر اسلام در عربستان این بود که او توانست قبایل عربستان را توسط عصبیت عربی در زیر لوای دین اسلام متحد گرداند در نتیجه همین اتحاد بر پایه عصبیت عربی توسط اسلام از نظر ابن‌خلدون باعث گردید تا آنها به‌سوی ایران و روم لشکرکشی کنند و سرزمین‌هایی که خداوند به آنها وعده داده‌بود تصاحب کنند.

ه – از نظر ابن‌خلدون فتوحات و اقتصاد غارت و غنیمتی وعده‌های صدق خداوندی بوده است که نصیب اعراب متحد شده توسط عصبیت عربی بر پایه اسلام شده بود.

و - از نظر ابن‌خلدون رویکرد سلطنت و پادشاهی خواه‌ی معاویه علاوه بر اینکه مورد تائید عمر بوده است امری مثبت برای اسلام و مسلمانی هم بوده است.

باری آن چنانکه قبلاً هم مطرح کردیم بر خلاف رویکرد ابن‌خلدون «عامل انحطاط و انحراف مدینه النبی یا جامعه پیامبر اسلام در فرایند 25 سال پسا رحلت پیامبر اسلام تکیه خلفای دوم و سوم بر فتوحات و لشکرکشی خارج از عربستان و تکیه‌بر اقتصاد غارت و غنیمتی و تقسیم ناعادلانه غنایم عظیم حاصل از آن فتوحات بوده است». لهذا در همین رابطه بود که امام‌علی بر پایه شعار و برنامه و رویکرد عدالت فرا دینی و فرا فقهی و انسان‌محور و جامعه‌محور و جنبشی خود در مؤلفه‌های مختلف آن با تکیه‌بر جنبش عدالت‌خواهانه اپوزیسیون 25 ساله حاکمیت (که در فرایند 25 سال پسا رحلت پیامبر اسلام تحت رهبری خود امام‌علی تکوین پیدا کرده‌بودند که البته این جنبش عدالت‌خواهانه اپوزیسیون 25 ساله حکومت و خلافت حاکم در جریان مبارزه با خلافت عثمان تحت عنوان شاخه مدینه‌ای جنبش با شاخه مصری «جنبش عدالت‌خواهانه مردم مصر» پیوند پیدا کردند) پس از قتل عثمان به خلافت رسید.

قابل‌ذکر است که پس از پیوند دو شاخه مدینه‌ای و مصری جنبش عدالت‌خواهانه بر علیه نظام عثمانی و قبل از قتل عثمان امام‌علی توسط کنش‌گران هر دو شاخه مدینه‌ای و مصری جنبش عدالت‌خواهانه به‌عنوان لیدر مشترک این جنبش انتخاب شده بود مع الوصف در رابطه با همین «جایگاه لیدری امام‌علی در جنبش مشترک دو شاخه‌ای مدینه‌ای و مصری عدالت‌خواهانه خودجوش و خودسازمان‌ده و تکوین یافته از پایین بود که تمامی مذاکرات جنبش دو شاخه‌ای ائتلاف پیدا کرده با عثمان و نظام عثمانی از طریق امام‌علی صورت می‌گرفت و امام‌علی به‌عنوان سخنگوی رسمی کنش‌گران جبهه دو شاخه‌ای جنبش عدالت‌خواهانه فوق تا قبل از قتل عثمان بود». هر چند که «شاخه مدینه‌ای جبهه عدالت‌خواهانه اپوزیسیون حکومت تحت رهبری امام‌علی با قتل عثمان مخالف بودند اما به هر تقدیر عثمان توسط شاخه مصری جنبش عدالت‌خواهانه به قتل رسید» علی ایحال «با قتل عثمان و فشار کنش‌گران دو شاخه مصری و مدینه‌ای جنبش عدالت‌خواهانه امام‌علی (علی‌رغم میل خودش) مجبور به پذیرش خلافت در چارچوب همان سه اصلی که خود امام‌علی در شورای تعیین جانشینی عمر بن خطاب خلیفه دوم در پاسخ به درخواست عبدالرحمان بن عوف مطرح کرده بود (کتاب‌الله و سنت رسول الله و رویه خودش) شد.»

پر واضح بود که امام‌علی پس از قبول خلافت (بر پایه تحلیل مشخصی که از نظام عثمانی داشت و بر پایه رویکرد عدالت‌خواهانه‌ای که در طول 25 سال پسا رحلت پیامبر اسلام به‌عنوان لیدر جنبش عدالت‌خواهانه اپوزیسیون حکومت یا شاخه مدینه‌ای این جنبش داشت) مؤلفه عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی را در رأس شعار و برنامه خود قرار بدهد. لذا از اینجا بود که «برای امام‌علی در طول 5 سال خلافت‌اش عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی ترازو و شاخص سنجش تمامی برنامه و تاکتیک و استراتژی و تعیین سیاست‌های داخلی و خارجی حکومت عدالت‌خواهانه او بودند» و در چارچوب و «منشور همین عدالت فرا دینی و فرا فقهی و انسان‌محور و جامعه‌محور و جنبشی و چند مؤلفه‌ای خود بود که امام‌علی از همان آغاز ورود به عرصه خلافت و حکومت تمامی استراتژی 25 ساله گذشته خلفای ثلاثه را به چالش کشید»؛ یعنی هم فتوحات و لشکرکشی به خارج از عربستان را تعطیل کرد و هم به اقتصاد غارت و غنیمتی پایان داد و هم‌بر تقسیم عادلانه بیت‌المال به‌صورت بالسویه برای همه مردم تکیه کرد. لذا به همین دلیل بود که در خطبه فوق (خطبه 126 نهج‌البلاغه) فرمود: «لو کان‌المال لی لسویت بین هم فکیف و انماالمال مال الله - اگر بیت‌المال مال شخصی من هم می‌بود من آن را بالسویه میان همه مردم تقسیم می‌کردم. پس چگونه حال که بیت‌المال مال خداست آن را بالسویه بین همه مردم تقسیم نکنم.»

ماحصل اینکه این همه باعث گردید «تا موضوع عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی در رویکرد عدالت‌خواهانه امام‌علی (در طول خلافت 5 ساله خودش) پر رنگ‌تر از مؤلفه‌های دیگر عدالت‌خواهانه او بشود و البته باز هم تکرار در تکرار می‌کنیم و هرگز از این تکرار خود خسته نمی‌شویم که امام‌علی انجام این برنامه عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی نوک پیکان برنامه و استراتژی و منشور حرکت و خلافت‌اش به‌صورت جنبشی دنبال می‌کرد نه به‌صورت فقهی و حکومتی و دستوری و دینی» و باز در همین رابطه بود که امام‌علی مدعی بود که «در این زمان قرآن ناطق من هستم» و «کتاب الله قرآن صامت می‌باشد که باید در این زمان توسط من به حرف درآید و این بزرگ‌ترین ادعایی است که پس از قطع وحی نبوی بر بشریت هنوز و هنوز هیچ انسانی در تاریخ اسلام نتوانسته است بکند» چه درسی بزرگ‌تر از این «امام‌علی می‌تواند در نهج‌البلاغه به کنش‌گران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در این زمان و در این عصر بدهد.»

بدون‌تردید می‌توانیم با ضرس قاطع داوری کنیم که «اگر کنش‌گران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران تنها و تنها و تنها همین یک درس از امام‌علی در نهج‌البلاغه در این شرایط و در این عصر و در نسل بیاموزند تمامی مشکلات تئوریک جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در مبارزه با اسلام دگماتیست فقاهتی، روایتی، زیارتی، ولایتی و اسلام دگماتیست فلسفی یونانی‌زده ارسطویی، افلاطونی، اسلام دگماتیست کلامی اشعری‌گری و اسلام دگماتیست صوفیانه جامعه‌ستیز، دنیا گریز، فردگرا، اختیار ستیز حل می‌شود» «فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ» (سوره حشر - آیه 2).

باری از اینجا بود که امام‌علی در اولین خطبه پس از قبول بیعت کنش‌گران جنبش عدالت‌خواهانه مردم مصر و مردم مدینه پرچم و منشور عدالت‌خواهی خودش را این‌چنین بلند کرد و فرمود:

«الا ان کل قطیعه اقطعها عثمان و کل مال اعطاه من مال الله فهو مردود فی بیت‌المال فان الحق القدیم لا یبطله شیی ء و لو وجدته قد تزوج به النساء و فرق فی البلدان لرددته الی حاله فان فی العدل سعه و من ضاق عنه الحق فال جور علیه اضیق - آگاه باشید هر قطعه از زمین را که عثمان بخشیده‌است و هر مالی از مال الله که عثمان به‌ناحق داده است باید به بیت‌المال برگردد زیرا هیچ‌چیزی حق قدیم و ثابت را باطل نمی‌کند لهذا اگر آن اموال را عثمان به‌ناحق بخشیده‌است پیدا می‌کنم و به‌جای اصلی آن بیت‌المال بر می‌گردانم اگر چه آن اموال مهریه زنان‌شان شده باشد و در شهرهای مختلف پراکنده شده باشد؛ زیرا در رویکرد من گشایش تنها با عدالت است و مردمی که عدالت برای آنها تنگ باشد ستم و ظلم برای آنها تنگ‌تر خواهد بود» (شرح نهج‌البلاغه – ابن ابی‌الحدید – ج 1 - ص 268). آنچه که در رابطه با خطبه فوق امام‌علی (که اولین بیانیه علنی و رسمی و اقتصادی و سیاسی امام‌علی پس از قبول بیعت و قبول خلافت می‌باشد) برای ما قابل فهم است اینکه:

اولاً از نظر امام‌علی و کنش‌گران جنبش عدالت‌خواهانه مردم مصر و مردم مدینه بر علیه نظام عثمانی «موضوع عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی و مبارزه با تبعیض‌های به ارث رسیده از نظام عثمانی در رأس همه مسائل و اوجب الواجبات می‌باشد» بنابراین از اینجا است که «امام‌علی اولین برنامه حکومتی خودش را بر محور بازپس‌گیری اموال به غارت رفته مردم توسط نظام عثمانی تعریف می‌نماید». برای فهم و شناخت وضع شکاف طبقاتی و تبعیض‌های نظام عثمانی و غارت اموال عمومی در نظام عثمانی و تحلیل از شرایطی که امام‌علی به ایراد این خطبه عظیم پرداخته است بهتر است که در اینجا به ذکر مطالبی که در این رابطه مسعودی در «مروج الذهب» آورده‌است، بپردازیم: عبدالله بن عتبه می‌گوید:

ادامه دارد