«استراتژی اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران» (چه در فاز سازمانی و عمودی آرمان مستضعفین و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین) در بوته پراکسیس سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی کنش‌گران جنبش پیشگامان، چه دستاوردی به همراه داشته است؟ - قسمت چهار

 

پنجم - کنش‌گران جنبش پیشگامان توسط استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز الی الان، «بر پایه شعار استراتژیک آگاهی، آزادی و برابری در راستای تحقق برنامه درازمدت دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) می‌باشند.»

ششم - استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «در تحلیل نهائی در راستای تحقق دموکراسی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) می‌باشند، چراکه این استراتژی حلقه اصلی و گرانیگاه تحولات ساختاری در جامعه ایران به صورت دموکراتیک و بر پایه شوراها و یا جنبش‌های فراگیر و همگانی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین می‌باشد»؛ نه تحول و انقلاب در شکل استراتژی سه مؤلفه‌ای تحزب‌گرایانه لنینیستی یا ارتش خلقی مائوئیستی و یا چریک‌گرائی رژی دبره‌ای که تمامی آنها حرکت از بالا و به صورت غیر دموکراتیک می‌باشند.

هفتم - کنش‌گران جنبش پیشگامان توسط استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز الی الان «ضمن نفی هر گونه حرکت رفرمیستی و اصلاح‌طلبانه حکومتی و تحول‌طلبی از بالا و ضمن رد هر گونه رویکردی که با اعتقاد به اصلاح‌پذیر بودن رژیم مطلقه فقاهتی حاکم - معتقد به اصلاح این رژیم از بالا و از طریق صندوق‌های رأی مهندسی شده این رژیم می‌باشند - و ضمن رد هر گونه دگرگونی سلبی در خلاء برنامه ایجابی توسط دخالت‌های امپریالیستی و تجاوز نظامی خارجی و توسط خیزش‌های اتمیزه و بی‌سر و بی‌برنامه و بی‌تاکتیک و بی‌استراتژی، تنها معتقد به اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی تکوین یافته از پائین توسط شوراها و جنبش‌های فراگیر و همگانی دینامیک می‌باشند.»

هشتم - کنش‌گران جنبش پیشگامان توسط استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز الی الان «در چارچوب تحلیل مشخص از شرایط مشخص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی جامعه بزرگ ایران، پیوسته و علی الدوام به دنبال بسترسازی فرهنگی و اجتماعی و جنبشی و شورائی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین، جهت ایجاد شرایط برای گذار از سرمایه‌داری رانتی، نفتی وابسته و فقهی حاکم به دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) بوده‌اند» و البته در چارچوب همین گفتمان دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) جنبش پیشگامان مستضعفین ایران بوده است که کنش‌گران جنبش پیشگامان «پیوسته مدافع توازن میان آزادی و برابری در بستر مطالبات جبهه آزادی‌خواهانه طبقه جدید و مطالبات جبهه برابری‌طلبانه اردوگاه کار و زحمت اعماق و پائینی‌های جامعه بزرگ ایران بوده‌اند»؛ زیرا کنش‌گران جنبش پیشگامان از آغاز الی الان، پیوسته و علی الدوام بر این باور بوده‌اند و بر این باور هستند که «بدون پیوند جبهه آزادی‌خواهانه طبقه متوسط شهری با جبهه برابری‌طلبانه اردوگاه کار و زحمت اعماق و پائینی‌های جامعه بزرگ ایران، هرگز و هرگز امکان دستیابی به اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی تکوین یافته از پائین با عضله جنبش‌ها و شوراهای دینامیک در عرصه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی وجود ندارد.»

باز در همین رابطه است که کنش‌گران جنبش پیشگامان بر این باور هستند که «هر گونه تحول بزرگ سیاسی و اجتماعی که در طول 150 سال گذشته عمر حر کت تحول‌خواهانه جامعه بزرگ ایران (به خصوص سه ابرجنبش مشروطیت، ملی کردن صنعت نفت مصدق و جنبش ضد استبدادی سال 57 مردم ایران بر علیه رژیم کودتائی و مستبد پهلوی) اتفاق افتاده، معلول و مولود و سنتز پیوند جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه طبقه متوسط شهری و جبهه عظیم اردوگاه کار و زحمت اعماق جامعه ایران بوده است.»

