درد و درمان شماره 1

سوسیالیسم یا سرمایه‏داری؟ - بخش اول

1 – آیا بین سوسیالیسم و سرمایه‏داری، راه سومی وجود دارد؟

2 - آیا به سوسیالیسم باید به عنوان یک روند نگاه کرد یا یک پکیج؟

3 - اگر روند سوسیالیسم را به سه فرآیند: سوسیالیسم طبقاتی، سوسیالیسم ساختاری، سوسیالیسم برنامه‏ائی یا علمی، تقسیم کنیم وجه تمایز این فرآیندهای سوسیالیسم چه می‌باشد؟

4 - آیا سوسیالیسم طبقاتی که عبارت است از: "مبارزه با گرسنگی، مبارزه با انباشت ثروت"، نیاز به شرایط تاریخی دارد؟

5 - آیا سوسیالیسم ساختاری که عبارت است از: "مبارزه با مالکیت و فردیت و انحصار، مبارزه با دولت"، نیاز به شرایط تاریخی دارد؟

6 - آیا سوسیالیسم برنامه‏ائی یا سوسیالیسم علمی که عبارت است از: "اجتماعی شدن تولید، اجتماعی شدن توزیع بدون تحقق شرایط تاریخی"، (که عبارت خواهد بود از: الف - تحقق تولید جمعی به وسیله ماشین در نظام سرمایه‏داری ب - شکل گیری و پیدایش فشردگی طبقاتی و تان سیته کارگری) امکان پذیر خواهد بود؟

7 - آیا تولید اجتماعی با اجتماعی شدن تولید متفاوت می‌باشد؟

8 - آیا بدون تحقق نظام سرمایه‏داری بر پایه: "ماشین و سرمایه"، امکان تحقق سرمایه‏داری علمی وجود دارد؟

9 - آیا سوسیالیسم طبقاتی هم نیاز به تحقق مناسبات سرمایه‏داری دارد؟

10 - آیا سرمایه با ثروت فرق می‌کند؟ چه تعریفی برای هر کدام می‌توان ارائه کرد؟

11 - بنابه کدامین معیار شریعتی، ابوذر را سوسیالیست می‌داند؟ آیا واقعاً از نظرگاه سوسیالیسم طبقاتی می‌توانیم ابوذر را آنچنانکه شریعتی، سوسیالیست می‌نامد، سوسیالیست بدانیم؟

12 - چرا شریعتی ابوذر را نماد سوسیالیسم در اسلام می‌داند؟

13 - چرا شریعتی امام علی را که بیش از ابوذر هم با انباشت ثروت مبارزه کرد و هم با گرسنگی اجتماعی در عرصه سوسیالیسم، تبیین نمی‌کند؟

14 - چرا شریعتی جهت تبیین فلسفه تاریخ، سوسیالیسم علمی خود را به جای شکل تولید سوسیالیست‌های علمی قرن نوزدهم اروپا، شکل مالکیت را انتخاب کرد؟

15 - چرا شریعتی برای تبیین سوسیالیسم علمی خود به جای بازوی کار سوسیالیست‌های قرن نوزده اروپا، ماشین را انتخاب کرد؟

16 - چرا بدون شناخت تعریف شریعتی از ماشین، امکان شناخت سوسیالیسم علمی شریعتی وجود ندارد؟

17 - چرا خندق بین سوسیالیسم علمی قرن نوزدهم اروپا با سوسیالیسم علمی شریعتی را، ماشین و تعریف ماشین تشکیل می‌دهد؟

18 - آیا شریعتی مانند سوسیالیست‌های علمی قرن نوزدهم اروپا ماشین را ابزار تولیدی در طول ابزار تولید گذشته بشر تعریف می‌کند یا اینکه بر طبق کشف علمی خود ماشین را ابزار تولیدی در عرض ابزار تولید گذشته بشر می‌داند؟

19 - چرا شریعتی ماشین را در عرصه بازوی تولید تبیین کرد، نه مانند سوسیالیست‌های علمی قرن نوزدهم که ماشین را در بستر ابزار تولید طولی گذشته بشر مورد تبیین قراردادند؟

