رویکرد نوین محمد به اقتصاد تاریخی - قسمت چهارم
9 - تفسیر سوره مطففین رویکرد محمد به اقتصاد تاریخی:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَیلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ - الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَی النَّاسِ یسْتَوْفُونَ - وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ - به نام خداوندی که بر همه وجود رحمان است و بر انسانها رحیم میباشد - وای بر کم فروشان - آنانیکه وقتی از جامعه و مردم میگیرند پر برمیدارند و وقتی که میخواهند به جامعه بدهند کم میدهند.»
شرح چند لغت قرآنی:
1 - تطفیف - به معنای نقص در کیل و وزن است که قرآن در آیه 84 سوره هود به عنوان افساد در زمین میخواند «وَیا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ - ای مردم من به کیل و وزن وفا کنید و عدالت را در میزان رعایت کنید و اموال مردم را به خس مخورید و در زمین افساد و طغیان مورزید.»
2 - مصدر اکتیال که فعل اکتالوا از آن مشتق است وقتی با حرف من متعدی میشود به معنای کیل گرفتن از مردم است ولی اگر با حرف علی متعدی شود به معنای ضرر رساندن به جامعه است.
چند نکته در باب این سوره :
1 - این سوره گرچه بعضی از مفسرین به خاطر اینکه موضوع آیات اول این سوره که کم فروشان میباشد با تخصیص دادن آن به مغازه داران و ترازوداران محدود به زمان تشکیل دولت توسط پیامبر در مدینه میکنند، بعضی از آیات آن را مدنی و بعضی مکی میدانند ولی آنچنانکه در تبیین همین آیات اولیه این سوره خواهیم دید این آیات اولیه برعکس بیشتر از آیات بعدی این سوره مکی میباشد چراکه در این آیات اولیه سوره مطففین قرآن و پیامبر اسلام برای اولین بار موضوع عدالت اقتصادی را که از نظر قرآن آنچنانکه در آیه 25 سوره حدید مشاهده کردیم «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ - هدف ما خداوند از فرستادن پیامبران همراه با بینه و کتاب و میزان از آدم تا خاتم برای این بوده تا مردم را به قیام جهت برپائی عدالت وادار کنند.» بنابراین در آیات اولیه سوره مطففین پیامبر و قرآن برای اولین بار نهضت عدالت طلبانه اقتصادی خود که هدف همه انبیاء میباشد به صورت رسمی و علنی شروع میکند، طبیعی است که این نهضت نمیتواند محدود به چهار تا بُنکدار و مغازهدار مکه و مدینه باشد که با ترازو چند محصول کشاورزی و باغداری مدینه و اطراف وزن میکنند.
2 - از نظر قرآن میزان و کیل و ترازو آنچنانکه از زمانهای دیرین تا این زمان بیش از 25 قرن است که در میان همه اقوام و ملل علامت و نشانه حقوق متبادل و مظهر عدالت اجتماعی و اقتصادی میباشد، در قرآن نیز در چارچوب همین دیسکورس میزان و ترازو و وزن و کیل را به عنوان علامت و نشانه و سمبل عدالت اقتصادی و اجتماعی به کار میرود که آنچنانکه فوقا هم مطرح کردیم هدف اصلی رسالت همه انبیاء و از جمله پیامبر اسلام برپائی همین عدالت اقتصادی میباشد.
3 - اگر بپذیریم که:
اولا هدف عمده و اصلی همه پیامبران الهی و از جمله پیامبر اسلام برپائی عدالت اقتصادی و اجتماعی است.
ثانیا مخاطب پیامبر اسلام جهت به قیام واداشتن مردم برای برپائی عدالت اقتصادی و اجتماعی در هیچ جای قرآن و کلام پیامبر مردم دو روستای کوچک عصر خود یعنی مکه و مدینه نیستند، بلکه تمام بشریت در همه اعصار و قرون است لذا پیامبر اسلام و قرآن از همان آغازین حرکت خود مبارزه عدالتخواهانه اقتصادی و اجتماعی در کانتکس استراتژی دو مرحلهائی آگاهیبخش و آزادیبخش حرکت مکی و مدنی خود را از سر گرفتند، چراکه بدون انجام مبارزه عدالتخواهانه اقتصادی و اجتماعی هرگز نه برای بشریت مورد مخاطب پیامبر در آن زمان و نه در هیچ عصر و نسل دیگری امکان انجام مبارزه رهائیبخش و آزادیبخش و آگاهیبخش نخواهد بود.
4 - موضوع عدالت در بستر اندیشه و دیسکورس قرآن و انبیاء الهی یک موضوع فرادینی و علت الاصول میباشد مانند موضوع اخلاق که قرآن و پیامبر اسلام در صورت مولفههای مختلف فلسفی.
«بالعدل قامت السموات و الارض»
«وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ - أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ - وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ – آسمانها که معرف کل وجود و هستی و طبیعت میباشد بر پایه میزان و عدالت بر پا شدهاند برای اینکه این عدالت طبیعی و عدالت فلسفی و عدالت در هستی عاملی شود تا شما قائم به عدالت اقتصادی و اجتماعی در جامعهتان در همه اعصار و قرون بشوید و بر علیه عدالت طغیان نکنید» (سوره الرحمن - آیات 7 تا 9) و نفسانی
«فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَی أَنْ تَعْدِلُوا...» (سوره نساء - آیه 135) و حقوقی
«فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً...» (سوره نساء - آیه 3) و اجتماعی
«وَلَا یجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلَّا تَعْدِلُوا...» (سوره مائده - آیه 8) لذا در این رابطه است که امام علی در حکمت شماره 437 صفحه 440 نهج البلاغه جعفر شهیدی میفرماید:
«وَ سُئِلَ ع أَیُّهُمَا أَفْضَلُ اَلْعَدْلُ أَوِ اَلْجُودُ فَقَالَ ع اَلْعَدْلُ یَضَعُ اَلْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ اَلْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا وَ اَلْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ اَلْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا - از امام علی در باب عدل اقتصادی و جود اقتصادی سوال میشود ایشان در پاسخ میفرماید: عدل به معنای قرار دادن هر چیز در جایگاه خود میباشد - در صورتی که جود به معنای خارج کردن هر چیز از جایگاه خودش است - عدل اقتصادی یک موضوع اجتماعی است در صورتی که جود اقتصادی یک موضوع فردی است لذا به دلیل همین جایگاه اجتماعی عدل، عدل اجتماعی برتر و بزرگتر از جود فردی است.» علی ایحاله پیامبر اسلام و قرآن هرگز نمیخواست موضوع عدالت به عنوان یک عدالت فقهی آنچنانکه اسلام فقاهتی امروز معتقد است محدود کند.
5 - بنابراین میزان و کیل و وزن در ادبیات قرآن و پیامبر اسلام هرگز آنچنانکه اسلام فقاهتی و اسلام روایتی در این زمان معتقدند به معنای کار با ترازو جهت وزن کردن کالا نیست بلکه برعکس مراد از میزان و وزن و کیل در قرآن همان تحقق عدالت اقتصادی و اجتماعی میباشد. به همین دلیل قرآن در سوره هود آیه 84، عدم رعایت کیل و وزن را به منزله عدم اجرای عدالت و قسط در زمین میداند که از نظر قرآن به معنای فساد در زمین میباشد.
6 - بنابراین هرگز نباید آیات اولیه این سوره که دلالت بر اصل فرادینی عدالت و در اوج آنها اصل عدالت اقتصادی و اجتماعی میباشد که انجام آن تنها با سوسیالیسم به معنای اجتماعی کردن تولید و توزیع و مصرف میباشد و تنها در چارچوب تولید و توزیع و مصرف اجتماعی قابل تحقق میباشد، به صورت آنچه که اسلام فقاهتی و اسلام روایتی ترجمه و تفسیر کنیم «مطففین کسانی هستند که وقتی جنسی را میخرند با سنگی سنگینتر میکشند و وقتی جنسی را میفروشند با سنگی سبکتر میفروشند.»
