پاسخ به سؤال‌های رسیده - سؤال هفدهم

«پروژه اصلاح دینی» در جامعه ایران از کدامین مسیر باید صورت بپذیرد؟ - قسمت سوم

 

در خصوص رویکرد «بازسازی تطبیقی» که بنیانگذار آن علامه محمد اقبال لاهوری می‌باشد (و در ادامه او شریعتی و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 44 سال گذشته این مسیر را طی کرده‌اند) از آنجائیکه در رویکرد «بازسازی تطبیقی اسلام» پروژه اصلاح دینی، اسلام تاریخی تنها توسط اصلاح دو مؤلفه‌ای «دین» و «معرفت دینی» امکان‌پذیر می‌باشد، به همین دلیل آنچنانکه محمد اقبال در کتاب گران‌سنک بازسازی فکر دینی در اسلام خود مطرح می‌کند، «کل اسلام تاریخی توسط اجتهاد در اصول و فروع آن باید در چارچوب اصل پیوند بین ابدیت و تغییر از نو بازسازی بشوند»؛ اما در خصوص پروژه «به‌سازی اصلاح دینی» از آنجائیکه طرفداران این رویکرد عامل انحطاط فرهنگی مسلمانان در بد فهمی اسلام تاریخی تعریف می‌کنند،

لذا به همین دلیل در پروژه اصلاح دینی خود تنها بر مؤلفه «اصلاح معرفت دین» تکیه دارند، نه «اصلاح خود دین» توسط «اجتهاد در اصول و فروع» (آنچنانکه محمد اقبال می‌گوید) همین امر باعث شده است تا آنها جهت «اصلاح معرفت دین» بر دو مؤلفه «عقل و علوم طبیعی بشری» تکیه نمایند؛ و توسط این دو مؤلفه است که طرفداران این رویکرد معتقدند می‌توانند به «اصلاح در معرفت دینی مسلمانان» بپردازند و همین امر عامل «انطباقی» شدن این رویکرد در برابر رویکرد «تطبیقی» پروژه بازسازی اصلاح دینی اقبال و شریعتی گردیده است.

هر چند پروژه اصلاح دینی با رویکرد انطباقی از محمد عبده آغاز شد، ولی در ادامه آن در جامعه ایران به مهندس مهدی بازرگان رسید که از دهه 20 پس از بازگشت از اروپا توسط تکیه بر علوم طبیعی تلاش کرد تا به اصلاح دینی از طریق «به‌سازی معرفت دینی» بپردازد؛ که البته سیدمحمود طالقانی توسط تفسیر «پرتوی از قرآن» از همان زمان همگام با او حرکت کرده است؛ و اما در خصوص اصلاح دینی از طریق اصلاح فقهی درون حوزه‌ای این مسیر هم از زمان مشروطیت توسط آخوند خراسانی و نائینی در حوزه‌های فقهی شیعه جاری و ساری گردیده است که علی الدوام به صورت فردی در خارج از حوزه‌های فقاهتی شیعه در جامعه ما، توسط بعضی از روحانیون مثل مرحوم احمد قابل یا محسن کدیور دنبال می‌شود.

مسیر چهارم در خصوص پروژه اصلاح دینی در جامعه ما مشمول افرادی می‌شود که توسط «پروژه واسازی» به جای «پروژه بازسازی تطبیقی» و پروژه «به‌سازی انطباقی» تلاش کرده‌اند تا تنها به «نقد نفی‌ای یا نقد انکاری» از اسلام تاریخی بپردازند و هیچگونه «پروژه اثباتی و آلترناتیوی» در این رابطه نداشته‌اند. حرکت احمد کسروی در دهه 20 در جامعه ایران مصداق پروژه واسازی می‌باشد، چراکه او تنها بر مؤلفه نقد انکاری اسلام تکیه کرده بود نه نقد اثباتی؛ و هیچگونه نظریه اثباتی در این رابطه ارائه نکرده است. شعار «بازگشت» اقبال و شریعتی در این رابطه اصلاً و ابداً ربطی به شعار «سلفیه» رویکرد سلفی‌گری رشید رضا – سید قطب ندارد، چراکه شعار «بازگشت» اقبال و شریعتی بازگشت تاریخی و زمانی به گذشته جهت احیای پروژه خلافت قرن اول هجری در قرن بیستم و قرن بیست و یکم نمی‌باشد، بلکه بالعکس بازگشت به هویت ملی و هویت اسلامی خودمان و بازگشت پیامی به پیام یا قرآن با رویکرد تطبیقی می‌باشد آنچنانکه خود محمد اقبال عمل می‌کرد و خود محمد اقبال بر این باور بود. همان محمد اقبال شرقی و مسلمان و آزادی‌خواه و فیلسوف و عارف و هنرمند و ادیب و شاعر.