نهم - کنش‌گران جنبش پیشگامان از آغاز الی الان، در چارچوب استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی پیوسته «مدافع عدالت اجتماعی و برابری، آزادی و دموکراسی، همبستگی، برابری حقوق زن و مرد، برابری حق شهروندی برای همه افراد جامعه بزرگ ایران و مدافع دستیابی به دموکراسی سه مؤلفه‌ای از مسیر دموکراتیک و مدافع دستیابی به سوسیالیسم جامعه‌محور معلم کبیرمان شریعتی (نه سوسیالیسم طبقه‌محور کارل مارکس و نه سوسیالیسم حزب محور لنین) و مدافع دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعاتی به صورت دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی و مدافع تمامی جنبش‌های آزادی‌خواه و عدالت‌جو و ضد دیکتاتوری و خودبنیاد و مستقل و خودجوش و خودرهبر و تکوین یافته از پائین بوده‌اند.»

دهم - کنش‌گران جنبش پیشگامان از آغاز الی الان در چارچوب استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی، از آنجائیکه «در تحلیل نهائی جوهر این استراتژی رهائی‌بخش تعریف می‌کنند، مع هذا، بدین ترتیب است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران مرحله اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی امروز جامعه بزرگ ایران را هم دموکراتیک می‌دانند، چراکه از آغاز الی الان (چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) پیوسته بر این باور بوده‌ایم که تنها در بستر اصلاح دموکراتیک انقلابی و یا انقلاب دموکراتیک اصلاحی است که حرکت اصلاح انقلابی و یا انقلاب اصلاحی می‌تواند در جامعه امروز ایران (پس از 43 سال حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی و تحمیل انواع تبعیض‌های طبقاتی، جنسیتی، قومی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی بر گروه‌های بزرگ اجتماعی جامعه ایران) دارای جوهر رهائی‌بخش بشود». طبیعی است که «هر گونه اصلاح انقلابی و یا انقلاب اصلاحی فارغ از جوهر دموکراتیک در جامعه امروز ایران نمی‌تواند این جامعه تبعیض‌زده حاصل 43 سال حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی را به رهائی برساند.»

یازدهم - کنش‌گران جنبش پیشگامان از آغاز الی الان در چارچوب استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی و یا انقلاب اصلاحی (چه در فاز سازمانی یا عمودی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) «علاوه بر اینکه پیوسته استراتژی جنبشی – آگاهی‌بخش خود را در چارچوب استراتژی اصلاح انقلابی و یا انقلاب اصلاحی تعریف کرده‌اند، در 43 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، هدف اصلی مبارزه سیاسی و ایدئولوژیک، مبارزه با حاکمیت ارتجاعی و دیکتاتوری تعریف کرده‌اند؛ و لذا در این رابطه بوده است که در طول 43 گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم پیوسته بر این باور بوده‌ایم که آنچه که به عنوان مانع اصلی اعتلای آگاهی و حرکت و جنبش‌های دموکراتیک در جامعه ایران شده است، همین فرهنگ ارتجاعی و استبداد سیاسی مطلقه فقاهتی حاکم می‌باشد» و باز در همین رابطه بوده است که در 43 سال گذشته (از اردیبهشت 58 الی الان، یعنی در فرایند برونی شدن حرکت جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی و انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) پیوسته بر این باور بوده‌ایم «تا زمانی که توسط ایجاد شرایط ذهنی در بستر استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی نتوانیم رویکرد ارتجاع مذهبی و استبداد مطلقه فقاهتی حاکم را به چالش بکشیم، هرگز و هرگز شرایط عینی صرف و تنها توسط ابربحران‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به صورت یک طرفه نمی‌تواند کنش‌گران اردوگاه بالنده مستضعفین ایران چه در جبهه آزادی‌خواهانه طبقه متوسط شهری و چه در جبهه اردوگاه کار و زحمت اعماق ایران (که به عنوان تنها نیروی عامل تحول‌خواه در جامعه بزرگ ایران می‌باشند) را به حرکت درآورد.»

