اسلام دموکراتیک، اسلام دسپاتیزم

الف - چند سوال:

1 - آیا اصلا می‌توانیم دموکراسی سیاسی و لیبرالیسم سیاسی را به صورت عریان و مستقل از مناسبات اقتصادی حاکم بر جامعه در خارج از ذهن و واقعیت خارجی یک جامعه داشته باشیم؟

2 - آیا لیبرالیسم سیاسی با دموکراسی یکی هستند یا اینکه دو مقوله کاملا جدای از هم می‌باشند؟

3 - آیا بین دموکراسی مدرن - بعد از انقلاب کبیر فرانسه - با دموکراسی کهن - دولت شهرهای یونان و ارسطو - تفاوتی وجود دارد؟

4 - چرا آبشخور نصب‌شناسی تکوین اندیشه دموکراسی در تاریخ بشر بازگشت پیدا می‌کند به سیر تاریخی پیدایش و تکوین پدیده سیاسی -اجتماعی حکومت در جامعه انسانی؟

5 - چرا افلاطون با دموکراسی مبارزه می‌کرد و ارسطو از دموکراسی در نظر و عمل حمایت می‌نمود؟

 

6 - آیا نظریه حکومت حکما افلاطون - که همان نظریه ولایت فقیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران می‌باشد - برای رد دموکراسی دولت شهرهای آتن اعلام گردید؟

7 - آیا امکان دستیابی به آزادی فردی حداکثری در عرصه‌های اخلاق و اقتصاد و سیاسی که آرمان و مبنای فلسفی پیدایش اندیشه لیبرالیسم در قرن هیجده اروپا در میان نظریه پردازان لیبرالیسم بود (جان لاک انگلیسی و مونتسکیو و ژان ژاک روسو فرانسوی) بدون حمایت سرمایه‌داری غرب (در شکل بورژوازی و کاپیتالیست آن) امکان پذیر بود؟

8 - چه تفاوت تئوریک بین لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی و اخلاقی قرن هیجدهم و دموکراسی مدرن زائیده انقلاب کبیر فرانسه وجود دارد؟

9- چرا آبشخور عینی تاریخی تکوین لیبرالیسم اقتصادی و اخلاقی و سیاسی در غرب بازگشت پیدا می‌کند به پروسه تکوین و رشد سرمایه‌داری تجاری و تولیدی و مالی اروپا؟

10 - آیا بدون نظریه لیبرالیسم که جوهره اصلی آن مالکیت خصوصی و آزادی‌های فردی و محدودیت دولت از طریق آزادی‌های فردی می‌باشد امکان حیات و رشد برای سرمایه‌داری غرب فراهم می‌شد؟

11 - چرا تئوری نظری و عملی دموکراسی کهن و دموکراسی مدرن از آغاز تا انتها در غرب شکل گرفت و آنچه در شرق جاری شده متاثر از اندیشه نظری و عملی غرب بوده است؟

12 - آیا جوهره دموکراسی - که عبارت است از حکمرانی اکثریت مردم بر جامعه، با رعایت حقوق اقلیت می‌باشد - امکان تکوین آن در یک جامعه بدون برابری سیاسی و اقتصادی و معرفتی وجود دارد؟

13 - اگر آبشخور اولیه تکوین انواع لیبرالیسم معرفتی و لیبرالیسم اخلاقی و لیبرالیسم سیاسی در مغرب زمین لیبرالیسم اقتصادی می‌باشد، سرمایه‌داری تجاری و صنعتی و مالی غرب چه اهدافی از تکوین لیبرالیسم در غرب دنبال می‌کرد؟

14 - آیا بدون تئوری لیبرالیسم که در قرن 18 میلادی توسط نظریه پردازانی مثل جان لاک و ژان ژاک روسو و منتسکیو و ولتر و... ارائه گردید، امکان استقرار و جهانی شدن نظام سرمایه‌داری وجود داشت؟

15 - چرا سرمایه‌داری غرب از نظریه لیبرالیسم، امنیت سرمایه و آزادی رقابت و مالکیت خصوصی بر سرمایه‌های صنعتی و تجاری و مالی می‌فهمید؟

