ما چه می‌گوییم؟ - قسمت شصت و پنج

 

پرواضح است که «تا زمانی که این آگاهی‌گری و سازمان‌یابی در بین گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ ایران شکل نگیرد، طبقه و اردوگاه و غیره برای کنش‌گران جنبش‌های اجتماعی تعریف کردن امری اضافی و ذهنی می‌باشد»، علی ایحال می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که «ما باید توسط آگاهی‌گری و سازمان‌یابی بین گروه‌های اجتماعی مثلاً کارگران و زحمت‌کشان طبقه بسازیم، زیر طبقه فی نفسه برای آنها وجود ندارد» و همچنین «ما باید توسط آگاهی‌گری و سازمان‌یابی برای زحمت‌کشان جامعه اردوگاه بسازیم، اردوگاه فی نفسه در خارج وجود ندارد.»

ما می‌گوییم از آنجایی که «لازمه هرگونه تغییر و تحول سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در جامعه امروز ایران تغییر میدانی در توازن قوا است و تا زمانی که توازن قوا در عرصه میدانی به سود دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوبگر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم باشد و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم توسط آن توان سرکوب جنبش‌ها و خیزش‌های دینامیک جامعه ایران را داشته‌باشد، امکان دستیابی به تغیر ساختاری سیاسی و اقتصادی و اجتماعی وجود ندارد»، علی هذا، در راستای تغییر توازن قوا در عرصه میدانی، باید عنایت داشته باشیم که جنبش‌ها و خیزش‌های 43 سال گذشته گروه‌های مختلف جامعه ایران نشان داده است که تا زمانی که کنش‌گران این جنبش‌ها و خیزش‌ها نتوانند توسط سازمان‌یابی در پیوند عمودی و افقی با یکدیگر قرار بگیرند و نتوانند عرصه جنبشی خود را به‌صورت دو مؤلفه‌ای خیابانی و اعتصابی در آورند و نتوانند دو جبهه عظیم برابری‌طلبانه و آزادی‌خواهانه در پیوند با هم قرار بدهند، هرگز نخواهند توانست، توازن قوا به سود خود تغییر بدهند.

ما می‌گوییم از آنجایی که وظیفه سه مؤلفه‌ای کنش‌گران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در بستر استراتژی آگاهی‌بخش با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی عبارتند از:

1 - آگاهی‌گری.

2 - سازمان‌یابی.

3 - راهبری (نه رهبری) کنش‌گران جنبش‌های دینامیک و خودجوش و خودسازمان‌ده و خودرهبر و تکوین یافته از پایین می‌باشد، بدون‌تردید کنش‌گران جنبش پیشگامان «هرگز بدون گفتمان‌سازی نمی‌توانند به انجام وظایف سه گانه فوق خود دست پیدا کنند». پر پیداست که «گفتمان‌سازی کنش‌گران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران تنها در شرایطی می‌تواند در عرصه جامعه بزرگ ایران فونکسیونی در راستای وظایف سه گانه فوق داشته‌باشد که این گفتمان‌ها بتوانند اجتماعی و مسلط بر جامعه ایران بشوند» لهذا، برای اینکه کنش‌گران جنبش پیشگامان بتوانند «گفتمان خودشان را اجتماعی و مسلط بر جامعه بزرگ ایران بکنند، لازم است که از طریق مذهب بازسازی شده تطبیقی (با روش معلمان کبیرمان اقبال و شریعتی) در جامعه مذهبی ایران به انجام آن دست پیدا کنند.»

باری، در همین رابطه بوده است که معلم کبیرمان شریعتی کنفرانس «از کجا آغاز کنیم؟» خود را که در این رابطه می‌باشد، با این جمله به پایان می‌رساند که «از مذهب باید آغاز کرد» که معنای دیگر این حرف آن است که «بدون تکیه‌بر مذهب بازسازی شده تطبیقی (با روش اقبال و شریعتی) در جامعه بزرگ ایران گفتمان کنش‌گران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران نمی‌توانند اجتماعی بشوند». یادمان باشد که در تحلیل نهایی «کار کنش‌گران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران آگاهسازی جامعه است، نه حزبسازی» و لذا در این رابطه است که کنش‌گران جنبش پیشگامان نباید جدای از جنبش‌های دینامیک (سه مؤلفه‌ای صنفی و مدنی و سیاسی) خودجوش و خودسازمان‌ده و خودرهبر تکوین یافته از پایین برای خود فرقه و حزبی درست کنند.

