ارتداد و آزادی - زن و دموکراسی - آزادی سوسیالیستی و آزادی بورژوازی
در عرصه حرکت تشکیلاتی هم باز در جامعه ایران قضیه به همین ترتیب میباشد چراکه در 150 سال گذشته از زمانی که نخستین حرکت تشکیلاتی در بستر مبارزه مشروطه خواهی ملت ایران شکل گرفت تا امروز، ما شاهد هیچ تشکیلات فراگیر استخوانداری نبودهایم. دلیل این امر باز بر میگردد به همان موضوع روحیه فردگرایانه و غیر جمعی جامعه ایرانی و علت اینکه میبینیم در مبارزه تشکیلاتی استراتژی نظامیگری و چریکی و ارتش خلقی در طول 150 سال گذشته در جامعه ایران بیش از استراتژی تحزبگرایانه و سازمانگر درازمدت سیاسی و صنفی دارای جایگاه تاریخی میباشد،
باز ریشه در همین روحیه فردگرایانه و کاریزماطلبی جامعه ایرانی دارد، چراکه تنها در بستر تشکیلات چریکی و ارتش خلقی است که تشکیلات به صورت دسپاتیزم شکل میگیرد. کاریزما مانند تشکیلات حوزه فقاهتی پیدا میشوند و مبارزه صورت کوتاه مدت پیدا میکند و حرکت یک طرفه تشکیلات از بالا به پائین مادیت پیدا میکند، اطاعت از مافوق و کورکورانه حاصل میشود و شورا و مشورت از بین میرود و هر گونه حرکت دموکراتیک چه در عرصه اندیشه و چه در عرصه شوراها نابود میشود و خلاصه فردپرستی و تشکیلات پرستی حاصل میشود.
ج – زن و دموکراسی: از حیاتیترین موضوعاتی که پیوند تنگاتنگ با موضوع دموکراسی دارد، موضوع زن است. به طوری که آنچنانکه تروتسکی میگوید «معیار سنجش آزادی اجتماعی و دموکراسی در هر جامعهائی حقوق و جایگاه تاریخی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی زن در آن جامعه است»، به عبارت دیگر تنها شاخصی که توسط آن میتوانیم به ارزیابی جایگاه آزادی و دموکراسی در یک جامعه بپردازیم حقوق زن در آن جامعه است. به عبارت دیگر اگر میبینیم امام محمد غزالی در کتاب «نصیحه الملوک» خود زن را یک حیوان تبیین میکند نه یک انسان، یا ملاصدرا در «اسفار» و ملاهادی سبزواری در منظومه خود از نظر خلقت، ذات زن را غیر انسانی میبینند و تنها برای زن صورت انسانی قائل هستند تا توسط آن مرد بتواند به صورت کارخانه جوجه کشی تولید مثل بکند، یا مهندس مهدی بازرگان در مجلس اول رژیم مطلقه فقاهتی در سال 59 دنبال طرحی است تا توسط آن زنان ایرانی را خانه نشین بکند و از کار اجتماعی و اقتصادی آنها جلوگیری نماید، همه این اندیشهها دلالت بر همان گرایش غیر دموکراتیک صاحبان این تفکر میکند و صد البته در خصوص تاریخ گذشته ایران زمین، یکی از دلایلی که از 2000 سال پیش تا کنون دموکراسی و آزادی اجتماعی نتوانسته است در جامعه ایران ریشه تاریخی و ساختاری پیدا بکند، همین جایگاه مقوله زن در تاریخ ایران بوده که تقریبا از همان آغاز تاریخ ایران تا این زمان زن ایرانی به انحای مختلف تحت عنوانهای مختلف سنتی و مذهبی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی سرکوب شده و تمامی حقوق طبیعی و سیاسی او نادیده گرفته شده است و در همین رابطه تا زمانی که ما تکلیفمان را با این مقوله فربه مشخص نکنیم، امکان شکل گیری آزادی و دموکراسی در جامعه ایران وجود نخواهد داشت. برای تبیین این موضوع بهتر است ابتدا موضوع زن و جایگاه حقوقی او را از زبان خود قرآن شروع بکنیم و در قیاس تطبیقی با ادیان دیگر و اندیشههای دیگر فلسفی، بینیم که قرآن جایگاه زن را چگونه تبیین میکند تا با مقایسه با جایگاه زن در قرآن، ببینیم امروز جایگاه زن در جامعه ایران امروز و در اندیشه اسلام فقاهتی حاکم چگونه میباشد.