42 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی» اسلام است که ما می‌توانیم توسط استخراج و تصفیه منابع فرهنگی و دینی در جامعه بزرگ ایران به بازسازی و تجدید بنای فکر دینی آنچنانکه محمد اقبال لاهوری می‌خواست در قرن بیست و یکم دست پیدا کنیم.

43 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم آنچنانکه معلم کبیرمان شریعتی آرزو می‌کرد به انسانی مانند محمد اقبال لاهوری در جامعه امروز ایران دست پیدا کنیم که دلی مانند عیسی داشته باشد و اندیشه‌ای مانند سقراط و دستی مانند قیصر، البته آنهم در یک فرد و آنهم در عرصه پراکسیس اجتماعی امروز جامعه ایران.

44 – تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم اسلام یونانی‌زده و اسلام تصوف‌زده و اسلام فقه‌زده هزار ساله اسلام تاریخی امروز را به چالش بکشیم.

45 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم اسلام تجزیه شده و تکه تکه شده هزار سال گذشته عمر حوزه‌های فقاهتی که شامل اسلام فقاهتی و اسلام فلسفی یونانی‌زده و اسلام کلامی اشعری‌گری و اسلام عرفانی تصوف‌زده هند شرقی و همچنین مسلمانان تکه تکه شده توسط تجدید بنا و بازسازی اسلام و مسلمین به هم متصل نمائیم.

46 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم توسط حذف واسطه‌های فردی و اجتماعی بین آسمان و زمین و بین خداوند و بندگانش به شعار اسلام منهای روحانیت و اسلام منهای کلیسا و مسلمان بدون کشیش اقبال و شریعتی دست پیدا کنیم.

47 – تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم به پروژه تخصص‌زدائی شریعتی و پروژه بازسازی تفکر دینی در اسلام توسط «اجتهاد در اصول و فروع اسلام» در چارچوب فرمول «پیوند بین ابدیت و تغییر» اقبال لاهوری دست پیدا کنیم.

48 – تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم به پروژه اسلام منهای مفسران رسمی شریعتی و اقبال دست پیدا کنیم.

49 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم به بازتولید شیعه علوی به عنوان آلترناتیو در مبارزه تئوریک و نظری با شیعه صفوی و شیعه فقاهتی و شیعه روایتی و شیعه زیارتی و شیعه ولایتی هزار ساله حوزه‌های فقاهتی در چارچوب بازشناسی علی در نهج البلاغه دست پیدا کنیم.

50 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما توانیم توسط بازسازی اسلام تاریخی و تبیین گرفتار شدن جوامع مسلمین در تفرقه و تشتت فرقه‌ای سنتز اسلام فقاهتی و اسلام روایتی هزار ساله حوزه‌های فقاهتی، جنگ حیدر نعمتی فرقه‌گرایانه مسلمانان که امروز در جوامع مسلمین از آسیای جنوب شرقی تا شمال و شرق آفریقا موج خون به راه انداخته‌اند، به چالش بکشیم.

51 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم «روش نقد متعارف انکاری» در جوامع امروز مسلمین و ایران را به «روش نقد اثباتی» استحاله کنیم.

52 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم گفتمان عدالت‌خواهانه و برابری‌طلبانه شیعه علوی را به عنوان گفتمان مسلط امروز جامعه ایران درآوریم.

53 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم به این واقعیت دست پیدا کنیم که آنچنانکه خود اسلام تنها در چارچوب اسلام تاریخی (آنچنانکه معلم کبیرمان شریعتی می‌گفت) قابل فهم است، فهمیدن اسلام (آنچنانکه حضرت مولانا علامه محمد اقبال لاهوری می‌گفت) باید به عنوان یک مقوله تاریخی تعریف نمائیم و لذا توسط فهم اسلام به عنوان یک مقوله تاریخی است که ما می‌توانیم به مکانیزم فهم تطبیقی اسلام توسط «آشتی بین ابدیت و تغییر» دست پیدا کنیم.

54 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم به «قرائت نبوی از جهان و انسان و جامعه و تاریخ»(آنچنانکه در پنج آیه اول سوره علق، پیامبر اسلام در سر آغاز ظهور بعثتش امر به انجام آن شده است) دست پیدا کنیم.