7 - معنای مطففین در این آیات اولیه سوره مطففین طبقهائی هستند که هر حقی را در جامعه به سود و منفعت خود میسنجند و خود را در جامعه برتر میدانند و همین که بر اقتصاد جامعه و یا بر سیاست جامعه و یا بر فرهنگ و مذهب مردم سوار شوند به سود خود میسنجند و هر چه بیشتر پرتر و بیشتر برمیدارند؛ لذا تنها با این تعریف از مطففین است که این آیات جایگاه خودش از محدودیت ترازوی بُنکدار و پیله ور مدینه و مکه به صورت تاریخی در میآورد و تبیین کننده تاریخی و تئوریک سه پدیده استثمار و استبداد و استحمار میشود چراکه آنچنانکه در مقدمه این سوره مطرح کردیم تکوین سه پدیده استثمار و استبداد و استحمار در تاریخ بشر از آغاز شکل نگرفته جز در راستای بر هم خوردن تعادل اولیه امه واحد آغازین جوامع بشری به سبب حاکمیت مطففین یا آنانی که کار دیگران را به سود خود میسنجیدند و سعی میکردند توسط استثمار کار طبقه زحمتکش کیل خود را پر کنند و با پرداخت مزد بخور و نمیری به کارگران و تولیدکنندگان، کیل آنها را خالی وزن کنند.
البته در عرصه سیاست و فرهنگ هم باز موضوع به همین شکل انجام میگرفته است چراکه سکانداران استبداد و استحمار جامعه باز زمانی که برای بسترسازی استثمار بر اریکه سیاست و فرهنگ و مذهب مردم تکیه میزدند در عرصه تقسیم قدرت سیاسی و مذهبی اولا خود را نماینده خدا و امام زمان و غیب میدانستند و حکومت سیاسی و مذهبی بر مردم را تفویض الهی و امام زمانی اعلام میکنند و تودههای مردم را اغنام الله به حساب میآورند و خود را عقل کل میشمارند که دائما با امام زمان در تماسند و با غیب پیوند دارند، لذا چوپان این گلههای گوسفند به حساب میاوردند و توسط تحریف اسلام قرآنی به اسلام شفاعتی و اسلام زیارتی و اسلام مداحی گری کیل فرهنگی و سیاسی خود را پر برمیدارند و کیل تودهها را توسط اشک چشم و بوسیدن ضریح و... خالی میکنند و به این ترتیب بود که کیل استثمارگران و استبدادگران و استحمارگران از سهم تودهها پر میشود. آنچنانکه کیل زحمتکشان در عرصه اقتصاد و سیاست و مذهب و فرهنگ خالی میماند و به این ترتیب است که دیدیم که اسلامی که قرآن و محمد برای به قیام وادار کردن مردم جهت برپائی عدالت اقتصادی، عدالت اجتماعی، عدالت سیاسی، عدالت فرهنگی، عدالت حقوقی، عدالت انسانی و عدالت تاریخی آورده است امروز در چنگال اسلام فقاهتی و اسلام روایتی بدل به اسلام گریه و مدیحه سرائی و ضریح پرستی و شفاعت خواهی شده است که تنها فونکسیون آن برای تودههای محروم ایران اینکه:
بوی گندم مال من / هر چه میکارم مال تو
یک وجب خاک مال تو /هرچه که دارم مال تو
و بدین ترتیب است که اسلام فقاهتی و اسلام روایتی در جامعه ما بیش از 34 سال است که جهت پر کردن کیل قدرت سیاسی و اقتصادی و مذهبی خود در چارچوب نظام بنجل سرمایهداری حاکم بر اقتصاد ایران و نظام مطلقه فقاهتی حاکم بر سیاست ایران و نظام فقاهتی و روایتی حاکم بر اسلام قرآن و اسلام محمد بر طبل اسلام شفاعتی و اسلام زیارتی و اسلام مداحیگری و اسلام ضریح پرستی میکوبند و شب و روز به شستشوی مغزهای مردم ایران جهت توجیح مذهبی استثمار و استبداد و استحمار حاکم بر جامعه ایران مشغولند و در این رابطه هر زبان آگاهیبخش را میبرند و هر فریادی را در سینه خفه میکنند و هر دستی را قطع میکنند و هر پائی را فلج میکنند و هر چشمی را کور میکنند تا به مرحلهائی برسند که همه اندیشه مردم از فهمیدن ناتوان کنند تنها با این نگاه به این آیات است که «وَیلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ - وای بر آنانیکه وقتی ترازوی قدرت و سیاست و ثروت جامعه را در دست میگیرند کیل خود را پر بر میدارند - الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَی النَّاسِ یسْتَوْفُونَ - و هنگامیکه به پرداخت سهم تودهها و جامعه میرسند - وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ - کیل آنها را به سود خود خالی میکنند.»
7 - بنابراین پیامبر اسلام با طرح این سه آیه در مکه در زمانی که حتی طرفدارنش یک مغازه و یک ترازوی فروش هم نداشتند و جز شکنجه و زندان و فقر و دربدری نصیبی از سیاست و اقتصاد نداشتند، برای اولین بار در عصری که بر نیمی از کره زمین بردهداری حاکم بود و بر نیم دیگر سرواژی و زمینداری با هویت مستقل بخشیدن به جامعه انسانی و با تاریخی دیدن جامعه انسانی به صورت یک حقیقت متطور و تکامل پذیر و متحول به اقتصاد به عنوان یک پدیده تاریخی نگاه کرد و به عدالت اقتصادی به عنوان زیربنای اصل فرادینی عدالت نگاه کرد و با تبیین ریشه استثمار و استبداد و استحمار تاریخ بشر از آغاز بر هم خوردن امه واحد بشریت در چارچوب اصل زیادت خواهی طبقه حاکم (مطففین) تنها راه حل نجات از استثمار و استبداد و استحمار مقابله با این زیادت خواهی طبقه حاکمه در عرصههای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و مذهبی اعلام نمود.
8 - موضوع مهم دیگری که قرآن و پیامبر اسلام در این سه آیه اول سوره مطففین به نفی آن میپردازد، منهای تاریخی کردن موضوع اقتصاد و منهای زیربنا کردن اصل عدالت اقتصادی در ساختار مولفههای عدالت اجتماعی، عدالت سیاسی، عدالت نژادی، عدالت جنسی، عدالت اخلاقی، عدالت حقوقی و منهای فرادینی و فرافقهی کردن اصل عدالت به عنوان علت اصول از آغاز تکوین تاریخ بشریت موضوع نفی پولشوئی در این سه آیه میباشد. برای فهم این حقیقت مهم باید نخست به شناخت پدیده زشت پولشوئی به عنوان یک پدیده ضد تکاملی تاریخ بشریت بپردازیم.
الف – پولشوئی به هر نوع عمل یا اقدام طبقه حاکم برای مخفی کردن یا تغییر هویت عواید و درآمدهای نامشروع در طول تاریخ بشر گفته میشود که به طبقه محکوم و محروم چنین وانمود میشود که درآمد آنها ناشی از منابع غیبی و نامرئی میباشد.
ب - از آنجائیکه در پولشوئی درآمدها از طریق استثمار جامعه و طبقه زحمتکش حاصل میشود، طبقه برخوردار میکوشد توسط پولشوئی مذهبی یا پولشوئی قانونی این درآمدهای استثماری را تطهیر نمایند آنچنانکه امروز این پولشوئی فقهی در جامعه ما از استثمار ربای بانکها تا غارت استثمارگرانه بورژوازی توسط اصل خمس یا سهم امام تطهیر میشود و اسلام فقاهتی با گرفتن خمس هر مالی به تطهیر یا پولشوئی آن مال مشغول میباشد، البته نیاز به گفتن نیست که اصل خمسی که امروز اسلام فقاهتی به عنوان پولشوئی و تطهیر پولها به آن تکیه میکنند در قرآن فقط در آیه 41 سوره انفال مطرح شده است:
«وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَی عَبْدِنَا یوْمَ الْفُرْقَانِ یوْمَ الْتَقَی الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ - بدانید که آنچه شما از جنگ به غنیمت میبرید هر چه باشد یک و پنجم آن از آن خدا و رسول و خویشاوندان خودتان و یتیمان و مسکینان و ابن السبیل جامعه میباشد و لذا آن را به اهلش برگردانید اگر شما به خدا و به آنچه که بر بندهاش محمد نازل شده ایمان دارید.»
