مبانی گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته – قسمت دوازده

 

ششم - پیشگامان مستضعفین ایران چه «پیشگامان اجتماعی» و چه «پیشگامان سازمان‌یافته» در طول 43 سال گذشته (از اردیبهشت 58 که حرکت برون‌ی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، در شکل حرکت عمودی آرمان مستضعفین ایران شکل گرفت الی زماننا هذا) بر «استراتژی تکیه‌بر جنبش‌های دینامیک و خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر دینامیک درون‌زای تکوین یافته از پایین (و مستقل از حاکمیت و جریان‌های جامعه سیاسی داخل و خار ج از کشور از راست راست تا چپ چپ اعم از جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش معلمان، اقلیت‌های قومی و مذهبی و غیره) داشته است» و در طول 43 سال گذشته پتانسیل هر کدام از این شاخه‌های جنبش‌های دینامیک داخل کشور جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در عرصه میدانی آنها تعریف کرده‌ایم و برعکس کارل مارکس و مارکسیست‌های بعدی هرگز به ایده‌آلیزه و قدسی کردن طبقه کارگر و شیفتگی نسبت به این طبقه، «تحلیل غیرواقعی از توان طبقه کارگر ایران نداشته‌ایم». اگرچه در 43 سال گذشته «جنبش طبقه کارگر ایران در کنار دیگر جنبش‌های دینامیک جامعه بزرگ ایران، جزء نیروهای تحول‌طلب جامعه ایران دانسته‌ایم؛ که در صورت سازمان‌یابی می‌تواند با دیگر جنبش‌های دموکراتیک جامعه بزرگ ایران پیوند افقی داشته‌باشد و حتی در صورت سراسری شدن سازمان‌یابی جنبش طبقه کارگر ایران این جنبش حتی می‌تواند رهبری مبارزه دموکراتیک و سوسیالیستی جامعه بزرگ ایران را هم در دست بگیرد.» البته این رویکرد ما آنچنانکه فوقا تحلیل کردیم، فارغ داوری نظری از پیش‌مقدر شده تاریخی است.

هفتم - پیشگامان مستضعفین ایران چه در عرصه پیشگامان اجتماعی و چه پیشگامان سازمانی اولیه پیوسته و علی‌الدوام، «بر دموکراسی مستقیم و یا دموکراسی شورایی در چارچوب دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع عادلانه و اجتماعی و دموکراتیک قدرت و ثروت) تکیه داشته‌ایم.»

هشتم - از نظر پیشگامان مستضعفین ایران «کلیدی‌ترین موضوع در تعیین شیوه مبارزه و شعار و تعیین تاکتیک و منطق درونی و دینامیسم جنبش‌های اجتماعی و اعتراضی و مطالباتی، دینامیک و دموکراتیک، داخل کشور است»؛ یعنی «حرکت‌های دینامیک اعتراضی و مطالبه‌گر داخل کشور از نظر پیشگامان مستضعفین ایران در 43 سال گذشته نقش تعیین کننده داشته و دارند، نه جریان‌ها و احزاب خارج‌نشین که در زیر سرکوب مستقیم نیستند و راحت‌تر می‌توانند حرف بزنند و در چارچوب منافع جریانی خودشان تصمیم‌گیری بکنند.»

نهم - از نظر پیشگامان مستضعفین ایران «وظیفه پیشگامان مستضعفین ایران انقلاب کردن نیست»؛ اما برعکس «وظیفه جنبش‌های اجتماعی اعتراضی و مطالباتی دینامیک و دموکراتیک انقلاب کردن است» وظیفه پیشگامان مستضعفین ایران «راهبری میدانی این جنبش‌ها است نه رهبری آنها». پیشگامان مستضعفین ایران «در عرصه میدانی و حرکت افقی‌های برای پیوند با جنبش‌های مطالباتی و اعتراضی باید تلاش کنند تا حرکت‌های‌شان با آنها بیامیزد بی‌آنکه مطالبات‌شان درز گرفته شود.»

دهم - از نظر پیشگامان مستضعفین ایران «نقطه قوت جنبش مردم، دامنه توده‌ای آنهاست، هر چه عدد توده‌ها در حضور میدانی و در صحنه بیشتر بشود قوت مردم در جنبش بیشتر می‌گردد آنها برای اینکه بتوانند دامنه جنبش توده‌ای را گسترده‌تر کنند باید هزینه شرکت در اعتراضات را پایین بیاورند تنها در چنین شرایطی است که جنبش قدرت پیدا می‌کند.»

یازدهم - از نظر جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته «بهترین مکانیزم در جهت گسترش دامنه توده‌ای حرکت‌های اعتراضی "گسترش مبارزه، جنبش نافرمانی مدنی" است.»

ع - از نظر پیشگامان مستضعفین در 47 سال گذشته مردم و کنش‌گران در عرصه میدانی تنها بر پایه «توازن قوا» مطالبات و خواسته و سطح مبارزه خودشان را با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم افزایش می‌دهند، نه بر پایه تزریق مطالبات از بالا توسط شعارهای پیشاهنگ و پیشرو و پیشگام.

ص – از نظر پیشگامان مستضعفین ایران «تشکل و سازماندهی پیشگامی، با تشکل و سازماندهی پیشاهنگی متفاوت می‌باشد»؛ زیرا:

اولاً «تشکل‌های پیشاهنگی از جهت سازماندهی بر تشکل سلسله مراتبی و عمودی تکیه دارند، یعنی الگوی تشکیلاتی‌شان، الگوی سازمان‌های نظامی هستند» در صورتی که «تشکل پیشگامی از نظر سازماندهی، سازماندهی افقی یا جنبشی است.»

ثانیاً «چارت سازمانی تشکل‌های پیشاهنگی از بالا به پایین (آن هم به‌صورت عمودی) می‌باشد» اما «چارت سازمانی در تشکل‌های پیشگامی از پایین به بالا است آن هم به‌صورت افقی است.»

ثالثاً «در تشکل‌های پیشاهنگی و سازمانی رهبری نقش اصلی دارد»، در صورتی که «در تشکل‌های پیشگامی مدیریت و برنامه نقش اصلی دارد.»

باری، از مبانی دیگر گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال حیات درونی و برون‌ی آن، اینکه «پیشگام و یا پیشگامان مستضعفین ایران لازم است که به مردم بیاموزند که راه اعمال اراده، در تشکل‌یابی‌شان است»؛ یعنی تا هنگامی که نتوانند «اراده جمعی خود را به‌صورت متشکل اعمال کنند» در جنگ نابرابری که توازن قوا به سود بالائی‌های قدرت (اعم از شیخ و شاه) می‌باشد، شکست می‌خورند. مع‌هذا، در این رابطه است که از نظر پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) «بدون گفتمان‌سازی و بحث و گفتگو پیرامون مسائل نظری و سیاسی پیشبرد حرکت‌های دینامیک جنبشی و خیزشی در جامعه ایران وجود ندارد». از اینجاست که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز الی الان به‌دنبال دیالوگ یا گفتگوی پیرامون مسائل نظری و سیاسی در جامعه ایران بوده است و توسط این رویکرد پیوسته و علی‌الدوام به‌دنبال توانمند کردن نظری پایه‌های جنبش دینامیک جامعه بزرگ ایران بوده است. از مبانی دیگر گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال حیات درونی و برون‌ی آن، «نقد به اعلامیه جهانی حقوق بشر است»؛ که اصول محوری نقد ما به اعلامیه جهانی حقوق بشر عبارتند از:

1 - اعلامیه جهانی حقوق بشر در چارچوب «منافع دولت‌ها» نوشته شده‌است که می‌بایست در چارچوب «منافع ملت‌ها» نوشته شود؛ به‌عبارت دیگر در اعلامیه جهانی حقوق بشر، باید «کارگزار از دولت‌ها به ملت‌ها» عوض بشود.

2 - اعلامیه جهانی حقوق بشر «به دولت‌ها حق می‌دهد که تفسیر از بندهای آن بکند.»

3 - تا زمانی که «فرماسیون دولت وجود دارد و دموکراسی فارغ از مرزها شکل نمی‌گیرد» حقوق بشر نمی‌تواند تغییر پارادایم ایجاد کند. در چنین صورتی، «پارادایم حقوق بشر باید جایگزین منافع دولتی بشود» بنابراین به همین دلیل است که «دولت‌ها رفته رفته در اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر در کشور خود منافع ملی را جایگزین اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر می‌کنند». علی ایحال «دولت‌ها اصلی‌ترین ناقص اعلامیه جهانی حقوق بشر هستند» زیرا «دولت‌ها هر چه که به نفع آنها باشد، از اعلامیه جهانی حقوق بشر به نفع خود تفسیر می‌کنند.»

4 - اعلامیه جهانی حقوق بشر زمانی معنی پیدا می‌کند که «موضوع بشر» حاصل بشود تنها در صورتی که «مرزهای سرزمینی وجود نداشته‌باشد و دولت – ملت وجود نداشته‌باشد» اعلامیه جهانی حقوق بشر معنی پیدا می‌کند. لهذا به همین دلیل است که حتی «دولت‌های لیبرال دموکراسی کشورهای مترو پل سرمایه‌داری امروز گاهاً خودشان را مجبور به نادیده گرفتن بندهایی از اعلامیه جهانی حقوق بشر می‌دانند.»

5 - اعلامیه جهانی حقوق بشر «دارای یک دوگانگی است» به این ترتیب که از یک طرف دارای یک سلسله «حقوق طبیعی» است و از طرف دیگر دارای یک سلسله «حقوق قانونی» است.

6 - یادمان باشد که حقوق اعلامیه جهانی «حقوق انسان است، به‌خاطر انسان بودن» او و از زمانی که انسان به دنیا می‌آید صاحب این حق می‌شوند که این حق‌ها «حقوق طبیعی» انسان هستند.

7 - امروز حتی در کشورهای لیبرال دموکراسی مترو پل سرمایه‌داری، «منافع ملی» مبنای سیاست دولت‌ها است نه «حقوق بشر» مثل سیاست مهاجر ستیزی که امروز در تمام کشورهای سرمایه‌داری وجود دارد.

8 - اعلامیه جهانی حقوق بشر بر اساس «فرضیاتی» بنا شده‌است که «انتزاعی» است، مثل اینکه در دنیا مرز وجود ندارد.

ادامه دارد

 

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری