مبانی تئوریک فلسفه اندیشه ما - اصل چهارم
تاریخ – بخش چهارم
10 - محمد و تاریخ در عرصه وحی:
محمد با تاریخی کردن وحی؛
اولا: آن چنان که سقراط فلسفه را از آسمان به زمین آورد، او وحی را از آسمان به زمین آورد و زمینی کرد، چراکه بزرگترین مشخصه قرآن نسبت به تمامی کتب آسمانی خصیصه زمینی بودنش است. قرآن یک کتاب تاریخ است البته تاریخ بودن قرآن (نه به معنای این است که قرآن مانند شاهنامه داستان حوادث گذشته است)، یعنی کتاب شدن انسان و تبیین کننده قانون تحول اجتماعی انسانی است، قرآن معاد انسانی را بر پایه عمل کنکریت همین انسان زمینی تبیین مینماید.
سوره نجم – آیات 39 الی 41: "وَأَنْ لَيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى - وَأَنَّ سَعْيهُ سَوْفَ يرَى - ثُمَّ يجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى - و برای انسان غیر از آنچه عمل کرده است معادی نیست و بزودی انسان در معاد اعمال خود را میبیند و بر پایه این دیدن اعمال در معاد انسانی است که به حد تمام و کمال جزاء عمل خود را میبیند.»
سوره یونس - آیه 30: "هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَا أَسْلَفَتْ وَرُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يفْتَرُونَ" معاد انسانی مرحله از شدن همین انسان اجتماعی است که در بستر شدن تاریخی خویش به مرحله ای میرسد که هر کسی آنچه را که از دنیا و از مرحله پیش فرستاده است میبیند و اجتماع انسانی به سوی مولای حقیقیشان بر میگردند و در آن روز آن چه را که بر خداوند در دنیا دروغ میبستند نمییابند بلکه کل وجود را در معاد طبیعی و بر پایه شدن طبیعی همین جهان تبیین مینماید.
سوره ابراهیم آیه 48: «يوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ - معاد طبیعی روزی است که همین آسمان و زمین در این جهان در اثر تحول به آسمان و زمین دیگری که دارای حیات میشوند، تغییر میکند و با حیات دار شدن کل وجود در معاد طبیعی است که خلقت بر خداوند واحد قهار در معاد طبیعی آشکارا میشود.»
ثانیا: وحی را در خدمت شدن انسان و جامعه انسانی در آورد، یعنی وحی محمد بر عکس وحی موسی و عیسی که یک سلسله قوانین فقهی و اخلاقی منجمد و غیرتاریخی است، نمیباشد، بلکه بالعکس وحی محمد در خدمت شدن جامعه انسانی میباشد:
سوره حدید آیه 25: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَينَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ينْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِي عَزِيزٌ - ما رسولان خود را همراه با کتاب و میزان به سوی اجتماع انسانی فرستادیم تا اجتماع انسانی را وادار به قیام قسط بکنند. و در این راستا آهن را که نیروی شدید در آن است و منافع جامعه انسانی در آن مستتر است فرستادیم تا خدا بداند که چه کسانی رسولانش را در غیب یاری میکنند. آری خداوند هم نیرومند است و هم عزیز است.» هم چنین وحی محمد با تاریخی شدنش در خدمت شدن انسانی میباشد.
سوره انشقاق آیه 6: «يا أَيهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ - هان ای انسان تو در مسیر پروردگارت با تلاش سیر میکنی و تا آن جا تکامل میکنی که خداوند را ملاقات خواهی کرد.»
