سر سخن:
«هولوکاست در غزه» نمایش «آپارتاید و فاشیسم» در قرن بیست و یکم بر خلق فلسطین است
کشتار بیش از شش هزار نفر از کودکان و بیش از سههزار نفر از زنان، بیش از سههزار نفر از مردان عادی، بیش از 700 نفر از سالمندان در غزه آن هم در 43 روز، نفسهای جهانیان قرن بیست و یکم را در سینهها خفه کرده است. انگار بشریت و انسان آن چنانکه در قرن بیستم در جریان دو جنگ جهانی اول و دوم مردهبود، در قرن بیست و یکم هم برای بار دیگر انسانیت و بشریت مردهاست، چراکه پس از 75 سال مبارزه مردم فلسطین با رژیم آپارتاید و صهیونیستی و اشغالگر و کودک کش اسرائیل «در صنعت حقوق بشر سازمان ملل متحد هنوز مردم فلسطین به "بشریتی" که حقوق بشر از آن تعریف میکند، نرسیدهاند» و هنوز دادگاه لاهه سازمان ملل متحد در دیسکورس حقوقی خود «تعریفی برای قتل و عام کودکان، زنان، مردم عادی، تخریب بیمارستانها، نسلکشی و پاکسازی قومی، کوچاندن اجباری آنها از خانه و کاشانهشان، آپارتاید مذهبی و نژادی بر ملت فلسطین توسط رژیم آپارتاید و نژادپرست و اشغالگر صهیونیستی و انسان کش اسرائیل نمیداند» چه وحشتناک است که عرصه نبرد انسان و ضد انسان، خلق و امپریالیسم، کار و سرمایه در غزه امروز را محدود به تقابل ارتش اشغالگر اسرائیل با شبه نظامیان حماس بکنیم» و چه وحشتناکتر آن است که دشمن امروز مردم فلسطین و غزه و کرانه باختری فقط محدود به رژیم آپارتاید مذهبی و نژادپرست و اشغالگر صهیونیستی اسرائیل بکنیم» و دنیای سرمایهداری به سرکردگی امپریالیسم آمریکا و حامیانش (اعم از امپریالیسم انگلیس و فرانسه و آلمان و غیره) را خارج از این جبهه هولناک جنایتکاران تاریخ ببینیم و دولتها و سازمان ملل و صنعت حقوق بشر و دادگاه لاهه با همه امکانات و اهرمهایی که در جنگ اوکراین با روسیه به نمایش گذاشتهبودند امروز آنچنان ناتوانند که تنها «تماشاگر بمبارانهای مهیب و قتل و عام بیتبعیض کودکان و زنان و مردم عامی در میان دود و غبار انفجار مناطق مسکونی و بیمارستانها و قطعه قطعه شدن غیر نظامیان و بیماران در متن نسل کشی کودکان فلسطینی هستند.»
شهروندان کره خاکی امروز شاهد هولناکترین کشتارهای کودکان و مردم گرسنه و محرومی هستند «که نه دستی در این جنگ دارند و نه راهی برای فرار از آن، آنها قربانیان هولوکاست عظیم قرن بیست و یکم هستند و قربانیان نظم آپارتاید قومی و مذهبی رژیم اشغالگر و صهیونیستی اسرائیل». امروز در غزه «صنعت حقوق بشر و دادگاه لاهه و سازمان ملل متحد و آزادی و عدالت مردهاست» امروز در غزه «طبق قانون اساسی آپارتاید حاکم بر اسرائیل، فلسطینیها مشمول بشر و حقوق بشر نمیشوند». امروز در غزه «عدالت و آزادی هم در چارچوب قوانین آپارتاید حاکم بر اسرائیل تعریف میگردد». لذا به همین دلیل رژیم نژادپرست و آپارتاید مذهبی و اشغالگر و صهیونیستی اسرائیل «با فراغ بال و با حمایت مالی و نظامی و اطلاعاتی و سانسور امپریالیسم خبری سرمایهداری جهانی مغرب زمین به سرکردگی امپریالیسم آمریکا (و امپریالیسمهای حامی آن اعم از انگلیس و فرانسه و آلمان و غیره) به قتل و عام و تهاجم هوایی و دریایی و زمینی ادامه میدهند» و اسرائیل در غزه در طول 43 روز گذشته در هر دقیقه یک کودک کشتهاست و روزی نیست که بیمارستانها و مراکز درمانی غزه را مورد هدف قرار ندهد و وعده نابودی کامل غزه را تکرار نکند و همه اینها را در برابر چشمباز جهانیان با عبارت مضحک «دفاع از خود» توجیه نکند.
