اسلام شناسی حسین در ترازوی عاشورا - قسمت دوم

الف - اعتقاد دیدگاه فوق به امام حسین به عنوان یک موجود مافوق انسان و مافوق بشر که در عرصه وجود هم دارای ید طولانی می‌باشد. کتاب کامل الزیارات در صفحه 260- «وقتی که نیروی دشمن برای کشتن امام حسین آماده شد یک زلزله سراسری در زمین رخ داد و کوهها به جنبش در آمدند و همه دریاها به اضطراب و تموج شدید افتادند و همه آسمان‌ها با اهل آنها به حرکت در آمدند و جنبش و غرش و اعتراض و غضب کردند که چرا می‌خواهند چنین ظلمی را به اهل بیت وارد کنند.»

ب - اعتقاد به امام حسین در پیوند و رابطه تنگاتنگ با جن و ملائک و... می‌باشد (که البته این نوع امام حسین با تحلیل و واقعیت تاریخ و محیط بیگانه می‌باشد) کتاب کامل الزیارات در صفحه 260- «الله عزوجل قبض ارواحه ها بیده و هبط الی الارض ملائکه من السماء السابعه معهم انیه من الیاقوت و الزمرد و... - وقتی که امام حسین و اصحابش شهید می‌شوند گروهی از ملائکه از آسمان هفتم به زمین می‌آیند در حالی که ظرف‌هایی از یاقوت و ظرف‌هائی از زمرد با خود دارند و اجساد شهدا را با آب حیات غسل می‌دهند و با حله‌های بهشتی کفن می‌کنند و...»

ج - اعتقاد به امام حسین که با عالم مافوق بشری در ارتباط و اتصال می‌باشد و تمامی انتخاب‌ها و کارهای او برای پیروانش صورت تکلیف دارد و حتی امام حسین نیز در انجام آن‌ها هیچگونه اختیار و انتخاب و تحلیلی نداشته است.

د - اعتقاد به امام حسین به این معنی که او بر پایه امامت و ولایت به غیب مطلق و آینده و گذشته و مکان و زمان آگاه بود و لذا تمامی آینده حرکت و حیات خود را - از کودکی و قبل از خلقت و قبل از تولد و قبل از حرکت به کربلا - می‌دانست و لذا با گام‌های خود به طرف مرگ رفته است و هیچگونه توان تغییر در تقدیر و انتخاب سرنوشت خود و اصحاب خویش را نداشته است.

ه - اعتقاد به امام حسین که دارای علم الهامی و لدنی می‌باشد و نه اکتسابی و کلید علم در دست او می‌باشد و هر وقت هر چه بخواهد می‌داند. شیخ کلینی در کتاب اصول کافی- جلد اول ص 258 می‌نویسد که؛ «او هیچ زمانی نه احتیاجی به علم اکتسابی داشته و نه در راه کسب آن تلاش کرده است و تنها بر پایه علم الهامی و علم موهبتی و علم لدنی کار می‌کرد و فاقد علم اکتسابی بوده است و از آنجا که مبنای انتخابهای او علم لدنی و علم الهامی و علم موهبتی بوده است، بنابراین در برابر مردم و پیروان خودش نباید هرگز پاسخگو باشد، چراکه علم لدنی و علم الهامی و علم موهبتی اصلا خطاپذیر نیست که امام حسین خطاپذیر باشد تا در لوای این خطاپذیری متعهد به پاسخ گوئی در برابر پیروانش باشد.»

و - اعتقاد به امام حسین در عرصه شفاعت دارای دستگاهی به موازات دستگاه وجود و خداوند می‌باشد و حتی ارجح به آن‌ها است علاوه بر آن امام حسین کشته شد تا گناهان پیروانش را پاک کند و گریه و شفاعت برای امام حسین در دستگاه عدالت الهی دارای آن چنان اکسیری است که می‌تواند حتی گناه را بدل به صواب کند و جهنم را بدل به بهشت نماید و در دستگاه الهی جای عمل و حساب را بگیرد. مفاتیح الجنان- شیخ عباس قمی- صفحه 144- سطر 7- دعای توسل؛ «یا ابا عبد الله یا حسین بن علی‌ایها الشهید یابن رسول الله یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و مولینا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند اللله اشفع لنا عندالله - ای حسین بن علی و ای شهید و ای فرزند رسول خدا ای حجت خدا بر خلق ای آقا و ای مولای ما همانا ما به تو روی آوردیم و تو را شفیع خود کردیم و نزد خداوند به تو توسل کردیم و تو را مقابل حاجت‌های خود قرار دادیم، ای کسی که نزد خدا آبرو داری، ما را نزد خدا شفاعت بکن.»

