بعثت‌شناسی پیامبر اسلام – قسمت هشتاد

رابطه «دین و توحید» با مثلث «دنیا، آخرت و قدرت» در رویکرد پیامبر اسلام در قرآن و امام علی در نهج‌البلاغه

بدون تردید از مهمترین کارهای پیامبر اسلام در راستای «استقرار توحید نظری و عملی در جامعه بشریت» (از قرن هفتم میلادی الی الان) تبیین توحیدی بین واقعیت‌های «عین و ذهن»، «ایده و ماده»، «دنیا و آخرت»، «روح و بدن»، «دل و دماغ یا عقل و عشق»، «طبیعت و ماوراء الطبیعت»، «فرد و جامعه»، «لاهوت و ناسوت»، «انسان با طبیعت»، «انسان با انسان» و «خدا با جهان» بوده است؛ زیرا تا قرن هفتم میلادی «به دلیل حاکمیت فلسفه یونانی ارسطوئی و افلاطونی بر اندیشه‌های بشریت» واقعیت‌های فوق صورت بیگانه از هم داشته‌اند یعنی بین «عین و ذهن»، بین «عقل و عشق»، «دنیا و آخرت»، بین «ایده و ماده»، بین «روح و بدن»، بین «طبیعت و ماوراء الطبیعت»، بین «فرد و جامعه»، بین «لاهوت و ناسوت»، بین «انسان با انسان»، بین «انسان با طبیعت» و بین «خدا با جهان» و غیره، پیوسته در طول هزاران سال دیوار چین وجود داشته است، بدین خاطر این پیامبر اسلام بود که برای اولین بار در طول تاریخ بشر در چارچوب رویکرد توحیدی خود، تمامی این دوگانی‌های موجود در اندیشه‌های بشریت را به چالش کشید؛ و در همین رابطه است که معلم کبیرمان شریعتی در تعریف و تبیین رویکرد توحیدی پیامبر اسلام می‌گوید:

