مبانی تئوری حزب در اندیشه ما - درس سوم

حزب سازمانی، حزب سازمانده، حزب سازمان‏گر – بخش هشتم

3 - ارکان تئوری حزب عمودی سازمانده پیشگام:

پروسه تشکیل حزب عمودی سازمانده پیشگام دارای دو فرآیند می‌باشد:

اول - فرآیند تکوینی که بر پایه تدوین تئوری و استراتژی و برنامه حزب به انجام می‌رسد.

دوم - فرآیند استقرار حزب می‌باشد، که توسط تئوری تشکیلاتی و مبانی نظری حزب از اساسنامه‏ها تا آئین نامه‏ها به انجام می‌رسد؛ لذا پس از این که این سه رکن حزبی (تئوری، استراتژی، برنامه) را مشخص کردیم، بیائیم بر پایه این سه رکن اقدام به تدوین و تنظیم مرامنامه حزبی و اساسنامه حزبی و آئین نامه‌های حزبی بکنیم، بنابراین در عرصه ساختار حزبی ما با سه نوع حزب روبرو هستیم:

الف - حزب سازمانده.

ب - حزب سازمان‏گر.

ج - حزب سازمانی.

حزب عمودی پیشگام سازمانده: مبنای تئوریک در حزب سازمانده بر این امر استوار می‌باشد که استراتژی اقدام عملی سازمان‌گرایانه حزبی دارای دو فرآیند است:

1 – پیشگام.

2 - توده‌ها.

فرآیند اول؛ حزب سازمانده عبارت است: «از حزب عمودی که بر پایه سازماندهی پیشگام و جهت تکوین بازوی عملی حزب سازمان‏گر در فرآیند اولیه پروسس اقدام عملی سازمان‌گرایانه حزبی تکوین پیدا می‌کند».

فرآیند دوم؛ حزب سازمان‏گر: «در این فرآیند اقدام عملی سازمان‌گرایانه حزبی توسط تشکیلات افقی را بر پایه پیوند حزب سازمانده با جنبش‌های سه گانه دموکراتیک و اجتماعی و سوسیالیستی تحقق می‌سازد، رابطه حزب سازمانده پیشگام با حزب سازمان‏گر افقی، محصول جنبش‌های سه گانه دموکراتیک و اجتماعی و سوسیالیستی در رابطه هدایت‌گری است و نه رابطه رهبری کننده، سازماندهی حزب افقی سازمان‏گر (برعکس سازماندهی حزب عمودی پیشگام) از بستر محیط کار و زندگی توده‌ها و توسط یک مبارزه دموکراتیک و صنفی و علنی عبور می‌کند.»

فرآیند سوم؛ حزب سازمانی «یک حزب سیاسی و قدرتی می‌باشد که توسط جناح‌های خواهان قدرت تشکیل می‌گردد، استراتژی حزب سازمانی مشارکت یا کسب تمامیت حکومت می‌باشد و تاکتیک آن فشار از پائین جهت چانه زنی تقسیم قدرت در بالا می‌باشد، تئوری تشکیلات این حزب - بوروکراسی کلاسیک- است که تمامی احزاب قدرت در غرب این چنین می‌باشد.»

مبانی تئوری حزب عمودی سازمانده پیشگام عبارت است از:

1 - تدوین تئوری‌های عام فلسفی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... حزب.

2 - تدوین تئوری استراتژی حزب.

3 - تدوین تاکتیک‌های محوری حزب.

4 - تدوین جهت گیری طبقاتی و سیاسی و اجتماعی حزب.

5 - تدوین خواستگاه طبقاتی و بازوی اجرائی تاریخی - طبقاتی حزب.

6 - تدوین فلسفه سیاسی، فلسفه اقتصادی و فلسفه اجتماعی به صورت کنکریت در چارچوب برنامه حزب.

7 - تدوین شعارهای مرحله‌ائی حزب.

8 - تدوین تحلیل‌های مشخص از شرایط مشخص اجتماعی و اقتصادی و سیاسی جامعه.

9 - تدوین تئوری تشکیلات عام و خاص و مشخصی که حزب در چارچوب آن می‌بایست عمل بکند.

مبانی تئوری حزب افقی سازمان‏گرانه مردمی:

1 - توده‌ها با تکیه بر توان «خود» می توانند به راهی برسند و نه با تکیه بر نیروی پیشگام و چریک و ارتش خلقی و...

2 - توده‌ها باید «خود» رهبری خودشان را انجام دهند و نه این که پیشگام رهبری آن‌ها را به عهده بگیرد.

3 - توده‌ها باید مبارزه را بر پایه زندگی و محیط کار «خود» و به صورت علنی شکل دهند و نه مجرد از زندگی و محیط کار و به صورت غیر علنی و مخفی.

4 - توده‌ها باید در چارچوب شکل بندی خاص جنبش «خود» وارد جنبش اجتماعی یا جنبش سیاسی یا جنبش دموکراتیک و یا جنبش طبقاتی و سوسیالیستی بشوند.