آنچنانکه مطرح کردیم در کل آیات قرآن فقط همین یک آیه در باب خمس داریم که آنچنانکه مشاهده میکنید و همه مفسرین گفتهاند این آیه در باب غنائم جنگی است که پس از جنگ بدر نصیب مسلمانان برای اولین بار شد و برای اینکه این غنائم جنگی باعث ناهنجاری طبقاتی در بین امت تازه تاسیس پیامبر نشود قرآن به تقسیم آن با جامعه محمد دستور میدهد، اما اسلام فقاهتی حوزه شیعه با قانون سازی از این آیه وسیله پولشوئی و تطهیر پولهای طبقه حاکم کرده است تا توسط آن حوزه به درآمدهای مستمر دست پیدا کند.
ج – اصطلاح پولشوئی از زمانی مطرح شد که فردی به نام آل کاپون شرکت اقتصادی به نام آل کاپنها تشکیل داد که از آنجائیکه کار گروه آل کاپونها دزدی و غارت اموال مردم و محرومین بود این گروه دزد، برای تطهیر مال خود در نگاه جامعه و مردم اقدام به تاسیس یک رختشویخانه کردند تا برای جامعه اینچنین وانمود کنند که درآمد آنها از طریق این رختشویخانه عام المنفعه حاصل میشود و بدین ترتیب آنها پولهای کثیف خود را در لوای رخشویخانه تطهیر کردند و از اینجا بود که اصطلاح پولشوئی در عرصه اقتصاد مطرح گردید و لذا هر گونه اقدام عوامفریبانه جهت تطهیر پولهای کثیف طبقه حاکم در جامعه خواه توسط مذهب باشد و خواه توسط قانون و خواه توسط اقدامهای انسان دوستانه به عنوان پولشوئی مطرح میباشد.
د - در سه آیه اول سوره مطففین با بیان کیل به عنوان علامت و سمبل عدالت اقتصادی در دست مطففین نشان میدهد که قرآن به نفی درآمدهای کثیف در لوای کیل که مطففین میکوشند تا با پوششهای کیل - که دلالت بر هر گونه تطهیر کنندهائی میتواند باشد - اقدام به پولشوئی و تطهیر این درآمدهای کثیف کنند آنچنانکه امروز در جامعه خودمان توسط روپوش اسلام فقاهتی، اسلام روایتی شاهد این پولشوئی در طول 34 سال گذشته بوده و هستیم.
«أَلَا یظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ - لِیوْمٍ عَظِیمٍ - یوْمَ یقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ - آیا این مطففین باور ندارند که بر انگیختگانند - در آن روز بزرگ – روزی که مردم برای خدا به پا میخیزند.»
آنچنانکه قبلا هم مطرح کردیم بعثت پیامبران از نظر قرآن - آنچنانکه در آیه 25 سوره حدید مطرح شده است - به قیام واداشتن مردم میباشد تا تودههای قائم، خود عدالت اقتصادی و اجتماعی را بر پا کنند، لذا در این آیات قرآن با طرح استفهام انکاری توجه مخاطبین تاریخی خود را برمیانگیزاند و از آنجائیکه کلمه «أُولَئِکَ» در این آیه اشاره به مطففین است و «یوْمٍ عَظِیمٍ» اشاره به همان مرحله «لیقوم الناس بالقسط» آیه 25 حدید میکند که آنچنانکه در آیه 5 مطرح میشود مشخصه «یوْمٍ عَظِیمٍ - یوْمَ یقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ» است، «روزی که مردم به خاطر خداوند برای قسط به پا میخیزند.» پس سه آیه 4 و 5 و 6 سوره مطففین فونکسیون عمل مطففین در جامعه و تاریخ را تبیین میکند و کلا قیام به قسط ناس در بستر کتاب و بینه و میزان پیامبران الهی که زمینه ساز ذهنی قیام هستند قرآن.
در عرصه عینی، قیام مردم را معلول فونکسیون عمل اقتصادی و سیاسی و حقوقی و اجتماعی مطففین در جامعه میداند، بنابراین از نظر قرآن قیام بالقسط موضوع هدف رسالت همه انبیاء الهی - آنچنانکه در آیه 25 سوره حدید مطرح میشود - معلول یک رابطه دیالکتیکی عینی - ذهنی میباشد که شرایط ذهنی این قیام توسط بینه و کتاب و ترازوی پیامبران الهی آماده میشود، در صورتی که شرایط عینی قیام توسط استثمار و استبداد و استحمار طبقه حاکمه یا همان مطففین تکوین پیدا میکند. پس تا زمانی که بستر عینی قیام مردم برای برپائی عدالت اقتصادی توسط طبقه مطففین فراهم نشود، بعثت پیامبران نمیتواند بستر قیام تودهها برای قسط بشود و بالعکس، اگر بستر عینی قیام توسط مطففین یا طبقه حاکم در شرایط مختلف تاریخی فراهم بشود ولی بستر ذهنی جهت انتقال تضادهای جامعه به درون خودآگاهی طبقه محکوم فراهم نشود، خود بستر عینی آنچنانکه در دوران هزار ساله بردهداری و زمینداری مشاهده کردیم به خودی خود هرگز نمیتواند باعث قیام مردم برای برپائی قسط و عدالت اقتصادی بشود. بنابراین از نظر قرآن قیام به قسط مردم سنتز یک رابطه دیالکتیکی عین و ذهن میباشد و لذا در این رابطه در آیه 6، قیام مردم را با انگیزه «رَبِّ الْعَالَمِینَ» تبیین میکند.
«کَلَّا إِنَّ کِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ - وَمَا أَدْرَاکَ مَا سِجِّینٌ - کِتَابٌ مَرْقُومٌ - وَیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ - چنین نیست سرنوشت مطففین و فجار در آن روز در سجین خواهد بود - چه دانی از سجین در آن روز - سرنوشتی است قطعی.»
آنچنانکه در این آیات مشاهده میکنید در عرصه قیام به قسط طبقه محروم و مستضعفین، قرآن آیکون طبقه مطففین را بدل به آیکون طبقه فجار میکند که دلالت برهمان فونکسیون عمل طبقه مطففین در بسترسازی عینی قیام بالقسط طبقه زحمتکش دارد که البته این طبقه مطففین در مرحله قیام، باز بی تفاوت نبوده بلکه در بن بست و سرکوب این قیام مردمی میکوشند، که قرآن این عکسالعمل طبقه مطففین در مرحله قیام را به صورت طبقه فجار مطرح میکند که همان معنای تبهکاری میدهد. اما قرآن عکسالعمل این مرحله از حرکت طبقه فجار هم به صورت سجین مطرح میکند که دلالت بر حرکت عنکبوتی طبقه مطففین در عرصه قیام تودهها میکند چراکه تمامی حرکات و تاکتیکهای آنها در این مرحله به ضد خود بدل میشود و مانند تلاش عنکبوت به زندانی برای خود آنها بدل میگردد و لذا در همین رابطه پس از اینکه با بیان «وَمَا أَدْرَاکَ مَا سِجِّینٌ» در آیه 8 از ماهیت این سجین به دست خود ساخته طبقه مطففین میپردازد.
در پاسخ با بیان کتاب مرقوم این زندان به دست خود ساخته طبقه مطففین در مرحله قیام بالقسط تودهها در یوم عظیم آن را سرنوشت محتوم طبقه فجار و طبقه مطففین اعلام میکند.
«وَیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ - الَّذِینَ یکَذِّبُونَ بِیوْمِ الدِّینِ - وَمَا یکَذِّبُ بِهِ إِلَّا کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ - إِذَا تُتْلَی عَلَیهِ آیاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ - در چنین مرحلهائی وای بر مکذبین - آنهائی که با تکذیب خود در آن مرحله قیامت را تکذیب میکنند - و تکذیب نمیکنند قیامت مگر جز بر پایه تجاوز و گناه خودشان - و لذا در این رابطه در این مرحله قیام چون آیات بر آنها میخوانیم خواهند گفت که این آیات چیزی نیستند جز افسانههای گذشته.»
ادامه دارد