«اسلام (پیامبر اسلام، نه اسلام تاریخی) بیشتر از یک اصل ندارد (که اصل، اصلاً یکی است و چند اصل بودن ناممکن و بی‌معنی است، چه اصل یعنی تنه درخت و درخت اگر هزاران شاخه هم داشته باشد، بیشتر از یک تنه ندارد) و آن هم توحید است که (در اسلام پیامبر اسلام نه اسلام تاریخی) زیربناست؛ و هرچه جز این (در اسلام پیامبر اسلام) روبناست؛ بنابراین (اسلام قرآن) نمی‌تواند چند تا جهان‌بینی داشته باشد. جهان‌بینی اسلام (قرآن یا پیامبر اسلام) یکی است، آن هم جهان‌بینی توحیدی، در چهار بعد 1 - جهان‌بینی به معنای اخص، یعنی کیفیت تلقی از هستی با نگاه توحیدی. 2 - کیفیت تاریخ، یعنی حرکت یا توجیه تاریخی با رویکرد توحیدی. 3 - نظام اجتماعی، یا جامعه بشری در بینش توحیدی. 4 - اخلاق یا چگونگی انسان، یا توجیه ارزش‌های بشری با رودیکرد توحیدی؛ بنابراین، این توحید است که به معنای زیربنای اسلام (قرآنی یا اسلام پیامبر اسلام) می‌باشد. به بیان دیگر، توحید، تنها در حصار فلسفی و کلامی خودش، آنچنانکه در تاریخ و در اذهان متفکران و روحانیان همیشه وجود داشته است، محصور نیست. توحید به معنای وحدت ذات خداوند، انعکاسات و التزامات منطقی این جهانی، مادی و انسانی دارد. اعتقاد به توحید در عین حال زیربنای وحدت بشری و همچنین زیربنای وحدت طبقاتی انسانی و نیز به معنای یک وحدت عام در هستی است که در آن انسان در مسیر طبیعت تکامل پیدا می‌کند؛ بنابراین، توحید به عنوان یک جهان‌بینی عبارت است از نوع فهم جهان در ذهن انسانی که به توحید معتقد است و بعد انعکاس این جهان‌بینی مبتنی بر توحید در تلقی و در تفسیر دیگر مسائل فلسفی و هم چنین تأثیر این جهان‌بینی توحیدی در رفتار، در احساس، در اندیشه، در روابط اجتماعی و در نظام حاکم بر جامعه است. باری، در جهان‌بینی توحیدی، جهان به عنوان وجود و هستی عبارت است از مجموعه عناصر و قوانین و پدیده‌ها و حرکات گوناگونی که مجموعاً یک نظام هماهنگ را به نام آفرینش و یک پیکره واحد را که به یک روح زنده است و به یک اراده، متحرک است و در عین حال دارای احساس، شعور و منطق و هدف است، در ذهن موحد تصویر می‌کند. در جهان‌بینی مبتنی بر توحید، جهان یک اندام می‌شود، جهان و طبیعت یک پیکر می‌شود که نظام واحدی بر آن حاکم است. بر چه چیز آن؟ بر عناصر مختلفش، مادی یا معنوی، روح یا جسم، پست یا بالا فرقی نمی‌کند. همه عناصر در عالم دارای یک وحدت هماهنگ‌اند، چه پاک‌ترین و متعالی‌ترین عناصر مجرد متافیزیکی باشد، چه پست‌ترین عنصر خاک، از یک روح واحد، حیات می‌گیرند، از یک خون واحد تغذیه می‌کنند و هم چنین یک حرکت و یک عقل و یک تدبیر و یک هدف واحد بر همه حاکم می‌شود. پس توحید وحدت طبیعت با ماوراء الطبیعت، انسان با طبیعت، انسان با انسان و خدا با جهان و با انسان را تفسیر می‌کند و همه را در یک نظام کلی هماهنگ و زنده و خود آگاه تصویر می‌نماید. همچنین توحید به عنوان یک سیستم فکری که نظام اجتماعی خاصی را تفسیر می‌کند و با زیربنای اجتماعی خاصی قابل توجیه و تأویل و تطبیق است. با این رویکرد است که توحید کاملاً از آسمان به زمین می‌آید و از حوزه‌های تعلیم و بحث و تفسیر و جدل فلسفی و کلامی و یا علمی، وارد درگیری‌های اجتماعی می‌شود و مسائلی را مطرح می‌کند که در روابط میان گروه‌ها و روابط طبقات و جبهه‌گیری فرد و رابطه فرد با جامعه و ابعاد گوناگون اجتماعی و زیربنای اجتماع و روبناهای اجتماع و انستیتوسیون‌های اجتماع و خانواده و سیاست و فرهنگ و اقتصاد و مالکیت و اخلاق اجتماعی و رفتار و روابط جمعی و فردی و خانوادگی و طبقاتی و مسئولیت‌های فرد یا گروهی را مشخص می‌کند که در برابر جامعه، دارای پایگاه فکری توحید است؛ بنابراین، در یک معنی کلی، توحید در این چهره‌اش شالوده ایدئولوژیک و سیمای فکری بنای اجتماع توحیدی است، یعنی اجتماعی بر زیربنای مادی و اقتصادی بی‌تضاد (توحید اجتماعی) و زیربنای فکری و اعتقادی بی‌تضاد، یا توحید جهانی. باری، در یک معنی کلی، در اینجا سخن از درگیری میان توحید اجتماعی است، با شرکت اجتماعی، یا توحید طبقاتی با شرک طبقاتی؛ و دریک معنای کلی‌تر، همانطور که جهان‌بینی توحید، یعنی توحید در جهان است، توحید، تفسیر وحدت‌گونه‌ای از وجود می‌باشد؛ و همچنان توحید در جامعه نیز تفسیر وحدت‌گونه‌ای از اجتماع بشری می‌کند و مانند توحید در صحنه وجود، در نظام اجتماعی، توحید یک عامل مبارزه با قدرت‌های متفرق و متضاد و خدایان آسمانی و ارباب انواع و نیروهای غیبی و ماورائی مؤثر در سرنوشت انسان‌ها، جامعه‌ها و نیروهای طبیعت است، همچنین در جامعه بشری نیز توحید اجتماعی، به عنوان یک عامل نفی کننده خداوندان زمینی مسلط بر سرنوشت‌ها و غاصبان قدرت‌ها و تعیین‌کنندگان نظام‌های اجتماعی و شکل زندگی افراد، طبقات و روابط اجتماعی و در یک معنی کلی شرک انسانی مطرح است؛ و از اینجا است که باید بگوئیم که بعد سوم توحید، توحید تاریخی می‌باشد و آن به عنوان یک بینش تاریخی است، چراکه توحید به عنوان فلسفه تاریخ و به عنوان یک جبهه‌گیری معین در حرکت تاریخ و در نبرد مستمر تاریخ بشری مطرح است؛ و توحید به معنای عینکی هست که از پشت آن باید تاریخ را دید و تحلیل کرد و فهمید و ارزیابی و نتیجه‌گیری و قضاوت نمود و موضع تاریخی خود را یافت و به خصوص و مهم‌تر از همه توحید به عنوان یک بینش علمی تاریخی، عامل بزرگی است که هم به فرد و هم به جامعه (جامعه بشری، جامعه ملی، جامعه طبقاتی یا اعتقادی) یک نوع فهم و کشف و شناخت درست تاریخی می‌دهد و در نتیجه کمک می‌کند تا هم مسیر حرکت و تحول تاریخی، گذشته فرد، گروه، طبقه، ملت و نوع بشریت و نیز معنی و مبدأ و مقصد و نقش تاریخی هر مکتبی، نهضتی، فرهنگی، مذهبی و تمدنی توجیه کند و هم سرنوشت تاریخی، یعنی آینده فرد، گروه، طبقه، ملت و نوع بشریت پیش‌بینی نماید؛ و این وجهه دوم بی‌نهایت حساس، زنده و حیاتی است. توحید که ضد شرک و نفی کننده زیربنای اعتقادی شرک است، عاملی است که یک نقش نیرومند و ریشه‌ای و انقلابی تاریخی داشته است و توجیه کننده وحدت تاریخی، وحدت نژادی، ذاتی و طبقاتی در سرگذشت انسان است و عقیده‌ای است که علیرغم همه نیروهایی که انشعاب و تفرقه تاریخی ایجاد می‌کنند، می‌کوشد تا در تاریخ انسان، وحدت انسانی، یا توحید تاریخی را تحقق بخشد و حرکت نهایی و تکاملی تاریخ را به سوی نابودی قطعی همه مرزها و حدها و فاصله‌ها و درجه‌ها و تضادها و در نتیجه، تحقق یگانگی همه جانبه در سرنوشت تاریخی و تقدیر نهایی انسان، نوید می‌دهد. باز در همین رابطه است که بعد چهارم توحید، به معنای زیربنای اخلاقی و مسئله ارزش‌ها می‌باشد؛ زیرا در تاریخ انسان توحید عاملی است که در تربیت فرد انسانی، نقش عمیقی بازی می‌کند؛ یعنی توحید از فردی که در هوا معلق است، یک انسان می‌سازد که بر دیواری تکیه می‌کند که همه وجود بر آن تکیه دارد؛ و چنین کسی که چنین تکیه گاهی در وجود پیدا می‌کند، مسلماً با هیچ بادی، با هیچ سیلی، با هیچ تازیانه‌ای، با هیچ خطری، با هیچ تهدیدی، تکان نمی‌خورد. انسانی که در زندگی معلق است و تکیه‌گاه ندارد و به پوسیده‌ها و حشیش‌ها توسل می‌جوید، آدمی است ترسان، لرزان، ضعیف که باید به هر جایی متوسل بشود، توسل به آن ریسمان زندگی که همه وجود را شیرازه بندی کرده، انسان را یک کوهی می‌کند که دیگران به آن تکیه کنند. نه کاهی که رقصان در دست هر نسیمی و هر تند بادی است و به هر حال باید به یک جائی تکیه بکند که اگر نکند، نیست و این است که توحید، ملاک ارزش‌های انسانی می‌سازد؛ و باز در این رابطه است که توحید به عنوان عاملی مطرح است که انسان را دزالینه می‌کند؛ یعنی در روزگاری که خطر الینه شدن انسان بیش از هر هنگامی وجود دارد، توحید عامل دزالینه کردن انسان و عامل باز گرداندن انسان به خویشتن انسانی و سالم و بزرگ و متعالی و خدائیش است» (م. آ - ج 16 - ص 343 و م. آ - ج 5 - ص 39 و م. آ - ج 16 - ص 161 و 162 و 169 و 170).

