سلسله درسهائی از قرآن – سوره شوری – قسمت بیست و پنج
«سوره شوری» تبیین مبانی «عدالتمحور» و «شوریمحور» اسلام قرآنی، در بستر جنبش رهائیبخش پیامبر اسلام بر پایه «وحی نبوی»
«وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکمُ»، «وَ أَمْرُهُمْ شُوریٰ بَینَهُمْ»
لذا در این رابطه است که در آیه 13 سوره شوری، قرآن میگوید: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَينَا إِلَيکَ وَمَا وَصَّينَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيهِ اللَّهُ يجْتَبِي إِلَيهِ مَنْ يشَاءُ وَيهْدِي إِلَيهِ مَنْ ينِيبُ» این آیه به صراحت مطرح میکند که «دین در وحی نبوی نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر اسلام یک دین بوده است اما شریعت در وحی نبوی آنها پنج شریعت بوده است» و به همین دلیل «در این آیه از ادیان بهعنوان جمع دین استفاده نشده است»؛ و از «عمل به دین در این آیه با عنوان «أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ» یاد شده که بهمعنای برپایی دین میباشد نه اجرای احکام فقهی که موضوع شریعت است»؛ و آیه تأکید میکند که «به اصحاب نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر اسلام ما (خداوند) تأکید کردیم که در عرصه دین تفرقه نکنند» بنابراین آنچه که از این بیان قرآن برای ما قابل فهم است، اینکه «دین وجه مشترک جوهر پنج وحی نبوی نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر اسلام است که آنها در عمل به این وجه مشترک نباید دچار تفرقه بشوند»؛ و همه آنها موظف هستند که «این وجه مشترک را به پا دارند.»
پر واضح است که این وجه مشترک پنج گانه وحی نبوی پیامبران اولوالعزم «چیزی جز همان اصول دین یعنی توحید و نبوت و معاد نمیباشد». هر چند که شرایع یا احکام در این پنج شریعت با هم تفاوت دارند؛ و البته این موضوع در آیات 52 و 53 سوره مؤمنون هم تأکید شدهاست:
«وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ - فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَينَهُمْ زُبُرًا... - و این امت شما امتی واحد است و من پروردگار شمایم ولی شما امر خود را در بین خود تکه تکه کردید»؛ و باز در آیه 19 سوره آل عمران بر این امر تأکید شدهاست و میگوید:
«إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيا بَينَهُمْ... - بهدرستی که دین نزد خدا تنها اسلام است، ولی اهل کتاب در آن اختلاف کردند با اینکه علم به آن داشتند، ولی بهخاطر دشمنی با یکدیگر این اختلاف را در دین واحد خدا راه دادند.»
رابعاً در قسمت آخر آیه 13 سوره شوری قرآن میگوید:
«اللَّهُ يجْتَبِي إِلَيهِ مَنْ يشَاءُ وَيهْدِي إِلَيهِ مَنْ ينِيبُ» که اشاره به این میشود که خداوند در عرصه ایمان به دین بینیاز از ایمان مشرکین است، چرا که اینها از ایمان آوردن استکبار میورزند و لهذا خداوند هر که را که بخواهد به دین توحید هدایت میکند.
خامسا در آیه 14 سوره شوری که میگوید:
«وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيا بَينَهُمْ وَلَوْلَا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِي بَينَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْکِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَکٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ» یعنی زمانی پیروان شرایع پنج گانه در امر دین واحد گرفتار تفرقه شدند که ظلم در جوامع آنها حاکم شد و توحید و عدالت از جوامع آنها رخت بر بستهبود.»
یادآوری میکنیم که آنچنانکه قبلاً در تفسیر آیه 213 سوره بقره مطرح کردیم، «در رویکرد قرآن این اختلاف مربوط به اختلاف در دین توسط روحانیت وابسته به دین پس از بعثت پیامبران الهی در جهت رفع اختلاف اول شکل گرفته است». علی ایحال، آنچه در آیه 13 سوره شوری مطرح میشود، «مربوط به اختلاف در دین است که بهعلت حاکمیت ظالمین یا اهل بغی بر جامعه شرایط برای اختلاف در دین حاصل شد». زیرا آنچنانکه قبلاً هم مطرح کردیم، «با حاکمیت نظام ظالمانه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بر جوامع، آنها برای نهادینه کردن نظام باطل خود بر مردم راهی جز این نداشتند جز اینکه توسط آسمانی جلوه دادن نظام فاسد خود توسط دین دستساز خودشان برای خودشان مشروعیت آسمانی کسب کنند». لهذا، از اینجا بود که «آنها در راستای به استخدام در آوردن دین مردم به نفع خود در آن دینها انشعاب و اختلاف ایجاد کردند.»