د - زن در قرآن و مقایسه تطبیقی زن قرآن با زن تورات تحریف شده:
1 - در قرآن تبیین فلسفی و حقوقی زن را در داستان آدم و خلقت اولیه انسان مطرح کرده است.
2 - آدم در داستان خلقت قرآن نماینده نوع انسان است نه نماینده جنسیت انسان.
3 - در قرآن اصلا اسم حوا به عنوان زوجه یا زن آدم نیامده است و این اندیشه و کلمه از تورات و اسرائیلیات توسط یهودیان مسلمان شده، وارد اندیشه مسلمانان شده است.
4 - در قرآن حتی برای یکبار هم لفظ زوجه برای آدم به کار نرفته است، بلکه بالعکس هر جا در باب زوجه آدم میخواسته صحبت بکند اصطلاح زوج به جای زوجه به کار برده است - که زوجه با زوج به لحاظ ادبی فرق میکند - چراکه معنی زوجه یعنی زن در صورتی که معنی زوج یعنی جفت که پر واضح است که جفت معنی زن نمیدهد.
5 - در قرآن هرگز مطرح نشده که زوجه آدم از دنده چپ یا از تن مرد و آدم خلقت پیدا کرده است و طرح این موضوع که حوا از دنده چپ آدم تکوین پیدا کرده است برای اولین بار در تورات تحریف شده مطرح شده است و از طریق اسرائیلیات توسط یهودیان مسلمان شده وارد اسلام روایتی شده است. تورات سفر تکوین - فصل دو - آیات 2 تا 23 «پس خداوند برای نجات آدم از تنهائی برای او معاونی خلق کرد - پس از تن آدم را هنگام خواب دندهائی از قسمت چپ او بیرون آورد پس خداوند از آن دنده چپ یک زن به نام حوا آفرید». بنابراین اصل، در تورات تحریف شده، خود آدم به عنوان مرد است که حوا یا زن از دنده چپ او آفریده شده و سپس، پس از آفریده شدن حوا از دنده چپ او خود این حوا یا زن از نظر تورات عامل فریب دادن آدم در بهشت میشود و در همین رابطه است که آدم در تورات به خدا میگوید «این زنی که تو از من ساختی از میوه درختی به من داد که من آن را خوردم، پس خداوند به زن گفت این چه کار بود که کردی، زن به خداوند گفت: که مار مرا اغوا کرد، پس خداوند به مار گفت: که تو از جمع حیوانات ملعون شدی و لذا بر شکمت راه خواهی رفت و از خاک خواهی خورد و خداوند به حوا گفت: که من درد زایمان و حامله شدن تو را افزون میکنم لذا با درد خواهی زائید و اختیار تو با شوهرت خواهد بود و خداوند به آدم گفت: از آنجائیکه تو هم از میوه خوردی باید از بهشت خارج شوی.»
6 - در تورات تحریف شده، اصل و اساس مرد است و به خاطر مرد، زن آفریده میشود و این زن است که عامل گمراهی مرد میگردد و عامل خروج آدم از بهشت زن بوده است.
7 - در آیه یک - سوره النساء «يا أَيهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ...» کلا معتقد است که مرد و زن از یک نفس واحد خلق شدهاند، یعنی نه مرد از زن خلق شده و نه زن از مرد، بلکه هم مرد و هم زن به صورت مساوی مولود یک نفس واحده دیگر میباشند.
8 - زوج که قرآن مطرح میکند با زوجه متفاوت میباشد چراکه جمع زوجه میشود زوجات، که اصلا در این رابطه در قرآن مطرح نشده است.
9 - در قرآن با طرح آدم، نوع انسان مورد خطاب است نه جنسیت مرد یا زن.
10 - در قرآن در داستان آفرینش، انسان اصلا موضوع جنسیت مطرح نمیشود بلکه نوع انسان به صورت واحد در نظر میگیرد و منش خلقت آنها را از نفس واحد دیگری مطرح میکند.
11 - امتحان انسان در بهشت، در قرآن - اصلا روی جنسیت نیست، بلکه روی نوع انسان است.
12 - در قرآن آدم و زوج است نه آدم و زوجه، بدین ترتیب در قرآن آدم دلالت بر نوع انسان میکند نه جنس مرد.
13 - زوج آدم در قرآن جفت آدم است نه زن آدم.
14 - در سوره اعراف 33 بار زوج یا ضمیر تثنیه و هر دو به کار رفته است.
15 - در اصطلاح زوج برعکس زوجه، اصلا برتری جنسی وجود ندارد بلکه بالعکس کاملا تساوی جنسی وجود دارد.