مسئولان بهداشت و درمان غزه از کشته شدن 12000 نفر در 43 روز گذشته سخن میگویند که بیش از 6 هزار نفر آنها کودک و بیش از سههزار نفر آنها زن و بیش از 800 نفر از سالمندان میباشند «سیستم درمانی و بیمارستانهای غزه بهعلت فقدان دارو و برق و غذا و امکانات اولیه در حال سقوط کامل میباشند و هزاران زخمی و مریض در حال مرگ هستند و تراژیکترین جنایت علیه روزنامه نگاران در جنگ تحمیلی کنونی رژیم نژادپرست و آپارتاید مذهبی و اشغالگر و صهیونیستی اسرائیل با مردم فلسطین و بهویژه در غزه شاهدیم» بهطوریکه «سازمان گزارشگران بدون مرز اعلام کرده که تاکنون 68 خبرنگار در جریان حمله اسرائیل به غزه کشتهشدهاند.»
باری کشورهای سرمایهداری مغرب زمین به سرکردگی امپریالیسم آمریکا در طول 43 روز گذشته تحت لوای «حق دفاع از خود دولت اسرائیل» پیوسته و علی الدوام به حمایت بیچون و چرای از حکومت دست راستی بنیامین نتانیاهو ادامه میدهند و برای کشتار بیشتر مردم بیدفاع فلسطین تسلیحات کشتار جمعی ارسال میکنند. آتش بس بشر دوستانه شورای امنیت سازمان ملل متحد را وتو میکنند. تظاهرات جنبشهای طرفدار صلح را غیر قانونی اعلام میکنند و از قطع آب برق غذا و دارو برای فلسطینیها حمایت میکنند. علی ایحال «بشریت قرنهای آینده هرگز و هرگز نباید فراموش کنند که مردم فلسطین اعم از زن و مرد و کودک و بزرگ و بیمار و سالم در میان جهنم چرک و خون بیش از چهل و سه روز نبرد و جنگ با خناسان جهانی اعم از امپریالیسم غرب تا صهیونیست اشغالگر در قرن بیست و یکم توانستند در غزه هولوکاست و آپارتاید و فاشیسم قرن بیست و یکم را برای همیشه تاریخ بشر به نمایش بگذارند». امروز در غزه «آنچه که میمیرد فقط و فقط انسان و بشر بدون حقوق انسانی است.»
اما سؤال بزرگی که هنوز بیپاسخ مانده اینکه «سنتز جهنم عظیم غزه برای نمایش نظم جدید جهانی فرداست (آن چنانکه در جنگ اوکراین و روسیه شاهد هستیم) و یا تولد خاورمیانه جدید بدون کشور مستقل فلسطین؟»
قبل از هر چیز لازم است که عنایت داشته باشیم که گرچه مدت 75 سال است که با تشکیل رژیم اشغالگر و آپارتاید و صهیونیستی اسرائیل در سرزمین فلسطین بهعنوان بازوی سیاسی و نظامی امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه «جنگ بین مردم فلسطین با رژیم اشغالگر بیوقفه ادامه داشته و زندگی و مقاومت مردم فلسطین با آن عجین شدهاست» اما پر روشن است که جنگ جدید اسرائیل در غزه در مقایسه با جنگهای گذشته از خودویژگیهای خاصی برخوردار میباشد که عبارتند از:
الف – «تضاد بینالمللی بین امپریالیستهای جهانی در مرحله بازسازی نظم جهانی و تقسیم باز تقسیم قدرت اقتصادی و سیاسی و نظامی در مناطق مختلف جهان از جمله در خاورمیانه است که این امر باعث گردیده که در این شرایط جنگ اسرائیل در غزه هم مانند جنگ روسیه و اوکراین در تحلیل نهایی تبدیل به جنگ نیابتی میان قدرتهای امپریالیستی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا بشود» علی هذا در همین رابطه است که «تکوین جنگ اسرائیل در غزه جنگ روسیه در اوکراین را که تا آن زمان در رأس تضادهای امپریالیسم غرب قرار گرفتهبود به مرحله دوم سقوط نماید و جنگ اسرائیل در غزه را در رأس همه تضادهای خود قرار بدهند.»
ب – «امپریالیسم آمریکا از زمان بوش پدر در عرصه استراتژی خود بهدنبال پروژه تکوین خاورمیانه بزرگ تحت هژمونی اسرائیل بود» لهذا در همین رابطه بود که از آغاز قرن بیست و یکم «نوک پیکان استراتژی جنگطلبانه امپریالست آمریکا با حمله نظامی به افغانستان و اشغال نظامی آن و سپس حمله نظامی به عراق و اشغال نظامی آن و در ادامه حمله نظامی به لیبی و سوریه همه در راستای همان استراتژی خاورمیانه بزرگ تحت هژمونی اسرائیل بود» که البته با شکست استراتژی جنگ مستقیم امپریالیسم آمریکا در منطقه چه در افغانستان، چه در عراق، چه در لیبی و سوریه از زمان با راک اوباما اگر چه ثقل استراتژی آمریکا از منطقه خاورمیانه به منطقه آسیای جنوب شرقی و چین انتقال پیدا کرد و اگرچه با شکست استراتژی جنگ مستقیم امپریالیسم آمریکا در زمان بوش پسر پروژه تکوین خاورمیانه بزرگ به آن صورت گذشته تغییر کرد اما همراه با اوج گیری تضاد امپریالیستها در عرصه بازسازی نظم جهانی و تقسیم باز تقسیم بازارهای جهانی اقتصادی و نظامی و سیاسی و بهخصوص با تکوین جنگ روسیه و اوکراین و در کنار آن اوج گیری تضاد بین امپریالیسم آمریکا و امپریالیسم چین بر سر تایوان و دریای چین و پروژه جهانی «راه ابریشم» چین منطقه خاورمیانه دوباره در مرکز استراتژی دو جبهه امپریالیسم جهانی غرب به سرکردگی امپریالیسم آمریکا و شرق به سرکردگی امپریالیسم چین قرار گرفت، بنابراین در همین رابطه بود که با دیپلماسی جدید چین در منطقه خاورمیانه و پیوند بین دو بلوک مذهبی سنتی در منطقه تحت رهبری دو کشور عربستان سعودی و ایران تکوین جنگ اسرائیل در غزه از نظر امپریالیسم آمریکا همه در راستای به چالش کشیدن هژمونی اسرائیل در منطقه خاورمیانه جدید تحلیل شد که بدونتردید به چالش کشیدن هژمونی اسرائیل در منطقه بهمعنای به چالش کشیدن قدرت امپریالیسم غرب به سرکردگی امپریالیسم آمریکا در منطقه خاورمیانه و عقبنشینی قدرتهای امپریالیسم مغرب زمین سرکردگی امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه در برابر دو امپریالیسم چین و روسیه تلقی میگردید.
معالوصف از این بابت بود که امپریالیسم غرب به سرکردگی امپریالیسم آمریکا با تمام توان و ناوگان نظامی خود به حمایت از اسرائیل در جنگ در غزه پرداختند. پر پیداست که اگر جنگ در غزه به شکست کامل حماس و حامیان آن از کشورهای منطقه اعم از ایران و ترکیه و قطر تا قدرتهای جهانی اعم از چین و روسیه نیانجامد، خاورمیانه وارد فرایند جدیدی از تضادها میشود البته هم روسیه و هم چین بهدنبال آن هستند که تضاد نظامی خود با امپریالیسم غرب به سرکردگی امپریالیسم آمریکا از جنگ اوکراین و جنگ تایوان به تضاد در خاورمیانه بدهند؛ چرا که برای چین و روسیه روشن است که امپریالیسم غرب به سرکردگی امپریالیسم آمریکا در این شرایط در هر جنگی در خاورمیانه شکست میخورند و از این جهت دیگر حاضر به جنگ مستقیم در خاورمیانه نیستند و تنها بر جنگهای نیابتی تکیه میکنند البته از بعد از نزدیکی عربستان به رژیم مطلقه فقاهتی ایران در چارچوب دیپلماسی جدید چین در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه و از بعد از حمایت ترکیه و رجب طیب اردوغان از حماس در چارچوب رویکرد مذهبی مشترک اخوان المسلمین و از بعد از شکست آمریکا و کشورهای غربی در جنگ در سوریه و عدم توانایی آنها در سرنگون کردن بشار اسد جنگهای نیابتی هم چندان برای امپریالیسم غرب به سرکردگی امپریالیسم آمریکا دستاوردی ندارد.