16 - آیا شعار و خواسته همیشگی دموکراسی که عبارت بود از «حکومت برای مردم» با آنچه که تحت لوای شعار دموکراسی مدرن از بعد از انقلاب کبیر فرانسه در غرب مطرح گردید «حکومت به دست مردم» یکی می‌باشد؟

17 - آیا هر حکومتی که به دست مردم بر پا گردد - حتی اگر آن حکومت، حکومت مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران در سال 58 و 59 بوده باشد - یک حکومت دموکراسی می‌باشد؟

18 - آیا بدون اصل تقسیم قدرت در عرصه زر و زور و تزویر یا سیاست و اقتصاد و معرفت امکان تحقق دموکراسی حقیقی در یک جامعه وجود خواهد داشت؟

19 - آیا هرگز می‌توان در عرصه یک مناسبات سرمایه‌داری جهت تحقق دموکراسی حقیقی بر پایه تقسیم قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت معرفتی اقدام کرد؟

20 - آیا در تحلیل نهائی غیر از این است که فونکسیون لیبرالیسم معرفتی و لیبرالیسم اخلاقی و لیبرالیسم سیاسی در خدمت لیبرالیسم اقتصادی می‌باشد و محصول نهائی همه این شاخه‌های لیبرالیسم جز در راستای امنیت سرمایه و مالکیت خصوصی و ایجاد فضای رقابت آزاد برای سرمایه‌داری غرب می‌باشد؟

21 - آیا بدون مناسبات اقتصادی سرمایه‌داری آن هم در شکل مناسبات سرمایه‌داری رقابتی و بازاری آدام اسمیتی، نه سرمایه‌داری انحصاری کینزی، امکان شکل گیری و مادیت خارجی پیدا کردن نظریه لیبرالیسم در شاخه‌های مختلف آن وجود دارد؟

22 - آیا در عرصه معرفت‌شناسی شناخت نظری یا عملی لیبرالیسم هرگز می‌توانیم (آنچنانکه امروز عبدالکریم سروش در جامعه ایران شعار آن را سر داده است) با مؤلفه‌های مختلف اقتصادی و سیاسی و اخلاقی و معرفتی لیبرالیسم به صورت مکانیکی برخورد بکنیم؟ مثلا لیبرالیسم معرفتی را خارج از چارچوب لیبرالیسم اقتصادی بشناسیم یا لیبرالیسم اخلاقی و سیاسی را جدای از لیبرالیسم اقتصادی مورد تبیین معرفتی و بهره وری عملی اجتماعی قرار دهیم؟

23 - اگر در بستر معرفت‌شناسی مؤلفه‌های مختلف لیبرالیسم این مؤلفه‌ها (مانند عبدالکریم سروش) را در چارچوب پروسس تاریخی تکوین و استقرار نظام سرمایه‌داری غرب نشناسیم چه انحراف نظری و عملی در برخورد با سرمایه‌داری برای ما بوجود می‌آید؟

24 - اگر دموکراسی را به نحوه توزیع قدرت در جامعه تعریف بکنیم، آیا می‌توانیم قدرت موضوع دموکراسی را آنچنانکه معلم کبیرمان شریعتی و برتراند راسل می‌گوید به سه شاخه زر و زور و تزویر، یا سه مؤلفه قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت فرهنگی یا معرفتی، یا قدرت و ثروت و معرفت تقسیم بکنیم؟

25 - اگر دموکراسی نحوه توزیع قدرت در جامعه است، آیا ما می‌توانیم در یک جامعه بدو ن دموکراسی اقتصادی یا توزیع قدرت اقتصادی توسط سوسیالیسم و بدون دموکراسی فرهنگی یا توزیع قدرت معرفتی توسط پلورالیسم فرهنگی (و آزادی بیان و آزادی مطبوعات و آزادی احزاب و آزادی قلم و...) به دموکراسی سیاسی یا توزیع قدرت سیاسی دست پیدا کنیم؟

26 - آیا بدون دموکراسی اقتصادی که همان سوسیالیسم می‌باشد و بدون دموکراسی فرهنگی و معرفتی که همان پلورالیسم معرفتی می‌باشد امکان تحقق دموکراسی سیاسی در یک جامعه وجود دارد؟

27 - چرا فضای باز سیاسی سال 58 ایران به جای اینکه به دموکراسی سیاسی (آزادی انتخابات و آزادی مطبوعات و آزادی احزاب و آزادی قلم و آزادی سندیکائی و...) و دموکراسی اقتصادی (سوسیالیسم) و دموکراسی معرفتی (پلورالیسم معرفتی و پلورالیسم ادیان و عقیده‌ها) بیانجامد، به نظام توتالی‌تر مطلقه فقاهتی و تثبیت مناسبات سرمایه‌داری بیمار و غیر ساختی ایران انجامید؟

28 - آیا در عرصه پروسه تکوین دموکراسی مانند لیبرالیسم معرفتی و لیبرالیسم اخلاقی و لیبرالیسم سیاسی که از لیبرالیسم اقتصادی یا نظام سرمایه‌داری رقابتی حاصل می‌شود دموکراسی سیاسی و دموکراسی معرفتی هم از دموکراسی اقتصادی حاصل می‌شود؟

29 - آیا بدون دموکراسی اقتصادی یا سوسیالیسم، اصلا می‌توانیم به دموکراسی سیاسی و دموکراسی معرفتی دست پیدا کنیم[1]؟

30 - چرا انقلاب مشروطیت که نخستین تجربه دموکراسی خواهی ملت ایران بود شکست خورد؟

31 - چرا دموکراسی سیاسی سال‌های شهریور 20 تا 28 مرداد 32 به کودتای سیاه آمریکا و انگلیس و دربار پهلوی منتهی شد؟

32 - چرا آیت الله بروجردی و کاشانی و فلسفی و روحانیت حوزه، از کودتای 28 مرداد حمایت کردند؟

33 - چرا خمینی، شاه را مسلمان و مصدق را کافر و جبهه ملی را مرتد اعلام کرد؟

34 - چرا نائینی در آخر عمر دستور داد تا کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» خود را جمع کنند و به رود دجله بریزند؟

35 - چرا خمینی دستور داد تا کتاب اقتصاد اسلامی مرتضی مطهری خمیر بکنند؟

36 - چرا شیخ فضل الله نوری در برابر شعار مشروطه شعار مشروعه سر داد؟

37 - چرا خمینی در سال 42 با آزادی حقوق زنان ایران توسط شاه مخالفت کرد اما در تابستان سال 57 در مصاحبه با روزنامه لوموند شعار آزادی حقوق زنان سر داد؟

38 - چرا خمینی در سال 42 با شعار اصلاحات ارضی شاه (توسط حمایت از اصل مالکیت زمینداران مخالف کرد) اما در سال 58 با حمایت از بند «ج» از اصلاحات ارضی دفاع کرد؟

39 - چرا خمینی تا زمانیکه در پاریس بود از حکومت دموکراسی سیاسی بر شیوه فرانسه دفاع می‌کرد اما به مجرد مسلط شدن بر قدرت حکومت ایران اژدهای افسرده ولایت فقیه را آفتابی کرد؟

40 - چرا تروتسکی معیار تحقق و استقرار دموکراسی در یک جامعه را حقوق زنان می‌داند؟

41 - چرا مهدی بازرگان و جناح لیبرالیست اقلیت مجلس اول در سال 59 طرحی به مجلس آوردند تا توسط آن زنان ایران را خانه نشین کنند؟

42 - چرا شریعتی انجام دموکراسی سیاسی را بدون دموکراسی اقتصادی و دموکراسی معرفتی غیر ممکن می‌داند؟

43 - چرا عبدالکریم سروش قرائت دموکراتیک شریعتی از اسلام بر پایه سه مؤلفه دموکراسی سیاسی و دموکراسی اقتصادی و دموکراسی معرفتی را قرائت فاشیستی شریعتی از دین می‌نامد؟

44 - چرا عبدالکریم سروش جهت تبلیغ از تز لیبرالیسم اقتصادی و اخلاقی و معرفتی و سیاسی خود، اکبر گنجی گوساله سامرای خود را وادار کرده تا در «سایت روز» در لوای دفاع از آزادی شریعتی را مانند حمید روحانی گوبلز خمینی ساواکی معرفی نماید؟

45 - چرا هر گونه تلاش دموکراسی خواهی در طول یکصد سال گذشته ملت ایران به شکست انجامیده است؟