ز - اعتقاد به امام حسین هم دارای ولایت تشریعی و هم تکوینی می‌باشد زیرا از نظر این‌ها امام کسی است که آگاه به زمان مرگ خود و عاقبت کار خود می‌باشد؛ «انهم یعلمون متی یموتون - آنان آگاهند که چه زمانی می‌میرند» و یا «امام لا یعلم ما یصبیه و الی ما یصیر فلیس ذلک بحجه لله علی خلیفه - هر امامی که نداند چه چیز به او می‌رسد او حجت خدا بر خلق الله نیست»، اصول کافی- شیخ کلینی- جلد اول ص 258- «در روز عاشورا تمامی ملائکه و اجنه برای حمایت امام حسین آمده بودند زیر هر سنگی که بر می‌داشتی خون بیرون می‌آمد و به همین دلیل در شب اول فوت دو ملک نکیر و منکر وارد قبر افرادی می‌شوند که چشم آنها به هر دلیل برای او گریه کرده‌اند و در همان زمان نامه عمل خود را از دست ملائک می‌گیرند و گناه‌هان او بدل به ثواب می‌شود.»

ح - در این دیدگاه امام حسین استراتژی و تاکتیک‌های حرکتی خودش را توسط خواب و با هدایت پیامبر و... از طریق خواب می‌گیرد و حرکت اجتماعی او از قبل توسط خداوند مقدر گردیده است و برای امام حسین راهی جز انتخاب آن چه تقدیر او است وجود ندارد «ان الحسین لما خرج من المدینه اتی قبر رسول الله فالتزمه و بکی بکاء ا شدیدا ثم عن علیه الکری ساعه فاجز عته انه رای رسول الله فی منامه و قد وقف به و سلم علیه و قال یا بنی لقد لحق بی ابوک و امک و اخوک و هم مجتمعون فی دار الحیوان و لکنا مشتاقون الیک فعجل بالقدوم علینا و اعلم یا بنی آن لک فی الجنه درجه مغشاه به نور الله فلست تنالها الا بالشهاده و ما اقرب قدومک علینا - امام حسین وقتی که می‌خواست از مدینه بیرون برود کنار قبر رسول خدا آمد و آن را در آغوش کشید و گریه شدیدی کرد و سپس ساعتی خواب بر او مستولی شد و پیغمبر را در خواب دید که نزد او توقف کرد و بر او سلام کرد و به او فرمود؛ پسرک عزیزم پدر و مادر و برادرت به من ملحق شده‌اند و در دار حیات با هم هستند ولی ما به دیدن تو اشتیاق داریم پس زود به نزد ما بیا و بدان که برای تو در بهشت درجه‌ائی پوشیده از نور خدا است که به آن نمی‌رسی مگر به وسیله شهادت و تو خیلی زود نزد ما خواهی آمد.»

ط - اعتقاد به امام حسین چنین تفسیر می‌شود که در غروب روز عاشورا در سال 61 و پس از مرگ شهدای کربلا، امام علی به صورت شیر خون خواری در می‌آید که بر بالین شهدا می‌آید و برای آنان گریه و ماتم می‌کند! بحار الانوار- ملامحمد باقر مجلسی- جلد 45 صفحه 193 تا 194 نقل می‌کند که؛ «مردی از بنی اسد که اول خیال می‌کرده است امام حسین یک خارجی است نقل می‌کند که من در روز بعد از عاشورا در اطراف نهر علقمی کشاورزی می‌کردم و با خانواده‌ام در آن منطقه سکونت داشتیم و از عجایبی که در آنجا دیدم این بود که هنگام غروب خورشید یک شیر از طرف قبله به طرف کربلا می‌آمد و من از ترس به منزلم رفتم و صبح که از منزل بیرون می‌آمدم تا ببینم که آیا این شیر از بدنهای کشتگان کربلا می‌خورد یا نه؟ پس وقت غروب آفتاب دیدم که شیر آمد و من حرکاتش را زیر نظر گرفتم و دیدم شیر که در حال عبور از میان کشتگان بود در کنار جسدی که مثل خورشید می‌درخشید و جسد امام حسین بود توقف کرد، با خود فکر کردم که شاید می‌خواهد از این جسد بخورد و ناگهان دیدم آن شیر پوزه خود را بر آن جسد مالید و با او همهمه می‌کند، گفتم الله اکبر این چیز عجیبی است! پس آنگاه که شب تاریک شد دیدم شمع‌هائی آویزان است که زمین را پر کرده است و صدای گریه و ناله جانسوزی به گوش می‌رسد به سوی صدا رفتم، دیدم صدای ناله و گریه از زیر زمین می‌آید و یک نوحه گر پیوسته می‌گوید؛ واحسینا! واماما! من به خود لرزیدم و نزدیک نوحه گر رفتم و به او گفتم، ترا به خدا و رسولش بگو تو کیستی؟ گفت ما زنانی از جن هستیم که شب و روز در عزای حسین مذبوح و تشنه گریه می‌کنیم، به او گفتم؛ آیا حسین همان است که آن شیر نزدش می‌نشیند؟ گفتند آری تو آن شیر را می‌شناسی؟ به آنان گفتم نه، و ایشان گفتند این شیر علی بن ابی طالب پدر حسین است که من به گریه افتادم و در حالی که اشک‌هایم بر گونه‌هایم جاری بود بر گشتم.»

ی - اعتقاد به امام حسین که بر سر آب خوردن از نهر فرات در روز عاشورا با اسب خود صحبت می‌کند و آب خوردن اسب را مقدم بر آب خوردن خود می‌شمارد و به خاطر اسب خود در وسط فرات آب نمی‌خورد. شیخ مرتضی مطهری- گفتار عاشورا در صفحه 112 می‌نویسد که؛ «امام حسین در روز عاشورا به طرف شریعه فرات حمله برد و چهار هزار تیر انداز را عقب زد و صف آن‌ها را شکافت و خودش را به شریعه فرات رساند، وقتی وارد آب شد مثل اینکه با اسب خودش حرف می‌زند به اسب فرمود ای حیوان تا تو آب نخوری من نخواهم خورد و حیوان که در آن وقت هیجان شدیدی داشت در پاسخ به تعارف امام حسین آب نخورد.»

ک - اعتقاد به امام حسین با این تفسیر که در عصر عاشورا وقتی که امام سوار بر اسب خود بود و می‌جنگید، یک عده از لشکر عمر بن سعد را با لگدها و با دندان‌ها و با دم خود کشت و بعد خود شهید می‌شود. نور العین اسفرائینی در صفحه 28 می‏گوید که؛ «اسب امام حسین به قشون عمر بن سعد حمله می‌کند و سواران عمر بن سعد را از روی اسب‌هایشان به زمین می‌زند و آنقدر با سم‌های خود بر آنان می‌کوبد تا می‌میمرند و بدینگونه اسب امام حسین در عصر عاشورا توانست چهل مرد از قشون دشمن را بکشد و سپس به جنازه امام حسین رسید و یال‌های خود را با خون حسین رنگین کرد و به طرف خیمه‌ها برگشت.»

جریان عاشورای سنتی در قرائت و رویکرد به عاشورا طی 1400 سال گذشته، دو روند داشته است:

- روند سنتی در حاکمیت (دولتی).

- روند سنتی در جامعه (مردمی).

 

1 - روند عاشورای سنتی در حاکمیت (دولتی): این رویکرد به عاشورای سنتی به صورت مشخص از زمان حکومت صفویه در ایران شکل گرفت که تا این زمان تمامی رژیم‌ها در قدرت یکی پس از دیگری جهت عوام فریبی توده‌ها در ایران سعی کردند تا از این سنت پاسداری کنند، البته هدف از تکوین عاشورای سنتی دولتی توسط حاکمان صفویه و در راس آن‌ها شاه عباس صفوی آن بود که در برابر قدرت امپراطوری عثمانی (که با تکیه بر مذهب تسنن تلاش می‌کردند به بسیج توده‌ها جهت مقابله با ایران بپردازد) با تکوین عاشورای سنتی (به تاسی و تقلید از مراسم سوگواری مسیحیان در غرب که در مورد مصلوب شدن مسیح صورت می‌گرفت) و جهت بسیج توده‌های شیعه ایرانی بر علیه امپراطوری عثمانی بستر سازی کنند.

رژیم مطلقه فقاهتی نیز در طول 34 سال که از حاکمیت بر کشور ایران می‌گذرد پیوسته می‌کوشد تا با نهادینه کردن مراسم عزاداری به اشکال گوناگون بر طبل عاشورای سنتی دولتی بکوبد[1]. بنابراین عاشورای سنتی دولتی در طول حیات 400 ساله خود از صفویه تا رژیم مطلقه فقاهتی کوشیده است تا از عاشورا بستری بسازد برای؛

اولا- تخلیه روحی توده‌ها.

ثانیا- بسیج مذهبی توده‌ها به حمایت از حکومت خود.

ثالثا- پاسداری از اسلام ولایتی و حکومتی و روایتی و فقاهتی که بستر ساز حاکمیت آن‌ها باشد.

رابعا- بستری جهت آزاد کردن نیرو و سازماندهی و تشکیلات سازی سنتی در حمایت از حکومت خود بسازد. به همین دلیل در این شرایط مبانی تئوریک عاشورای سنتی حکومتی رابطه تنگاتنگی دارد با اسلام روایتی و اسلام فقاهتی و اسلام ولایتی و اسلام حکومتی و هر چه زمان بر حاکمیت آن می‌گذرد رژیم تلاش می‌کند تا پیوند بین عاشورای سنتی حکومتی با اسلام روایتی و اسلام فقاهتی و اسلام ولایتی و اسلام حکومتی بیشتر شود و در شرایط فعلی تاریخ کشورمان عاشورای سنتی بزرگ‌ترین بستر جهت بسیج و جذب نیرو و سازماندهی سنتی تشکیلات آن‌ها می‌باشد.

 

2 - روند عاشورای سنتی در جامعه (مردمی): عاشورای سنتی مردمی (که دارای تاریخ بلندتر از عاشورای سنتی حکومتی است) از زمانی شکل گرفت که مذهب شیعه در برابر حکمای نژادپرست بنی عباس و عثمانی به عنوان یک تکیه گاه هویتی در کشورهای پیرامونی در آمد و از این مرحله بود که توده‌ها کوشیدند تا در قالب شعائر مذهبی شیعه به پاسداری از سنت‌های تاریخی و فرهنگی خودشان بپردازند و جریان عاشورای سنتی مردمی در این رابطه به عنوان نوک پیکان در این استراتژی مردم قرار گرفت، و هر حسینیه و هر تکیه بیش از آنکه تجلی عزاداری برای حسین و عاشورای حسین باشد نمایش دهنده تجلی روح جمعی همان مجموعه یا همان قوم و طائفه قبیله و شهر و... می‌باشد.

 

ب - عاشورای حکومتی: طرفداران این نظریه معتقدند که امام حسین از همان رجب سال 60 و پس از شنیدن خبر مرگ معاویه برای امتناع از بیعت با یزید که مروان بن حکم و حاکم مدینه از طرف دستگاه شام مامور به آن گردیده بودند به مکه رفت و در آنجا به بررسی اوضاع سیاسی پرداخت و پس از آن مردم کوفه بیش از صد هزار نامه به سوی او ارسال کرده و از او دعوت نمودند تا جهت برای برپائی حکومت مستقل از دستگاه سیاسی شام و بازگشت وی به مرکز حکومت پدر اقدام نماید. امام حسین جهت اطمینان از این مساله مسلم بن عقیل نماینده خود را به همراه نامه به کوفه فرستاد؛ ارشاد- شیخ مفید در صفحه 183 در مورد متن نامه امام حسین می‌آورد که؛ نامه‌های شما رسید و آنچه نوشته بودید دانستم که سخن اکثریت شما این است که شما زمام دار ندارید و از من خواسته آید تا به کوفه بیایم و زمامداری شما را به عهده بگیرم. اینک من برای کسب اطمینان بیشتر مسلم بن عقیل را که به وی اعتماد دارم به سوی شما می‌فرستم تا از نزدیک اوضاع و احوال مردم را بررسی کند و برای من (موقعیت را) بنویسد که؛ «فان کتب الی انه قد اجتمع رای ملاکم و ذوی الحجا و الفضل منکم علی مثل ما قدمت به رسلکم و قرات فی کتبکم فانی اقدم الیکم و شیکا - یعنی اگر مسلم بن عقیل به من بنویسد که رای بزرگان و عقلا و صاحبان فضل از شما مجتمع و متفق شده است و بر همان درخواست که در نامه‌های خود نوشته بودید که من زمامداری شما را به عهده گیرم، در این صورت من بزودی به نزد شما عازم کوفه خواهم شد.» در نامه فوق امام حسین به مسلم گفته بود که اگر سیاستمداران خردمند متفق هستند که نیروهای کوفه آماده حمایت از من هستند به من بنویسید تا من به کوفه بیایم که پس از آن مسلم بن عقیل این ماموریت سنگین و حساس را انجام داد و قریب به 40 روز در کوفه تحقیق کرد و پس از آن نامه‌ائی به امام حسین نوشت (ارشاد- شیخ مفید در ص 184 از قول مسلم می‌آورد) که؛ «اوضاع کوفه کاملا مساعد می‌باشد و لازم است شما به کوفه بیائید چراکه اکثریت قریب به اتفاق مردم کوفه با شما هستند پس شما زودتر به سوی کوفه حرکت کنید؛ و پس از آن (تاریخ طبری- جلد 4- صفحه 297) امام حسین با اصحاب و خانواده‌اش به قصد تشکیل حکومت به سوی کوفه حرکت کرد و در بین راه به مردم کوفه نوشت که؛ (ارشاد- شیخ مفید- ص 200) نامه مسلم بن عقیل از حُسن رای شما خبر می‌دهد و دلالت دارد که سران و بزرگان شما مجتمع شده‌اند که ما را یاری کنند، من از خداوند خواستم برای ما خیر پیش آورد و در برابر این قیام به موقع شما بزرگ‌ترین اجر را به شما بدهد، پس اگر این نامه من به شما رسید آماده و جدی باشید که من در همین روزها وارد کوفه خواهم شد.»