16 - از آنجائیکه قرآن دخالت سیاسی را توسط امر به معروف و نهی از منکر مطرح میکند و امر به معروف و نهی از منکر را در قالب نقد قدرت در قرآن معنی دارد، در طرح فاعل امر به معروف و نهی از منکر این امر هم وظیفه مرد میداند و هم وظیفه زن و بدین ترتیب معتقد به زن سیاسی در کنار مرد سیاسی است.
17 - در قرآن هرگز - مانند تورات تحریف شده - گناه اولیه آدم در خوردن میوه به گردن زن نیانداخته است.
18 - در تمامی آیات قرآن در باب آفرینش، داستان خلقت به صورت تثنیه و دو نفری ذکر شده و در هیچ جا طرح این داستان صورت انفرادی ندارد.
و - دموکراسی و آزادی:
1 - دموکراسی دارای تاریخ 25 قرنه میباشد که برای اولین بار در آتن در پنج قرن قبل از میلاد توسط سقراط مطرح گردید و نخستین شهید راه دموکراسی خود سقراط بود که در این رابطه مجبور شد جام شوکران را بنوشد و علت مخالفت افلاطون با دموکراسی به خاطر شهادت معلمش سقراط بود.
2 - افلاطون اریستوکراسی را جایگزین دموکراسی سقراطی کرد، اریستوکراسی افلاطون بر پایه تز حاکمیت فلاسفه و حکما بر قدرت سیاسی بود همان پروژهائی که الگوئی شد تا خمینی در دهه چهل تز ولایت فقیه خودش را در کانتکس اندیشه افلاطون مطرح کند، با این اختلاف که خمینی حاکمیت فقها را جایگزین حاکمیت فلاسفه افلاطون کرد.
3 - گرچه ارسطو شاگرد افلاطون بود اما ارسطو تز ولایت فلاسفه افلاطون را رد کرد و به جای آن معتقد به همان تز دموکراسی سقراط شد.
4 - بزرگترین فاجعهائی که توسط بنی عباس در ترجمه آثار ارسطو و افلاطون در میان مسلمانان انجام گرفت این بود که در ترجمه فلسفی و منطقی، آثار ارسطو را که بر منطق صوری استوار بود ترجمه کردند اما در عرصه سیاست آثار سیاسی ارسطو که در حمایت دموکراسی بود، در میان مسلمان عمدا توسط بنی عباس ترجمه نشد و به جای آن آثار سیاسی افلاطون ترجمه شد که باعث گردید از قرن چهارم یک حرکت ضد دموکراسی در میان مسلمانان از سرگرفته شود که میوه نهائی این تز ضد دموکراسی، همین تز ولایت فقیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران میباشد که مدت بیش از 34 سال است که دمار از تاریخ و ملت ایران در آورده است آبشخور اولیه و فلسفی این تز آنچنانکه مطرح کردیم اندیشههای فلسفی افلاطون بود که بر تز ولایت فلاسفه در کانتکس اریستوکراسی به عنوان آلترناتیو تز دموکراسی سقراط مطرح شد.
5 - دموکراسی آتنی یا دموکراسی سقراطی از همان آغاز دارای معایبی بوده که این معایب تا این تاریخ از پروژه دموکراسی بر طرف نشده است. این معایب عبارتند از:
الف – اشکال عمده دموکراسی آتنی یا دموکراسی سقراطی توزیع ناعادلانه قدرت در اشکال مختلف سه گانه قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت فرهنگی میباشد. به این دلیل که از آنجائیکه جامعه آتنی که سقراط تز دموکراسی در آن مطرح کرد یک جامعه بردهداری بود که بیش از نیمی از جمعیت آتن به دلیل برده بودن، نه صاحب حق سیاسی بودند و نه صاحب حق اقتصادی و فرهنگی؛ لذا طبیعی بود که وقتی بیش از نیمی از مردم آتن محروم از حقوق بودند دموکراسی به عنوان بستر توزیع عادلانه قدرت در چنین جامعهائی تنها در خدمت برده دارها و قدرت حاکم بود، نه بردهها و طبقه محکوم.
ب – اشکال دوم دموکراسی آتنی سقراط در این بود که وسایل ارتباط جمعی به جای اینکه در خدمت مردم باشد در خدمت حکومت و طبقه حاکم بود که خود این امر عامل کشتن سقراط و فرار افلاطون از آتن پس از مرگ سقراط شد، چراکه اتهام اصلی سقراط ایراد سخنرانی و بیدار کردن افکار مردم بود و به همین دلیل سقراط در دادگاه خود، آن جمله معروف را مطرح کرد که «من یک خرمگس هستم که برای بیدار کرد مردم آتن آفریده شدهام.»
6 - دموکراسی بر پایه اندیشه ژان ژاک روسو عبارت است از، انتقال حق حاکمیت از شخص خودکامه پادشاه و... به ملت است.
7 - اهمیت اندیشه روسو در تعریف دموکراسی در سلب منشاء قوای حکومت از شاه، سلطنت، شیخ، کلیسا و ولایت فقیه به مردم و ملت میباشد.
8 - اشکال تعریف روسو از دموکراسی در این است که در این اندیشه حق ملت یا حقانیت حکومت با اکثریت رای مردم تعریف میشود.
9 - در تعریف روسو از دموکراسی، اقلیت جایگاه مشخصی در دموکراسی ندارد.
10 - بر پایه اندیشه روسو در آلمان، اکثریت پارلمان به هیتلر رای دادند و بنابراین هیتلر از مشروعیت لازم برخوردار بود.
11 - مبنای اندیشه روسو در تعریف دموکراسی مطلقیت اراده اکثریت است.
12 - تا پیش از انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 کلا ملت و تودهها در غرب موضوع سیاست نبودند و همه تودهها رعیت و نوکران شاه و کلیسا بودند، بی هیچ حقوق و حقی.
13 - از آنجائیکه روسو دموکراسی را بر پایه انتقال حاکمیت سیاسی از بالائیها به پائینیها تعریف میکرد، انقلاب کبیر فرانسه به علت اینکه برای اولین بار اقدام به این امر تاریخی کرد، نماینده پروژه روسو بود.
14 - منتسکیو برعکس روسو در تعریف دموکراسی به تقسیم قوای حکومتگران تکیه میکرد و تفکیک قوا به سه قوه مقننه و مجریه و قضائیه از ره آوردهای اندیشه منتسکیو در باب دموکراسی میباشد.
15 - بنابراین تفاوت تعریف دموکراسی در اندیشه روسو و منتسکیو که هر دو از اندیشمندان و تئوریسینهای بزرگ دموکراسی میباشند در این است که در اندیشه روسو، بر انتقال قدرت سیاسی از بالائیها به تودهها تکیه میکند اما در اندیشه منتسکیو، بر تفکیک قوا در دست بالائیها تکیه میشود.
16 - اشکال عمده روسو و منتسکیو در تعریف از دموکراسی در این است که هر دو در تعریف از قدرت فقط در کانتکس قدرت سیاسی خلاصه میکنند و به قدرت اقتصادی و قدرت فرهنگی و معرفتی در جامعه کاری ندارند.
17 - تفاوت اندیشه روسو و منتسکیو در تعریف از دموکراسی در این است که روسو بر منشاء قدرت تکیه میکند، اما منتسکیو بر تفکیک قدرت.
18 - بنابراین بر پایه اندیشه روسو میتوانیم دموکراسی را اینچنین تعریف بکنیم «دموکراسی عبارت است از تعیین نظام سیاسی حکومت توسط اراده ملت به عنوان شهروندان متساوی الحقوق در برابر قانون.»
19 – بر پایه اندیشه روسو در کانتکس تئوری دموکراسی، منشاء حکومت سیاسی نه الهی است و نه تنفیذ شده از طرف امام زمان و نه موروثی است و نه ربطی به جبریت تاریخی دارد، بلکه تنها رای اکثریت مردم در هر شرایطی تعیین کننده منشاء قدرت سیاسی میباشد.
20 - آنچنانکه لنین هم مطرح میکرد هرگز با بی اعتنائی به دموکراسی بورژوازی نمیتوان به دموکراسی سوسیالیستی رسید. به عبارت دیگر مسیر دموکراسی سوسیالیستی از دل دموکراسی بورژوازی میگذرد، چراکه در کانتکس دموکراسی بورژوازی:
الف - حق انتخاب کردن؛
ب - حق انتخاب شدن؛
ج - حق تحزب؛
د - حق سندیکا؛
ه - پذیرش تکثر احزاب و نهادهای مدنی، برای جامعه حاصل میشود. زیرا احزاب و نهادهای مدنی در جوامع دموکراسی نهادهائی هستند که مستقل از حکومت عمل میکنند که این عمل منتهی به تقسیم قدرت سیاسی - اجتماعی در دموکراسی بورژوازی و در جوامع دموکراسی سوسیالیستی احزاب و سندیکاها و نهادهای مدنی مستقل از حکومت باعث تقسیم قدرت سه گانه سیاسی و اقتصادی و معرفتی در جوامع میشود.
ادامه دارد