باری، در چارچوب همین رویکرد چهار مؤلفه‌ای توحیدی اسلام قرآن و اسلام پیامبر و اسلام امام علی در نهج‌البلاغه (نه اسلام تاریخی که اسلام قدرت و اسلام اقتدارگرا بوده) است که می‌توانیم به فرموله کردن کلام و آیات و خطبه‌های آنها بپردازیم:

1 - اعلام توحید وجودی بین دنیا و آخرت توسط پیامبر اسلام با شعار: «الدنیا مزرعه الاخره - دنیا کشتزار آخرت است.»

«اَصْلِحوا دُنْیاکمْ وَ کونوا لِاخِرَتِکمْ کاَنَّکمْ تَموتونَ غَداً - دنیای خویش را سامان بدهید و برای آخرت خویش آنچنان باشید که گویا فردا می‌میرید.»

«أعظَمُ الناسِ هَمّاً المؤمنُ یهتَمُّ بِأمرِ دُنیاهُ و أمرِ آخِرَتِهِ  - از همه مردم گرفتارتر مؤمن است که باید هم به کارهای دنیای خویش بپردازد و هم به کارهای آخرت.»

«لَیسَ مِنّا مَن تَرَک دُنیاهُ لِدِینِهِ او ترک دِینَهُ لِدُنیاهُ - از ما نیست آن که دنیای خویش را به بهانه دین و دین خویش را به خاطر دنیا رها کند.»

«اعملْ عملَ امرئٍ یظُنُّ أنْ لَن یموتَ أبدًا، واحذرْ حذَرَ امرئٍ یخشَی أنْ یموتَ غدًا - برای دنیایت آنچنان باش که تا ابد زنده‌ای و برای آخرتت آنچنانکه فردا می‌میمری.»

2 - اعلام توحید بین دین و عقل توسط پیامبر اسلام با شعار: «الدین هو العقل و لادین لمن لا عقل له - دین همان عقل است و هر که عقل ندارد دین هم ندارد.»

3 - اعلام توحید تئوری و عمل توسط پیامبر اسلام با شعار: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء - مرکب دانشمندان از خون شهیدان برتر است.»

4 - اعلام توحید بین اندیشه و عبادت توسط پیامبر اسلام با شعار: «تَفَکرُ سَاعَةِ خَیرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِینَ سَنَةً - یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت بهتر است.»

5 - اعلام توحید بین نان و ایمان توسط پیامبر اسلام با شعار: «اللّهُمَّ بارِک لَنا فِی الخُبزِ فانه لو لا ذلک ما صمنا و لا صلینا و لا اقمنا حدود ربنا - خدایا در نان برای ما برکت ده که اگر نان نباشد نه می‌توانیم روزه بگیریم و نه می‌توانیم نماز بخوانیم و نه می‌توانیم واجبات پروردگارمان را انجام بدهیم.»

ادامه دارد