سلسله درس‌هایی از قرآن – سوره شوری – قسمت نوزده

«سوره شوری» تبیین مبانی «عدالت‌محور» و «شوری‌محور» اسلام قرآنی، در بستر جنبش رهائیبخش پیامبر اسلام بر پایه «وحی نبوی»

«وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکمُ»، «وَ أَمْرُهُمْ شُوریٰ بَینَهُمْ»

 

«وَکَذَلِکَ أَوْحَینَا إِلَیکَ قُرْآنًا عرب یا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَی وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ یوْمَ الْجَمْعِ لَا رَیبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَفَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ - وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِنْ یدْخِلُ مَنْ یشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ و الظالمون مَا لَهُمْ مِنْ وَلِی وَلَا نَصِیرٍ - أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دو نه أَوْلِیاءَ فال له هُوَ الْوَلِی وَهُوَ یحْیی الْمَوْتَی وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ - وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِنْ شَیءٍ فَحُکْمُهُ إِلَی اللَّهِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبِّی عَلَیهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیهِ أُنِیبُ - فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا و من الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا یذْرَؤُکُمْ فِیهِ لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ - لَهُ مقال ید السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشَاءُ وَیقْدِرُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ - و این چنین به سوی‌ات وحی کردیم قرآنی عربی را تا مردم مکه و پیرامون آن را انذار کنی و از روز جمع که شکی در آن نیست آگاه‌سازی که دسته‌ای در جنت و دسته دیگر در جهنم خواهند بود. اگر خدا می‌خواست می‌توانست همه را امتی واحد قرار بدهد اما (سنت‌اش بر این قرار دارد که) هر کس را بخواهد در رحمت‌اش داخل می‌کند و ستم‌گران هیچ یاوری به وحی نبوی تو ندارند. آیا به‌راستی غیر از خدا اولیائی گرفته‌اند؟ در حالی که ولی مردم تنها خداست و تنها او مردگان را زنده می‌کند و تنها او بر هر چیز قادر است؛ و در هرچیز که اختلاف کنید داوری در آن به عهده خدا است، متوجه باشید که این خدا است که پروردگار من است و من تنها بر او توکل می‌کنم و به‌سوی او باز می‌گردم. او که پدید آورنده آسمان‌ها و زمین است و از جنس خود شما برایتان همسرانی آفرید و نیز برای چارپایان جفت خلق کرد و به این وسیله نسل شما و چارپایان را زیاد کرد. هیچ‌چیزی مثل او نیست و او شنوا و بینا است. کلیدهای رحمت آسمان‌ها و زمین از آن اوست، روزی را برای هرکس بخواهد گشاده می‌کند و برای هر که بخواهد تنگ می‌گیرد و او به هر چیزی داناست» (سوره شوری - آیات 7 – 12).

شرح لغات:

کلمه کَذَلِکَ، اشاره به وحی نبوی است که از اول این سوره به‌عنوان یک محور نبوت پیامبر اسلام بر آن تکیه شده‌است.

أُمَّ الْقُرَی: در آیه مربوطه فوق به‌معنای شهر مکه است که بعثت پیامبر اسلام از آن شهر شروع شد.

مَنْ حَوْلَهَا: در اینجا دلالت بر سایر نقاط ورای شهر مکه در جزیره العرب عصر پیامبر اسلام می‌کند.

یوْمَ الْجَمْعِ: دلالت بر روز آخرت می‌کند.

کاف در کَمِثْلِهِ: حرف کاف زائد است که تنها به‌منظور تأکید آمده است بنابراین معنای آیه «لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ» یعنی مثل خدا چیزی نیست.

مقال ید: به‌معنای مفاتیح است.

یبْسُطُ دادن: در آیه «یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشَاءُ وَیقْدِرُ» به‌معنای توسعه آن است.