20 - آیا اصلا بدون فلسفه تاریخ می‌توان معتقد به سوسیالیسم علمی شد؟

21 - آیا بدون فلسفه تاریخ دم از سوسیالیسم علمی زدن، یک اعتقاد انطباقی مانند سازمان مجاهدین خلق نیست؟

22 - چرا سوسیالیسم علمی شریعتی را سوسیالیسم تطبیقی می‌نامیم؟

23 - چرا شریعتی این همه بر طبل فلسفه تاریخ می‌کوبد و برای اولین بار به مسلمین جهان آموزش داد که بدون فلسفه تاریخ، نمی‌توان دم از عدالت زد و نمی‌توان دم از آزادی زد و نمی‌توان دم از سوسیالیسم و مبارزه طبقاتی و سیاسی و دمکراتیک زد؟

24 - آیا شریعتی فلسفه تاریخ مستقل دارد یا مانند مجاهدین خلق بر فلسفه تاریخی انطباقی شش گانه (اشتراک اولیه، برده داری، سرواژی، فئودالیته، سرمایه داری، سوسیالیسم) سوسیالیست‌های قرن نوزدهم اروپا تکیه می‌کند؟

25 - آیا تبیین شریعتی از استثمار مانند تبیین سوسیالیست‌های علمی قرن نوزدهم اروپا از استثمار می‌باشد که بر پایه غارت ارزش اضافی پرولتاریای صنعتی استوار می‌باشد؟

26 - چرا شریعتی استثمار را در دو شکل: "استثمار ملی یا استعمار، استثمار طبقاتی که بر پایه غارت ارزش کار تولید کننده در دوران مختلف کشاورزی و تجاری و بازرگانی و... می‌باشد"، تبیین می‌نماید؟

27 - چرا شریعتی مانند سوسیالیست‌های علمی قرن نوزدهم اروپا بر پایه ارزش اضافی در نظام سرمایه‏داری به تبیین سوسیالیسم علمی خود نمی‌پردازد؟

28 - چرا شریعتی مانند سوسیالیست‌های علمی قرن نوزدهم ارزش اضافی را از آن پرولتاریای صنعتی نمی‌داند بلکه منهای ارزش کار پرولتاریا آنرا از آن جامعه می‌داند؟

29 - چرا شریعتی برعکس سوسیالیست‌های علمی قرن نوزدهم اروپا که طبقه بورژوازی و سرمایه دار را استثمار کننده طبقه کارگر صنعتی می‌دانند، شریعتی طبقه بورژوازی و سرمایه دار را در نظام سرمایه‏داری بیش از آنکه استثمار کننده طبقه کارگر صنعتی بداند استثمار کننده کل جامعه می‌داند؟

30 - آیا سوسیالیسم شریعتی مانند مرتضی مطهری (در کتاب مبانی اقتصاد اسلامی خود که به دستور رهبر ولایت مطلقه فقاهتی در سال 60 خمیر شد) یک سوسیالیسم خرده بورژوازی دگماتیسم فقهی است یا بالعکس، سوسیالیسم علمی شریعتی یک سوسیالیسم تاریخی دیالکتیکی مبتنی بر پراکسیس اجتماعی می‌باشد؟

31 - چرا پراکسیس شریعتی بر عمل اجتماعی استوار است؟

32 - چرا پراکسیس شریعتی با پراگماتیسم سوسیالیسم انطباقی و سوسیالیسم دگماتیسم متفاوت می‌باشد؟

33 - چرا در عرصه پراکسیس شریعتی تمامی کالاهای تولیدی سرمایه‏داری ماهیت تاریخی و اجتماعی دارد، برعکس پراگماتیسم دولتی و غیر دولتی سوسیالیسم انطباقی و سوسیالیسم دگماتیسم حزبی شریعتی هیچ کالائی را به صورت فردی در نظام سرمایه‏داری تبیین نمی‌کند؟

34 - چرا شریعتی در عرصه تبیین فلسفه تاریخ خود نظام بورژوازی را از نظام کاپیتالیسم جدا می‌کند؟

35 - چرا شناخت سوسیالیسم علمی شریعتی بدون شناخت پراکسیس و بدون شناخت ماشینیسم امری ابتر می‌باشد؟