11 - جمع بندی تفسیر سوره روم:
حال با عنایت به این نکات به تفسیر سوره روم بر میگردیم و پاسخ آن سوال فربه را که فوقا مطرح کردیم (که عبارت از این که شکست امروز روم در جنگ با ایران و پیروزی روم در نه سال آینده بر ایران که هر دو از امپراطورهای ابرقدرت حاکم بر جهان قرن هفتم میلادی میباشد، چه تاثیری بر نهضت آگاهیبخش چندین نفره و مخفی شده محمد در دهکده مکه که کل جمعیت آن کمتر از پنج هزار نفر میباشد، دارد؟ که در این سوره میگوید: "...وَيوْمَئِذٍ يفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ" یعنی در همان سالی که کمتر از نه سال است و روم که از ایران شکست خورده بر ایران پیروز میشود و جنبش آگاهیبخش محمد در مکه احساس پیروزی و شادی میکنند. باید در اینجا بدهیم که آیا آن چنان که صاحب تفسیر المیزان در جلد 16 ترجمه فارسی در صفحات 244 و 245 میگوید این شادی جنبش محمد به خاطر شرط بندی ابوبکر با مشرکین است؟ و یا آن چنان که صاحب المیزان در صفحه 244 میگوید؛ این شادی به خاطر آن بوده که ایرانیان مشرک بودند اما رومیان اهل کتاب. بنابراین از آن جائی که پیروزی رومیان بر ایرانیان پیروزی مشرکین بر اهل کتاب است این امر باعث میگردد تا جنبش محمد شاد شوند و احساس پیروزی کنند، برای پاسخ به این سوال فقط باید به این نکته نیز توجه کنیم که جنبش امروز محمد با این قلت و ضعف نفری و اقلیمی که دارد کمتر از پانزده سال دیگر آن دو ابر قدرت خسته از جنگ در عرصه نبرد فرسایشی را به زانو در میآورد و بر آنها مسلط میشود. با کدامین سلاح و انرژی جنبش امروز محمد توانست این چنین توفنده پیش برود؟ در یک کلام؛ با رهبری خردمندانه محمد بر پایه آگاهی به تاریخ انسان و اجتماع انسانی، پس در این سوره محمد میخواهد با طرح «...وَيوْمَئِذٍ يفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ» و اتصال این امر به «...وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيغْلِبُونَ" این حقایق را برای بشریت تبیین نماید که:
1 - جنبش آگاهیبخش محمد در سالهای اختفای در مکه با جنگهای ابرقدرتهای روم و ایران بی تفاوت نیست بلکه بالعکس در پیوند تنگاتنگ باهم قرار دارد.
2 - آن چه محمد در این آیه با بیان پیروزی حداکثر نه ساله آینده روم بر ایران مطرح میکند غیب گوئی و پیش گوئی نیست تا بوسیله آن ابوبکر یا پیامبر بر سر آن با مشرکین شرط بندی کنند، بلکه تبیین و تشریح و تعیین قانونمندی تاریخ به عنوان علم شدن جوامع انسانی در قرن هفتم میلادی است، که بر پایه آن محمد جنبش خود را بنا کرده است و در راستای آن حرکت آگاهیبخش 13 ساله مکی خود را طی میکند، تا به مرحله حرکت 10 ساله آزادیبخش انسانی اجتماعی و تاریخی خویش در مدینه برسد، و با آن بشریت گرفتار زیر یوغ امپراطوریهای ضد انسانی روم و ایران را در 15 سال آینده نجات بخشد.
3 - محمد در آیه میخواهد این حقیقت را برای انسان تبیین کند که؛ در عرصه تاریخ به عنوان قانون تحول اجتماع انسانی «همه روابط اجتماعی جوامع مختلف انسانی، از جامعه قریش مکه تا امپراطوریهای بزرگ روم و ایران در پیوند تنگاتنگ با یکدیگر میباشند» و هرگز نباید چنین پنداشت که میتوان بدون توجه به قانونمندی تاریخ انسان در مبارزه به صورت غیرتاریخی و با معجزه و غیب گوئی به پیروزی دست پیدا کرد، بلکه بالعکس در این جهان تاریخی هر که میخواهد به مبارزه رهائیبخش انسان یا جامعه انسانی دست یازد، باید مسلح به نظام قانونمند حاکم بر تاریخ جامعه انسانی باشد و در کانتکس این نظام تاریخی مبارزه کند، و بی تفاوتی به نظام تاریخی توسط انسان به معنای نابودی جنبش و حرکت خود او است.
4 - محمد میخواهد با این آیات این حقیقت را برای انسانیت آینده تبیین نماید که پیروزی پراکسیس اجتماعی بر باطل در گرو معجزه و غیب گوئی کارهای خارق العاده کردن نیست، بلکه تنها در گرو مبارزه آگاهانه در کانتکس قانونمندی تاریخ به عنوان علم شدن انسان و جوامع انسانی میباشد.
5 - پس خوشحالی جنبش آگاهیبخش و رهائیبخش و آزادیبخش محمد به خاطر کشور گشائی نیست بلکه به خاطر فراهم شدن شرایط بینالمللی برای تحقق سه شعار جنبش آزادیبخش محمد است، که آن چنان که زهر بن عبدالله در مقابله با رستم فرخ زاد فرمانده بزرگ امپراطور ایران مطرح کرد، عبارتند از:
الف - شعار اول جنبش محمد: آزادی سیاسی انسان از حکومتهای مطلقه حاکم بر سر نوشت ملتها است: «بعثت لنجرج العباد من عباده العباد الی عبادت الله - ما آمدهایم تا شما را از بندگی سیاسی دولتهایتان به بندگی خدا برسانیم.»
ب- شعار دوم جنبش محمد: آزادی اقتصادی انسان از نظامهای ظالمانه اقتصادی حاکم بر جوامع انسانی: «بعثت لنجرج الامتکم من الجور ادیان الی عدل اسلام - ما آمدهایم تا نظام عدل اسلامی را جای گزین نظام جور حاکم بر جوامع شما بکنیم.»
ج - شعار سوم جنبش محمد: آزادی انسانی انسان از زندان ذلت زمین به رهائی معراج آسمان: «بعثت لنخرج الانسان من ذل الارض الی عز السماء - ما آمدهایم تا انسانیت گرفتار شده در ذلت زمین را به رهائی عزت آسمان برسانیم.»
12 - پیام سوره روم به ما:
1 - این سوره از جمله سورههائی است که تمامی آیات آن در دوران 13 ساله حرکت آگاهیبخش محمد در مکه نازل شده است.
2 - این سوره از منحصر به فردترین سورههای مکیه محمد است که در آن مانیفست تئوریک حرکت آگاهیبخش محمد را تبیین کرده است.
3 - هفت آیه اول این سوره به تبیین تاریخ اجتماعی انسانی به عنوان علم شدن جوامع انسانی یا قوانین حاکم بر تحول و تطور و تکامل جامعه انسانی میپردازد.
4 - موضوعی محوری که در 7 آیه اول سوره روم جهت تبیین تاریخ به عنوان علم شدن انسان انتخاب میکند، موضوع جنگ فرسایشی بین دو ابر قدرت حاکم بر تاریخ انسان در قرن هفتم میلادی است که با تبیین و پیش بینی غلبه روم بر ایران در نه سال آینده، چشم تیزبین وحی را در نگریستن به مسائل جهانی و اجتماع انسانی به نمایش میگذارد.
5 - محمد در این تبیین سیاسی و تاریخی خود پیش گوئی نمیکند چراکه با شناور کردن پیروزی روم بر ایران در "فِي بِضْعِ سِنِينَ..." که مدت آن بین سه تا نه سال میباشد میخواهد موضوع معجزه و پیش گوئی را منتفی کند، زیرا اگر میخواست پیشگوئی کند و با این عمل خود عمل خارق العادهائی به انجام برساند دقیقا تاریخ پیروزی روم شکسته خورده امروز را بر ایران اعلام میکرد، و آن را بین سه تا نه سال شناور نمیکرد پس علت شناور کردن مدت اعلام شده بین سه تا نه سال به این خاطر است که محمد میخواهد پیش بینی کند نه پیشگوئی! و با پیش بینی کردن این پیروزی هم درسی را به همه بدهد که؛ حتی جنگ در بین جوامع و امپراطوریهای حاکم بر جوامع انسانی صورت قانونمند دارد، که با شناخت آن میتوانیم آن را به دقت پیش بینی کنیم.»
6 - در همین 7 آیه اول سوره روم محمد پس از طرح موضوع جنگ بین دو ابر قدرت شرق و غرب زمین در قرن هفتم میلادی و پیش بینی قانونمند و علمی او از این جنگ فرسایشی و ضد انسانی، به یک باره به طرح اصل بزرگ تاریخی میپردازد و آن این که؛ این جنگ ابرقدرتهای جهانی با جنبش آگاهیبخش محصور شده در روستای مکه و پنج هزار نفری و دور افتاده در بیابانهای عربستان بی ارتباط نیست، بلکه بالعکس از آن جائی که جنبش محمد در کانتکس حرکت تاریخ علمی- اجتماعی- انسانی سیر میکند، لذا جنگ فرسایشی فوق جاده صاف کن این جنبش برای جهانی شدن آن در 15 سال آینده میباشد.
7 - به عبارت دیگر محمد با 7 آیه اول سوره روم مضمون انترناسیونالیستی جنبش خود را برای تاریخ فردا به نمایش میگذارد و این حقیقت را فاش میکند که جنبش او یک جنبش قبیله ای منتسب به قریش و بنی هاشم و... نمیباشد، هم چنین جنبش آگاهیبخش او یک جنبش نژادپرستانه مختص عرب سامی و... هم نمیباشد، بلکه بالعکس از همان آغاز جنبش آگاهیبخش محمد که فردا در حرکت مدنیاش فرآیند آزادیبخش انسانی خود را از سر میگیرد، یک جنبش انسانی است که برای «آگاهی و آزادی و رهائی انسان» مبارزه میکند، و چون در عرصه انسان و انسانیت حد و مرز نژادی و قومی و قبیلهائی و جغرافیائی و زمانی وجود ندارد پس همه حوادث جهانی از جمله جنگ ایران و روم در حرکت این جنبش دخالت دارد، و هرگز نمیتوان آن را محدود به جغرافیای مکه و عربستان و قریش و عرب و... کرد.
8 - با اعلام پیش بینی (نه پیش گوئی) در این 7 آیه اول از سوره روم محمد میخواهد واقعیت دیگری را هم تبیین نماید و آن این که؛ نظام اجتماعی و تاریخی انسان یک نظام تصادفی و غیرقانونمند نیست بلکه بالعکس یک نظام قانونمند است که بر طبق کشف قوانین آن علاوه بر این که میشود حوادث سیاسی مربوطه را پیش بینی کرد، میتوانیم جنبش سیاسی - اجتماعی بر حق خودمان را نیز تا آخرین نقطه از قلههای این تاریخ پیش ببریم.
9 - از آیه 8 تا آیه 10 در سوره روم به تبیین مبانی فلسفی رنسانس فکری محمد که بر پایه پنج منبعی کردن منابع شناخت انسان و خارج کردن انسان از محدوده تک منبعی (دل صوفیان شرق یا عقل فلسفی یونان یا وحی مذهبی ادیان استوار) میباشد، میپردازد و در این آیات پنج منبع شناخت «دل و دماغ و طبیعت و تاریخ و وحی» را مطرح میکند، و با این انقلاب عظیم اپیستمولوژیک است که محمد در حرکت 13 ساله آگاهیبخش مکی خود رنسانس فکری و فرهنگی را در تاریخ بشر بوجود میآورد، به طوری که تمامی دستاوردهای آینده تاریخ بشر از بعد از محمد همه معلول این انقلاب اپیستمولوژیک او میباشد.
10 - از آیه 11 تا آیه 16 به تبیین معاد انسانی میپردازد، (از آن جائی که فونکسیون تبیین معاد انسانی در نهضت آگاهیبخش 13 ساله مکیه محمد در تفاسیر سور مکی قبلی مطرح کردیم در اینجا فقط به این امر بسنده میکنیم) که؛
اولا- معاد مطرح شده در این پنج آیه سوره روم «معاد انسانی» است نه «معاد طبیعی».
در ثانی- در عرصه معاد انسانی، معاد در پنج آیه سوره روم یک «معاد تبلیغی» میباشد و نه - معاد تکوینی یا معاد تشریحی-.
11 - در آیات 17 تا آیه 28 به تبیین توحید میپردازد که؛ مبانی تبیین توحید در این 9 آیه اولا- برپایه تبیین وجودی آن هم - وجود طبیعی- که کلیت وجود را در بر میگیرد میباشد و نه وجود منحصر انسانی است. در ثانی- توحیدی که در این 9 آیه تبیین مینماید یک «توحید عینی و واقعی و وجودی است» نه توحید ذهنی صفاتی و ذاتی و افعالی ارسطوئی.
12 - از آیه 29 تا آیه 36 به تبیین اصل نبوت و هدایت انسان میپردازد، در مبحث نبوت تنها به وحی نبوی که همان دین میباشد و وحی انسانی که همان الهام نفسانی میباشد اشاره میکند، ولی در این رابطه با طرح آیه "فَأَقِمْ وَجْهَكَ..." مبنای وحی نبوی را بر پایه خلقت وجود تبیین مینماید.
13 - سپس از آیه 37 تا 59 به تشریح موارد طرح شده در آیات فوق میپردازد و از تاریخ گرفته تا توحید و نبوت و معاد دوباره به شرح و موعظه میپردازد، و در آیه 60 که آخرین آیه این سوره میباشد با بیان این که: "فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يوقِنُونَ - پس ای محمد تو صبر کن که وعده خداوند بر حق میباشد و آنانی که یقین به راه تو ندارند تو را در رفتن گرفتار سستی و سبک سری نکنند." نشانه این است که تمامی 59 آیه فوق برای سازندگی انسان مکی محمد است، که نمونه عالی این انسان خود محمد میباشد.
والسلام