باری، برای تفسیر شش آیه فوق سوره شوری یا شورا (آیات 7 تا 12) باید قبل از همه به این نکته محوری عنایت بکنیم که در این شش آیه سوره شوری (شورا) «قرآن به‌دنبال تبیین فلسفه نبوت و یا تبیین فلسفه بعثت پیامبران الهی و یا تبیین هدف وحی نبوی پیامبران در ادامه فرایندهای مختلف وحی در بستر تکامل وجود (اعم از وحی طبیعی در جمادات و وحی حیوانی در غریزه حیوانات و وحی الهامی در انسان‌ها) می‌باشد» توضیح آنکه اگر بخواهیم 12 آیه آغازین سوره شوری (شورا) را در یک دسته بندی موضوعی آرایش بدهیم، از آنجایی که آن چنانکه فوقا هم اشاره کردیم، در این 12 آیه آغازین سوره شوری موضوع محوری قرآن، وحی نبوی پیامبر اسلام می‌باشد، لهذا «در چارچوب محور وحی نبوی پیامبر اسلام، آیات 1 تا 4 سوره شوری به‌دنبال تبیین جوهر الهی وحی نبوی می‌باشد» و آیات 5 و 6 سوره شوری «به‌دنبال معرفی وحی نبوی پیامبر اسلام و یا قرآن در برابر مخاطبین (آن هم در فرایند تبلیغی دوران 13 ساله مکی پیامبر اسلام جهت مقابله کردن با تبلیغات ضد قرآنی جاهلیت حاکم بر شهر مکه) می‌باشد» و اما دسته سوم آیات آغازین سوره شوری (آیات شش گانه 7 تا 12 ) قرآن «به تبیین فلسفه تکوین و یا تشریع نبوت پیامبران الهی می‌پردازد.»

نکته مهمی که در شش آیه فوق سوره شوری (آیات 7 تا 12) جهت تبیین فلسفه نبوت پیامبران الهی بر آن تکیه شده‌است اینکه «قرآن در آیات فوق، عامل یا علت و دلیل بعثت پیامبران الهی را به‌صورت اجتماعی – تاریخی در بستر پروسه تکامل اجتماعی بشر تبیین می‌نماید و فلسفه نبوت و بعثت انبیاء الهی را در مقابله با پروسه تکوین تضادهای سه مؤلفه‌ای با طبیعت و اقتصادی – اجتماعی جوامع بشر از آغاز الی الان تبیین می‌نماید.»

البته در این رابطه قرآن بر این باور است که «اگر جامعه بشری مطابق آن شکل امه واحده اولیه خود (بدون ظهور اختلافات طبقاتی و اجتماعی – اقتصادی) حفظ می‌شد، قطعاً دیگر نیاز به وحی نبوی و بعثت انبیاء و هدایت‌گری از بیرون از جامعه نمی‌بود و بشریت در چارچوب همان امه واحده اولیه (هر چند که خارج از پرو سه تکامل اجتماعی و تاریخی می‌بود) می‌توانست به‌صورت اولیه زندگی و حیات بدوی خودش را در شکل بسیار بدوی حفظ نماید»؛ اما از آنجایی که «لازمه تکامل اجتماعی – تاریخی انسان (در فرایند پسا ظهور انسان مختار و با اراده در پروسه تکامل وجود) تکوین موتور دیالکتیک اجتماعی و طبیعی بر پایه تضادهای با طبیعت و تضاد اقتصادی – اجتماعی بین انسان‌ها بوده است و بدون دیالکتیک با طبیعت و دیالکتیک اقتصادی - اجتماعی جامعه بشر و انسان مختار و با اراده در فرایند پسا تکامل طبیعی و حیوانی خود (در چارچوب اصول رکین تطبیق با محیط و انتخاب اصلح و نبرد با دیالکتیک محیط) هرگز و هرگز در فرایند اجتماعی نمی‌توانست تکامل پیدا کند و نمی‌توانست از حالت بدوی اولیه روندی رو به اعتلای وجودی پیدا کند» بنابراین در رویکرد قرآن «همین دیالکتیک با طبیعت و دیالکتیک اقتصادی – اجتماعی به‌عنوان موتور تکامل حرکت اجتماعی بشر بوده است و همین تکامل اجتماعی – تاریخی بستر نیاز بشر به بعثت انبیاء الهی بوده است.»

به‌عبارت دیگر تنها جوامعی از گروه‌های مختلف بشر در فرایند پسا تکامل طبیعی و حیوانی پروسه اعتلای تاریخی – اجتماعی خود را طی کرده‌اند و نیازمند به هدایت انبیاء الهی شده‌اند که از این موتور دیالکتیک طبیعی و دیالکتیک اقتصادی – اجتماعی برخوردار بوده‌اند. مع‌الوصف، آن دسته از جوامعی که از این‌گونه دیالکتیک با طبیعت و دیالکتیک اقتصادی – اجتماعی برخوردار نشده‌اند، در پروسه وجود و تکامل تاریخی – اجتماعی نابود شده‌اند.

بی‌تردید در این رابطه است که قرآن به‌صورت مشخص در عرصه تبیین تکامل انسانی و اجتماعی و تاریخی بر همین دیالکتیک طبیعی – اجتماعی - تاریخی انسان به‌عنوان عامل بسترساز ظهور وحی نبوی و یا به‌عنوان عامل فلسفه تبیین بعثت پیامبران الهی تعریف می‌نماید که برای فهم این مهم قبل از تفسیر آیات 7 تا 12 سوره شوری (و یا به‌عبارت بهتر برای فهم جوهر آیات 7 تا 12 سوره شوری که در باب تبیین فلسفه انبیاء الهی صحبت می‌کند) لازم است که آیه 213 سوره بقره را مورد بررسی قرار بدهیم، چراکه آیه 213 سوره بقره کامل‌ترین آیه قرآن در خصوص تبیین فلسفه نبوت و فلسفه بعثت انبیاء الهی بر پایه تکامل اجتماعی – تاریخی، انسان می‌باشد؛ و قطعاً «بدون فهم آیه 213 سوره بقره ما نخواهیم توانست به تبیین تاریخی – اجتماعی – انسانی ریشه‌های تکوین بعثت پیامبران الهی آگاهی پیدا کنیم.»

یادآوری می‌کنیم که آن چنانکه فوقا مطرح کردیم، آیه 213 سوره بقره مانند آیات 7 تا 12 سوره شوری فلسفه تبیین نبوت و یا فلسفه بعثت پیامبران الهی را بر پایه همین دیالکتیک با طبیعت و دیالکتیک اجتماعی – تاریخی، انسانی تعریف می‌نماید:

«کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مع هم الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیحْکُمَ بَینَ النَّاسِ فی ما اخْتَلَفُوا فِیهِ و ما اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَینَاتُ بَغْیا بَینَهُمْ فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ یهْدِی مَنْ یشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ - مردم قبل از بعثت انبیاء همه یک امت واحد بودند، به‌خاطر اختلافی که در میان آنان در امت واحده اولیه به وجود آمد انبیایی برای حل آن تضادها مبعوث شدند تا بشارت دهنده و بیم دهنده باشند و با آنان کتاب (وحی نبوی) به‌حق نازل شد تا طبق آن در میان مردم در باب آنچه که اختلاف کرده‌بودند، حکم کنند اما این بار خود دین و کتاب و مذهب به‌جای اینکه اختلاف میان مردم را حل کنند باعث اختلاف جدید در جامعه و مردم شدند و انگیزه صاحبان دین و مذهب در ایجاد این اختلافات جدید میان مردم و جامعه ستیزه جویی متولیان دین و مذهب بود پس خداوند هدایت نمود آن دسته از گروه‌های اجتماعی که ایمان آوردن به آنچه که پیامبران آوردند و در مسائل مورد اختلاف جامعه آنها را به‌سوی حق رهنمون کرد پس خدا هر که را که بخواهد به‌سوی صراط مستقیم (راه تکامل در وجود) هدایت می‌کند» (سوره بقره – آیه 213 ).

شرح لغات:

کَانَ: در آیه فوق معنای زمان می‌دهد و معنای آیه این است که جامعه بشری در زمان گذشته صورت امت واحده داشته است.

نَّاسُ: کلمه ناس عبارت است از افرادی که دور هم جمع شده باشند.

ادامه دارد