5 - توده‌ها باید تشکیلات سازمان‌گری «خود» را بر پایه صنفی محیط کار، آن هم از شکل آماتور شروع بکنند.

6 - توده‌ها باید از بستر پروسه مبارزه صنفی و صنفی سیاسی و سیاسی صنفی، به پروسه مبارزه طبقاتی و سیاسی و اجتماعی برسند.

7 - توده‌ها باید در بستر یک مبارزه پی گیر درازمدت به اهداف استراتژیک خود برسند.

8 - توده‌ها باید در بستر پراتیک جنبش سندیکائی یا صنفی سیاسی خود با جنبش سیاسی جامعه پیوند پیدا کنند.

4 - تشریح تئوری حزبی:

آن چنان که در دو درس گذشته آموختیم:

1 - حزب سازمانی با حزب سازمانده متفاوت می‌باشد چراکه حزب «سازمانده وظیفه‌اش هدایت‌گری است اما حزب سازمانی وظیفه‌اش رهبری است».

2 - حزبی که وظیفه خود را رهبری توده‌ها می‌داند با حزبی که وظیفه خود را هدایت‌گری حرکت توده‌ها می‌داند، هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ برنامه و هم به لحاظ استراتژی متفاوت می‌باشد.

3 - در حزب سازمان‏گر، حزب و تحزب به صورت یک استراتژی می‌باشد که هدف آن ایجاد توازن قوا بین بالائی‌های قدرت و پائینی‌های قدرت می‌باشد، اما در حزب سازمانی هدفش کسب قدرت سیاسی جهت مشارکت در حکومت با بالائی‏ها یا آلترناتیوی برای تمامیت قدرت حکومت می‌باشد.

4 - در حزب سازمان‏گر - حزب به عنوان یک استراتژی- در طول جنبش‌های اجتماعی جهت هدایت‌گری و سازماندهی و تزریق تئوری و برنامه به جنبش‌های سه گانه زیر است:

الف – دموکراتیک.

ب – اجتماعی.

ج - سوسیالیستی یا طبقاتی.

در صورتی که در حزب سازمانده، حزب در «عرض» جنبش‌های سه گانه اجتماعی و دموکراتیک و سوسیالیستی یا طبقاتی واقعیت و عینیت و مادیت اجتماعی پیدا می‌کند. توضیح این که در حزب سازمان‏گر «طولی» حزب بدون شرایط عینی و ذهنی اجتماعی نمی‌تواند لباس عینیت به تن بکند چرا که سالبه انتفاع به موضوع می‌باشد و طبیعی است که تا زمانی که موضوعیت یک استراتژی مشخص نباشد، اگر استراتژی بدون موضوع جریان پیدا کند - خود استراتژی موضوع و هدف می‌شود- و همین مساله بزرگ‌ترین آفت حزبی تمامی حرکت‏های تحزب‌گرایانه گذشته ایران در طول یک صد ساله گذشته بوده است، چراکه حرکت تحزب‌گرایانه گذشته از آن جائی که در پروسس تکوین خود یک فرآیند طولی نسبت به جنبش‏های سه گانه گذشته نداشته است لذا این امر باعث ‏گردیده تا خود حزب هدف بشود و طبیعی است هنگامی که خود حزب هدف شد، حزب سازمان‏گر بدل به حزب سازمانی می‌شود و حزبی ساختمانی با یک آدرس و چند ساختمان و یک مرامنامه و یک اساسنامه و چند تا آئین نامه و یک مجوز از وزارت کشور و یک روزنامه، که هویت خود را به صورت اجتماعی و سیاسی و تشکیلاتی سر و سامان می‌دهد و طبیعی است که نخستین مشخصه چنین حزبی؛ کسب قدرت سیاسی به صورت آلترناتیوی و یا به صورت مشارکتی می‌باشد، در صورتی که در حزب سازمان‏گر - حزب علاوه بر این که به صورت یک استراتژی و در شکل اقدام عملی سازمان‌گرایانه در می‌آید- دارای موضوع می‌باشد که موضوع آن «جنبش‌های سه گانه دموکراتیک و اجتماعی و سوسیالیستی می‌باشد» و وظیفه آن هدایت‌گری این جنبش‌ها در چارچوب برنامه و تئوری و تشکیلات و سازماندهی خواهد بود، بنابراین حزب سازمان‏گر «طولی» یک فرآیند در ادامه فرآیندهای تکوین جنبشهای سه گانه دموکراتیک و اجتماعی و سوسیالیستی می‌باشد و پر واضح است که این چنین حزبی دیگر حتی اگر هم بخواهد نمی‌تواند یک حزب قدرت یا حزب حکومتی یا حزب مشارکتی یا حزب آلترناتیوی بشود! چراکه پتانسیل ساختاری آن در ساختمان حزبش نهفته نیست بلکه در جنبش‌های سه گانه دموکراتیک و اجتماعی و سوسیالیستی یا طبقاتی زحمت کشان به صورت سینماتیک وجود دارد.

