اصول مقدماتی سوسیالیسم علمی – بخش 22

6 - سوسیالیسم علمی و ارزش اضافی: با شکل گیری مناسبات بورژوائی و استحاله کار کشاورزی به کار تجاری و کار صنعتی و پیدایش چرخه بازار و کالا و پول و همه چیز شدن کالا برای بورژوازی و جایگزینی ارزش مبادله بجای ارزش مصرفی تولیدات تولید کننده و پیدایش ماشین در عرصه کار صنعتی بشر که به موازت کار صنعتی و سرمایه ماشینی و پرولتاریای صنعتی از بعد از دوران رنسانس و انقلاب صنعتی انگلیس در اروپا حاصل شد مهم‌ترین پدیده‏ائی که در اثر استحاله تئوری ارزش توسط آدام اسمیت پیر در خدمت نظام بورژوازی حاصل شد قرارداد ن نقش سرمایه و مواد اولیه در کنار نقش پرولتاریای صنعتی بود.

که حاصل آن حاکمیت سرمایه بر نیروی کار و شکل گیری کار مزدوری بر پایه  مزد بخور و نمیر پرولتاریا بود. که این امر باعث گردید تا بورژوازی در عرصه رقابت بازار بر پایه سیاست دمپینگ سود خود را در عرضه هر چه تولید بیشتر کالا ببیند تا توسط آن هم بتواند بازار بیشتری در عرصه جهانی تصاحب نماید و هم در رقابت با بورژوازی رقیب در عرصه دوران سرمایه‏داری رقابتی قیمت تمام شده کالا را جهت رقابت کاهش دهد. به این ترتیب بود که در این جنگ سهمگین رقابت بین بورژواها جهت تصاحب هرچه بیشتر سود راهی جز این نبود که به مرور زمان از ارزش کار کارگر که تنها عامل ارزش کالا بود توسط سیر نزولی در مزد کارگر بکاهند و از طرف دیگر با سیر تصاعدی افزایش تولید قیمت تمام شده کالا را کاهش دهند. که البته تامین مواد اولیه ارزان توسط استعمار کشورهای پیرامونی فاکتور مهمی در این رابطه بود که این همه باعث گردید تا نظام سرمایه‏داری اروپا با پدیده جدیدی بنام ارزش اضافی روبرو گردد. که بورژوازی جهان خوار اروپائی مانند گرگ گرسنه آن را در تیول خود قرار داده بود. ارزش اضافی که آنچنانکه مطرح شد معلول سه عامل استثمار کارگر اروپائی و شکل گیری کار صنعتی و سرمایه ماشینی و استعمار و استثمار کشورهای پیرامونی بود. اگرچه بر پایه قانون ارزش آدام اسمیت پیر این ارزش اضافی در تحلیل نهائی جزو تیول سرمایه دار و بورژوازی بود. ولی بزرگترین سوالی که پس از شکل گیری تئوری سوسیالیسم علمی در برابر تئوری سوسیالیسم علمی قرار داد همین پدیده سونامی آفرین ارزش اضافی بود که آیا آنچنانکه مارکس و پرودن و سن سیمون معتقد بودند این پدیده از آن پرولتاریا صنعتی می‌باشد یا آنچنانکه شریعتی می‌گوید ارزش اضافی باید پس از قطع عامل استعمار که سبب کسب مواد اولیه ارزان به بهای استثمار کشورهای پیرامونی شده بود، باید بر پایه کار فردی و اجتماعی تقسیم گردد؟ (توضیح آنکه در عرصه تئوری سوسیالیسم علمی شریعتی او سرمایه ماشینی را از آن طبقه یا فرد تولید کننده یا پرولتاریا نمی‌داند بلکه متعلق به کل جامعه می‌داند. لذا ارزش اضافی باید بر پایه تناسب کار پرولتاریا و کار جامعه یعنی ماشین تقسیم گردد. لذا تا زمانیکه بر پایه تئوری علمی تقسیم این ارزش اضافی انجام نگیرد امکان تحقق سوسیالیسم علمی در جامعه وجود نخواهد داشت. ماحصل آنچه که تا اینجا مطرح کردیم اینکه:

 

1 - در عرصه نظام سوسیالیسم علمی ماشین یا سرمایه صنعتی از آن جامعه می‌باشد و پرولتاریای صنعتی بر پایه سهم کار خویش در تولید در کنار ماشین از ارزش اضافی بهره‌مند می‌گردد و سهم جامعه بر پایه سهم ماشین یا سرمایه صنعتی در تولید ارزش اضافی مشخص می‌گردد و هرگز کل ارزش اضافی آنچنانکه مارکس می‌گفت از آن کارگر نمی‌باشد.

2 - در مناسبات سوسیالیسم علمی ارزش مبادله کالا جای خود را به ارزش مصرفی کالا می‌دهد تا توسط آن تولید کالا

به جای اینکه در خدمت بازار باشد در خدمت رفع نیاز مصرف کننده باشد.

3 - در مناسبات سوسیالیسم علمی مانند مناسبات سرمایه‏داری آنچنانکه آدام اسمیت می‌گفت: "عرضه، تقاضای خود را به وجود می آورد" نمی‌باشد، بلکه عرضه برای پاسخگوئی تقاضا می‌باشد. به عبارت دیگر عرضه برای رفع نیاز تقاضاگر می‌باشد.

4 - در مناسبات سوسیالیسم علمی استثمار چه به صورت فردی و چه به صورت طبقاتی و چه به صورت ملی بر پایه قانون ارزش کار فردی و کار اجتماعی از بین می‌رود.

5 - در مناسبات سوسیالیسم علمی سرمایه ماشینی و سرمایه تجاری و سرمایه زمینی از هم تفکیک گردیده و توسط شوراها و تعاونی‌ها از تیول بورژوازی خارج می‌گردد و در خدمت جامعه قرار می‌گیرد البته این سرمایه‌های سه گانه نباید در اختیار دولت قرار بگیرد چراکه خود دولت را به صورت هیولای قدرت و ثروت و معرفت در می‏آورد که مهار شدنی نیست و به هیچ وجه این سه سرمایه اجتماعی هم نباید در اختیار بورژوازی باشد چراکه در صورت در اختیار بورژوازی بودن آنها امکان مهار بورژوازی با هیچ مکانیزمی وجود نخواهد داشت.

6 - سوسیالیسم علمی بر پایه قانون طبیعی اقتصاد استوار می‌باشد نه قانون وضعی اقتصاد و به جامعه انسانی به عنوان یک پدیده اعتباری نگاه نمی‌کند بلکه برای جامعه مانند فرد هویت مستقل قائل است و برعکس دیدگاه لیبرالیسم نفع فرد را در آینه نوع نگاه می‌کند نه آنچنانکه لیبرالیسم می‌گوید نفع نوع در آینه فرد و در همین راستا اصل تعادل عمومی آدام اسمیت را یک اصل آنارشیستی در خدمت بورژوازی می‌داند چراکه اعتقاد به این اصل باعث می‌گردد تا نقش جامعه در هدایتگری نفع فرد قربانی گردد.

7 - سنگ زیربنای سوسیالیسم علمی، قانون ارزش بر پایه ارزش کار، آنچنانکه آدام اسمیت جوان و ریکاردو پیر می‌گفتند، می‌باشد. ولی خودِ کار در عرصه قانون ارزش آنچنانکه ریکاردو می‌گفت به صورت یک امر مطلق نمی‌باشد بلکه بالعکس به صورت یک حقیقت مشککه و ذومراتب می‌باشد که به انواع کار فردی و کار اجتماعی و یا کار ماهر و کار نیمه ماهر و کار غیر ماهر تقسیم می‌گردد.

8 - استثمار در نظام سرمایه‏داری عبارت است از غارت ارزش اضافی با تکیه بر نقش سرمایه از طبقه و ملت.

9 - طبقه در نظام طبقاتی عبارت است از مجموعه انسان‏هائی که رابطه مشترک و واحدی با ابزار تولید و شکل تولید و شکل مالکیت دارند.

10 - شکل تولید در مناسبات مختلف اقتصادی بر پایه سه شکل کار: کار کشاورزی، کار تجاری، کار صنعتی مشخص می‌گردد.

11 - تعریف کار عبارت است از رابطه تغییر دهنده انسان با طبیعت.