46 - چرا در تاریخ جنبش ایران به جز مقطع پنج ساله ارشاد شریعتی سه مؤلفه جنبش سوسیالیسم یا دموکراسی اقتصادی و جنبش پلورالیستی یا دموکراسی معرفتی و جنبش دموکراتیک یا دموکراسی سیاسی به صورت جدای از هم مطرح شده است؟

47 - چرا خامنه‌ائی در طول دولت 8 ساله میرحسین موسوی به صورت دشمن درجه اول دولت میرحسین موسوی در آمده بود و با اینکه در طول 8 سال دولت میرحسین موسوی، رئیس جمهور بود حتی اجازه یکبار تشکیل دولت با حضور خودش به موسوی نداد؟

48 - اگر دموکراسی را نحوه توزیع قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت معرفتی در جامعه معنی بکنیم، آیا می‌توانیم لیبرالیسم را نحوه دفاع از آزادی‌های فردی و مالکیت خصوصی و نظام سرمایه‌داری در عرصه سیاست و اخلاق و اقتصاد معنی بکنیم؟

49 - اگر دموکراسی نحوه توزیع قدرت و ثروت و معرفت در جامعه بنامیم و لیبرالیسم دفاع از آزادی‌های فردی در عرصه اخلاق و اقتصاد و سیاست تعریف کنیم، آیا اصلا لیبرالیسم با دموکراسی (آنچنانکه امروز عبدالکریم سروش در جامعه ما مطرح می‌کند) قابل جمع هستند؟

50 - آیا شعار انقلاب کبیر فرانسه که عبارت بود از «آزادی -برابری -برادری» آیا می‌توانیم بر پایه سه مؤلفه دموکراسی:

الف - آزادی را همان دموکراسی سیاسی بنامیم؛

ب - برابری را همان دموکراسی اقتصادی تعریف کنیم؛

ج - و برادری را همان دموکراسی معرفتی یا انسانی تعریف بکنیم؟

51 - چرا در انقلاب کبیر فرانسه همزمان سه دموکراسی اقتصادی و دموکراسی سیاسی و دموکراسی معرفتی نتوانست بر پایه شعار «آزادی و برابری و برادری» تحقق پیدا کند و شعار برابری آن که همان دموکراسی اقتصادی بر پایه سوسیالیسم می‌باشد، به سرمایه‌داری و بورژوازی غرب انجامید و دموکراسی سیاسی به حاکمیت توتالی‌تر ناپلئون راه پیدا کرد و دموکراسی معرفتی آن به سکولاریسم ستیزه گر ضد پلورالیسم امروزین غرب منتهی شد؟

52 - آیا می‌توانیم تمایز بین دموکراسی کهن و تئوری دموکراسی نوین شریعتی را اینچنین مطرح کنیم که دموکراسی کهن تک مؤلفه‌ائی بود و فقط بر توزیع قدرت سیاسی حکومت تکیه می‌کرد، اما دموکراسی نوین شریعتی بر توزیع قدرت اجتماعی در سه شکل قدرت سیاسی توسط دموکراسی و قدرت اقتصادی توسط سوسیالیسم و قدرت معرفتی توسط پلورالیسم معرفتی و پلورالیسم مذاهب (به آن شکلی که شریعتی در کنفرانس علی بنیانگذار وحدت تبیین می‌کند) تکیه دارد؟

53 - چرا عبدالکریم سروش حمله به نظام سرمایه‌داری غرب و حمله به لیبرالیسم اقتصادی غرب را حمله به مقدسات خود تلقی می‌کند؟

54 - چرا عبدالکریم سروش هر گونه دفاع از سوسیالیست را دفاع از مارکسیسم اعلام می‌کند؟

55 - چرا عبدالکریم سروش هر گونه اعتقاد به فلسفه تاریخ را امری مارکسیستی و ضد مقدسات پوپری و مارکوزه‌ائی خود تلقی می‌کند؟

56 - چرا عبدالکریم سروش در این زمان تلاش می‌کند تا دموکراسی را همان لیبرال سرمایه‌داری غرب بداند و از هر گونه مرزبندی بین دموکراسی سه مؤلفه‌ائی قدرت با لیبرال سرمایه‌داری غرب وحشت دارد؟

57 - چرا نظریه پردازان دفتر پژوهش‌های فرهنگی دکتر شریعتی در داخل کشور از نیمه دوم دهه هفتاد تلاش می‌کردند تا با عمده کردن شعار آزادی سیاسی و جایگزین کردن شعار ملیت به جای دموکراسی اقتصادی مانیفست سه مؤلفه‌ائی دموکراسی شریعتی که همان توزیع قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت معرفتی توسط نفی زر و زور و تزویر بود تحریف کنند تا توسط آن راه را برای اندیشه انحرافی لیبرال سرمایه‌داری بازرگان -سروش در داخل کشور هموار کنند؟

58 - چرا شریعتی در مقدمه جزوه «عرفان، برابری، آزادی» در عرصه تدوین مانیفست دموکراسی نوین خود بر پایه دموکراسی سیاسی و دموکراسی اقتصادی و دموکراسی معرفتی توسط نفی زر و زور و تزویر با بیان: «در جامعه‌ائی که یکی سواره باشد و دیگری پیاده، صحبت از آزادی سیاسی کردن دروغ است» بر دموکراسی اقتصادی به عنوان بستر دموکراسی سیاسی تاکید می‌ورزد؟

59 - چرا شریعتی دموکراسی سیاسی غرب را به خاطر جدائی از دموکراسی اقتصادی و دموکراسی معرفتی نقد می‌کند و آن را در خدمت سرمایه‌داری جهانی می‌داند؟

60 - یا می‌توانیم شعار استراتژیک و حزب ساز شریعتی یعنی «آگاهی و آزادی و برابری» که شریعتی برای اولین بار در آبان 51 در کنفرانس «قاسطین و مارقین و ناکثین» مطرح کرد بر پایه تئوری سه مؤلفه‌ائی دموکراسی نوین شریعتی تبیین نمائیم یعنی آگاهی را همان دموکراسی معرفتی یا پلورالیسم معرفتی و مذهبی تعریف کنیم و آزادی را همان دموکراسی سیاسی بخوانیم و برابری را همان دموکراسی اقتصادی یا سوسیالیسم مورد اعتقاد شریعتی تبیین نمائیم؟

61 - آیا اصلا امکان پیوند استراتژی و فکری و عملی بین اندیشه و افکار بازرگان و شریعتی وجود دارد[2]؟

62 - چرا در این زمان عبدالکریم سروش جهت جاده صاف کردن برای اندیشه لیبرال - سرمایه‌داری خود شعار «راه شریعتی را نباید دنباله روی کرد بلکه باید با دنباله روی از راه من دنبال کرد» سر داده است؟

63 - اگر دموکراسی مورد نظر بازرگان و عبدالکریم سروش همان نظریه لیبرال سرمایه‌داری جهانی می‌باشد و نظریه دموکراسی نوین شریعتی همان تحقق دموکراسی به عنوان نحوه توزیع قدرت در سه عرصه سیاست و اقتصاد و معرفت توسط آزادی و برابری و آگاهی است، چرا عده‌ائی تحت لوای دفتر پژوهش‌های فرهنگی شریعتی آگاهانه تلاش می‌کردند با لیبرالیزه کردن اندیشه شریعتی به تحریف تئوری دموکراسی نوین شریعتی بپردازند؟

64 - آیا بهتر نیست تا برای اینکه در تبیین و آرایش شعارهای شریعتی دچار انحراف و سرگردانی نشویم شعار «عرفان و برابری و آزادی» شریعتی را در چارچوب شعار «آگاهی و آزادی و برابری» شریعتی فهم کنیم؟

65 - آیا شعار «نان و آزادی و فرهنگ» شریعتی تبیین کننده سه مؤلفه دموکراسی در اندیشه شریعتی نمی‌باشد؟ بطوریکه نان همان دموکراسی اقتصادی یا سوسیالیسم باشد و آزادی همان دموکراسی سیاسی و فرهنگ همان دموکراسی معرفتی یا پلورالیسم گردد؟

66 - چرا دموکراسی برای محدود کردن قدرت سیاسی و اقتصادی و معرفتی حکومت و طبقه حاکمه بر آزادی احزاب، آزادی قلم، آزادی سندیکا، آزادی مطبوعات، آزادی انتخابات و قانون مصوبه نمایندگان مردم تکیه می‌کند، اما لیبرالیسم برای محدود کردن قدرت حکومت، دفاع از آزادی‌های فردی و مالکیت خصوصی افراد محور حرکت خود قرار می‌دهد؟