55 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم توسط تحول در فهم دین و تاریخی دانستن خود فهم دین، از در غلطیدن اسلام قرآنی به ورطه هولناک اسلام فقاهتی و اسلام روایتی و اسلام زیارتی و اسلام مداحی‌گرای هزار ساله حوزه‌های فقاهتی جلوگیری نمائیم.

56- تنها توسط پروژه اصلاح تطبیقی اسلام است که ما می‌توانیم با گذار از فرایند فهم متن دین وارد فرایند بازسازی خود دین آنچنانکه اقبال و شریعتی می‌خواستند بشویم.

57 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم به پروژه یونانی‌زده و ارسطوزده «منادیان اسلام تحلیلی و اسلام حداقلی» در باب اینکه «قرآن محصول وحی است یا خود وحی است» پایان بدهیم و توسط پروژه «بازگشت پیامی به قرآن»، روح قرآن و وحی نبوی پیامبر اسلام را آنچنانکه اقبال و شریعتی معتقد بودند تنها در چارچوب توحید به عنوان یک واقعیت در عرصه وجود و انسان و جامعه و تاریخ تبیین نمائیم، نه به توحید مجرد و ذهنی ارسطوئی تبیین شده در توحید صفاتی مجرد و توحید افعالی مجرد و توحید ذاتی مجرد اعتقاد پیدا کنیم، بلکه برعکس توسط فهم تمام وجود در خداوند توحید را در اشکال مختلف توحید وجودی و توحید انسانی و توحید اجتماعی و توحید تاریخی آنچنانکه اقبال و شریعتی می‌فهمیدند، فهم نمائیم.

58 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم با ارتجاع مذهبی حاکم بر جوامع امروز مسلمین برخورد تئوریک و نظری همه جانبه بکنیم.

59 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم علاوه بر مبارزه با خرافات دینی و فقهی و روایتی به مبارزه با سنت‌های دست و پا گیر اجتماعی و تاریخی و مذهبی جامعه ایران بپردازیم و ذهنیت و اعتقادات خرافاتی خود مردم ایران را هم به نقد بکشانیم.

60 – تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم به جای ترکیب انطباقی اندیشه‌ها و نظریه‌ها به بازتولید تطبیقی ابدیت توسط «زمان و تغییر» بپردازیم.

61 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم در چارچوب رویکرد قرآن (نه رویکرد ذهن‌گرایانه فلاسفه یونان) توحید توصیفی را در خدمت توحید تغییری درآوریم و توحید را در جهت تغییر جهان و جامعه و انسان تفسیر نمائیم.

62 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران می‌تواند عدالت‌محور بشود و توسط اسلام عدالت‌محور است که پیشگامان مستضعفین ایران می‌توانند تبعیضات جنسیتی و طبقاتی و سیاسی و آموزشی و اجتماعی و قومی و اعتقادی اسلام فقاهتی حاکم را به چالش بکشند.

63 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم رویکرد اسلام‌شناسانه دگماتیست فقاهتی که بر «نقل» استوار می‌باشد به رویکرد اسلام‌شناسانه تطبیقی محمد اقبال که بر «عقل» استوار می‌باشد، استحاله نمائیم.

64 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم رویکرد اسلام دگماتیست فقاهتی به پروژه ختم نبوت پیامبر اسلام که بر موضوع فقه به عنوان عامل ختم نبوت پیامبر اسلام تفسیر می‌کنند، به رویکرد اسلام‌شناسانه تطبیقی محمد اقبال که بر ظهور عقل برهان استقرائی در بشر به عنوان عامل ختم نبوت پیامبر اسلام استوار می‌باشد، استحاله نمائیم.

65 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم رویکرد اسلام دگماتیست فقاهتی و روایتی به استمرار ولایت پیامبر اسلام پس از وفات ایشان، به رویکرد اسلام‌شناسانه تطبیقی محمد اقبال لاهوری که معتقد به ختم ولایت پیامبر اسلام همراه با ختم نبوت پیامبر اسلام در فرایند پسا وفات ایشان می‌باشد، استحاله نمائیم.

66 - تنها توسط پروژه اصلاح دینی به صورت «بازسازی تطبیقی اسلام» است که ما می‌توانیم برعکس رویکرد اسلام فقاهتی و ولایتی حاکم که از سال 58 احکام دگماتیست فقهی حوزه‌های فقاهتی را مبنای قانونگذاری برای جامعه ایران قرار داده‌اند، به اراده مردم و خرد جمعی شهروندان ایرانی جهت قانونگذاری استحاله نمائیم.

ادامه دارد