ما می‌گوییم «فردگرایی و تشکیلات گریزی امروز جامعه ایران ریشه تاریخی دارد، نه ریشه سیاسی» و در خصوص ریشه تاریخی این آفت بزرگ است که ما بر این باوریم که تهاجمات خارجی و تهاجمات ایلی و آلی داخلی و فقر و سیطره اسلام فقاهتی تقلیدگرا و تکلیف‌محور و تعبدگرای (حوزه‌های دگماتیست فقاهتی و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) و اسلام صوفیانه دنیاگریز و جامعه‌گریز و فردگرا و اختیار ستیز اشعری‌گری (که در مدت 43 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم توسط حسین حاجی فرج معروف به عبدالکریم سروش در داخل و خارج از کشور پیوسته و علی الدوام تبلیغ و ترویج می‌گردد) و خشک‌سالی و کمی آب در فلات ایران و برتری قدرت استبدادی سیاسی حاکم، بر قدرت اقتصادی یا طبقه اقتصادی حاکم را می‌توان به‌عنوان عوامل عینی و ذهنی ریشه ساز این روحیه فردگرایی و تشکیلات گریزی مردم ایران مطرح کرد.

ما می‌گوییم «ایدئولوژیک کردن هویت جنبش کارگری در این شرایط توسط مارکسیست‌های خارجنشین (که به‌دنبال کسب قدرت سیاسی از بالای سر مردم ایران برای جریان‌های هزار تکه خود هستند) علاوه بر ایجاد تشتت و پراکندگی در صوف آنها و خرابکاری در وحدت عمودی و افقی اردوگاهی آنها با دیگر جنبش‌های اجتماعی امروز جامعه ایران (از جنبش معلمان تا جنبش مزدبگیران و حتی حاشیه نشینان و غیره) استقلال طبقاتی خود جنبش کارگران ایران را هم به چالش می‌کشند

ما می‌گوییم آن چنانکه «بدون مبارزه همه جانبه جامعه زنان ایران تحقق دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای امری محال می‌باشد، بدون تحقق دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و اجتماعی و عادلانه قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات توسط شوراهای فراگیر و همگانی دینامیک خودجوش و خودسازمان‌ده و خود مدیریتی و خودرهبر شهروندان ایرانی تکوین یافته از پایین) امکان رهایی زن ایرانی و رفع تبعیض جنسیتی و تحقق عدالت جنسیتی در جامعه ایران امری غیر ممکن می‌باشد.»

ما می‌گوییم «در جامعه امروز ایران جنبش زیست‌محیطی مانند دیگر جنبش‌های دینامیک صنفی و مدنی و سیاسی یک جنبش دموکراتیک می‌باشد» چراکه ابر بحران زیست‌محیطی در جامعه امروز ایران به حدی عظیم و گسترده شده‌است که هرگز و هرگز بدون دموکراسی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نمی‌توان به خواست‌های کنش‌گران جنبش زیست‌محیطی امروز جامعه ایران پاسخ داد.

باری، در خصوص ریشه‌های بحران‌ساز محیط زیست امروز جامعه ایران که محیط زیست کشورمان را با مشکلات جدی روبه‌رو ساخته است و زندگی نسل‌های آینده جامعه بزرگ ایران را مورد تهدید همه‌جانبه قرار داده است و آب و خاک و هوا و کوه و دشت و شهر و حتی روستاهای کشور را به مرز نابودی کشیده‌است، می‌توانیم به این عوامل:

الف - نگاه کالایی و سرمایه‌دارانه و سودجویانه و سوداگرانه بورژوازی غارت غنیمتی نظامی – آخوندی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 43 سال گذشته به طبیعت از کوه‌خواری تا زمین‌خواری و دریاخواری و آب‌خواری و غیره.

ب – رشد و گسترش جمعیت کشور به‌صورت غیر برنامه‌ریزی‌شده.

ج – تغییر اقلیمی، اشاره کنیم.

ما می‌گوییم درست است که «اکثریت جنبش‌های امروز جامعه ایران جوهر مطالباتی دارند، اما این جنبش‌های مطالباتی از آن‌چنان پتانسیلی برخوردار می‌باشند که هر لحظه می‌توانند بدل به جنبش سیاسی بشوند.»

ما می‌گوییم خلأ نظری و دموکراتیک در جنبش دانشجویی ایران باعث گردیده که در طول بیش از 8 دهه که از عمر این جنبش می‌گذرد (از شهریور 20 الی الان):

اولاً این جنبش نتواند اختلاف‌های نظری و عملی خود را از درون حل نماید.

ثانیاً باعث شده که این جنبش تحمل عقیده مخالف درونی نداشته‌باشد و به موازات طرح عقیده مخالف روند فراکسیون‌سازی و انشعاب و تفرقه و واگرایی در این جنبش شکل بگیرد.

ثالثاً باعث شده جریان‌های مختلف درونی این جنبش نتوانند تفاوت‌های نظرهای جریان‌های درونی را در یک حرکت فراگیر ملی هضم بکنند.

رابعاً باعث گردیده که نتوانند مناسبات حتی صنفی خودشان را به‌صورت فراگیر در سطح کشور درآورند.

ما می‌گوییم اسلام بازسازی شده تطبیقی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «همچون سایر ایده‌ها می‌تواند در هر شرایطی در سپهر عمومی جامعه بزرگ ایران فعال اجتماعی و سیاسی (نه حکومتی) باشد، گرچه هیچ ایده‌ای نمی‌تواند در جامعه از برتری ذاتی برخوردار باشند.»

پایان