سلسله تفاسیر قرآن- سوره روم - قسمت پنجم (آخر)
تفسیر سوره روم مبتنی بر تبیین این حقیقت که:
تنها معجزه پیامبر اسلام قرآن است
ر - تاریخ و شرک ثانویه؛
«قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ - بگو در زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کسانی که قبل از شما بودند، چه شد و چگونه شد؟ بیشتر آنان مشرک بودند» (سوره روم- آیه 42). قرآن بعد از این که در آیه قبل ریشه تمامی فساد بر و بحر بشریت را در شرک مشرکین و بر علیه «توحید اجتماعی و تاریخی و انسانی» ارزیابی کرد، در این آیه نیز فساد در زمین را (در آیه قبل) را در حوزه تاریخ به نمایش میگذارد و باز به پیامبر اسلام امر میشود تا به همه مردم تاریخ و جهان و جامعه خودش بگوید که؛ در تاریخ سیر کنید تا به ریشه تمامی فسادهای تاریخ که در حرکت مکذبین و مشرکین در مورد توحید اجتماعی و طبیعی و تاریخی و انسانی نهفته است واقف شوید.
ش - خودویژگیهای جهانبینی توحیدی از نظر قرآن؛
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يأْتِي يوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يوْمَئِذٍ يصَّدَّعُونَ - پس رو به سوی دین مستقیم کن قبل از آنکه روزی برسد که دیگر خدا اجازه بر گشت ندهد در آن روز مردم از هم جدا میشوند (سوره روم- آیه 43)؛ ودوباره به پیامبر امر میشود که رو به این دین و این توحید وجودی و توحید الهی بکن. در آیه 30 مفهوم دین با توصیف «حنیفا» آمد و در این آیه با توصیف «قیما» از دین نام میبرد، «حنیفا» به معنای اعتدال و «قیما» به معنای مستقیم میباشد و هر دو اشاره به جایگاه توحید میکند. تفاوت جایگاه این دو آیه در متن؛ در آیه 30 پس از تبیین توحید که در ابعاد مختلف مطرح میگردد به محمد امر شد تا به «توحید وجودی و توحید الهی» تکیه و توجه کند اما قرآن دو باره در این آیه (و پس از تبیین اقسام شرک اجتماعی و تاریخی و طبیعی و انسانی که در مقابل توحید اجتماعی، تاریخی، انسانی و طبیعی) قرار دارد، به پیامبر اسلام میگوید جهت مقابله با شرکهای مختلف به توحید تکیه کن.
ت - توحید و شرک انسانی؛
«مَنْ كَفَرَ فَعَلَيهِ كُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنْفُسِهِمْ يمْهَدُونَ - آنهائی که نسبت به توحید وجودی و الهی کفر ورزیدند، آسیب آن به خود ایشان بر میگردد و کسانی که در راه ایمان به توحید وجودی عمل صالح انجام دادند برای خود ذخیره میکنند» (سوره روم- آیه 44). قرآن در این آیه به صورت مستقل به طرح توحید و شرک انسانی میپردازد و آنچه در آیه قابل توجه میباشد، قرآن تکیه نظری در تبیین توحید و شرک انسانی نمیکند بلکه تاکید عملی بر آن دارد یعنی فونکسیون توحید و فونکسیون شرک در عمل فرد انسانی متبلور میشود، برای همین قرآن میگوید که؛ هر کس کفر بورزد کفر او بر علیه خودش است و هر کس که ایمان بیاورد و عمل صالح کند بستر خیر را برای خویش گسترده کرده است، یعنی کفر و ایمان در «عمل» انسان منعکس کننده «انحطاط و اعتلای نفسانی» خود او است.
«لِيجْزِي الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ لَا يحِبُّ الْكَافِرِينَ - تا خدا کسانی را که ایمان آورده و عمل صالح کردند از فضل خود پاداش دهد زیرا خداوند کافران را دوست ندارد» (سوره روم- آیه 45) این آیه در توضیح آیه قبل آمده است زیرا در آیه قبل خداوند در تبیین «توحید و شرک انسانی و فردی» فونکسیون شرک و توحید را به صورت تاثیر عمل صالح و عمل سئه در نفس خود فرد تبیین کرد و در آیه آخر «تاثیر پذیری از عمل صالح و عمل سئه در توحید و شرک» فردی و انسانی را به عنوان «جزا و سزای ایمان و کفر» مطرح میکند.