5 - در حزب سازمان‏گر؛ رسالت حزب زعامت و حکومت و رهبری سیاسی و اجرائی مردم نیست زیرا تنها اصل زیربنائی حزب سازمان‏گر این است که «مردم به نیروی خود به رهائی برسند، نه به نیروی چریک و ارتش خلقی و پیشگامان سازمانده، بر عکس حزب سازمانی از آن جائی که اعتقاد بهنمایندگی از جانب جنبش و مردم دارد و در عرض آن‌ها هویت پیدا می‌کند، لذا این امر باعث می‌گردد تا حزب سازمانی رسالت خود را زعامت و حکومت و رهبری سیاسی و اجرائی مردم بداند علیهذا حزب سازمان‏گر مسئولیت خودش را هدایت‌گری می‌داند، در صورتی که حزب سازمانی مسئولیت خودش را رهبری می‌داند، حزب سازمان‏گر معتقد است که مردم و توده‌ها و زحمت کشان به نیروی خود رها می‌شوند در صورتی که حزب سازمانی معتقد است که چریک یک حزب است و ارتش خلقی و حزب عمودی که پیشگامان مردم را تشکیل می‌دهند به نمایندگی از توده‌ها می‌توانند خود انقلاب بکنند و ماشین دولت را در هم بکوبند و توده‌ها را به رهائی برسانند، پس حزب سازمانی در پاسخ این سوال که کیست که انقلاب می‌کند؟ خواهد گفت: «پیشگام و حزب پیشگام و چریک و ارتش خلقی»، اما حزب سازمان‏گر در پاسخ به این سوال خواهد گفت: «که فقط توده‌ها و طبقه زحمت کش و مردم هستند که در لوای سه جنبش اجتماعی و دموکراتیک و سوسیالیستی تغییر و تحول در جامعه ایجاد می‌کنند و به نیروی پتانسیل درونی خود به رهائی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و طبقاتی می‌رسند»، پس کار حزب سازمان‏گر رهبری جامعه نیست، این یکی از اشتباهات بزرگ احزاب ایران در یک صد ساله گذشته بوده است که خیال می‌کردند باید رهبری جامعه و مردم را در دست بگیرند. مشروطیت اول و مشروطیت دوم ثابت کرد که بی ارزش‌ترین ‏گروه‌های اجتماعی برای رهبری مردم -احزاب سازمانی- هستند، بنابراین رسالت حزب سازمانده رهبری کردن جامعه نیست رسالت حزب سازمانده «هدایت‌گری جنبش‏های سه گانه دموکراتیک و اجتماعی و سوسیالیستی بر پایه دادن برنامه، تئوری اجتماعی و سیاسی و طبقاتی و فرهنگی و انتقال دیالکتیک اجتماعی و طبقاتی و فرهنگی از جامعه و طبقه به متن وجدان توده‌ها و طبقه می‌باشد» چراکه خود دیالکتیک جامعه تا زمانی که به توده‌ها منتقل نشود نمی‌تواند حرکت و جنبش ایجاد بکند.

6 - رسالت اساسی حزب؛ سازماندهی سیاسی و اجتماعی و طبقاتی و فرهنگی و مذهبی جنبش‌های سه گانه بر پایه «نقد مذهب و انتقال دیالکتیک و ارائه تحلیل‌های مشخص» از شرایط سیاسی و طبقاتی و اقتصادی و اجتماعی مشخص می‌باشد.

7 - بنابراین برای این که حزب سازمانده بتواند رسالت خودش را که عبارت است از «بخشیدن آگاهی به جامعه و آموزش تئوریک و عملی به مردم و سازماندهی مردم و جنبش‌های سه گانه در بستر زندگی ایشان»، به انجام برساند؛

اولا- نیازمند به فضای باز و کار علنی است.

ثانیا- نیازمند به یک تشکیلات عمودی مقدماتی می‌باشد، تا توسط آن بتواند به پرورش نیروهای کار آزموده بپردازد. یعنی قبل از این که به رابطه مردم و حزب بپردازیم بایستی با تربیت و پرورش پیشگامان به رابطه حزب و مردم بپردازیم، چراکه رابطه حزب و مردم بر عکس رابطه مردم و حزب جز از طریق پرورش کادر و نیروهای همه جانبه پیشگام امکان پذیر نخواهد بود.

بنابراین رسالت حزب سازمانده پیشگام یک رسالت دو مولفه‌ائی است:

الف - رسالت حزب و مردم؛ که یک رسالت سازمانده افقی است و توسط پرورش نیروهای کار آزموده و کشف متن مردم امکان پذیر می‌باشد.

ب - رسالت مردم و حزب؛ که توسط پیوند جنبش با تشکیلات عمودی حزب امکان پذیر می‌باشد.

ادامه دارد