36 - چرا از نظر شریعتی در سینه جوان ما «محمد با مارکس می‌جنگد؟»

37 - چرا از نظر شریعتی «کسی که ابوسفیانی زندگی می‌کند نمی‌تواند ابوذری فکر کند؟»

38 - چرا از نظر شریعتی "اسلام و مارکسیسم دو طبیب رقیب هستند که یک مریض مشترک دارند و آن سرمایه‏داری است؟"

39 - چرا از نظر شریعتی پارابلم اصلی زمان ما سرمایه‏داری است و تا زمانی که پارابلم سرمایه‏داری در جامعه ما حل نشود تمامی تضادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و... باید در کانتکس این پارابلم اصلی حل گردد؟

40 - چرا از نظر شریعتی «در جامعه سرمایه‏داری که عده‏ائی به سبب سرمایه سوارند و عده‏ائی به دلیل فقر پیاده هستند» سخن از آزادی گفتن حماقتی بیش نیست چرا که آزادی باید در شرایطی باشد که همه جامعه شرایط مساوی برای مسابقه داشته باشد؟

41 - چرا از نظر شریعتی فلسفه تاریخ با تاریخ فلسفه دارد متفاوت است؟ (آن‌ها که می‌خواهند تاریخ فلسفه را جانشین فلسفه تاریخ بکنند سوسیالیسم را از گردونه و بستر خود خارج می‌کنند)

42 - چرا از نظر شریعتی فلسفه تاریخ با تضاد طبقاتی هابیل و قابیل که نماینده دو نظام مختلف اقتصادی می‌باشند شروع می‌شود و با از بین رفتن تضاد طبقاتی پایان پیدا می‌کند؟

43 - چرا از نظر شریعتی تاریخ عاشورا نمایش مبارزه طبقاتی دو جریان دجله و فرات است که از کوه‌های یخ زده اشتراک اولیه تاریخ شروع می‌شود و پس از گذشت از فرآیندهای مختلف مناسبات مختلف تاریخی بالاخره به دریای اشتراک نهائی اقیانوس می‌ریزد؟

44 - چرا از نظر شریعتی اصل مهدویت تا زمانی که در کانتکس اصل انتظار تبیین نگردد یک اصل دگماتیسم است تنها زمانی اصل مهدویت شیعه می‌تواند حرکت آفرین و ارزش ساز گردد که در بستر انتظار مثبت تبیین گردد؟

45 - چرا از نظر شریعتی اصل انتظار مثبت مهدویت نمایش سمت گیری مثبت فلسفه تاریخ شیعه است؟

46 - چرا از نظر شریعتی مرز اسلام فقاهتی یا اسلام دگماتیسم و اسلام تطبیقی در تبیین سه اصل: مهدویت، ولایت، عاشورا نهفته است و تا زمانی که این سه اصل را در کانتکس فلسفه تاریخ تبیین نکنیم امکان مرزبندی تئوریک با اسلام فقاهتی وجود ندارد؟

47 - چرا از نظر شریعتی «فلاسفه پفیوزان تاریخ اند»، یعنی از نظر شریعتی فلاسفه آنهائی هستند که جهان را تماما در ذهن ارسطوئی و غیر دیالکتیک خود تفسیر می‌کنند اما قدرت تغییر جهان را ندارند؟

48 - چرا شریعتی پراکسیس را عمل اجتماعی تغییر دهنده معنی می‌کند و پراگماتیسم را عمل اقتصادی غیر اجتماعی معنی می‌کند؟

49 - چرا تا زمانی که پراکسیس و ماشینیسم شریعتی را نشناسیم، نمی‌توانیم سوسیالیسم علمی شریعتی را تبیین نمائیم؟

50 - چرا از نظر شریعتی لیبرالیسم در تمامی اشکال آن اعم از لیبرالیسم اقتصادی و لیبرالیسم سیاسی و لیبرالیسم معرفتی و لیبرالیسم اخلاقی تا زمانی که در بستر لیبرالیسم اقتصادی که همان سرمایه‏داری است تبیین نگردد، فریب بزرگی بیش نخواهد بود؟ 

ادامه دارد