ث - پیوند توحید و نبوت از دیدگاه قرآن؛
«وَمِنْ آياتِهِ أَنْ يرْسِلَ الرِّياحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَلِتَجْرِي الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ - وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَينَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَينَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ - و از آیات خداوند این است که بادها را میفرستد تا مژده باران دهند و تا شما را از رحمت خود بچشاند و تا کشتیها به امر او به حرکت در آیند و تا شما به طلب فضل او بر خیزید و تا شاید شکر او بگزارید - و به تحقیق قبل از تو رسولانی به سوی قوم ایشان فرستادیم و با دلایل روشن، ما از کسانی که جرم کردند انتقام گرفتیم و وظیفه ما یاری مومنین بود» (سوره روم- آیات 46 و 47).
همان طور که در مطالب فوق مشاهد کردیم؛ قرآن (در سی آیه اول از سوره روم) به شرح آیات طبیعت و تاریخ و اجتماع پرداخت و (و برای بار دوم در این سوره)در ادامه به طرح آیات طبیعی میپردازد. اما نکتهائی که نباید از نظر دور بداریم تفاوت نتیجه گیری قرآن از شرح آیات طبیعی در مرحله دوم با نتیجه گیری در مرحله اول میباشد؛ زیرا تمامی هدف قرآن در شرح آیات (در سی آیه اول سوره روم) در راستای تبیین موضوع توحید در ابعاد مختلف «توحید وجودی با مولفههای اجتماعی و تاریخی و انسانی و طبیعی» و توحید الهی در مولفههای سه گانه «توحید الوهیت و توحید ربوبیت و توحید ملوکیت» بود. اما در مرحله دوم آیات طبیعی برای تبیین «نبوت» آورده شد، و از طرف دیگر استدلال قرآن در بیان آیاتی جهت تبین نبوت با استدلال قرآن در بیان آیاتی که در تبیین توحید ارائه شد، از یک دیگر کاملا متفاوت میباشد، و همان طور که قبلا اشاره کردیم هدف قرآن از طرح آیات در تبیین توحید «نظم و قانونمندی و رابطه تنگاتنگ تمامی پدیدههای وجود و نیز نمایش»؛ توحید ساختاری در طبیعت و اجتماع و تاریخ و انسان است، اما هدف قرآن در مرحله تبین نبوت؛ «نمایش آیات هدفدار و هدایت گر تکوینی در هستی است که مبین نبوت پیامبران میباشد.»
ما پس از طرح این مقدمه به تفسیر آیات فوق میپردازیم؛ «وَمِنْ آياتِهِ أَنْ يرْسِلَ الرِّياحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَلِتَجْرِي الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ - و از آیات خداوند آن است که بادها را هدفمند فرستادیم تا عامل باریدن باران برای شما بشوند و باران برای شما مژده ای باشد.» زیرا تا زمانی که بادها در اثر تغییر حرارت هوا حاصل نشود انتقال رطوبت از دریاها به طرف خشکی که عامل باران هستند تحقق پیدا نمیکند، بنا براین به وسیله بادها است که سالانه میلیاردها تن رطوبت از سطح دریاها به طرف خشکیهای زمین منتقل میشود که در صورت فقدان باد و عدم انتقال رطوبت از دریاها به طرف خشکی امکان باریدن باران وجود ندارد، بنا براین آنچه که باعث باریدن باران در مناطق خشکی زمین میشود؛ اولا- توده هوای سرد باران زا است. ثانیا- رطوبت تامین کننده آب باران است، که این هر دو توسط بادها تحقق پیدا میکند و لذا در ادامه این آیه میآید؛ «وَلِيذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ» که این جمله توسط «واو عاطفه» عطف شده بر محل «مُبَشِّرَاتٍ» است تا بگوید؛ خداوند بادها را برای مژده به شما میفرستد تا از رحمت خود به شما بچشاند، یعنی انواع رحمت و نعمتی که بر اثر وزیدن باد مترتب میشود، چون باد غیر از انتقال هوا و رطوبت برای انتقال گرده جهت تلقیح گیاهان هم عمل میکند «وَلِتَجْرِي الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ» و در زمانی که هنوز کشتیها - با بادبان- حرکت میکردند و وسیله حرکت کشتیها بر روی آبهای دریاها به توسط باد صورت میگرفت. «وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» تا رزق خدا را که از فضل اوست طلب کنید «وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» واژه «شکر» در قرآن استفاده از نعمتها مبتنی بر ساختار درونی نعمت است! یعنی نعمت را طوری استفاده کنیم که از «انعام منعم» خبر دهد!