دوازدهم - کنش‌گران جنبش پیشگامان از آغاز الی الان در چارچوب استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی بر این باور بوده‌اند که «مبارزه (نظری و آگاهی‌بخش) با اسلام دگماتیست فقاهتی و روایتی و زیارتی و ولایتی حوزه‌های فقهی، جزئی جدائی‌ناپذیر از مبارزه با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم می‌باشد». لذا در بستر استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز الی الان «هرگز مؤلفه مبارزه نظری و آگاهی‌بخش با اسلام دگماتیست و ارتجاعی فقاهتی و روایتی و زیارتی و ولایتی، از مؤلفه مبارزه سیاسی با رژیم توتالیتر مطلقه فقاهتی حاکم جدا نشده است»؛ و کنش‌گران جنبش پیشگامان پیوسته به صورت دو مؤلفه‌ای این مبارزه خود را به انجام رسانیده‌اند، زیرا عمیقاً بر این باور بوده‌ایم که «ریشه اصلی ماندگاری رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در 43 سال گذشته همین پایه نظری اسلام دگماتیستی و ارتجاعی، فقاهتی و روایتی و زیارتی و ولایتی حوزه‌های فقهی بوده است». لذا تا زمانی که «به صورت دو مؤلفه‌ای سلبی و ایجابی این اسلام دگماتیست و ارتجاعی فقاهتی و روایتی و زیارتی و ولایتی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به چالش کشیده نشود، با حرکت صرف سیاسی یا نظامی نمی‌توان برخورد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی با رژیم حاکم کرد.»

پر واضح است که «هیولای بی‌نظیر و نابهنگام استبداد مطلق فقاهتی جزئی جداناپذیر از اسلام دگماتیستی و ارتجاعی و فقاهتی و روایتی و زیارتی و ولایتی می‌باشد» و شاید بهتر باشد که بگوئیم اصلاً «هیولای بی‌نظیر استبداد مطلقه فقاهتی حاکم مولود و سنتز اسلام دگماتیستی و ارتجاعی و فقاهتی و روایتی و زیارتی و ولایتی است» که البته به همین دلیل است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در فاز عمودی یا آرمان مستضعفین ایران، به خصوص در شماره‌های آغازین آرمان مستضعفین (از اردیبهشت ماه 58 تا پایان اسفند ماه 58) «مؤلفه مبارزه نظری با اسلام دگماتیستی و ارتجاعی و فقاهتی و روایتی و زیارتی و ولایتی (در برابر مؤلفه سیاسی مبارزه با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) عمده کرده بود»؛ بنابراین در همین رابطه بوده است که «از اول سال 59 جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در شماره‌های آرمان مستضعفین (به عنوان ارگان عقیدتی – سیاسی فاز عمودی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) توانست با بالا بردن دُز مبارزه سیاسی، بین این دو مؤلفه مبارزه تا اندازه‌ای تعادل ایجاد نماید». البته نباید از نظر دور بداریم که «غلبه کردن مؤلفه جوهر سیاسی نسبت به جوهر مبارزه نظری (با اسلام دگماتیستی و ارتجاعی و فقاهتی و روایتی و زیارتی و مداحی‌گری و ولایتی در شماره‌های آرمان مستضعفین در سال 1359 در مقایسه با شماره‌های آرمان مستضعفین در سال 1358) ریشه در رادیکالیزه شدن فضای جامعه کشور توسط نبرد رویکرد چریک‌گرائی و ارتش خلقی و آنتاگونیست شدن تضاد بین سازمان مجاهدین خلق با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و در ادامه آن کسب هژمونی جریان‌های جامعه سیاسی توسط سازمان مجاهدین خلق هم داشته است.»

ادامه دارد

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری