مبانی تئوریک و معرفتی

«استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه یا تحزب‌گرایانه جنبشی» - قسمت پنجم

 

«پیشگامان موتور حرکت جامعه را در یک کلمه در خودآگاهی تعریف می‌کنند» و در چارچوب دستیابی به این موتور حرکت و خودآگاهی است که به تقسیم خودآگاهی به مؤلفه‌های طبقاتی و سیاسی و اجتماعی می‌پردازند.

پیشگامان توسط این خودآگاهی می‌خواهند «توده‌ها را وادار به شورانیدن بر خویش بکنند تا آنها را از طبقه‌ای در خود، به طبقه‌ای برای خود بدل سازند

پیشگامان می‌خواهند با عقلانیت دینی، توسط اسلام تطبیقی، در جامعه دینی ایران که دین به عنوان یک نیروی عظیم تغییر دهنده می‌باشد، عقول توده‌های ایران را بر آشوبانند.

پیشگامان جامعه ایران، «خودآگاهی دینی را، برای خودآگاهی طبقاتی و خودآگاهی سیاسی و خودآگاهی اجتماعی و تاریخی می‌خواهند، نه برعکس

پیشگامان به عقلانیت نقدی در عرصه‌های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و تاریخی و اقتصادی معتقدند و در چارچوب تعریف عملی و نظری از این عقلانیت نقدی چند مؤلفه‌ای است که «حتی عقلانیت ابزاری را، در خدمت خودآگاهی‌سازی سیاسی و طبقاتی و اجتماعی و تاریخی مردم درمی‌آورد

پیشگامان ایدئولوگ نیستند تا توسط تعصب ورزیدن به اندیشه‌های نظری خود، نسبت به درد و رنج توده‌های زحمتکش شهر و روستاها، بی تفاوت باشند.

پیشگامان فقط به انسان و انسانیت حمیت می‌ورزند و همه چیز حتی اسلام و قرآن را با عینک انسان و انسانیت مورد بازشناسی و بازسازی و بازخوانی قرار می‌دهند.

پیشگامان تمام رویکردهائی که می‌خواهند به صورت اسکولاستیک، از ورای انسان و انسانیت، انسان را به خدا برسانند مبارزه می‌کنند؛ و راه خدا را از طریق انسان و انسانیت تبیین می‌نمایند.

پیشگامان «کشف حقیقت» در چارچوب خودآگاهی سیاسی و طبقاتی و اجتماعی، جامعه خود تعریف می‌کنند.

پیشگامان «کشف حقیقت» در عرصه نقد قدرت‌های سه گانه زر و زور و تزویر، در بستر استراتژی دو مؤلفه‌ای «لا»ئی و «الا»ئی می‌فهمند.

پیشگامان توسط بازسازی اسلام تطبیقی، با عقلانیت فیلسوفانه یونانی‌زده و عقلانیت اختیارکُش و اراده ستیز صوفیانه و عقلانیت فقاهتی مکلف‌پرور مبارزه می‌کنند.

پیشگامان تنها با عینک اصلاح‌گرایانه نظری و عملی، «درد و رنج توده‌ها را تعریف تاریخی و اجتماعی و اقتصادی می‌کنند، نه با عینک خدمت‌گزارانه همراه با عقلانیت ابزاری.»

پیشگامان، اصلاح و انقلاب و رفرم را در چارچوب تحول اجتماعی خاص مورد نظر خود معنی می‌کنند نه برعکس.

پیشگامان در تبیین و تعریف نیازهای اجتماعی، معتقد به آرایش و هیرارشی نیازهای جامعه هستند و در عرصه هیرارشی نیازهای جامعه، معتقدند که برای کاهش درد و رنج جامعه، باید بر نیازهای اصلی و کلیدی جامعه تکیه کرد و هرگز نباید جهت هم پوشانی نیازهای فرعی را عمده کرد. چراکه باعث ایجاد، آدرس غلط دادن به توده‌ها می‌شود.

پیشگامان با رویکرد پوپولیستی درد و رنج توده‌ها و درد و درمان توده‌ها را تعریف نمی‌کنند. تا با عینک خدمتگزاری و عقلانیت ابزاری بخواهند به کاهش درد و رنج مردم بپردازند.

پیشگامان سیاست‌زده نیستند تا نقد سه گانه قدرت زر و زور و تزویر، تنها برای نقد بخواهند بلکه بالعکس، آنها باورهای فقهی و سنتی و سیاسی و اقتصادی و کلامی مردم را توسط اسلام تطبیقی و نقد قدرت سه گانه زر و زور و تزویر به چالش می‌کشند تا «احساس و اراده مردم را از زندان چهارگانه سنت و فقه و خرافات و استبدادزدگی نجات دهند.»

پیشگامان برای نجات باورهای مردم ایران از زندان باورهای اسلام زیارتی و اسلام فقاهتی و اسلام شفاعتی و اسلام ولایتی و اسلام مداحی‌گری و اسلام روایتی، «بر اسلام تطبیقی و اسلام قرآنی و اسلام بازسازی شده اقبال و شریعتی تکیه می‌کنند.»

پیشگامان تحول آفاقی و تحول انفسی یا تحول درونی و تحول برونی یا تحول فردی و تحول اجتماعی یا تحول فرهنگی و تحول جامعه را در پیوند دیالکتیکی با هم مطالعه می‌کنند، نه به صورت مکانیکی و در طول هم.

پیشگامان دو پراکسیس باطنی‌گری و جامعه‌سازانه را به صورت جدای از هم مطالعه نمی‌کنند.

پیشگامان از آنجائیکه که وظایف خود را امری ذومراتب می‌دانند و به تقسیم سه مؤلفه‌ای وظایف خود که عبارت است از وظایف ملی و وظایف دینی و وظایف انسانی قائل‌اند، در چارچوب این تقسیم‌بندی وظایف خود است که دیگر معتقد به تقسیم گروه‌های سه گانه پیشگامان، یعنی پیشگامان انسانی و پیشگامان ملی و پیشگامان ایدئولوژیک نیستند.

پیشگامان وظایف خودشان را به سه قسمت وظایف انسانی و وظایف دینی و وظایف ملی تقسیم می‌کنند.

پیشگامان به دموکراسی و سوسیالیسم و پلورالیسم بدون ابزار معتقد نیستند، بلکه برعکس در راستای دستیابی به دموکراسی و سوسیالیسم و پلورالیسم است که آنها به استراتژی تحزب‌گرایانه جنبشی و جامعه مدنی جنبشی، به عنوان قاعده این بازی اعتقاد دارند؛ و معتقدند که بدون استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه و تحزب‌گرایانه جنبشی در جامعه، «به عنوان ابزار دموکراسی سه مؤلفه‌ای سیاسی و اقتصادی و معرفتی، امکان دستیابی به سوسیالیسم و دموکراسی و پلورالیسم نیست.»

پیشگامان به موازات اینکه در چارچوب رویکرد نقادانه خود، «سه قدرت زر و زور و تزویر حاکم را به نقد می‌کشند»، در عرصه آفت‌زدائی باورهای مردم از حصار فقه‌زدگی و سنت‌زدگی و استبدادزدگی، «خود باورهای مردم را هم به نقد می‌کشند.»

پیشگامان فقط به نقد یکطرفه بالائی‌های قدرت سه گانه معتقد نیستند، بلکه بالعکس در کنار نقد اصحاب سه گانه قدرت، مردم را هم نقد می‌کنند.

پیشگامان در عرصه تشکیلات افقی معتقد به رابطه مستقیم با مردم هستند و هرگز حتی در عرصه فضای مجازی هم هیچگونه سرپل و واسطه‌ای جهت پیوند و رابطه با مردم نمی‌پذیرند.

پیشگامان برای دعوت گروه‌های مختلف اجتماعی در عرصه تشکیلات افقی و بر پایه تکیه بر تشکیلات عمودی و پیوند با مردم، «از زندگی و مبارزه صنفی مردم شروع می‌کنند و به صورت مجرد مانند استراتژی چریک‌گرا و ارتش خلقی تلاش نمی‌کنند تا جهت پیوند با مردم، مردم را برای تشکیلات عمودی خود بخواهند.»

پیشگامان تشکیلات عمودی را برای تشکیلات افقی می‌خواهند.

پیشگامان در راستای استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه و تحزب‌گرایانه خود، مردم و گروه‌های اجتماعی را از زندگیشان جهت حرفه‌ای کردن آنها در تشکیلات عمودی جدا نمی‌کنند.

پیشگامان می‌کوشند تا توسط پراکسیس صنفی، مردم را در عرصه کار و زندگی‌شان آموزش دهند.

پیشگامان هرگز برای آموزش مردم، «معتقد به آموزش نظری صرف نیستند، بلکه برعکس همه سخن آنها با مردم از کانال زندگی خود مردم عبور می‌دهند

والسلام.

 

 

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری