مانیفست اندیشه‏های نشر مستضعفین:

اسلامیات - اقتصادیات - سیاسیات - اجتماعیات - اخلاقیات – فلسفیات، نشر مستضعفین در ترازوی سی و پنج سال تجربه گذشته خود

به مناسبت سرآغاز چهارمین سال نشر مستضعفین – بخش دوم

مبانی تئوری استراتژی اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی شریعتی: مبانی تئوری استراتژی اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی[1] عبارت بودند از:

1 - جهت تکوین جنبش کارگری یا جنبش سوسیالیستی در ایران «آرمان» معتقد بود که - برعکس دیدگاه سوسیالیست‏های اشتراکی و دولتی قرن نوزدهم و قرن بیستم جهانی-، تعریف کارگر فقط کسی نیست که ارزش اضافی تولید می‌کند[2]، بلکه از نظر «آرمان» «کارگر کسی است که نیروی کارش را در ازای مزد به صورت کالا در بازار سرمایه‏داری می‌فروشد.» با این تعریف «آرمان» از کارگر نه تنها تمامی کارگران تولیدی جزو طبقه کارگرایران به حساب می‏آیند، بلکه تمامی کارگران توزیعی و خدماتی و... جزو طبقه کارگر می‌شوند که حاصل همین یک تعریف نجات طبقه کارگر ایران از سکتاریست تاریخی است که از مشروطیت تا حال گرفتار آن بود.

2 - استراتژی اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی (در دو فرآیند حزب عمودی و حزب افقی) یک استراتژی جنبشی می‌باشد نه یک استراتژی ایدئولوژیک و برای اینکه استراتژی اقدام عملی سازمان‏گرایانه شریعتی گرفتار پروسس کاذب ایدئولوژیک نشود تنها راه آن است که برعکس حرکت شریعتی در سال‏های 47 تا 51 که حرکت افقی تحزب‏گرایانه خود را در ارشاد بر بستر کلاس و کنفرانس و کتابخانه و تئاتر و... بنا کرد، حرکت افقی حزب را در بستر پراکسیس پیوند ساز حزب عمودی با جنبش‏های چهارگانه سیاسی، اجتماعی، دموکراتیک و سوسیالیستی یا جنبش کارگری قرار دهیم. در آن صورت است که استراتژی اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی شریعتی به جایاینکه یک استراتژی ایدئولوژیکی بشود یک استراتژی جنبشی خواهد شد. به عبارت دیگر استراتژی جنبشی، جانشین استراتژی ایدئولوژیک قبلی شریعتی می‌گردد.

3 - جنبش ایدئولوژیکی یک جنبش خیابانی است که مهم‌ترین مشخصه جنبش خیابانی «فقدان برنامه و فقدان سازماندهی و صورت خود به خودی» داشتن است، در صورتی که جنبش اجتماعی یک جنبش هدایت شده، سازماندهی شده و نهادینه شده بر بستر نهادهای صنفی و اجتماعی و سیاسی از اتحادیه‌ها تا شوراها می‌باشد که مهم‌ترین مشخصه جنبش اجتماعی با این تعریف عبارت است از:

الف - هدایت شده  ب  -سازماندهی شده ج - برنامه دار د – هدفمند ه - پی گیر و - آینده نگر

در صورتی که جنبش خودبخودی دارای مشخصه:

الف - تاکتیک محور ب – پراگماتیسم ج - حال بین د - بی برنامه ه - بی هدف، می‌باشد.

4 - بر پایه استراتژی جنبشی، اندیشه تحول جنبش‌های چهارگانه اجتماعی، سوسیالیستی، دموکراتیک و سیاسی به صورت جبری از خود شرایط عینی جنبش‌ها حاصل نمی‌شود، بلکه بالعکس از بیرون شرایط عینی این جنبش‌ها توسط تشکیلات عمودی سازمان‏گر پیشگام وارد خودآگاهی آنها می‌گردد.

5 - جنبش ایدئولوژیکی برعکس جنبش اجتماعی، سیاسی، سوسیالیستی و دموکراتیک به علت بی برنامه بودن و بی سازماندهی نمی‌تواند در جامعه تحول اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ساختاری بوجود آورد، بلکه بالعکس فقط در خدمت انتقال قدرت یا تقسیم، بازتقسیم قدرت بین بالائی‏ها خواهد بود.

6 - از آنجائی که مسیر استراتژی اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی شریعتی بر استراتژی جنبشی در بستر جنبش‏های چهارگانه اجتماعی، دموکراتیک، سیاسی و سوسیالیستی استوار می‌باشد، با عنایت به اینکه در استراتژی جنبشی پروسه تکوین و اعتلای جنبش بر نهادینه کردن حرکتجنبش در کادر نهادهای اقتصادی، نهادهای مدنی و نهادهای اجتماعی می‌باشد، در این رابطه عالی‌ترین بستری که جهت نهادینه کردن و سازماندهی جنبش‌های چهارگانه به کار گرفته می‌شود عبارتند از «شورا که در عرصه تشکل کارگری ماهیتی ورای اتحادیه و سندیکا و انجمن‌های صنفی دارد»، چراکه تشکیلات کارگری در عرصه اتحادیه و سندیکا اصلا به خود اجازه نمی‌دهند وارد عرصه سیاست بشوند و فقط در حد خواسته‏های صنفی و اقتصادی فعالیت می‌کنند، اما شورا برعکس اتحادیه و سندیکا اصلا به مرز غیرقابل عبور میان مبارزه اقتصادی و مبارزه سیاسی قائل نیست، کارگرانی که بر بستر شوراها به سازماندهی خود می‌پردازند در حالی که خواهان افزایش دستمزد هستند، مناسبات سرمایه‏داری را هم به چالش می‌کشند و می‌پرسند ثروتی که من تولید می‌کنم کجا می‌رود؟

7 - تکیه بر تقدم استراتژی کوتاه مدت بر تشکیلات حزب عمودی جهت بستر سازی جنبشی،نه خیابانی حزب افقی.

8 - اعتقاد به پروسه تکوین حزب عمودی در بستر حزب افقی توسط پراتیک کردن با جنبش‌های منطقه‏ائی اعم از کرد، بلوچ، ترکمن، عرب و... و جنبش دموکراتیک اعم از مقابله با کودتای فرهنگی بهار 59 و حمایت از جنبش زنان، کارمندان، دانش آموزان و جنبش اجتماعی اعم از مقابله کردن با کودتای اجتماعی رژیم مطلقه فقاهتی توسط تسخیر سفارت و جنگ با حزب بعث در کنار کودتای سیاه فرهنگی که بر علیه جنبش دموکراتیک دانشجوئی بود و کودتای سرکوب خونین اقلیت‏های قومی در سال 58 و 59 که یک کودتای بر علیه جنبش سیاسی بود.

9 - اعتقاد به این اصل که تنها این مردم در داخل کشور هستند که باید بار اصلی مبارزه را بر دوش بکشند.

10 - زمانی می‌توان پروسه تکوین حزب - چه در فرآیند عمودی آن و چه در فرآیند افقی آن – را از سرگرفت که در جامعه حداقل یکی از جنبش‏های چهارگانه سیاسی، یا اجتماعی، یا دموکراتیک و یا سوسیالیستی در شرایط اعتلا قرار داشته باشد. به این دلیل بود که آرمان از بهار 58 به موازات استقرار و تثبیت رژیم مطلقه فقاهتی با عمده کردن مؤلفه مبارزه ضد ارتجاعی بر مبارزه ضد لیبرالیستی - که جریان‏های همسو شعار آن را می‌دادند - معتقد به شکست انقلاب شد و لذا در همین رابطه نوک پیکان حرکت خود را در جهت اعتلا بخشیدن به جنبش‏های سیاسی، اجتماعی، دموکراتیک و سوسیالیستی نشانه گرفت و از همان آغاز هر گونه استراتژی چریک‌گرائی و ترور و مبارزه قهرآمیز در جامعه ایران را فاقد فونکسیون و حتی دارای فونکسیون منفی اعلام کرد و در راستای مقابله با اندیویدوآلیسم نظری و کاراکتری و تشکیلاتی نیروهای شریعتی علاوه بر اینکه مؤلفه «سیاسیات» را در حرکت شریعتی برای اولین بار مطرح کرد، کوشید تا این مؤلفه را نسبت به مؤلفه‏های دیگر نظری و عملی پر رنگ‌تر بکند. از تحلیل‏های مداوم قومیت‌ها گرفته تا تحلیل‏های سیاسی از ماهیترژیم مطلقه فقاهتی حاکم و بالاخره تحلیل‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و تشکیلاتی و باز در همین رابطه «آرمان» از همان آغاز با تحلیل‌ها و بیانیه‌ها و ارائه برنامه حداقلی خود می‌کوشید تا تشکیلات عمودی را به طرف جنبش‌های چهارگانه سوق دهد که در این رابطه با تکیه بر ارگان‌های متعدد سیاسی، عقیدتی، اجتماعی و تشکیلاتی بستر سازی می‌کرد. یعنی:

الف - «آرمان مستضعفین» ارگان عقیدتی - سیاسی و تشکیلاتی جنبش سیاسی.

ب - «آوای مستضعفین» دانشجویان، «راه مستضعفین» دانش آموزان، «خروش مستضعفین» زنان به عنوان ارگان عقیدتی -سیاسی -تشکیلاتی جنبش دموکراتیک.

ج - کانون ابلاغ اندیشه‏های شریعتی با ارگان «ابلاغ» به عنوان ارگان عقیدتی - سیاسی - تشکیلاتی جنبش اجتماعی

د - «بازوی مستضعفین» به عنوان ارگان عقیدتی - سیاسی و تشکیلاتی جنبش سوسیالیستی و در راس آن‌ها طبقه کار بود.

لذا به این ترتیب بود که آرمان حرکت برونی خود را از بهار 58 شروع کرد.

چه عواملی بسترساز بحران فراگیر سال‏های 59-60 شد؟ سوال فربهی که در اینجا مطرح می‌شود اینکه با توجه به اینکه برنامه حداقلی و حداکثری «آرمان» در راستای استراتژی تحزب‏گرایانه عمودی و افقی سازمان‏گر بود، چه ضعفی در حرکت «آرمان» وجود داشت که این جریان را در نیمه دوم سال 59 و سال 60 گرفتار بحران استخوان سوز تشکیلاتی کرد؟

برای پاسخ به این سوال و فهم آن تضاد، کافی است که دوباره سری به همان هفت مؤلفه بحران ساز حرکت شریعتی که فوقا مطرح کردیم بزنیم و بینیم که کدام مؤلفه بحران ساز حرکت شریعتی بود که باعث گردید که به علت عدم برخورد «آرمان» با آن‌ها در بستر تشکیلات عمودی حزب، این تشکیلات را گرفتار بحران بکند:

الف - تاکتیک‏گرائی  در عرصه استراتژی

ب - عدم مبارزه پی گیر تئوریک با چریک‌گرائی، که توسط مجاهدین خلق دوباره به صورتدیسکورس حاکم شده بود و بی محابا جهت کسب قدرت با آنتاگونیست کردن فضا پیش می‌رفتند.

ج - سومین مؤلفه عدم تغییر هیرارشی مؤلفه‏های اندیشه شریعتی که عبارت بود از «کویریات -اجتماعیات و اسلامیات».

آنچنانکه قبلا مطرح کردیم این ساختار دارای دو اشکال عمده بود:

یکی اینکه با پر رنگ کردن «کویریات» همراه با فقدان «سیاسیات» به صورت کنکریت نطفه اندیویدوآلیسم تشکیلاتی در اندیشه شریعتی باعث گردید.

دوم اینکه به علت وجود شکاف بین «سیاسیات و اجتماعیات» با «اسلامیات و کویریات» در اندیشه شریعتی این امر عاملی شد تا «اسلامیات و کویریات» شریعتی صورت عام و کلی و مجرد پیدا کند -که البته شریعتی در دوران بعد از آزادی از زندان به این شکاف واقف شده بود و تا اندازه‏ائی در این راستا تلاش کرد ولی به علت فقدان شرایط پراتیک کردن مانند سال‏های 48 تا 51 نتوانست پروژه ناتمام خود را تمام کند این پروژه ناتمام شریعتی در عرصه پراکسیس دو ساله «آرمان» در سال‏های 58 تا 60 نتوانست تمام شود و دلیل آن هم این بود که گرچه «آرمان» مؤلفه «سیاسیات» را برای اولین بار وارد اندیشه شریعتی کرد، ولی نتوانست بر پایه «سیاسیات» هیرارشی ساختار اندیشه شریعتی بر پایه «سیاسیات -اجتماعیات -کویریات –اسلامیات» به صورت تطبیقی تغییر دهد، که این امر باعث شد تا در هسته و جوهر اندیشه «آرمان» باز «کویریات و اسلامیات» صورت مجرد و عام و کلی و مکانیکی پیدا کند که خود این امر نطفه ساز اندیویدوآلیسم تشکیلاتی در تشکیلات «آرمان» شد، که عامل اصلی بحران تشکیلاتی «آرمان» در نیمه دوم سال 59 و سال 60 شد.

بنابراین اگر بخواهیم هسته اولیه تکوین بحران «آرمان» در سال 59 - 60 را به صورت تئوریک تبیین نمائیم عبارت بود از «تکوین یک نطفه اندیویدوآلیسم تشکیلاتی که این اندیویدوآلیسم تشکیلاتی معلول بسترهای عینی و ذهنی بود که عمده‌ترین بستر نظری آن همین مکانیکی مطرح شدن کویریات در اندیشه شریعتی و اندیشه آرمان بود»، بطوریکه نیروی تشکیلاتی «آرمان» هنگامی که خود را مسلح به اندیشه «کویریات» شریعتی یا «آرمان» می‌دید، اولا خود را اشباع شده می‌یافت و دیگر خلاء و ضعفی در خود و کویریات خود نمی‌یافت تا در عرصه پراکسیس اجتماعی بخواهد آن را بر طرف کند، در ثانی هیچگونه سنخیتی بین «کویریات» نظری خود با «اسلامیات یا اجتماعیات و سیاسیات» نمی‌یافت تا این منابع اربعه را بخواهد در پیوند با یکدیگر تکمیل کند، و آخر سر به آنجا می‌رسید که:

اولا توسط مطالعه نظری خارج از بستر پراکسیس اجتماعی می‌تواند به این منابع اربعه ذهنی خود تکامل بخشد.

ثانیا برای شخص به صورت فردی و بدون نیاز به جمع و بدون بستر تشکیلات عمودی یا افقی حزب و بدون پراکسیس تشکیلاتی و اجتماعی و حزبی این منابع قابل کسب و دسترسی بود.

از اینجا بود که فلسفه حرکت تشکیلاتی و پراکسیس اجتماعی در دیدگاه او بی معنی می‌شد و در خود نه نیازی به پراتیک جمعی احساس می‌کرد و نه نیازمند مبارزه تشکیلاتی و حزبی بود و نه به پراکسیس اجتماعی به عنوان عامل بستر ساز «کویریات - اسلامیات - سیاسیات – اجتماعیات» نگاه می‌کرد. همه این مؤلفه‏ها به صورت جداگانه و مکانیکی در ذهن و زندگی او جاری و ساری بودند طبیعی بود که اینچنین فردی هیچگونه وابستگی و دلبستگی به تشکیلات و پراکسیس اجتماعی نداشته باشد و تشکیلات و پراکسیس اجتماعی تا زمانی که برای او بستر ساز هویت فردی و هویت فرقه‏ائی، یا هویت گروهی، یا هویت اجتماعی، یا هویت طبقاتی، یا هویت سیاسی است، دارای ارزش باشد قطعا و جزما همینکه با هویت‌های گوناگون و رنگارنگ او در تضاد بیافتد و نیاز فدا کردن هویت و نام و نانش در پای مبارزه و تشکیلات و پراکسیس اجتماعی در میان بیاید او هویت را انتخاب می‌کند و تشکیلات و مبارزه و پراکسیس را فدا می‌کند. این نگرشبه «کویریات، اسلامیات، اجتماعیات و سیاسیات» در تشکیلات «آرمان» در سال 59 - 60 ایجاد یک اندیویدوآلیسم تشکیلاتی کرد که این اندیویدوآلیسم تشکیلاتی پایه بحران تشکیلاتی «آرمان» در سال 60 شد. آنچنان بحرانی که سکان تشکیلات «آرمان» در تهران و شهرستان‌ها را به لرزه درآورد و از آنجائی که در سال 60 با حمله و دستگیری و بگیر و ببند رژیم مطلقه فقاهتی قبل از اینکه صورت حساب توسط «آرمان» تبیین و تئوریزه بشود، این پروژه ناتمام به محاق زندان‌ها و شکنجه‏گاه‌ها و به خارج از کشور رفت.

در این رابطه بود که در بستر اسارت و هجرت پس از اینکه بالاخره تصمیم به فاز دومحرکت در لباس نشر مستضعفین گرفته شد مهم‌ترین موضوعی که در خصوص حرکت فاز دوم حرکت «آرمان» در دستور کار مسئولین نشر مستضعفین قرار گرفت، مقابله کردن با این هسته اندیویدوآلیسم نظری و تشکیلاتی فاز اول حرکت «آرمان» بود، چراکه برای ما جای هیچ شکی نبود که تا زمانی که در فاز سوم حرکت‏مان با این هسته اندیویدوآلیسم نظری و تشکیلاتی فاز اول و دوم حرکت «آرمان» برخورد نشود[3]، هرگونه حرکتی که دوباره در این راستا انجام گیرد، دوباره «آش همان آش است و کاسه همان کاسه»، لذا بحران تشکیلاتی امری جبری و محتوم خواهد بود. البته باز هم تاکید می‌کنیم که در بازشناسی ریشه‏های بحران تشکیلاتی سال 59 - 60 عقبه این بازشناسی به آبشخور اولیه اندیشه «آرمان» یعنی فاز یک و اندیشه‏های شریعتی بازگشت پیدا می‌کرد که این موضوع کار ما را در فاز سوم حرکت «نشر» با مشکلات و مسئولیت بیشتری همراه می‌کرد، چراکه در بازشناسی ریشه بحران تشکیلاتی ما به این حقیقت رسیدیم که تا زمانی که موضوع هسته اندیویدوآلیسم نظری و تشکیلاتی در اندیشه شریعتی و اندیشه «آرمان »در فاز یک، در رابطه با مؤلفه‏های «کویریات و اسلامیات و اجتماعیات» به صورت تئوریک حل نکنیم، امکان حرکت حزبی چه به صورت حزب عمودی و چه به صورت حزب افقی در بستر اندیشه شریعتی و «آرمان» امری محال و غیرممکن می‌باشد.

 

نشر مستضعفین و اندیویدوآلیست تشکیلاتی: بزرگ‌ترین معضل نظری تشکیلاتی و استراتژی در فاز سوم حرکت ما یعنی نشر مستضعفین از همان آغاز شروع کار در بهار 88 مقابله عملی و نظری با هسته اندیویدوآلیستی تشکیلاتی بود، از آنجائی که چنین تصور می‌کنیم که حال پس از سه سال کار نشر مستضعفین به مرحله‏ائی رسیده باشیم که از خود بپرسیم، آیا واقعا توانسته‏ایم در طول سه سال گذشته این تضاد و عقده و معضل تئوریک در اندیشه «آرمان» را حل کنیم تا بستری برای مراحل بعدی حرکت حزبی نشر مستضعفین آماده بشود؟

برای پاسخ به این سوال مهم[4] باید ابتدا به این موضوع توجه داشته باشیم که در نقشه و پروژه نشر مستضعفین قرار ما بر این بود که مکانیزم برخورد ما بااین هسته اندیویدوآلیسم نظری و تشکیلاتی بر پایه برخورد دو مؤلفه‏ائی عینی و ذهنی صورت بگیرد که در بستر ذهنی - از آنجائی که کار ما چه در عرصه روش و چه در عرصه نگرش که همان «اسلامیات و فلسفیات و اجتماعیات و سیاسیات و کویریات» می‌باشد - باید به تبیین دوباره همه این‌ها در پیوند تنگاتنگ با یکدیگر می‌پرداختیم و در عرصه عینی موظف بودیم که به موضوع حزب و حرکت حزب و پراکسیس اجتماعی و استراتژی اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی در دو فاز حزب عمودی و حزب افقی و تبیین تئوریک و عملی آن‌ها بپردازیم[5]. بنابراین قبل از اینکه در اینجا به ارزیابی کار نشر مستضعفین در طول سه سال گذشته بپردازیم، ابتدا منظور و هدف خودمان از این ارزیابی و بازشناسی را روشن بکنیم. ما در اینجا می‌خواهیم روشنبکنیم که آیا نشر مستضعفین در طول سه سال گذشته خود توانسته است به هدف اولیه خود که مقابله کردن با هسته اندیویدوآلیسم نظری و تشکیلاتی اندیشه شریعتی و «آرمان» است، دست پیدا بکند؟ برای پاسخ به این سوال یک فلش بک سه ساله می‌زنیم و نگاهی دوباره هر چند کلی به کار نشر در طول سه سال گذشته می‌اندازیم. در یک نگاه کلی، کل کار نشر در طول سه سال گذشته به شش بخش «اسلامیات - اقتصادیات -سیاسیات -اجتماعیات - اخلاقیات یا کویریات و فلسفیات» تقسیم می‌شود.

 

الف - اسلامیات نشر مستضعفین: در رابطه با مؤلفه اول یعنی مؤلفه «اسلامیات» که زیربنائی ترین مرحله کار نشر مستضعفین می‌باشد، نشر مستضعفین در طول سه سال گذشته در ادامه پروژه ناتمام فاز اول و دوم «آرمان» یعنی پروژه اسلام شناسی یا انواع اسلام شناسی «تطبیقی -انطباقی –دگماتیسم» پروژه اسلام تاریخی را به عنوان بزرگ‌ترین دستاورد خود و تکمیل کننده پروژه ناتمام انواع اسلام شناسی در متن کار خود قرار داد، که در این رابطه در طول سه سال گذشته نشر مستضعفین در چهار محور:

1 - دروس اسلام شناسی

2 - تفاسیر قرآن

3 - شرح‌های نهج البلاغه

4 - تبیین زندگی شخصیت‏های اسلامی از پیامبر تا علی و امام حسین و...

به انجام این مقصود پرداخته است. طرح محوری پروژه اسلام تاریخی در بستر «اسلامیات» در رابطه با مقابله تئوریک با آن هسته اندیویدوآلیستی تشکیلاتی -کهشرحش رفت -به این دلیل می‌باشد که از آنجائی که تنها در اسلام تاریخی است که بر پایه اجتهاد در اصول و فروع -آنچنانکه اقبال لاهوری می‌گوید -اسلام دارای دینامیزم می‌باشد و با عنایت به اینکه تنها زمانی که اسلام دارای دینامیزم باشد امکان تکوین اسلام تطبیقی بر پایه تطبیق اسلام با زمان محقق می‌شود و تنها در بستر اسلام تطبیقی مولود دینامیزم اسلام تاریخی امکان پیوند بین پراکسیس اجتماعی و اسلام شناسی که بستر پیوند بین «اسلامیات و اجتماعیات و کویریات یا اخلاقیات و سیاسیات و...» می‌باشد.

بنابراین از آنجائی که بدون اسلام تطبیقی مولود اسلام تاریخی امکان دست یابی به «اسلامیات»ی که بتواند در پیوند با «اجتماعیات و سیاسیات و اقتصادیات و فلسفیات و کویریات یا اخلاقیات» قرار گیرد، وجود ندارد. به همین دلیل نشر مستضعفین در طول سه سال گذشته اوج تکیه تئوریک خود را در جهت طرح اسلام تاریخی گذاشتو دلیل این امر این است که تنها از طریق اسلام تاریخی است که می‌توان رابطه مکانیکی میان «اسلامیات و اجتماعیات و اقتصادیات و سیاسیات و اخلاقیات یا کویریات و فلسفیاتی» که قبلا در اندیشه «آرمان» و اندیشه شریعتی وجود داشت و آبشخور اولیه تکوین و پیدایش اندویدوآلیسم نظری بود، از میان بردارد. از طرف دیگر از آنجائی که در استراتژی اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی شریعتی و آرمان و نشر مستضعفین در فرآیند حزب افقی در مرحله پروسه خودآگاهی‏بخش توده‌ها اسلام تاریخی به عنوان سر پل انتقال دیالکتیک اجتماعی -طبقاتی به خودآگاهی توده‌ها در جامعه مذهبی ایران می‌باشد. لذا طبیعی است که بر پایه اسلام انطباقی و اسلام دگماتیسم هرگز امکان ایجاد این خودآگاهی در توده‌ها وجود ندارد و این تنها اسلام تاریخی است که به خاطر دینامیزم ذاتی‌اش می‌تواند بسترساز خودآگاهی اجتماعی در یک جامعه مسلمان مذهبی مثلایران بشود و اما در باب اینکه نشر مستضعفین تا چه اندازه توانسته است که پروژه اسلام تاریخی را تمام کند[6]. البته نکته‏ائی که طرح آن در اینجا در رابطه با اسلام تاریخی حائز اهمیت می‌باشد اینکه به موازات طرح اسلام به صورت تاریخی از طرف نشر مستضعفین تنها تاریخی بودن به اسلام بسنده نمی‌شود، بلکه تمامی مبانی اسلام تاریخی خود تاریخی می‌شوند که این‌ها عبارتند از:

1 - وحی

2 - حیات 23 ساله پیامبر اسلام

3 - نهضت تسلسلی پیامبران ابراهیمی از ابراهیم تا محمد

4 - زن در اسلام

5 - مستضعفین در قرآن

6 - جامعه در قرآن و...

 

ادامه دارد



[1]. که از همان بهار 58 که آرمان حرکت برونی خود را از سرگرفت استراتژی خود را بر این مبانی استوار کرد.

[2]. چراکه اگر ما بر پایه این تعریف بخواهیم به صف بندی طبقه کارگر با دیگر گروه‏های اجتماعی بپردازیم طبقه کارگر ایران از نظر کمیت ضعیف‌ترین بخش گروه‏های اجتماعی می‌شود.

[3]. فاز اول، فاز درونی «آرمان» بود که سال‏های 55 تا 58 یعنی مدت سه سال ادامه داشت در صورتی که فاز دوم حرکت «آرمان» فاز برونی بود که از بهار 58 تا تابستان 60 ادامه داشت و در سال 60 با قلع و قمع نیروهای «آرمان» توسط رژیم مطلقه فقاهتی این فاز هم به پایان رسید، فاز سوم که از خرداد 88 شروع شده است به نام فاز «نشر» می‌باشد که در حال استمرار است.

[4]. در سومین سالروز تولد نشر مستضعفین یعنی سالروز شروع فاز سوم حرکت‏مان حال که نشر مستضعفین تصمیم گرفته تا چهارمین سال حیات خود را آغاز بکند.

[5]. البته در پیوند با فاز اول و دوم و پیوند با اندیشه‏های شریعتی می‌بایست مورد تبیین دوباره قرار می‌گرفت.

[6]. باید صبر کنیم که 25 درس اسلام شناسی توسط انتشار مستضعفین منتشر گردد و پس از انتشار 25 درس اسلام شناسی که یک دوره کامل اسلام شناسی تاریخی می‌باشد آن وقت می‌توانیم در باب توان نشر مستضعفین در این رابطه اظهار نظر بکنیم. البته بد نیست که در همین جا به این نکته اشاره کنیم که علاوه بر اینکه در نشر مستضعفین از زاویه اسلام شناسی تاریخی، تفسیر سوره‏های قرآن، شرح نهج البلاغه و حرکت 23 ساله پیامبر اسلام، حرکت امام علی و حرکت امام حسین و... تبیین تطبیقی کرده‌ایم، اندیشه شریعتی و اقبال و ابن خلدون نیز در این رابطه مورد تبیین دوباره تطبیقی قرار داده‏ایم.