بنابراین طرح آیات طبیعی در مرحله دوم از سوره روم به دلیل «تبیین هدفداری و هدایتگری در هستی و وجود به صورت تکوینی» است تا توسط آن بستر «تبیین هدایتگری تشریعی پیامبران» توسط قرآن فراهم شود. در آیه فوق مشاهده کردید که قرآن با مثال باد و هدفمندی این پدیده در هستی و هدایتگری آن از انتقال هوا و رطوبت و گرده و کشتیها و... خبر داد، که همه در راستای خدمت طبیعت به انسان میباشد. قرآن پس از این مقدمه به تبیین نبوت و هدایتگری پیامبران در آیه بعد میپردازد، بنا بر این ما از سوره روم در قرآن میتوانیم نتیجه بگیریم که؛ برای تبیین جایگاه حرکت انبیاء در تعامل با عوام از معجزه استفاده نمیکند بلکه برای تبیین نبوت؛ به تبیین هدایتگری در پدیدههای وجود میپردازد. علامه اقبال در رابطه با اصل نبوت و تبین قرآن در این مورد نظر قابل تاملی دارد، او میگوید که؛
«وحی در قرآن نشان میدهد که این کتاب آن را خاصیتی از حیات میداند و البته این هست که خصوصیت و شکل وحی برحسب مراحل مختلف تکامل حیات متفاوت است چرا که گیاهی که به آزادی در مکان رشد میکند و جانوری که برای انطباق خود با محیط تازه در حیات دارای عضو تازهائی میشود و انسانی که از اعماق درونی خود روشنی تازهائی دریافت میکند، همه نماینده حالات مختلف وحی هستند که بنا بر ضرورتهای انطباق پذیر وحی یا بنا بر ضرورتهای نوعی که این ظرف به آن تعلق دارد، اشکال گوناگون وحی را دریافت میکنند. در دوران کودکی بشریت «انرژی روانی» چیزی را آشکار میسازد که من آن را خودآگاهی پیغمبرانه مینامم و به وسیله آن در اندیشه فردی و انتخاب راه حیات از طریق پیروی از دستورها و داوریها و انتخابها و راههای عمل حاضر و آماده، صرفه جوئی میشود، ولی با تولد عقل و ملکه نقادی حیات - به خاطر نفع خود- شکل و نمو آن اشکال از خودآگاهی که از «نیروی روانی» در مرحله قدیمتر تکامل بشری برخواسته و جریان داشت، متوقف میشود... شک نیست که انسان در جهان قدیم در مقایسه با زمان حاضر حالت بدوی داشت و کم و بیش تحت فرمان تلقین بود، چند دستگاه بزرگ فلسفی ایجاد کرده بود، ولی نباید فراموش کنیم که دستگاه سازی در جهان قدیم با «اندیشه مجرد» شکل گرفت که نمیتوانست از طبقه بندی معتقدات دینی مبهم و سنتها جلوتر رود»(حضرت مولانا علامه اقبال لاهوری- کتاب بازسازی فکر دینی... صفحات 144 و 145- سطر آخر).
این سوره در ادامه و پس از «تبیین هدفداری و هدایتگری در وجود» به تبیین نبوت میپردازد؛ «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَينَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَينَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ - به تحقیق قبل از تو ای پیامبر اسلام رسولانی به سوی قومشان فرستادیم که همراه با دلایل روشن بود و برای به قیام واداشتن مردم به قسط و یاری کردن مومنین، این پیامبران وارد مبارزه با مجرمین اجتماعی و تاریخی شدند تا انتقام مردم را از آنها بگیرند»؛ و چنان که در آیه 25 از سوره حدید مشاهده کردیم؛ قرآن هدف از نبوت و رسالت انبیاء را «وادار کردن مردم برای قیام به قسط» عنوان میکند «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَينَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ينْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِي عَزِيزٌ - همانا فرستادیم پیامبران را با دلایل روشن و فرستادیم با ایشان کتاب و ترازو تا توسط آن مردم را به قیام برای قسط وادار کنند و آهن را فرستادیم چراکه در آن نیروی سخت و منافع برای مردم وجود دارد، تا خداوند در مرحله غیب بداند که چه کسی او و پیامبرش را یاری میکند به درستی که خداوند قوی و عزیز است.»