علی ایحال در همین رابطه است که «امپریالیست آمریکا در این شرایط برای حفظ منافع خود در خاور میانه بر پایگاههای نظامی خود حول رهبری استراتژیک اسرائیل تکیه میکند که این پایگاههای نظامی در بیشتر مناطق کشورهای خلیج فارس تا عراق سوریه و غیره ایجاد شدهاند». ولی «پیشرفت استراتژی اقتصادی – سیاسی چین در چند سال اخیر نشانمیدهد که در کنار روسیه بهراحتی چین میتواند در منطقه خاورمیانه (بهخصوص از بعد از تضعیف قدرت اسرائیل) مسلط بشود». طبیعی است که در همین شرایط رژیم مطلقه فقاهتی هم بیکار ننشسته و تلاش میکند در چارچوب کسب هژمونی هلال شیعه منطقه حتی در برابر اسرائیل از قدرت برتر در منطقه برخوردار بشود. مع هذا «در همین رابطه است که در نوک پیکان تضادهای کشورهای منطقه خاورمیانه تضاد دو کشور ایران و اسرائیل قرار دارد.»
پر واضح است که «اگر از این بابت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بتواند بر قدرت استراتژیک اسرائیل در منطقه برتری نظامی و سیاسی پیدا کند شرایط برای کسب بیشتر قدرت در منطقه خلیج فارس در برابر عربستان سعودی هم پیدا میکند». البته «فراموش نکنیم که خود تغییر این پارامترها باعث اوج گیری دوباره تضاد رژیم مطلقه فقاهتی با رژیم عربستان میشود که این موضوع هر گز به نفع کشور چین در راستای رویکرد جاده ابریشم نیست». ماحصل آنچه که تا اینجا گفته شد اینکه:
1 - وقایع اخیر در خاورمیانه و جنگ اوکراین و کودتاهای نظامی در آفریقا نشان دهنده ظهور «شکافهای ترمیمناپذیر در ساختار نظم بینالمللی در مرحله بازسازی فعلی است.»
2 - اقدامات نظامی اسرائیل تاکنون به مرگ 12 هزار فلسطینی بیش از 30 هزار زخمی و بیش از 700 هزار تن آواره و بیش از 60 در صد ویرانی ساختمانهای غزه که طبق گزارش آژانس امدادرسانی سازمان ملل متحد در غزه حدود 700 هزار پناهجو بهمنظور ایمنی از حملات هوایی اسرائیل در 150 مرکز متعلق به سازمان ملل در سراسر نوار غزه پناه گرفتهاند.
3 - رقابت و کشمکش قدرتهای امپریالیستی که هر یک در پی تأمین منافع و اهداف خود از این جنگاند «مانع از آن شدهاست که شورای امنیت سازمان ملل بتواند قطعنامهای الزامآور برای متوقف ساختن جنگ صادر کند بهطوری که آمریکا و اروپا قطعنامههای روسیه و چین وتو میکنند و روسیه و چین قطعنامههای بلوک رقیب را وتو میکنند. تنها پیشنهادی که توانسته است برای آتش بس موقت رأی بیاورد پیشنهاد کشور مالت است که کشورهای آمریکا و روسیه و چین رأی ممتنع دادهاند.
4 - هدف جنگ اسرائیل در غزه در این شرایط همان گونه که نماینده تشکیلات خود گردان فلسطین در سازمان ملل گفت «کوچ اجباری فلسطینیان به خارج از غزه با تبدیل کردن غزه به زمین سوختهاست.»
5 - این جنگ تاکنون برای اسرائیل و راستترین طبقه حاکم یک شکست بزرگ بوده است زیرا «کشته شدن بیش از 1400 نظامی و غیر نظامی و متجاوز از 200 اسیر اتفاقی است که اسرائیل هرگز نمیتواند آن را جبران کند. اینکه اسرائیل میتواند با پیشرفتهترین سلاحها و حصار کشی بهدور اسرائیل و گنبد آهنین میتواند امنیت اسرائیل را حفظ کند دوره آن به پایان رسیده است». در همان حال کشتار و آواره کردن مردم غزه به بهانه مبارزه با حماس که نه فقط با اعتراض و مخالفت مردم سراسر جهان بلکه اکثریت دولتهای جهان رو به رو شدهاست شکست سیاسی بزرگ دیگری برای اسرائیل است همین اتفاقات قطعاً عواقب سیاسی وسیعی در درون اسرائیل هم خواهد داشت. نظر سنجیهای روزهای اخیر نشانمیدهد که مخالفت مردم اسرائیل با کابینه راست افراطی نتانیاهو شدیداً رشد کرده است.
6 - «واقع جنگ اسرائیل در غزه از نظر سیاسی به ضرر آمریکا و به نفع روسیه است» زیرا این جنگ باعث گردید که «تمام تمرکز تبلیغاتی امپریالیسم خبری بر جنگ اسرائیل در غزه متمرکز بشود و مسئله اوکراین عجالتاً به حاشیه رانده شود در صورتی که آمریکا در این شرایط تلاش میکند که تمرکز تبلیغاتی و نظامی خود را علیه روسیه بر سر مسئله اوکراین قرار بدهد.»
7 - «اسرائیل حتی فلسطینیان ساکن اسرائیل را شهروندان درجه دوم تلقی میکند. البته غیر از فلسطینیان درون اسرائیل هم اکنون 4/6 میلیون نفر فلسطینی آواره هستند و در 58 اردوگاه رسمی آژانس امداد آوارگان زندگی میکنند. 10 اردوگاه در اردن، 9 اردوگاه در سوریه، 12 اردوگاه در لبنان، 19 اردوگاه در کرانه باختری و 8 اردوگاه در غزه قرار دارند.»
8 - جلوگیری از کار مردم فلسطین کنترل برای سفر کردن آنها اشغال خانه و کاشانهشان از سیاستهای مستمر و همیشگی دولت اسرائیل در طول 75 سال گذشته بوده است.
9 - «اسرائیل از یک سوء برای سرمایهداری غرب نماینده سیاست و منافع آنها در منطقه و یک پایگاه بزرگ و قدرتمند نظامی در کنار انبار نفت جهان (خاور میانه) است و به همین دلیل بدون توجه به سرنوشت فلسطینیها امپریالیسم غرب بیقید و شرط از آنها حمایت میکنند و از سوی دیگر از لحاظ روانی هم چون وجدان جمعی اروپایی بابت هولوکاست و جنایات فجیع که در گذشته نسبت به یهودیان مرتکب شدهاند، معذب است و خود را بدهکار اسرائیل احساس میکنند و توانایی برخورد عادلانه و انسانی با این ماجرا را ندارند.»
10 - اما در این رابطه «نگاه دیگری هم غیر از نگاه غربها به اسرائیل وجود دارد، زیرا اسرائیل سرزمین آبا و اجدادی مردم فلسطین را با ترور ارعاب و کشت و کشتار اشغال کرده شهرها و روستاهایشان را با دینامیت منفجر و ویران و خانههایشان را بر سرشان خراب و خود آنها را آواره کردهاند و کسانی را هم که ماندهاند در سرزمین خودشان به بند کشیده و آزار و شکنجه میکنند.
11 - هر نسل بنیانگذار جنبش صهیونیستی در کتاب «دولت یهود» خود به پیروان خود رهنمود میدهد: «در میان این جانوران (فلسطینیان) بمب منفجر کنید و پیروان او حقاً طی هفتاد سال گذشته این توصیه هر نسل را کاملاً اجرا کردهاند.»
پایان