12 - تعریف پول در نظام بورژوائی و سرمایه‏داری عبارت است از رابطه اقتصادی نه کالای اقتصادی در سه عرصه بازار تولید و خدمات و توزیع.

13 - ارزش مصرفی کالا عبارت است از ارزش ذاتی تولید که در جهت رفع نیاز مصرف کننده می‌باشد.

14 - ارزش مبادله که تعیین کننده قیمت یک کالا در بازار سرمایه‏داری یا بورژوائی می‌باشد عبارت است از ارزشی که یک کالا در رقابت با دیگر کالاها در عرصه بازار پیدا می‌کند.

15 - در نظام سوسیالیسم علمی ارزش مصرفی باید جانشین ارزش مبادله گردد.

16 - ارزش تولید در مناسبات سوسیالیسم یک امر واقعی می‌باشد که به صورت ریاضی می‌توان آن را محاسبه کرد نه یک امر اعتباری و وضعی.

17 - بر پایه  ارزش کار سوسیالیسم علمی معتقد است که کار ذات یک کالای تولید شده توسط انسان می‌باشد.

18 - بر پایه سوسیالیسم علمی آنچنانکه ارزش مصرفی یک امر ذاتی می‌باشد ارزش مبادله‏ائی یک امر اعتباری می‌باشد که توسط بازار سرمایه‏داری بر کالا وضع گردیده است.

19 - قیمت یک کالا در عرصه بازار سرمایه‏داری بر پایه ارزش مبادله‏ائی شکل می‌گیرد که این امر با خود ارزش که آنچنانکه فوقا مطرح کردیم ذاتی کالا می‌باشد متفاوت است.

20 - سوسیالیسم علمی بر پایه کشف قوانین کنکریت یک جامعه شکل می‌گیرد و هرگز بر پایه وضع قوانین در یک جامعه استقرار پیدا نمی‌کند و از آنجائیکه طبق گفته گورویچ ما جامعه‌ها داریم نه جامعه بر همین پایه می‌توانیم بگوئیم که ما تئوری‌های سوسیالیسم علمی داریم نه یک تئوری سوسیالیسم علمی البته همه این تئوری‌های سوسیالیسم علمی در عرصه تئوری‏های عام مشترک می‌باشند تفاوت آنها بیشتر در عرصه تئوری‌های کنکریت مشخص می‌باشد.

21 - تفاوت سوسیالیسم علمی با سوسیالیسم اخلاقی در این است که سوسیالیسم اخلاقی برای یک جامعه قانون سوسیالیسمی به صورت مکانیکی و غیر ارگانیکی وضع می‌کند در صورتیکه سوسیالیسم علمی در هر جامعه با سلاح دیالکتیکی به کشف قوانین کنکریت سوسیالیسم آن جامعه می‌پردازد.

22 - نظریه پردازان سوسیالیسم علمی از ریکاردو تا شریعتی همگی بر یک اصل متفق القول‏اند و آن اینکه برعکس اندیشه آدام اسمیت نباید بر جامعه انسانی از دیدگاه نظام طبیعی نگریست و آن را آنچنانکه آدام اسمیت در عرصه قانون تعادل عمومی خود می‌گفت رها کرد چراکه جامعه انسانی بر عکس آنچه آدام اسمیت می‌گفت در کانتکس جبری نظام طبیعی حرکت نمی‌کند بلکه بالعکس بر پایه دیدگاه مالتوس و الکسیس کارل و ویل دورانت اگر جامعه انسانی در کادر نظام جبری طبیعی رها شود فاجعه انسانی به یار می آورد و تمامی بحران‌ها و ناهنجاری‌های طبقاتی اقتصادی نظام سرمایه‏داری معلول همان رهائی در کادر نظام طبیعی جبری خود به خودی آدام اسمیتی جامعه می‌باشد باید توسط نظام سوسیالیست علمی برنامه‏ائی جامعه را در عرصه نظام هدایتگرانه هدایت کرد.

23 - برعکس دیدگاه آدام اسمیت در خصوص علم اقتصاد که معتقد بود که قوانین اقتصاد قوانینی عمومی و تاریخی و جهانی می‌باشد سوسیالیسم علمی به قوانین علم اقتصاد که خود محصول کشف آنها می‌باشد یک حقیقت کنکریت و مشخص می‌داند.

24 - فونکسیون کار انسانی در دو رابطه قابل مطالعه می‌باشد:

الف - کار به عنوان عامل تولید

ب - کار به عنوان ارزش قیمت

تقریبا تمامی نظریه پردازان اقتصادی چه سوسیالیستی چه غیر سوسیالیستی در باب اینکه کار انسان تنها عامل تولید می‌باشد و بدون کار انسانی امکان هیچگونه تولیدی وجود ندارد نظریه مشترکی دارند و هیچ نظریه پردازی در جهان با هر دیدگاهی که باشد وجود ندارد که معتقد باشد که بدون کار انسان تولید انجام می‌گیرد و یا اینکه غیر انسان موجود دیگری در جهان می‌تواند کار انجام دهد اختلاف نظر در عرصه نظرگاه‌های سوسیالیستی و سرمایه‏داری در رابطه نقش کار در تعیین قیمت می‌باشد.

25 - مهم‌ترین جنایت سرمایه‏داری این است که کار انسان را به صورت یک کالا در بازار سرمایه‏داری در آورده است که این فاجعه از نظام متوحش برده‏داری برای بشریت زیانبار تر می‌باشد چرا که در نظام استعباد برده‏داری بهر حال برده می‌فهمید که او را به صورت یک کالا مورد خرید فروش قرار می‌دهند اما در نظام برده‏داری نوین سرمایه‏داری طبقه کارگر تا زمانیکه احساس کند که وجود او را به صورت کالای بازار در آورده‏اند، زمانبر می‌باشد.

26 - هر چند در سرمایه‏داری انحصاری کینزی بر عکس سرمایه‏داری رقابتی آدام اسمیتی رقابت‌های خانمانسوز سرمایه‏داری به مهار کشیده شد ه است ولی بهر حال عامل ویرانگر نظام سرمایه‏داری که همین رقابت آنها می‌باشد باز تا انتهای نفی کلی نظام سرمایه‏داری به حیات خود ادامه خواهد داد.

27 - فرآیند پول در تاریخ اقتصادی بشر دارای سه مرحله بوده است:

الف - پول به عنوان وسیله مبادله
ب - پول به عنوان کالا
ج - پول به عنوان رابطه اجتماعی.

28 - فیزیوکرات‌ها کار کشاورزی را مولد ثروت می‌دانستند. در صورتیکه مرکانتالیست‏ها کار تجاری را مولد ثروت می‌دانستند ولی آدام اسمیت پیر و ریکاردو کار صنعتی را مولد ثروت می‌دانند.

29 - مالتوس نظام طبیعی عامل رشد هندسی جمعیت و رشد حسابی مواد غذائی و در نتیجه انفجار جمعیت می‌دانست که برای مهار کردن این فاجعه و بحران بجای تکیه سوسیالیستی باز بر همان نظام طبیعی مرگ انسان‌ها توسط جنگ و بیماری تکیه می‌کرد که این نقطه انحراف اندیشه او بود آنچنانکه الکسیس کارل امر بهداشت را عامل تضعیف نسل بشر می‌داند و معتقد بود که عقب ماندگی ذهنی و عینی بشر در گذشته باعث می‌گردید تا توسط بیماری‌های فراگیر بر پایه اصل بقاء اصلح و قانون جنگل نسل قوی بماند و نسل ضعیف از میان برود که این نتیجه گیری نماینده انحراف بینشی او می‌باشد چراکه در عرصه تئوری سوسیالیسم علمی به جای اینکه اصل بقاء اصلح در عرصه عقب ماندگی ها آنچنانکه کارل و مالتوس می‌گویند شکل گیرد در عرصه نبرد انسانی با طبیعت حاصل می‌شود.

30 - آنچه در تبین تاریخی ماشین بر پایه نظرگاه سوسیالیستی باید مطرح کنیم عبارت است از اینکه تکامل تاریخی تولید معلول تکامل ابزار تولید می‌باشد و ماشین حاصل تبلور تکامل تاریخی ابزار تولید می‌باشد که این تکامل تاریخی ابزار تولید معلول کار تاریخی انسان از آغاز تاریخ تاکنون می‌باشد نه معلول کار فردی مخترع ماشین به همین دلیل ماشین نمی‌تواند در ملکیت فرد مخترع یا طبقه مخترع یا کشور مخترع قرار گیرد. بلکه بالعکس از آن همه بشریت است که هر جامعه‏ائی بر پایه جایگاه خود به صورت کنکریت از ماشین استفاده می‌کند و ارزش اضافی زائیده آن را در خدمت تمامی آن جامعه کنکریت در می‌اید.

31 - نظریه مفرغ ریکاردو که تبین کننده جبری و خودبخودی مزد کارگر و سود سرمایه دار در نظام سرمایه‏داری می‌باشد (چراکه مطابق این نظریه ریکاردو معتقد است که هرچه جمعیت کارگر زیاد شود به علت رقابت نیروی کار در بازار نیروی کار بر پایه قانون عرضه و تقاضا مزد کارگر پایین می‌اید مزد کارگر از یک حدی که پائین آمد به علت فقر کارگر زاد و ولد کارگر کم می‌شود که این کم شدن زاد ولد کارگر باعث کم شدن عرضه نیروی کار در بازار سرمایه‏داری می‌گردد که خود به خود این تلورانس عامل افزایش مزد کارگر می‌گردد که افزایش مزد کارگر به طور جبری باعث کاهش سود سرمایه دار می‌شود) ما از آنجائیکه بستر این نظریه مانند نظریه تعادل عمومی آدام اسمیت همان تکیه بر جامعه رهاشده طبیعی می‌باشد و هیچگونه فونکسیونی برای برنامه و هدایتگری جامعه قائل نیست غیر علمی می‌باشد.

32 - در عرصه کار صنعتی با پیدایش ماشین دیگر مانند کار کشاورزی و کار تجاری رابطه انسان با ماشین رابطه نیروی محرکه با ابزار تولید نیست بلکه بالعکس رابطه انسان با ماشین رابطه نیروی محرکه ضعیف (انسان) با نیروی محرکه قوی (ماشین) می‌باشد یا به عبارت دیگر رابطه بازوی کار ضعیف با بازوی کار قوی است که نتیجگان به موازات پیشرفت اتوماسیون جایگزینی ماشین به جای انسان می‌باشد.

33 - مالکیت خصوصی که از نظر سن سیمون و پرودن و شریعتی به عنوان عامل عمده فساد سرمایه‏داری می‌باشد با مالکیت شخصی متفاوت می‌باشد چراکه مالکیت خصوصی تملک بر عوامل تولید اعم از منابع تولید و ابرار تولید و.. توسط سرمایه‏داری بورژوازی می‌باشد در صورتیکه مالکیت شخصی تملک افراد جامعه بر ثروت‌های غیر تولیدی است که موضوع سوسیالیسم علمی نمی‌باشد بنابراین آنچه در سوسیالیسم باید الغاء گردد مالکیت خصوصی بورژوازی بر عوامل تولید است نه مالکیت شخصی بر ثروت‌های غیر تولیدی.

34 - پدیده استثمار که عبارت است از اختصاص دادن محصول کار دیگران به خود در مناسبات مختلف تولیدی غیر سوسیالیستی تا زمانیکه مالکیت خصوصی بر عوامل تولید از بین نرود نابود نمی‌شود.

35 - در کار کشاورزی زمینی که قابلیت کشت داشته باشد جزو عوامل تولید به حساب می‌اید که بر طبق اصل وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ - زمین از آن عموم مردم می‌باشد – آیه 10 - سوره الرحمن - از تیول مالکیت خصوصی خارج گردد آنچنانکه ماشین در کار صنعتی باید چنین گردد.

36 - بر طبق اصل سوسیالیستی مورد اعتقاد شریعتی که از هر کس به اندازه استعدادش کار بکند و به هر کس به اندازه کارش مزد باید داده شود از آنجائیکه در نظام تولیدی هر کاری ارزش آن را دارد که زندگی کارگر را تامین نماید لذا در صورتیکه پرداخت مزد کار یک کارگر نتواند زندگی آن کارگر را تامین نماید آن کارگر قطعا دچار استثمار شده است.

37 - مبنای مزد کارگر باید تامین معیشت و زندگی او باشد یعنی در هر صورتی باید مزد کارگر تامین کننده و پاسخگوی زندگی کارگر باشد.

38 - از نظر مارکس استثمار کارگر معلول غارت ارزش اضافی کار کارگر می‌باشد در صورتیکه از نظر شریعتی بخشی از ارزش اضافی تولید سرمایه‏داری از آن کارگر می‌باشد بخش بزرگی از آن متعلق به کل جامعه می‌باشد چراکه ماشین به عنوان نیروی محرکه یا بازوی تولید محصول کار اجتماعی و تاریخی انسان می‌باشد نه کار کارگر و مخترع آن.

39 - از نظر شریعتی استعمار کشورهای پیرامونی توسط کشورهای متروپل که باعث شکل گیری مواد اولیه ارزان برای متروپل می‌شود خود یک نوع استثمار ملت از ملت می‌باشد که باید در سوسیالیسم از بین برود و به همین دلیل شریعتی جهان پیرامونی را در سرمایه‌های اولیه سرمایه‏داری امروز غرب شریک می‌داند.

40 - شریعتی در جامعه سرمایه‏داری معتقد به زیر بنا بودن اقتصاد دارد که مطابق این نظریه شریعتی در جامعه سرمایه‏داری معتقد به تقدم وجود اجتماعی بر شعور اجتماعی می‌باشد گرچه در عرصه اجتماعی کلا شریعتی بر عکس ژان ژاک روسو معتقد به تقدم وجود اجتماعی بر وجود فردی است اما در نظام سوسیالیستی شریعتی بر عکس معتقد بر تقدم شعور اجتماعی بر وجود اجتماعی می‌باشد.

41 - در عرصه وجود اجتماعی نظام سرمایه‏داری شریعتی بر پایه چند اشکوبه‏ائی دیدن این نظام معتقد به اولویت اشکوبه اقتصاد بر اشکوبه‏های دیگر اجتماعی می‌باشد.

42 - در عرصه نظریه تقدم وجود اجتماعی بر وجود فردی شریعتی، نظریه افلاطون که کلا امکان یادگیری در این جهان را نفی می‌کرد و تمامی شناخت انسان را محصول عالم مثل می‌داند، رد می‌کند. همچنین نظریه فطرت مطهری که معتقد به استعدادهای بالقوه قبلی انسان می‌باشد رد می‌کند و به نظریه دورکهیم که معتقد به محصول اجتماعی بودن شدن انسان نزدیک می‌شود.

43 - شریعتی بر پایه تقدم وجود اجتماعی بر شعور اجتماعی در جامعه سرمایه‏داری معتقد بود که در جامعه سرمایه‏داری "اول بگو چه می‌خورد تا بعدا بدانی چه فکر می‌کند "و یا کسی که ابوسفیانی زندگی می‌کند نمی‌تواند ابوذری فکر کند".

44 - در عرصه نظام سوسیالیستی شریعتی معتقد به نظام شورائی سوسیالیستی بود نه نظام سوسیالیست دولتی یا سوسیالیست حزبی که از نظر شریعتی شکل نوینی از بورژوازی می‌باشند.

45 - شریعتی به شورا در نظام سوسیالیستی بر پایه  نظام می‌نگریست نه نهاد و معتقد بود تا زمانیکه شورا در جامعه به صورت نظام از پائین به بالا در نیاید یک امر فریبنده می‌باشد که در دست طبقه حاکم یا هیئت حاکم به صورت اهرم فشار در خواهد آمد از نظر شریعتی تنها در عرصه سوسیالیسم است که شورا می‌تواند به صورت یک نظام مادیت پیدا کند و لاغیر.

46 - یکی از فونکسیون‏های خطرناک ماشین در جامعه توسعه بیش از حد تقسیم کار می‌باشد که این گسترش بیحد و مرز تقسیم کار باعث بیگانگی انسان و الیناسیون انسانی می‌شود.

47 - از نظر شریعتی پیدایش منیت و نفی "ما"ی اجتماعی بر پایه شکل گیری مالکیت خصوصی و تقسیم کار اجتماعی حاصل شده و تا زمانیکه توسط نظام سوسیالیستی با این دو امر برخورد نگردد امکان شکل گیری "ما"ی اجتماعی برای پی ریزی نظام سوسیالیستی وجود نخواهد داشت.

48 - از نظر شریعتی یکی از مبانی سوسیالیسم اصل پراکسیس می‌باشد اینکه "کار مخلوق انسان، خود نیز خالق انسان می‌باشد" که این اصل با کار پراگماتیسم متفاوت می‌باشد. بنابراین از نظر شریعتی رابطه کار و انسان به دو صورت کار پراکسیس و کار پراگماتیسم می‌باشد.

49 - گرچه سن سیمون و فوریه در رابطه با سوسیالیسم مورد نظر خود اصل ارزش اضافی مطرح نکردند و تنها به طرح ارزش کار پرداختند و در میان تئوریسین‏های نظام سوسیالیستی تنها کارل مارکس و شریعتی ارزش اضافی نظام سرمایه‏داری را مطرح کردند با همه این احوال هرچند شریعتی و مارکس در رابطه با اصل ارزش اضافی سرمایه‏داری نظر واحدی دارند اما در رابطه با تقسیم ارزش اضافی نظر شان متفاوت می‌باشد که قبلا توضیح آن رفت.

50 - فوریه عامل فساد سرمایه‏داری پول می‌دانست اما سن سیمون مالکیت خصوصی ولی ریکاردو ارزش مبادله و مارکس ارزش اضافی در صورتیکه شریعتی مالکیت خصوصی و تقسیم کار بی حد و مرز و استثمار سه لایه‏ائی فرد از فرد طبقه از طبق و ملت از ملت و بالاخره تصاحب ارزش اضافی جامعه و طبقه کارگر توسط سرمایه دار و بورژوازی می‌دانست.

51 - علت علمی بودن سوسیالیسم شریعتی به خاطر تبین تاریخی کردن سوسیالیسم در کنفرانس حسین وارث آدم می‌باشد که توسط آن شریعتی سوسیالیسم را محصول تاریخ می‌داند.

52 - اعتقاد به سوسیالیسم در زندگی شریعتی به صورت یک پروسس و فرآیند می‌باشد که در سه مرحله:

الف - سوسیالیسم اخلاقی از سال 1330تا سال 1348
ب - سوسیالیسم تاریخی از سال 48 تا سال 49
ج - سوسیالیسم علمی از سال 49 تاکنون شکل پیدا کرده است.

53 - معرف سوسیالیسم اخلاقی شریعتی کتاب ابوذر سوسیالیسم خدا پرست جوده السحار می‌باشد در صورتیکه معرف سوسیالیسم تاریخی شریعتی کتاب میعاد با ابراهیم و معرف سوسیالیسم علمی شریعتی کتاب حسین وارث آدم می‌باشد.

54 - از نظر شریعتی ماشینیسم غیر از کاپیتالیسم و سوسیالیسم می‌باشد چراکه بیماری است که هم مبتلا به سرمایه‏داری می‌شود و هم مبتلا به سوسیالیسم که هر دو برای استمرار حیات خود موظف به درمان آن می‌باشد.

55 - تفاوت کارگر با پرولتاریای صنعتی این است که کارگر محصول کار خود را بفروش می‏رساند اما پرولتاریای صنعتی در نظام سرمایه‏داری به علت اینکه فاقد ابزار کار می‌باشد نیروی کار خود را به صورت کالا در بازار سرمایه‏داری به فروش می‏رساند.

56 - تا زمانیکه تولید اجتماعی و توزیع اجتماعی و مصرف اجتماعی به وجود نیاید امکان تحقق سوسیالیسم علمی که عبارت است از اجتماعی شدن تولید و توزیع و مصرف نخواهد بود.

57 - تعریف کالا در نظام سرمایه‏داری تولید برای بازار که قیمت این کالا در نظام سرمایه‏داری بر پایه ارزش مبادله یعنی جایگاه آن کالا در عرصه عرضه و تقاضا و رقابت بازار سرمایه‏داری مشخص می‌گردد

 

ادامه دارد