آگاه سازی خبری، آگاه سازی تئوریک، آگاه سازی تشکیلاتی یا هستی اجتماعی
بخش سیزدهم
الف - تشکیلات عمودی را از تشکیلات افقی جدا بکنیم. یکی از عملکردهای تشکیلات عمودی آموزش و پرورش کادرهای همه جانبه جهت هدایتگری تشکیلات افقی میباشد و تشکیلات افقی از آن سازمانگری جنبشهای سه گانه دموکراتیک و اجتماعی و سوسیالیستی میباشد.
ب - کار در تشکیلات عمودی صورت حرفهائی دارد. اما از آنجائیکه تشکیلات افقی از زندگی و کار گروههای مختلف اجتماعی اعم از کارگر و دانشجو و زن و... میگذرد لذا لازم نیست که مانند تشکیلات عمودی افراد در آن حرفهائی باشند بلکه به صورت آماتور در بستر زندگی روزمره و مبارزات صنفی و سندیکائی و... میتوانند در آن حضور داشته باشند.
ج - هسته اولیه تشکیلات عمودی میتواند در بسترهای مختلف محفلی یا صنفی یا مذهبی یا اجتماعی تکوین پیدا کند و در بستر فعالیت نظری و عملی خود رشد پیدا کند. اما تشکیلات افقی حتما باید در بستر جنبشهای سه گانه دموکراتیک و اجتماعی و سوسیالیستی رشد نماید.
د - بستر تکوین تشکیلات عمودی دو مؤلفهائی میباشد:
1 - مؤلفه اول آموزش نظری.
2 - مؤلفه دوم پرورش عملی میباشد.
در رابطه با مؤلفه اول یعنی آموزش نظری بر پایه مبانی تئوریک باید توجه داشته باشیم که خود این مبانی تئوری باید به دو قسمت تقسیم گردد:
اول – مبانی تئوریک فلسفی و اقتصادی و انسانی و تاریخی و اجتماعی حرکت.
دوم - مبانی تئوریک استراتژی در خصوص پرورش عملی تنها بستری که میتواند کادرها در آن پرورش عملی پیدا کنند، پیوند و فعالیت در بستر جنبشهای سه گانه دموکراتیک و اجتماعی و سوسیالیستی میباشد.
بنابراین تکیه صرف بر پرورش نظری کادرها در تشکیلات عمودی بدون پیوند عملی با جنبشهای سه گانه علاوه بر اینکه باعث تک بُعدی شدن کادرها میگردد عامل بحران زائی تشکیلات عمودی میگردد همان آفتی که در سال 59 و 60 تشکیلات عمودی نشر مستضعفین گرفتار آن گردید. باید برای پرورش کادرها در تشکیلات عمودی از همان آغاز عضو پذیرفته شده در تشکیلات عمودی را موظف و مجبور به پیوند با زندگی و جنبشهای سه گانه فوق بکنیم و عضو جذب شده بداند که معیار ارتقاء و رشد در تشکیلات عمودی قدرت هدایتگری او در تشکیلات افقی بر پایه تئوری و برنامه و اتخاذ تاکتیکهای کنکریت میباشد، نه برف انبار کردن مطالب نظری در ذهنش میباشد. در سال 59 و 60 اگر معیار اعتلای در تشکیلات عمودی از یک عضو یا هوادار پذیرفته شده نشر مستضعفین سوال میکردید، مطمئن باشید در راس هر معیاری برای شما معیار توان نظری و ذهنی و تئوریک صرف و مجرد مطرح میکرد حتی اگر آن عضو یک کارگر یا یک دانشجو و... میبود اصلا برای او توان هدایتگری جنبش در محل کارش به عنوان یک معیار مطرح نبود. در همین رابطه بود که یکی از موفقیتهای بزرگ شریعتی در عرصه پراکسیس اجتماعی این بود که توانست از سال 47 به بعد با پیوند با حسینیه ارشاد از ساختمان حسینیه ارشاد یک تشکیلات سازمانگر افقی بسازد، البته ضعف عمده شریعتی در این رابطه این بود که شریعتی بدون تشکیلات عمودی اقدام به ایجاد تشکیلات افقی از حسینیه ارشاد کرد که این خلاء باعث گردید تا هدایتگری تشکیلات افقی یا حزب افقی شریعتی تکیه مطلق بر فرد خود شریعتی پیدا کند که این امر بیش از هر کس، خود حاکمیت و دشمن متوجه آن شد و لذا با دستگیری فرد شریعتی کل تشکیلات افقی شریعتی مانند برف آب شد و در زمین فرو رفت و تازه آن زمانی هم که تشکیلات