امام حسین برعکس دستگاه تبلیغاتی بنی امیه که تلاش می‌کردند تا قیام او را یک شورش نسنجیده و بر خلاف افکار عمومی و مخالف خواسته عقلا و موجب تفرقه بین امت اسلامی معرفی کنند و بر پایه حدیث پیامبر که فرموده بود؛ هر کس بخواهد بین امت اسلامی تفرقه ایجاد کند او را با شمشیر سرکوب کنید، بنی امیه قصد داشتند تا حرکت امام حسین را خروج بر دین اسلام معرفی کنند و تا آنجا تبلیغات دستگاه بنی امیه موفق شدند که حتی امام محمد غزالی 500 سال بعد از قیام حسین و عبدالرحمن بن خلدون تونسی 800 سال بعد از عاشورا - قیام عاشورا و حسین را در این رابطه به نقد کشیدند و بر حسین انتقاد کردند که چرا او قیام کرد و وی هرگز حق قیام بر علیه دستگاه یزید را نداشت؟! در صورتی که امام حسین از همان آغاز حرکت از مدینه به مکه و در طول مدت نزدیک به شش ماه که در مکه بودند و هم چنین در زمان حرکت از مکه به سمت کوفه در همه جا تلاش می‌کرد که به مردم و به تاریخ فردا بفهماند که قیام او یک قیام مردمی می‌باشد و طبق خواسته اکثریت مردم و با تصویب اکثریت عقلا و آگاهان سیاسی انجام شده است. در این رابطه وضع امام حسین در مکه پس از دعوت مکتوب ده‌ها هزار نفری مردم کوفه شبیه به وضع امام علی پس از قتل عثمان بود که امام در تبیین تئوریک آن شرایط این چنین می‌فرماید که؛ «...وَ اَلَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ لَوْ لاَ حُضُورُ اَلْحَاضِرِ وَ قِيَامُ اَلْحُجَّةِ بِوُجُودِ اَلنَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اَللَّهُ عَلَى اَلْعُلَمَاءِ أَلاَّ يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لاَ سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا...  -  قسم به آن خدائی که دانه را شکافت و انسان را آفرید که اگر این سه چیز نبود؛ الف- حضور مردم. ب- اتمام حجت بر من به خاطر دعوت مردم. ج- پیمان و میثاقی که خداوند از عالمان گرفته تا در برابر گرسنگی مظلوم و سیری ظالم ساکت نباشند، ریسمان و افسار خلافت را بر گردنش می‌انداختم و آخر آن را با جام اولش سیراب می‌ساختم و آن وقت شما در می‌یافتید که حکومت و قدرت و دنیا برای من مانند آب بینی بزی بی ارزش می‌باشد.» (خطبه 3 نهج البلاغه - شهیدی- صفحه 11- سطر 8)

بنابراین امام حسین؛

اولا - در مکه و پس از دعوت مردم کوفه تصمیم گرفت که به کوفه برود؛

ثانیا - امام حسین در مکه به دعوت مردم کوفه اعتماد کرد و امیدوار شده بود که بتواند با کمک مردم کوفه در ادامه حکومت پدرش برای تشکیل حکومت اقدام کند و امیدوار بود که می‌تواند پیروز شود اما زمانی که امام به سوی کوفه می‌رفت خبر قتل مسلم بن عقیل و هانی بن عروه در ثعلبیه را شنید (یعنی قبل از برخورد با حربن یزید ریاحی) و در همانجا نامه ای نوشت تا برای همراهان او بخوانند؛ «بسم الله الرحمن الرحیم اما بعد؛ خبر ناگواری به ما رسیده است، مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر کشته شده‌اند اکنون هر کس میل دارد بر گردد و بر او حرجی نیست و او می‌تواند برگردد» (تاریخ طبری- جلد 4- صفحه 299 - 300)