معالوصف از اینجاست که قرآن در آیه 47 سوره یونس در خصوص هدف رسالت انبیاء الهی میگوید:
«وَلِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِي بَينَهُمْ بِالْقِسْطِ... - برای هر امتی رسولی است، پس همین که رسولشان میآمد، در بین آنها قسط و عدالت بر پا میکردند.»
باری، طبق آیات قرآن، «حیات و حرکت نبوی پیامبران الهی از آغاز تا انتها در عرصه جامعه و مبارزه با نظام باطل و ظالمانه حاکم بر جامعه و در حمایت از منافع پائینیها جامعه بوده است». تا آنجا که در این رابطه قرآن در آیات 111 - 113 سوره شعراء در نقل گفتگوی بین نوح با بالاییهای قدرت سه مؤلفهای حاکم میگوید:
«...أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ - قَالَ و ما عِلْمِي بِمَا کَانُوا يعْمَلُونَ - إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ - آیا به تو ایمان بیاوریم در حالی که عدهای بیسرو پا پیرو تو شدهاند. نوح در پاسخ به آنها گفت: مرا چه کار که افعال و احوال درونی پیروانم بدانم. حساب کار آنها بر کسی جز خدا نخواهد بود.»
بنابراین، در این رابطه است که درآیه 15 سوره شوری قرآن خطاب به پیامبر اسلام «شیوه مبارزه با بالاییهای قدرت اینچنین آموزش میدهد: «فَلِذَلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَينَکُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ لَا حُجَّةَ بَينَنَا وَبَينَکُمُ اللَّهُ يجْمَعُ بَينَنَا وَإِلَيهِ الْمَصِيرُ - (ای پیامبر اسلام) تو دعوت کن و در دعوتت استقامت بورز و مقاومت بکن و دنبال هواهای آنان (بالاییهای قدرت) مرو و به آنان (بالاییهای قدرت) بگو من خود به آنچه خدا از کتاب بر من نازل کرده ایمان دارم و مأمور شدهام بین شما عدالت برقرار کنم و الله پروردگار ما و شما است، نتیجه اعمال ما عاید خود ما میشود و از شما هم عاید خودتان، هیچ حجتی بین ما و شما نیست، خدا بین ما جمع میکند و حرکت و شدن ما بهسوی اوست» (سوره شوری – آیه 15).
باری، اصول محوری که آیه 15 سوره شوری برای آموزش پیامبر اسلام در بستر حرکت رهاییبخش 23 سال مکی و مدنی تعریف مینماید و بدونتردید این اصول محوری منشور حرکت پیامبر اسلام و مسلمانان پیرو او تا آخر بوده و هست و همچنان این منشور حرکت باید منشور حرکت تمامی مسلمانان پیرو پیامبر اسلام باشد عبارتند از:
الف – استراتژی مبارزه تو تا انتها «دعوت» است، «فَلِذَلِکَ فَادْعُ - پس تو فقط دعوت کن.»
ب – در بستر استراتژی دعوت «مقاومت» کن، «وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ.»
ج - در عرصه استراتژی دعوت خود، خواستههای بالاییهای قدرت را دنبال مکن. «وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ.»
د - در بستر استراتژی دعوت به آنان (بالاییهای قدرت) بگو که «من فقط ایمان به وحی نازل شده بر خود دارم «(نه به حرفهای شما) «وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتَابٍ.»
ه – همچنین در استراتژی دعوت پیوسته اعلام کن که «من آمدهام تا بین شما برابری و مساوات بر پا کنم»، «وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَينَکُمُ.»
و- در استراتژی دعوت، شعار استراتژیک تو باید بر پایه «الله» باشد، «اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ - الله تنها پروردگار ما و شما است.»
ز – معیار اخلاق و ارزشی در استراتژی دعوت تو برای هر کس «فقط عمل اوست نه ادعای او»، «لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ.»
ح - در استراتژی دعوت حقیقت و اصول نباید قربانی مصلحت بشود یعنی هیچ حجت دیگری بین شما غیر از اصول وجود ندارد، «لَا حُجَّةَ بَينَنَا وَبَينَکُمُ.»
ط – در استراتژی دعوت اعلام کن که چون خدا «الله» و رب و ملک همه ما است، پس اوست که عامل همبستگی ماست و میتواند همه ما را به وحدت و همبستگی برساند؛ «اللَّهُ يجْمَعُ بَينَنَا.»
ی – در استراتژی دعوت پیوسته اعلام کن که حرکت و شدن ما بهسوی اوست. «وَإِلَيهِ الْمَصِيرُ.»
ادامه دارد