افقی شریعتی توانست در لوای جنبش اجتماعی 57 مادیت خارج پیدا کند به علت خلاء وجودی شریعتی نصیب میوه چینان از راه رسیده غاصب انقلاب گردید. اگر شریعتی از سال 47 به موازات ایجاد تشکیلات افقی توان آن را پیدا میکرد که بتواند تشکیلات عمودی هدایتگر آن تشکیلات افقی را بر پا کند، قطعا امروز تاریخ ما اینچنین سیاه نبود که حالا مناظرهگر آن هستیم. البته مصیبت نشر مستضعفین در سال 59 و 60 عکس مصیبت کار شریعتی بود چراکه مصیبت کار شریعتی آن بود که او تشکیلات افقی داشت و تشکیلات عمودی نداشت و سعی میکرد خودش را به عنوان تشکیلات عمودی به صورت ناخواسته و اجباری جا بیاندازد یا اینکه با برپائی کلاسهای آموزشی گوناگون توسط افراد مختلفی که گاها و بعضا در یک خط هم نبودند و رویاروی یکدیگر بودند - از کلاس نقاشی گرفته تا کلاس عربی و انگلیسی و قرآن و تفسیر و جامعه شناسی والی ماشاء الله از علی خامنهائی گرفته تا میرحسین موسوی و دکتر شریعتمداری و توسلی و... - خلاء تشکیلات عمودی خود را پر بکند که البته اگر چه پروژه تشکیلات افقی شریعتی توانست موفق بشود ولی در هر شکلش تشکیلات عمودی شرکت شکست خورد. البته برعکس آن در حرکت نشر مستضعفین در سالهای 59 و 60 اگرچه نشر مستضعفین در حرکت تشکیلات عمودی خود برعکس شریعتی موفق گردید ولی در تشکیلات افقی خود شکست خورد و همین شکست در تشکیلات افقی باعث ایجاد بحران فراگیر در تشکیلات عمودی نشر مستضعفین شد که حاصل این بحران جدای از آن نیروهای نشر که توانستند با هجرت از کشور با بازشناسی و بازیابی و بازسازی حرکت جدید در خارج، خلاءهای گذشته را جبران نمایند و جدای از آن نیروهای نشر که در داخل دستگیر شدند، نیروهای باقی مانده در داخل به موازات فراگیر شدن ابر چریکگرائی و فضای اختناق یا پاسیف شدند یا جذب تشکیلات چریکگرائی مذهبی شدند.
البته در قیاس بین حرکت شریعتی با حرکت نشر مستضعفین باید بگوئیم که شریعتی موفقتر از ما عمل کرد، چراکه از آنجائیکه شریعتی بدون تشکیلات عمودی از تشکیلات افقی آغاز کرد هر چند در ایجاد تشکیلات عمودی شکست خورد ولی همان تشکیلات افقی را که توانست به راه بیاندازد به صورت موجی روبرو شد بعد از او در سطح جامعه عمل کرد و عامل تکوین جنبش اجتماعی ضد استبدادی سال 57 شد که خلا تشکیلات عمودی او و خلا وجودی خود او باعث گردید تا غاصبین بر پایه تشکیلات سنتی روحانیت به عنوان تشکیلات عمودی بتوانند موج سواری کنند و جنبش اجتماعی ضد استبدادی سال 59 و 60 را در سیطره هژمونی سیاسی و تشکیلات و فقهی خود در آورند. اما نشر مستضعفین از آنجائیکه در سال 60 تنها با یک تشکیلات عمودی فارغ از تشکیلات افقی روبرو بود لذا به موازات متلاشی شدن تشکیلات عمودی نشر در سال 60 در داخل فقدان تشکیلات افقی باعث گردید تا حرکت دو ساله نشر نتواند مانند حرکت شریعتی به صورت یک جنبش در آید، بنابراین پیوند بین تشکیلات عمودی و افقی در تکوین حزب سازمانگر به عنوان یک امر استراتژیک و ضروری میباشد که بدون آن نه امکان تکوین یک حزب عمودی سازمانگر (البته حزب عمودی ساختمانی و سازمانی بدون تشکیلات افقی امکان پذیر میباشد) وجود دارد و حتی چنین حزبی اگر هم ساخته شود یک حزب عمودی ساختمانی و یا حزب عمودی سازمانی خواهد بود که تنها عملکردش به جای هدایتگری و برنامه دهی و آگاه سازی تئوریک جنبشهای سه گانه باید در جهت سهم خواهی یا مشارکت یا آلترناتیو قدرت سیاسی حاکم در آید.
ه - سرپل اتصال بین تشکیلات عمودی و تشکیلات افقی موضوع استراتژی آگاه سازی میباشد چراکه نخستین و مهمترین مسئولیت حزب عمودی، آگاه سازی جنبشهای سه گانه جهت تکوین تشکیلات افقی میباشد و بر پایه همین مکانیزم و مضمون آگاه سازی میباشد که مضمون حرکتی تشکیلات افقی حاصل میشود و علت این امر آن است که موضوع آگاه سازی متفاوت میباشد. چراکه آنچنانکه شریعتی میگوید: «خود دیالکتیک اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و نژادی و... فی نفسه جنبش ساز و حرکت آفرین نمیباشد، بلکه بالعکس این احساس دیالکتیک است که جنبش ساز و حرکت آفرین میباشد.» بنابراین تا زمانی که احساس دیالکتیک در بین گروههای مختلف اجتماعی حاصل نشود امکان اعتلای جنبش در آن گروه اجتماعی وجود ندارد و در همین رابطه از آنجائیکه بر حسب نوع گروههای اجتماعی دیالکتیکهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آنها هم به لحاظ عام و گروهی و هم به لحاظ کنکریت متفاوت میباشد، لذا آگاه سازی به لحاظ موضوعی اشکال مختلف موضوعی بر حسب گروههای مختلف اجتماعی شامل میشود. البته آنچه که مهمتر از موضوع دیالکتیک جهت ایجاد احساس دیالکتیک است (که عامل اعتلای جنبشهای سه گانه اجتماعی و دموکراتیک و سوسیالیستی میباشد) مکانیزم انتقال دیالکتیک که همان آگاه سازی میباشد، است. چراکه در این رابطه سه مکانیزم قابل طرح است:
1 - آگاه سازی خبری
2 - آگاه سازی تئوریک
3 - آگاه سازی تشکیلاتی میباشد
در آگاه سازی خبری ما توسط خبرنامه یا سایت یا روزنامه یا نشریه و... تنها به طرح اخبار دیالکتیک گروههای اجتماعی اعم از کارگران ایران و زنان ایران و دانشجویان ایران و... قناعت میکنیم و چنین فکر میکنیم که خود این طرح اخبار در گروههای اجتماعی مخاطب، ایجاد حرکت و باعث اعتلای جنبش میشود در صورتی که این موضوع یک تصور غلط میباشد چراکه اگر طرح منحصر به فرد اخبار میتوانست عامل حرکت و اعتلای جنبش بشود، خود گروههای اجتماعی به صورت افواهی (شفاهی) بیش از تشکیلات عمودی پیشگام توزیع خبر میکنند. بطوریکه اگر مثلا شما در کنار یک کارگر یا یک دانشجو و... بنشینید و سر صحبت با آنها باز کنید خواهید دید که بیش از شما هم از اخبار گروه اجتماعی که متعلق به آن میباشد مطلع است و هم بیش از شما به توزیع آن اقدام میکند. بنابراین نتیجه میگیریم که خودآگاه سازی خبری به صورت مکانیکی و منحصر به فرد نمیتواند ایجاد حرکت بکند و برای اینکه آگاه سازی خبری بتواند باعث حرکت در گروههای اجتماعی بشود، باید فرآیندهای دیگری را طی کند، که آنچنانکه مطرح کردیم عبارتند از آگاه سازی تئوریک و آگاه سازی تشکیلاتی.
در خصوص آگاه سازی تئوریک باید بگوئیم که همین آگاه سازی تئوریک هم دارای مؤلفههای مختلفی میباشد از مؤلفه تحلیلی گرفته تا مؤلفه تبیینی که در مؤلفه تحلیلی ما بر پایه همان اخبار به تحلیل میپردازیم و با انتقال این تحلیلهای خبری سطح آگاه سازی خبری را ارتقا میدهیم. در عرصه مؤلفه تبیینی ما جدا از اینکه از تحلیلهای سیاسی به ارائه برنامه و تئوری اجتماعی و اقتصادی میپردازیم و میکوشیم که در عرصه مکتب و مذهب با زبان مکتب و مذهب، حرف و خواست تاریخی و اجتماعی و سیاسی این گروههای اجتماعی را مطرح کنیم، از بعد از این فرآیند است که پروسه آگاه سازی تئوریک عمودی پیشگام وارد فرآیند نهائی خود میشود که همان فرآیند آگاه سازی هستی اجتماعی یا آگاه سازی تشکیلاتی گروههای مختلف اجتماعی میباشد. در این مرحله است که آگاه سازی وارد فرآیند حرکت آفرین و جنبش ساز خود میشود و لذا صورت کاملا کنکریت و مشخص به خود میگیرد.
ادامه دارد