امام این کار را از آن رو انجام داد تا در بین راه عده‌ائی از اعراب که گمان می‌کردند کوفه حتما در تسخیر امام است و به وی ملحق شده بودند از وضع کوفه آگاه شوند و اگر قصد دارند با وی باشند با بصیرت بیایند و اعراب وقتی مکتوب امام را شنیدند از او جدا شدند و برگشتند ولی آنان که از مدینه همراه او بودند باقی ماندند؛ و پس از آن امام حسین و اصحابش در مسیر بین مکه و کوفه توسط نیروهای ابن زیاد با فرماندهی حربن یزید ریاحی و به امر ابن زیاد محاصره نظامی شدند و آنان را مجبور کردند تا در کربلا اردو بزنند. امام حسین برای ترک خصومت و پرهیز از درگیری نظامی کوشش فراوان کرد اما دشمن از او خواست تا تسلیم بلاشرط ابن زیاد شده و وی و اصحابش خلع سلاح گشته و به نزد او فرستاده شوند، امام یقین کرد که اگر تسلیم شود ابن زیاد او را ذلیلانه خواهد کشت چنانکه مسلم را کشت و بدین ترتیب رسالتش پایمال و خاموش خواهد شد، لذا تسلیم نشد و هنگامی که دشمن جنگ طلب به وی حمله کرد مردانه دفاع نمود و در راه دفاع افتخارآمیز به شهادت رسید و اگرچه خون وی ریخته شد ولی دعوت و رسالت او زنده ماند و در تاریخ گسترش یافت. نتیجه نظریه عاشورای حکومتی عبارت است از؛

1 - طرح دکترین عاشورای حکومتی مانند نظریه عاشورای سنتی دارای قدمت تاریخی می‌باشد و برای اولین بار توسط شیخ مفید در کتاب «ارشاد» مطرح گردید که در عصر ما هم این دکترین توسط مرحوم صالحی نجف آبادی در کتاب «شهید جاوید» مطرح گردیده است.

2- طرفداران نظریه عاشورای حکومتی (برعکس طرفداران نظریه عاشورای سنتی که می‌کوشیدند با تکیه بر اسلام روایتی و اسلام فقاهتی به تبیین نظریه خود بپردازند) با تکیه بر تاریخ و به صورت نقل حوادث به تبیین نظریه خود می‌پردازند که این شیوه تحلیل یکی از نکات مثبت این دکترین می‌باشد چرا که آبشخور اسلام روایتی و اسلام فقاهتی عاشورای سنتی باعث گردیده تا حسین به عنوان معمار عاشورا از صورت یک «انسان مافوق» بدل به یک شخصیت «مافوق انسان» بشود که این موضوع در دیدگاه اسلام روایتی و اسلام فقاهتی و اسلام سنتی و عاشورای سنتی باعث شده است تا حسین در عاشورای سنتی مسلح به «علم لدنی» شود یعنی او از آغاز می‌داند که در کوفه پیروز نمی‌شود و از کودکی می‌داند که در سفر به کربلا کشته می‌شود و توسط علم لدنی حسین آگاهانه و با پای خود به سمت قتل گاه خود می‌رود و هیچگونه تصمیمی غیر از انتخاب مرگ خود به دست بنی امیه (عمر سعد و شمر ابن زیاد و یزید) نمی‌بیند و به این وسیله است که حرکت امام حسین معلول یک دستور خصوصی و محرمانه به اسم - قضیه شخصیه- می‌دانند که امام حسین طبق دستوری خصوصی در خواب یا بیداری دریافت کرده است عاشورای سنتی را معماری کرده و طبیعی است که این چنین تفسیری از عاشورا دیگر نمی‌تواند برای بشریت و انسان مقتدا و مکتب فردا باشد. اما در عاشورای حکومتی متن تاریخ به صورت نقل حوادث مورد بازخوانی قرار گرفته است و این امر باعث شده است تا عاشورای حکومتی برعکس عاشورای سنتی[2]، به صورت عاشورای زمینی باشد که معمار بزرگ این عاشورای زمینی با تکیه بر علم اکتسابی (نه علم الهامی و لدنی در عاشورای سنتی) توانسته است ساختمان عظیم عاشورای حکومتی را برای همیشه در تاریخ بشر بنا کند، ویژگی زمینی بودن عاشورای حکومتی به همراه علم اکتسابی امام حسین باعث گردید تا چهره مافوق انسانی که امام حسین به خود می‌گیرد (که باعث شد تا عاشورای سنتی یا عاشورای شفاعتی یا عاشورای آسمانی) جز گریه و درخواست شفاعت فونکسیون دیگری برای بشریت و تاریخ گذشته ما نداشته باشد اما عاشورای حکومتی می‌تواند به عنوان یک مکتب زنده زمینی در تاریخ بشر مطرح باشد.

3 - در طرح عاشورای حکومتی حرکت امام حسین (برعکس دکترین عاشورای سنتی که صورت الهامی و تعیین شده از طرف نیروهای متافیزیک دارد) زائیده انتخاب آگاهانه خود امام به توسط علم اکتسابی می‌باشد این امر باعث گردیده است تا - حسین مافوق انسان- در عاشورای سنتی به - حسین انسان مافوق- در عاشورای حکومتی بدل گردد که این جایگزینی منجر به یک تحول بزرگ معرفت شناسانه در عرصه عاشورای حکومتی گشت که توسط آن امکان این را فراهم می‌کند تا حسین و حرکت خودآگاهانه و انتخابی و اکتسابی و زمینی او در معماری عاشورا برای همیشه بتواند سرمشقی برای شیعیان و بشریت بشود.

 

ج - عاشورای تاریخی: رسالت دکترین عاشورای سنتی[3] گرفتن اشک چشم از مردم مظلوم شیعه می‌باشد، و چنان که بیش از هزار سال است که این عاشورا از مردم ایران و شیعیان دیگر کشورهای جهان اشک چشم می‌گیرد و هیچ فونکسیون مثبت دیگری جز فراهم کردن بستری جهت خاموش کردن کینه‌های ضد طبقاتی و سیاسی و اجتماعی و فراهم کردن بستری جهت ظلم پذیری برای پیروان آن نداشته است. در تحلیل نهائی در باب پیروان عاشورای سنتی هم صدا با مولوی بگوئیم که؛

پس عزا بر خود کنید ای خفتگان / زانک بد مرگی است این خواب گران

روح سلطانی ززندانی بجست / جامه چه دریم و چون خائیم دست

چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند / وقت شادی شد چو بشکستند بند (دفتر ششم ص 1095 ص 19)

و برعکس طرفداران عاشورای حکومتی که با جایگزین کردن متن تاریخ واقعه عاشورا - به جای روایات و فقه و احادیث جعلی و روضه‌های تحریفی عاشورای سنتی- می‌کوشد به نمایش نوعی از عاشورا بپردازد که مطابق آن امام حسین با تحلیل سیاسی از شرایط جامعه کوفه و شرایط حکومت سیاسی یزید در جهت کسب قدرت از مکه به طرف کوفه حرکت می‌کند ولی بنی امیه دست امام حسین را می‌خواند، از طرف دیگر کفه توازن قدرت (به لحاظ کمی و قوای نظامی و سیاسی و اجتماعی) به نفع دشمنان امام حسین یعنی بنی امیه بود و در این رابطه بود که امام حسین در بین راه مکه به کوفه به محاصره نظامی دشمن در آمد و برای دفاع از هویت گذشته خود تن به تسلیم در برابر لشکر ابن زیاد را نداد و با این که می‌دانست سر انجام با مقاومت او مرگ خود و اسارت خانواده محتمل خواهد بود دست به مقاومت زد و خود و یارانش شهید شدند و اهل بیت او نیز به اسارت گرفته شد. در این تحلیل اگر چه خروجی عاشورای حکومتی (برعکس عاشورای سنتی) یک عاشورای زمینی و واقعی و بشری و انسانی و تغییر ساز می‌باشد ولی فونکسیون و نتیجه این عاشورا حکومتی برای تاریخ فردای آن فردی می‌باشد و دارای فونکسیون اجتماعی نیست، چراکه در عاشورائی که امام حسین فقط با انگیزه کسب قدرت آن هم با یک تحلیل اشتباه از جامعه و مردم کوفه به آن منطقه حرکت می‌کند و به علت عدم توانائی در شناخت سیاسی جامعه و مردم و حکومت گرفتار شکست می‌شود و در آن محاصره تن به مقاومت می‌دهد. زیرا در آنجا تشخیص می‌دهد که اگر مقاومت بکند و یا تسلیم بشود سرنوشت نهائی او آن چنان است که برای مسلم ابن عقیل رقم خورد و به مرگ او منجر خواهد شد، لذا او در بستر انتخاب یک مرگ تحمیلی تن به مقاومت می‌دهد و خود و یارانش نیز در این رابطه شهید می‌شوند، و می‌بینیم که چنین تحلیلی از عاشورا و امام حسین تنها دارای نتیجه فردی ولی مثبت آن می‌باشد و به همین دلیل برای تاریخ فردای عاشورای (61) نمی‌تواند دارای فونکسیون اجتماعی باشد.

اما بزرگ‌ترین ممیزه عاشورای تاریخی (برعکس دو عاشورای سنتی و عاشورای حکومتی) قدرت جامعه سازی و انگیزه جامعه سازی در حرکت امام حسین می‌باشد که به علت همین ویژگی در حرکت عاشورای امام حسین است که باعث می‌گردد تا عاشورای تاریخی از دل عاشورای کربلای سال 61 حسین تکوین پیدا کند و طبیعی است که اگر حسین به عنوان معمار بزرگ عاشورای سال 61 و مانند موسی و پیامبر اسلام انگیزه جامعه سازی نداشت، قطعا نمی‌توانست از عاشورای کربلای سال 61 عاشورای تاریخی بسازد که برای فهم این حقیقت در حرکت امام حسین از کلام معمار عاشورا در مراحل مختلف حرکت او شروع می‌کنیم، به این ترتیب که طرفداران عاشورای تاریخی معتقدند که برای شناخت عاشورا و فهم از حرکت امام حسین هیچ فردی و اندیشه‌ائی نمی‌تواند جایگزین امام حسین بشود و باید بپذیریم تنها امام حسین است که هم معمار بزرگ عاشورا می‌باشد و هم نظریه پرداز و فرمانده عاشورا است و لذا تنها با قرار گرفتن در پشت عینک امام حسین است که ما می‌توانیم به شناخت عاشورا دست پیدا کنیم و برای رسیدن به این مقصود تنها با تحلیل کلام و سخنان او است که ما به دید مشترک با امام در رابطه با عاشورا و حرکت مبارزاتی وی دست پیدا می‌کنیم، در ادامه ما با توجه به این مهم و با تکیه بر کلام امام حسین می‌توانیم به شناخت عاشورای تاریخی بپردازیم:

«انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی - من قیام نکرده ام برای قدرت و ظلم و فساد بلکه قیام من برای اصلاح جامعه محمد به توسط امر به معروف و نهی از منکر است که بر شیوه جدم پیامبر و پدرم علی می‌باشد.»

الف؛ این کلام در وصیت نامه امام حسین به برادرش محمد بن حنفیه و در وقت خروج او از مدینه به طرف مکه می‌باشد یعنی در زمانی که امام حسین هنوز از وضعیت کوفه خبر ندارد و جز رفتن به مکه هیچ تصمیم دیگری نگرفته است و هنوز امام حسین هیچ تصمیمی جهت رفتن به کوفه و کربلا نگرفته است و فقط می‌خواهد به خاطر شرایط تبلیغی که مکه نسبت به دیگر شهرهای عربستان دارد با امکاناتی که جهت تماس با دیگر جوامع مسلمان پیدا می‌کند، شرایط تصمیم گیری برای او فراهم شود. در این وصیت نامه امام حسین بیان می‌کند که؛ «انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی - من خروج و قیام نکرده ام برای جاه طلبی و کسب قدرت، بلکه قیام من برای اصلاح جامعه پیامبر به توسط امر به معروف و نهی از منکر و در بستر سیره و روش جدم رسول الله و پدرم علی بپردازم.» (تاریخ طبری جلد 4 ص 297) برای تبیین فلسفه حرکت امام حسین از وصیت نامه او به برادرش محمد بن حنفیه باید توجه داشته باشیم که این وصیت نامه به چند محور مهم اشاره می‌کند که عبارتند از:

 

ادامه دارد



[1] . در عاشورای 88 زمانی که جنبش سبز کوشید تا از حربه عاشورای سنتی جهت توده‏ائی کردن جنبش سبز استفاده کند رژیم مطلقه فقاهتی حاکم با تمام توان خود به میدان آمد و جنبش سبز را تار و مار کرد که ایجاد راه پیمائی دولتی 9 دی ماه 88 در این رابطه قابل تفسیر می‌باشد.

[2] . که یک عاشورای آسمانی و متافیزیکی و مافوق انسانی است که ملا حسین کاشفی در روضه الشهداء مدعی است توسط زعفر جنی که یکی از سردمداران اجنه می‌باشد و ملائکه و خواب و رویاء ها و علم الهامی و لدنی امام حسین شکل گرفته است.

[3] . که بر اسلام روایاتی و اسلام فقاهتی و اسلام شفاعتی و اسلام ولایتی جهت تبیین عاشورای سنتی امام حسین تکیه می‌کنند و خروجی نهائی آن یک عاشورای سنتی یا عاشورای متافیزیکی یا عاشورای مافوق انسانی یا عاشورای آسمانی یا عاشورای فانتزی یا عاشورای ایده آلیستی یا عاشورای ماوراء الطبیعی خواهد بود.