خ - صف آرائی شرک در برابر نبوت؛
«اللَّهُ الَّذِي يرْسِلُ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيفَ يشَاءُ وَيجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يسْتَبْشِرُونَ - وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ ينَزَّلَ عَلَيهِمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ - فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيفَ يحْيي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ - وَلَئِنْ أَرْسَلْنَا رِيحًا فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يكْفُرُونَ - فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ - وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْي عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يؤْمِنُ بِآياتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ - خدا کسی است که بادها را میفرستد، تا ابرها را بر انگیزد و هر طور بخواهد آن را در آسمان بگستراند و آن را قطعههائی روی هم و متراکم میکند، لذا قطرههای باران را میبینی که از لابلای آن ابر بیرون میشود و چون آن را به هر کس از بندگان خود برساند شادمانی کنند- و اگر چه پیش از آنکه باران به ایشان نازل شود نومید بودند- پس نشانههای رحمت خدا را ببین که چگونه زمین را پس از موات شدنش زنده میکند، این همان خدائی است که زنده کنندگان از مردگان است و او به همه چیز توانا است- سوگند میخورم که اگر باد سردی بفرستیم که زراعتهایشان را زرد کند همین که آن را زرد ببینید یک باره به نعمتهای خدا کفر میورزند- پس تو غم اینان مخور که هر دم بر یک مزاجند، آنها چنان مردگانند که وقتی رو میگردانند تو نمیتوانی آنها را هدایت کنی- و نیز تو نمیتوانی کوران گمراه را از گمراهی به هدایت بکشانی، کسانی هدایت میشوند که به آیات ما ایمان دارند و تسلیم ما هستند» (سوره روم- آیات 48 تا 53).
ما مطرح کردیم که آیات 2 تا 30 به تبیین توحید - در اشکال و مولفههای گوناگون آن- پرداخته است و از آیه 40 به بعد به تبیین اصل نبوت و رسالت پیامبران اختصاص دارد و در ادامه آیات قبل دو باره به تبیین نبوت میپردازد اما در واکنش به مجرمین اجتماعی که در برابر حرکت پیامبر اسلام قرار دارند. چنان که قرآن در آیات 52 و 53 از سوره روم خطاب به پیامبر اسلام مطرح میکند که؛ ای پیامبر مشغول هدایت این گونه افراد سست عنصر اجتماع مشو و غم بیایمانی ایشان نسبت به اسلام را مخور، زیرا آنها به خاطر حفظ منافع اجتماعی «مُذَبْذَبِينَ بَينَ ذَلِكَ...» (سوره نساء - آیه 143) هستند یعنی یک دم خوشحالند و یک دم مایوس و هرگز به خاطر حفظ جایگاه اجتماعی خود به آیات ما ایمان نمیآورند و در آیات ما تعقل نمیکنند، زیرا قدرت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی چشم و گوش اینان را در برابر پیام تو کور و کر کرده است، تو هرگز نمیتوانی (اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی) چیزی به شنوائی و هدایت صاحبان قدرت اضافه کنی، تو تنها کسانی را میتوانی هدایت کنی که به آیات بینه ما در هستی و وجود ایمان داشته باشند، یعنی به تعقل در باره آیات - طبیعی و اجتماعی و تاریخی و انسانی- ما بپردازند و تصدیق کنند. ای پیامبر صاحبان قدرت - زر و زور و تزویر- قبل از این که آیات بینه قرآن را تکذیب کنند آیات طبیعی و اجتماعی و تاریخی و انسانی ما را تکذیب کردهاند و به تفکر و تعقل در آنها نمیپردازند، لذا تا زمانی که با نفی قدرتهای سه گانه چشم آنها را بر روی آیات وجودی ما باز نکنی امکان هدایت برای آنها وجود ندارد.
ذ - مقاومت پیام در سوره روم؛
«اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيبَةً يخْلُقُ مَا يشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ - وَيوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يؤْفَكُونَ - وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَى يوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يوْمُ الْبَعْثِ وَلَكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ - فَيوْمَئِذٍ لَا ينْفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَلَا هُمْ يسْتَعْتَبُونَ - وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَلَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيةٍ لَيقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ - كَذَلِكَ يطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الَّذِينَ لَا يعْلَمُونَ - فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يوقِنُونَ - خداوند آن کسی است که شما را از ناتوانی آفرید- و پس از ناتوانی و ضعف به شما نیرو داد و پس از توانمندی در جوانی شما را در عالم پیری ناتوان کرد- او هرچه بخواهد خلق میکند چرا که دانای تواناست- در قیامت مانند دنیا امر بر مجرمین اجتماعی مشتبه میشود چرا که خیال میکنند بین مرگ و قیامت غیر از یک ساعت درنگ نکرده اند چنان که مجرمین در دنیا برای حفظ قدرت اجتماعی خود هر حقی را باطل و هر باطلی را حق جلوه میدادند- اما کسانی که در همین دنیا به آیات ما در وجود علم و ایمان پیدا کردند میگویند؛ همان طور که خداوند در کتاب خود خبر داده بود درنگ آنان به فاصله دنیا و آخرت بوده است و لذا این همان روز قیامت و رستاخیز است ولی شما ای مجرمین به آن علم و ایمان نداشتید- در آن روز مجرمین اجتماعی به خاطر ظلمی که کردهاند راه برگشتی برای آنها نیست، ما در قرآن برای مردم همه گونه مثل زدهایم اما هر گاه آیهائی بر کافران عرضه میکنی آنها به تو میگویند شما در نظر ما چون مردم بیهوده کار هستید- خداوند چنین بر دل نا آگاهان مهر مینهد- پس ای پیامبر تو در ادامه راهت صبر کن چراکه وعده خدا درست است و آن کسانی که یقین ندارند تو را در ادامه راهت به سبک سری وا ندارند» (سوره روم- آیات 54 تا 60).
قرآن در آخرین آیات سوره روم موضوع «قیامت و رستاخیز» را به میان میکشاند تا سوره روم را به صورت یک سوره جامع و کامل در آورد، زیرا در- سی آیه اول- «توحید» به عنوان اصل ریشهائی و زیر بنائی مطرح میشود و سپس از آیه 30 تا آیه 40 به جمع بندی صف مقابل توحید یعنی «مشرکان» پرداخت، از آیه 40 تا آیه 53 به تبیین «اصل نبوت» میپردازد که در کانتکس اصل زیر بنائی توحید مطرح میگردد، و از آیه 54 تا آیه 59 به تبیین «اصل رستاخیز و قیامت» در چارچوب توحید میپردازد و در پایان با بیان آیه «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يوقِنُونَ» که در خطاب به پیامبر اسلام است، تمامی پیام سوره روم با 60 آیه را در یک آیه خلاصه میکند! و طبعا اگر نتیجه گیری سوره در این یک آیه خلاصه شود، فونکسیون این سوره هم برای مومنین به «توحید و نبوت و رستاخیز» باز همین یک آیه خواهد بود و لازم به توجه است که؛ اگر سوره روم در ایمان مومنین به توحید نتواند پیام نهائی خود را ایجاد کند پس باید در برداشت خود از آن سوره شک کنیم و دوباره به تعمیق فهم خود از سوره دست بزنیم. قرآن در آیه آخر از سوره روم در خطاب به پیامبر اسلام میگوید؛ ای پیامبر صبر کن زیرا وعده خداوند حق است، پس هوشیار باش تا کسانی که یقین به وعده خداوند ندارند تو را در پیمودن راهی که هستی سست نکنند.
ف - جمعبندی از تفسیر سوره روم؛
ما جهت تصریح خود از تفسیر سوره روم و نیز تاکید دوباره بر محورهای مهم در این مطلب، آن را در شکل زیر جمعبندی میکنیم؛
1 - پیامبر اسلام در - مرحله عقل و برهان استقرائی بشر- قرار داشت که؛ هم پایان ختم رسالت را اعلام کرد و هم از آوردن معجزه به مانند پیامبران سلف خود امتناع نمود.
2 - تنها معجزه پیامبر اسلام «قرآن» میباشد که پیامبر اسلام توسط این کتاب کوشید تا بشریت را از «مرحله شناخت حسی و شناخت فلسفی» وارد «مرحله عقل و برهان استقرائی» بکند.
3 - قرآن از دو آیه اول در «سوره قمر و اسری» برای پیامبر دو اصل را مطرح میکند؛ اولی- در باب قیامت است. دومی- در باب تکامل بعد انسانی و تاریخی حرکت پیامبر اسلام میباشد. اما اسلام روایتی و اسلام فقاهتی و اسلام فلسفی و کلامی سعی میکنند که از آن دو آیه معجزه بسازنند و در کتب تفسیر خود میآورند که؛ کره ماه پائین آمد و دور گردن محمد انداخته شد و یا پیامبر اسلام را سوار اسب براق کنند و به آسمانها ببرند!
4 - در قرآن و نهج البلاغه سخنی از «معجزه» نیامده است.
5 - قرآن از «معجزه پیامبران گذشته» با واژه «آیه» یاد میکند.
6 - در قرآن میبینیم که اگر مردم از پیامبر طلب معجزه میکنند، پیامبر اسلام به آنها میگوید؛ سبحان الله من بشری مثل شما هستم.
7 - ملائکه در قرآن کلمهای است که برای تعریف کل قوای قانونمند در هستی به کار میرود اما واژه - ملائکه- ابداء پیامبر نبود و قبل از او در میان قبایل عرب جاهلیت این کلمه رایج بود و واژه - ملائکه- در دیسکورس عرب جاهلی و مشرکین مکه به معنای دختران خداوند معنی میداد، پیامبر در قرآن از این کلمه برای نام گذاری بر «کل قوای موجود در طبیعت» استفاده کرد و ماهیت این مفهوم را تغییر داد.
8 - وجود ملائکه در مدیریت جهان که در دیسکورس قرآن آمده است دلالت بر «قانونمندی و قانون علیت و سببیت در جهان» میکند «ابی الله آن یجری الامور الا به اسببها».
9 - در قرآن هر جا خداوند با - لفظ متکلم وحده- وجود دارد، به معنای «اراده مستقیم پروردگار» میباشد اما اگر در قرآن خداوند با عبارت - متکلم مع الغیر- باشد دلالت بر اجرای «اراده پروردگار در چارچوب نظام قانونمند هستی» است.
10 - سوره روم یک سوره مکی میباشد و در مرحله «آگاهیبخش حرکت مکی محمد» نازل شده است.
11 - تدوین آیات به صورت سوره با مسئولیت شخص پیامبر اسلام انجام گرفته است اما آرایش سورهها به صورت کتاب قرآن در زمان عثمان و پس از پیامبر صورت گرفته است.
12 - پیامبر اسلام برای تدوین آیات به صورت سورههای متعدد مکانیزم خاصی داشت به عنوان نمونه پیامبر اسلام در هر سوره یک موضوع محوری در نظر میگرفت و سپس آیات مربوط به آن موضوع را در آن سوره تدوین میکرد با این مثال روشن میشود که ما در تفسیر قرآن خود را مقید نمیدانیم (تا مانند گذشتگان در یک ردیف از فاتحه الکتاب و بقره شروع کنیم و به ترتیب پیش برویم تا به سوره ناس برسیم). سلسله تفاسیر قرآن در نشر بر مبنای حرکت تاریخی محمد در سه فاز «آگاهیبخش و آزادیبخش و رهائیبخش» و در «دو مرحله مکی و مدنی» میباشد. که ما در آغاز سعی میکنیم فقط به تفسیر سورههای مکی بپردازیم.
13 - چرا از نظر ما سوره روم تبیین کننده این حقیقت است که قرآن به عنوان تنها معجزه محمد میباشد؟ در این سوره سه موضوع محوری در رسالت پیامبر اسلام مطرح است که عبارتند از؛ «توحید و نبوت و قیامت» که فهم آن از طریق تبیین و تشریح و تعریف آیات - طبیعی و اجتماعی و تاریخی- در هستی میسر است، پیامبر در این سوره با طرح پدیدههای تصوری و تصدیقی در وجود به تبیین «توحید و نبوت و قیامت» میپردازد و نه از طریق معجزه و کارهای خارق العاده عمل کند.
14 - در قرآن واژه «شیطان» دلالت برهمان «قوای نفسانی درونی آدمی» میکند که برعکس دیگر موجودات طبیعت صورت ارادی دارد، بنابراین «شیطان» در قرآن یک نیروی مستقل در هستی نیست بلکه نام «قوای نفسانی درونی انسان» میباشد.
15 - حروف «مقطعه» در سر آغاز بعضی از سورههای قرآن به این علت آمده است که قرآن نشان دهد که؛ تنها معجزه پیامبر اسلام از امور خارق العاده ساخته نشده است، بلکه از - الفبای عادی- زبانی که خود عرب بادیه نشین با آن به صورت روزمره صحبت میکنند، تشکیل شده است! بنابراین هدف قرآن از طرح حروف «مقطعه» در آغاز بعضی سورهها، برای دور کردن ذهن مخاطبین از معجزه سازی در کلام قرآن بود. در صورتی که سالیان سال در تاریخ اسلام و در عصر بنی امیه و بنی عباس خون انسانهای بی گناهی بر زمین ریخته شد و رواج شکنجه و زندان- آن هم به این دلیل که ثابت کنند؛ آیا قرآن قدیم است یا متن آن حادث است!؟
16 - قرآن در سوره روم پس از آیه یک (که حروف مقطعه «الم» میباشد)، در آیات 2 تا 7 در این سوره به تفسیر سیاسی جنگ ایران و روم میپردازد، و با توجه به این موضوع که این آیات بین سالهای 5 تا 10 بعثت نازل شده است و درست در آن زمان روم از ایران شکست خورد و قرآن پیشبینی میکند که روم گرچه الان شکست خورد اما در کمتر از 9 سال دیگر بر ایران پیروز خواهد شد. علت این پیشبینی طرح پیش گوئی به عنوان یک معجزه نبود بلکه یک پیشبینی سیاسی است که قرآن توسط آن میخواهد اعلام کند که؛ نظام اجتماعی دارای قانونمندی است که اگر ما بتوانیم قوانین آن را کشف کنیم توسط این قوانین میتوانیم با تحلیل سیاسی وقایع و حوادث آینده اجتماعی و سیاسی را پیشبینی کنیم. البته طرح «قانونمندی در پدیده اجتماع انسانی» که در آغاز سوره روم در قرآن میآید، تنها به خاطر پیشبینی در تحلیل سیاسی نیست بلکه هدف بالاتر قرآن بررسی و «تبیین توحید اجتماعی در نظام قانونمند جامعه انسانی» است.
17 - چرا قرآن بعد از این که عنوان میکند؛ روم پس از 9 سال بر ایران پیروز میشود، در آیه بعد میآورد که؛ در آن روز مومنین به قرآن هم شاد هستند؟ به این دلیل که درست در زمان پیروزی روم بر ایران در 9 سال آینده امت مسلمان هم با هجرت از مکه به مدینه و انجام نبرد بدر در سال دوم هجرت و دوران آگاهیبخشی آنها در 13 ساله مکه - که با فشار و شکنجه برای مسلمانان همراه بود- به پایان میرسد و مسلمانان رسما دوران آزادیبخش حرکت خود را آغاز میکنند، در نتیجه در دوران آزادی بخش که برعکس آگاهی بخش که مجوز دفاع از خود در برابر مشرکین مکه را نداشتند و تنها میبایست توسط «...وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» (سوره والعصر - آیه 3) مقاومت میکردند، اما مسلمانان در دوران آزادی بخش اجازه دفاع از خود پیدا کردند که تحقق این استراتژی با پیروزی مسلمانان در جنگ بدر خود را نشان داد و باعث شادی مسلمانان گردید.
18 - قرآن در آیات 2 تا 30 از سوره روم از دو طریق تلاش میکند که به طرح نظام قانونمند جامعه و تاریخ و انسان و طبیعت بپردازد؛ تبین - توحید وجودی در چهار مؤلفه انسانی و اجتماعی و تاریخی و طبیعی؛ و تبین توحید الهی در سه حوزه؛ توحید الوهیت و توحید ملوکیت و توحید ربوبیت.
19 - در سوره روم توحید به عنوان بنیان و زیر بنا مطرح میشود که اصول نبوت و قیامت از آن استنتاج میشود.
20 - قرآن در سوره روم میکوشد تا «توحید و خداوند» را در «مثبتها اثبات کند» نه در جائی که جهل بشر برای آنها پاسخی ندارد.
والسلام