67 - چرا دموکراسی بر جامعه تکیه می‌کند اما لیبرالیسم بر فرد و آزادی‌های فردی تکیه دارد؟

68 - چرا دموکراسی بر توزیع قدرت و برابری سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی تکیه می‌کند اما لیبرالیسم بر حقوق فردی و مالکیت خصوصی و آزادی‌های فردی؟

69 - چگونه می‌توان در جامعه‌ائی که ثروت‌ها و سرمایه‌ها به صورت ناعادلانه تقسیم می‌شود از دموکراسی سیاسی یا برابری سیاسی سخن گفت؟

70 - چگونه می‌توان در یک جامعه سرمایه‌داری مانند ایران که 95% سرمایه‌های مملکت در اختیار 5% افراد است و 5% ثروت‌های مملکت در اختیار 95% می‌باشد و یک قلم دزدی بانکی افشا شده‌اش که سه هزار میلیارد تومان می‌باشد برابر سه برابر کل تولید ناخالص مملکت در زمان شاه سابق می‌باشد سخن از حاکمیت مردم توسط لیبرال سرمایه‌داری عبدالکریم سروش و مهدی بازرگان گفت؟

71 - چگونه در جامعه سرمایه‌داری لیبرال سرمایه‌داری آنچنانکه عبدالکریم سروش و مهدی بازرگان مدعی هستند می‌تواند لیبرال سرمایه‌داری در جهت محدود کردن قدرت حکومت‌ها درآید؟

72 - چرا لیبرال سرمایه‌داری می‌کوشد تا حکومت را وادار کند تا در خدمت محافظت از منافع فردی قرار گیرد؟

73 - چرا لیبرالیسم آزادی را آزادی فردی صرف معنی می‌کند؟

74 - چرا دموکراسی می‌کوشد تا با ساختن جامعه‌ائی مبتنی بر توافق مشترک به جای آزادی فردی لیبرالیسم از آزادی اجتماع دفاع بکند؟

75 - چرا لیبرالیسم به محدود کردن قدرت حکومت می‌اندیشد اما دموکراسی بر تقسیم قدرت حکومت استوار می‌باشد؟

76 - چرا از نظر دموکراسی تامین حقوق اقتصادی و اجتماعی جامعه شرط تحقق دموکراسی سیاسی که همان حاکمیت بدست مردم برای نیل به حاکمیت برای مردم می‌باشد؟

77 - چرا لیبرالیسم به حداکثر آزادی و خودمختاری فرد در عرصه سیاسی و اخلاقی و اقتصادی فکر می‌کند؟

78 - چگونه می‌توانیم توسط دموکراسی سیاسی حاکمیت مردم توسط حق عزل و نصب حکومت برای مردم و اصل برابری سیاسی برای شهروندان و حکمروائی اکثریت همراه با حفظ حقوق اقلیت ممکن ساخت؟

79 - چرا دموکراسی حکومت را شرط لازمی می‌داند که برای قوام جامعه باید به شکل دموکراتیک حفظش کرد؟

80 - چرا قدرت در حکومت فسادآور است و قدرت مطلقه، فساد مطلق در حکومت می‌آورد؟

81 - چرا حکومت مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران به علت تمرکز مطلقی که در قدرت دارد ایجاد فساد مطلق می‌کند؟

82 - چرا ارکان دموکراسی عبارتند از:

الف - عزل و نصب و نقد حاکمیت بدست مردم توسط اصل آزادی (آزادی انتخابات، آزادی رفراندوم، آزادی مطبوعات، آزادی قلم، آزادی سندیکاها و آزادی تشکیلات و احزاب)؛

ب - برابر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی شهروندان؛

ج - حکمرانی اکثریت همراه با رعایت حقوق اقلیت؛

اما ارکان لیبرالیسم عبارتند از:

الف - مالکیت خصوصی توسط دستیابی به حداکثر آزادی‌های فردی در عرصه اقتصاد و جامعه و سیاست و اخلاق؛

ب - آزادی مبادله بر پایه حفظ و احترام و ایجاد امنیت برای مالکیت خصوصی و سرمایه‌های فردی و خصوصی؛

ج - تضعیف نهادهای اجتماعی توسط خصوصی کردن همه چیز؛

83 - چرا انواع دموکراسی عبارتند از:

الف - دموکراسی سیاسی بر پایه آزادی‌های سیاسی – اجتماعی؛

ب - دموکراسی اقتصادی بر پایه سوسیالیسم؛

ج - دموکراسی معرفتی بر پایه پلورالیسم ادیان و مذاهب و پلورالیسم معرفتی؛

د - دموکراسی اجتماعی توسط نظام شورائی از پائین به بالا؛

اما انواع لیبرالیسم عبارتند از:

الف - لیبرالیسم اخلاقی بر پایه آزادی افراد در انتخاب هر گونه شکل بندی اخلاق فردی؛

ب - لیبرالیسم اقتصادی بر پایه مالکیت خصوصی و خصوصی شدن تمامی نهادهای اقتصادی جامعه و امنیت سرمایه توسط نظام سرمایه‌داری رقابتی؛

ج - لیبرالیسم سیاسی محدود کردن قدرت حکومت توسط ایجاد حداکثر آزادی فردی؛

84 - چرا لیبرالیسم توسط ایجاد حداکثر آزادی فردی برای فرد، دولت و حکومت را محدود می‌کند در صورتی که دموکراسی توسط شکل بندی جدید دموکراتیک حکومت به محدود کردن دولت می‌پردازد؟

85 - آیا به همان اندازه که پیوند سرمایه‌داری برای لیبرالیسم حیاتی می‌باشد برای دموکراسی آفت زا نیست؟

86 - آیا بزرگ‌ترین ضربه خور دموکراسی، نظام سرمایه‌داری نمی‌باشد؟

87 - چرا بدون احزاب در یک جامعه امکان تحقق دموکراسی وجود ندارد؟

88 - چرا بدون آزادی سندیکالیسم امکان تحقق دموکراسی در یک جامعه وجود ندارد؟

89 - چرا بدون آزادی قلم و آزادی مطبوعات امکان تحقق دموکراسی در یک جامعه وجود ندارد؟

90 - چرا بدون سواد همگانی در یک جامعه امکان تحقق دموکراسی وجود ندارد؟

91 - آیا دموکراسی یک رویکرد و افروج است یا مانند لیبرالیسم یک نظریه فلسفی و سیاسی و اقتصادی و اخلاقی می‌باشد؟

92 - چرا دموکراسی به توزیع قدرت معتقد است اما لیبرالیسم به محدودیت قدرت؟

93 - محدودیت قدرت مورد نظر لیبرالیسم چه تمایزی با توزیع قدرت مورد نظر دموکراسی دارد؟

94 - آیا در عرصه محدودیت قدرت لیبرالیسم ما می‌توانیم غیر از آزادی فردی و مالکیت خصوصی و امنیت سرمایه و آزادی مبادله ره آوردی داشته باشیم؟

95 - چرا سرمایه‌داری غرب از بدو تکوین آن در قرن هیجدهم با تکیه بر لیبرالیسم مسیر خود را از دموکراسی نوین جدا کرد؟

96 - جوهر لیبرالیسم فلسفی و لیبرالیسم اخلاقی و لیبرالیسم معرفتی و لیبرالیسم سیاسی و لیبرالیسم اقتصادی که سرمایه‌داری اروپا از قرن هیجدهم در اندیشه لیبرالیسم می‌دید، آیا غیر از اندیویدوالیسم و آزادی فردی و مالکیت خصوصی و آزادی مبادله می‌باشد؟

97 - چرا سرمایه‌داری غرب با تکیه بر لیبرالیسم به جای دموکراسی، کوشید از طریق آزادی فردی و مالکیت خصوصی و آزادی مبادله دولت‌های حاکم را محدود کند؟

98 - چرا سرمایه‌داری غرب طریقه محدود کردن دولت یا هیئت‌های حاکمه نظام‌های سرمایه‌داری از طریق دموکراسی که بر پایه توزیع قدرت در اشکال سه گانه آن می‌باشد مناسب ندید؟

99 - چرا لیبرال سرمایه‌داری قرن هیجدهم در نیمه قرن نوزدهم به نهضت‌های سوسیالیستی و بالاخره به تدوین سوسیالیسم علمی نیمه دوم قرن نوزدهم انجامید؟

100 - چرا سرتاسر جوامع سرمایه‌داری غرب از آمریکا تا اروپا در قرن نوزدهم گرفتار نهضت‌های سوسیالیستی شد؟

101 - آیا اگر سرمایه‌داری غرب به جای تکیه بر لیبرالیسم در اشکال فلسفی و معرفتی و اخلاقی و سیاسی و اقتصادی آن که بر سه مؤلفه آزادی‌های فردی و مالکیت خصوصی و آزادی مبادله استوار می‌باشد بر دموکراسی که بر توزیع قدرت (در اشکال سه گانه سیاسی و اقتصادی و معرفتی عمل می‌کند) تکیه می‌کرد، می‌توانست دامن خود را از بحران‌های قرن نوزدهم و قرن بیستم و بحران جاری که از سال 2010 آغاز گردیده[3] دور نگهدارد؟

102 - چه تفاوتی بین مبانی تئوریک دموکراسی نوین شریعتی با تئوری دموکراسی مدرن تئوریسین‌های دموکراسی غرب وجود دارد؟

103 - بحران تئوریکی که در قرن 18 و 19 تئوری دموکراسی را در برگرفته بود و باعث تکوین و پیدایش لیبرالیسم گردید چه بود؟

104 - شریعتی چگونه توانست مبانی تئوری دموکراسی نوین خود را تبیین نماید؟

105 - چرا با طرح تئوری دموکراسی نوین شریعتی - که بر مبنای تفکیک سه قطب قدرت «زر و زور و تزویر» و تقسیم قدرت از طریق پائین به بالا (نه مانند منتسکیو از طریق بالا به پائین) - تئوری وارداتی لیبرال سرمایه‌داری بازرگان -سروش در جامعه ایران به بن بست رسید؟

106 - چرا دفتر پژوهش‌های فرهنگی دکتر علی شریعتی که در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 می‌کوشیدند با لیبرالیزه کردن اندیشه شریعتی جاده را برای رشد اندیشه لیبرال سرمایه‌داری سروش و بازرگان صاف کند، به بن بست رسیدند؟

107 - چرا عبدالکریم سروش در جلسه سخنرانی که در سال 1385 در تهران برای جریان‌های به اصطلاح اصلاح طلب تحت عنوان «کارنامه روشنفکر دینی و آینده آن» ایراد کرد، کلیه نیروها و جریان‌های به اصطلاح اصلاح طلب را رسما و علنا تشویق و موظف کرد[4] اعتراف رسمی در اعتقاد به لیبرالیسم در تمامی مؤلفه‌های آن بکنند و اعتقاد به لیبرالیسم را رمز نجات کشور ایران از بحران سیاسی و اقتصادی دانست؟

108 - چرا در تئوری دموکراسی نوین شریعتی امکان جداسازی سوسیالیسم از دموکراسی وجود ندارد؟

109 - چرا عبدالکریم سروش جهت حمله به اندیشه شریعتی نقد لیبرال سرمایه‌داری شریعتی آگاهانه به عنوان نقد شریعتی به دموکراسی مطرح می‌کند؟

110 - آیا اندیشه پردازان جریان ملی - مذهبی ایران نمی‌دانند که آزادی با دموکراسی فرق می‌کند؟

 

ادامه دارد

 



[1]. آنچنانکه بدون لیبرالیسم اقتصادی یا سرمایه‏داری ما هرگز نمی‌توانیم به لیبرالیسم اخلاقی و لیبرالیسم معرفتی و لیبرالیسم سیاسی دست پیدا بکنیم.

[2]. آنچنانکه جریان موسوم به ملی مذهبی امروز دنبال می‌کنند.

[3]. و اکنون با شروع سراسری جنبش «وال استریت را اشغال کنید» می‌رود تا بحران اقتصادی 2010 در روند رشد آن به بحران اجتماعی سرتاسری نظام سرمایه‏داری بیانجامد.

[4]. تا با تاسی از عمل حسین مرعشی برادر زن هاشمی رفسنجانی و از اعضای رهبری حزب کارگزاران که در آن تاریخ رسما لیبرال بودن خود را اعلام کرده بود.