مبانی گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، در 47 سال گذشته در دو فرایند «حیات درونی و برونی آن»

(چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) – قسمت چهارم

 

بیست سوم اینکه - در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) جنبش‌های دینامیک و دموکراتیک خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر جمعی و درون‌زای تکوین یافته از پائین، در تحلیل نهائی «مانند یک موجود زنده هستند که دائماً در حال رشد و تحول می‌باشند» هر چند که حرکت رشد و تکامل آنها صورت «مارپیچی» دارد، نه صورت «خطی» بنابراین در گفتمان 47 ساله ما، رشد و تحول این موجود زنده هرگز و هرگز صورت «طالعی از پیش مقدر شده» (نه در رهبری طبقاتی آن و نه در پیروزی مقدر شده خبری آنها و غیره) ندارد؛ بلکه آنچه در این رابطه تعیین کننده می‌باشد «پتانسیل، سینماتیک شده این جنبش‌های صنفی و مدنی و سیاسی، در بستر مبارزه توسط آگاهی‌یابی دموکراتیک و سازمان‌یابی دینامیک و خودرهبری درون‌زای جمعی تکوین یافته از پائین می‌باشد»؛ به بیان دیگر، «این جنبش‌های خودجوش مانند یک نوزاد هستند که حیات و تکامل و رشد آنها بستگی دارد، به نوع تغذیه و آموزش پرورش و نیز مصونیت‌شان در قبال خطرات و آسیب‌های محیطی.»

باری، از اینجاست که در گفتمان ما (در 47 سال گذشته) «موفقیت و رشد و تعالی این جنبش‌های دینامیک و دموکراتیک، سپرده به دست قضا و تصادف و جبر و برنامه از پیش مقدر شده نیست» بلکه برعکس، «مبتنی به آگاهی‌یابی و سازمان‌یابی و نقشه‌مندی و ایجاد اراده جمعی خود آن‌ها می‌باشد». علی هذا، بدین ترتیب است که در گفتمان ما، «آینده این جنبش‌های دینامیک و دموکراتیک، بعد از سرنگونی نظم حاکم شکل نمی‌گیرد» بلکه برعکس، در جریان همین «پراکسیس سیاسی و اجتماعی و اقتصادی امروز آن‌هاست» که مادیت پیدا می‌کند. لهذا، از اینجاست که از آغاز الی الان پیوسته و علی الدوام، ما بر این باور بوده و هستیم که «شعارهائی که فقط طالب مرگ و سرنگونی به صورت سلبی برای حاکمیت‌های شاه و شیخ یا شیخ و شاه می‌شوند و هیچ عنصر ایجابی مترقی و انقلابی با خود حمل نمی‌کنند» و «هیچ درد و درمانی برای کنش‌گران جنبش‌های دینامیک صنفی و مدنی و سیاسی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران، آشکار نمی‌سازند» تنها می‌توانند، «در خدمت جریان‌های (بیرون از این جنبش‌های دینامیکی یا) جامعه سیاسی داخل و خارج از کشور درآید که به دنبال کسب قدرت سیاسی از بالای سر مردم ایران هستند.» علی ایحال، تنها و تنها شعارهائی می‌توانند راه‌گشا برای جنبش‌های دینامیک و دموکراتیک بشوند که بتوانند، برای آنها «آینده، فردا را، امروز تبیین نمایند». پس تنها با چنین شعارهائی است که جنبش‌های دینامیک و دموکراتیک می‌توانند، «اینرسی و دینامیسم زاینده درونی خود را رشد بدهند.»

یادمان باشد که شعارها و گفتمان‌ها نباید صورت «هنر آبستره» پیدا کنند تا هر بازیگر و تماشاچی در چارچوب سلیقه خاص خود بتواند آن را به نفع خود تفسیر و فهم نماید. مهم‌ترین پتانسیل شعارها و گفتمان‌ها در تحلیل نهائی، «توان بسیج‌گرائی مردمی آنها است» و این مهم هرگز اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه «شعارها و گفتمان‌ها، شفاف و زنده و کنکرت و مشخص و آینده بین باشند، نه مه آلود توسط کلی‌بافی.»

بیست و چهارم – گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) پیوسته و علی الدوام، هم در عرصه نظریه و تئوری و هم در عرصه عمل و میدانی بر این پایه استوار بوده است که هدف اصلی پیشگامان در چارچوب استراتژی آگاهی‌بخش و شعار استراتژیک «آگاهی، آزادی، برابری» تقویت عاملیت و خودگردانی «جامعه» است.

بیست و پنجم اینکه - در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته، با تاسی از رویکرد معلم کبیرمان شریعتی) پیشگامان پیوسته و علی الدوام باید و باید و باید «منتقد سه مؤلفه قدرت حاکم، یعنی زر و زور و تزویر باشند». در نتیجه، «همین نقادی قدرت سه مؤلفه‌ای پیشگامان» باعث گردیده تا «پیشگامان در عرصه استراتژی آگاهی‌بخش خود هرگز و هرگز و هرگز نتوانند به دنبال کسب قدرت سیاسی یا مشارکت در قدرت سیاسی حاکم بروند» زیرا:

اولاً در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) اساساً «ورود پیشگامان در هر شکل آن به قدرت خطا و اشتباه است». لهذا در همین رابطه است که «جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، حتی ورود مصدق هم در قدرت پاشنه آشیل حیات سیاسی او می‌دانند». یادمان باشد که «تجربه مصدق نشان داد که ورود پیشگامان در قدرت هرگز نمی‌تواند جامعه مدنی را تقویت نماید.»

ثانیاً در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته، چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) پیشگامان نمی‌توانند مانند پیشاهنگان (اعم از چریک‌گرا تا ارتش خلقی) و یا پیشروان (تحزب‌گرای حزب – دولتی لنینیستی) به صورت «دو پا» حرکت نمایند، یعنی نمی‌توانند مانند مصدق «یک پا در قدرت داشته باشند و یک پا در جامعه و جنبش‌ها» زیرا جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) پیوسته و علی الدوام بر این باور بوده‌ایم و هستیم که «ورود پیشگامان به قدرت باعث ناامید شدن جامعه از حرکت پیشگامی می‌شود». غیبت جامعه و مردم ایران در 28 مرداد 32 در راستای حمایت از مصدق جهت به چالش کشیدن کودتای امپریالیستی آمریکا، باید در این رابطه و با این موضوع تعریف و تبیین بکنیم، نه چیزی غیر از این.

ثالثاً گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) بر این پایه استوار بوده است که هرگز با «قدرت از بالا» نمی‌توان به «دموکراسی نهادینه شده» در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران دست پیدا کرد؛ و هاکذا، بر این پایه استوار بوده است که با احزاب «استاتیک تکوین یافته از بالا» نمی‌توانیم به «تقویت جامعه مدنی دینامیک تکوین یافته از پائین» دست پیدا کنیم.

رابعاً لازمه اینکه پیشگامان بتوانند در جامعه «نقاد قدرت سه مؤلفه‌ای زر و زور و تزویر حاکم بشوند» این است که بتوانند «در جایگاه اپوزیسیون قدرت قرار بگیرند»؛ و هرگز «بدون قرار داشتن در جایگاه اپوزیسیون، نسبت به قدرت سه مؤلفه‌ای حاکم، پیشگامان نمی‌توانند نقاد قدرت سه مؤلفه‌ای زر و زور و تزویر حاکم بشوند». طبیعی است که با «مشارکت پیشگامان در قدرت، دیگر آن‌ها نمی‌توانند در جایگاه اپوزیسیون قدرت، جهت نقادی قدرت سه مؤلفه‌ای (زر و زور و تزویر) قرار بگیرند.»

خامسا در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) تکیه بر رویکرد «حرکت از بالا» در هر شکل آن محکوم به شکست می‌باشد. چراکه هدف حداقلی پیشگامان (در چارچوب گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) «دستیابی به جامعه دموکراتیک، آن هم از طریق دموکراتیزاسیون کردن مردم ایران می‌باشد» و این مهم هرگز اتفاق نمی‌افتد، جز از طریق «حرکت از پائین، نه حرکت از بالا.»

بیست و ششم اینکه - جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در طول 47 سال گذشته حیات درونی و برونی‌اش) در چارچوب گفتمان خود، هرگز به دنبال یافتن «اصول مقدسی برای نجات بشریت نبوده و نیست» بلکه پیوسته و علی الدوام (در 47 سال گذشته) ما به دنبال «آگاهی‌گری و خودآگاهی‌بخشی و سازمان‌یابی و راهبری (نه رهبری) گروه‌های مختلف جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران، جهت دستیابی به خودآگاهی دموکراتیک و خودسازماندهی دینامیک و خودرهبری جمعی درون‌زای تکوین یافته از پائین، در عرصه جنبش‌های خودجوش خود آنها و در بستر مبارزه سه مؤلفه‌ای صنفی و مدنی و سیاسی، خود آن‌ها می‌باشیم نه چیزی بیشتر از این.»

بیست هفتم اینکه - در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) و در عرصه استراتژی آگاهی‌بخش (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) مشخص اصلی پیشگامان در هر شرایط و در هر مقطعی از حرکت تحول‌خواهانه جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران، «نقادی قدرت سه مؤلفه‌ای زر و زور و تزویر می‌باشد». (همان موضوعی که معلم کبیرمان شریعتی در تبیین و تعریف و تبلیغ آن گفت: «در طول عمرم هر چه غیر از این موضوع، نقادی زر و زور و تزویر مطرح کرده‌ام، اضافی بوده است») مع الوصف، بدون نقادی قدرت سه مؤلفه‌ای (زر و زور و تزویر) حاکم، هرگز و هرگز «پیشگام نمی‌تواند مدعی پیشگامی کند». البته همین خودویژگی پیشگامی (نقاد قدرت سه مؤلفه‌ای، زر و زور و تزویر حاکم در هر دوره‌ای بودن) است که باعث می‌گردد تا «جنبش پیشگامان مستضعفین ایران برای همیشه بتواند در جامعه بزرگ و رنگین ایران، نقش آفرین باشد»؛ زیرا در هر مرحله‌ای از تکامل اجتماعی (جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران) اگر «نقادان قدرت سه مؤلفه‌ای زر و زور و تزویر حاکم» در جامعه وجود نداشته باشند (حتی در اوج استقرار دموکراسی مستقیم و مشارکتی) قطعاً جامعه (در عرصه «توزیع دینامیک و دموکراتیک و اجتماعی و عادلانه، قدرت و ثروت و اطلاعات که همان دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی می‌باشد») گرفتار انحراف می‌شود چراکه، «موضوع انباشت قدرت» (در سه شکل قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) در هر زمانی امکان‌پذیر می‌باشد و «خود این انباشت قدرت و ثروت و اطلاعات، عامل تمامی فسادهای بعدی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی می‌گردد.» مع هذا، از آنجائیکه انباشت سه مؤلفه قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات، عامل اصلی انحراف جامعه بشری برای همیشه می‌باشد، طبیعی است که «جامعه بدون پیشگام و پیشگامان، هرگز نمی‌تواند با نقادی مستمر قدرت سه مؤلفه‌ای زر و زور و تزویر حاکم، به بازتولید مستمر توزیع دینامیک و عادلانه و اجتماعی و دموکراتیک قدرت و ثروت و اطلاعات در جامعه دست پیدا کند.»

ادامه دارد

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری