انتخابات دولت یازدهم
تقسیم قدرت یا تسویه حسابهای سیاسی جناحهای حاکم قدرت
خمینی در زمان تقسیم قدرت بین جریانهای حاکم رژیم مطلقه فقاهتی برای آرام کردن فضای انتخابات در ضمن کلاسهای موعظه و اخلاقی که برای اصحاب قدرت میگذاشت، ذکر مثالهای شیرینی میکرد که بیان یکی از آنها در اینجا خالی از عریضه نمیباشد. او میگفت: یکی از مشکلات گرگها وقتی که به صورت جمعی به شکار طعمه میروند موضوع تقسیم طعمههای شکار کرده است و این مساله آنچنان برای آنها اهمیت پیدا میکند که در شب قبل از تقسیم طعمه این گرگها وقتی که میخواهند بخوابند، برای اینکه در آن شب قبل از تقسیم در ضمن خواب، یکدیگر را لت و پار نکنند،
اولا با چشم باز میخوابند در ثانی روبروی همدیگر میخوابند تا در زمان خواب حرکت همدیگر را زیر نظر داشته باشند. اینکه صحت و سقم این مثال تا چه اندازه برای گرگان بادیه درست باشد یا نه باید از گرگ شناسان پرسید، ولی به هر حال این مثال اگر در وصف حال گرگان بادیه هم درست نباشد در وصف حال گرگان قدرت درست است. چراکه در خرداد ماه هر چهار سال جنگ گرگها بر سر تقسیم قدرت در بالائیهای حاکمه مطلقه فقاهتی به اوج خود میرسد که صد البته امسال در عرصه انتخابات دولت یازدهم به علت خودویژگیهای شرایط زمانی، این جنگ قدرت دیدنیتر میباشد. چراکه از یک طرف شرایط بحران اقتصادی جامعه ایران - که در طول 35 سال گذشته حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی بی سابقه میباشد - همراه با بیکاری و رکود و تورم استخوان سوز، کشتی ادعاهای گوشخراش دستگاههای تبلیغاتی رژیم مطلقه فقاهتی را به گل نشانده است، از طرف دیگر شکست طرح به اصطلاح هدفمندی یارانهها (بخوان حذف یارانهها)، رژیم مطلقه فقاهتی همراه با تحریم همه جانبه غرب در خصوص پروژه انرژی هستهائی (موضوع سوریه و دفاع همه جانبه رژیم مطلقه فقاهتی از خانواده اسد و حزب بعث سوریه) که باعث شده تا قیمت دلار به مرز 40000 ریال برسد، همراه با تحریم خرید نفت رژیم مطلقه فقاهتی که باعث شده تا صدور نفت عراق بیش از پنج برابر صدور نفت ایران افزایش پیدا کند و از طرف دیگر یکپارچه شدن جریان قدرت تحت عنوان به اصطلاح اصولگرایان - سنتیهای مذهبی یا فاندیمانتالیستهای فقاهتی - از کودتای خرداد 88 که باعث شده تا این جریان به جگر زولیخای قدرت بدل شوند به طوری که مقام عظمای ولایت برای به وحدت رسانیدن این جگر پاره پاره قدرت، پس از اینکه دریافت که نه کلاس اخلاق و نه موعظه و سخنرانی و تهدید و تحمیق کارساز نمیباشد، اکنون میکوشد با دعوت از جریانهای دیگر قدرت - که در نماز جمعه 29 خرداد 88 با آنها تسویه حساب کرده بود - دعوت به مشارکت در قدرت بکند، شاید که بتواند فتیله این چراغ داغ را کمی پائین بیاورد.
هر چند که وحشت انتقال اخبار به تودهها که بسترساز خردادی دیگر در ادامه خرداد 88 میباشد به عنوان آژیر خطر در برابر او قرار دارد، همچنین اوج گیری بحران سوریه که باعث گشته تا رژیم مطلقه فقاهتی تمام قد در عرصه نظامی و سیا سی و اقتصادی به حمایت از خانواده اسد و حزب بعث بپردازد، شرایط منطقه را تا مرز انفجار پیش برده است به طوری که منطقه خاورمیانه هر لحظه آبستن یک تحول غیر قابل پیش بینی میباشد. حرکت عراق به سمت بالکانیزه شدن و سمت گیری سوریه به سمت سومالیزه شدن و تلاش امپریالیسم آمریکا جهت بالکانیزه کردن ایران در راستای تکوین خاورمیانه بزرگ تحت هژمونی اسرائیل این همه باعث گردیده تا انتخابات دولت یازدهم رژیم مطلقه فقاهتی در 24 خرداد 92 از حساسیت ویژهائی برخوردار گردد. چراکه سردمداران رژیم مطلقه فقاهتی میکوشند از این انتخابات به عنوان برگ برنده در مذاکرات 1+5 آژانس جهت شکستن تحریمهای اقتصادی جهانی علیه خود استفاده کنند. چراکه شرط مقابله با بحران موجود اقتصادی که باعث زمین گیر شدن کشتی قدرت حاکمیت مطلقه فقاهتی شده است، در مرحله اول شکست تحریمهای اقتصادی خارجی است تا توسط آن بتواند علاوه بر صدور نفت و تهیه ارز قیمت دلار از سطح 40000 ریال فعلی به مرز 20000 ریال سابق برساند، در ثانی با نجات بانک مرکزی از دایره تحریم، شرایط جهت واردات کالای خارج از بازار قاچاق که امروز با چندین برابر از طریق عراق و کردستان عراق حاصل میشود فراهم بکند.
برای انجام این مقصود سردمداران رژیم مطلقه فقاهتی نیازمند به یک انتخابات با مشارکت بالا هستند، چراکه انتخابات با مشارکت پائین هرگز نمیتواند موقعیت رژیم در جلسات 1+5 جهت چانهزنی بالا ببرد و همین نیاز رژیم مطلقه فقاهتی به انتخابات با مشارکت بالا است که باعث شده تا سردمداران رژیم و در راس آنها مقام عظمای ولایت در برابر یک سوال بزرگ «چه کنم؟» قرار بگیرند. چراکه از یک طرف به خوبی میدانند برای انجام انتخابات با مشارکت بالا یا باید پای جناح احمدینژاد - مشائی را باز بگذارند و یا دروازه مشارکت در قدرت برای جریان خاتمی و رفسنجانی باز بگذارند و یا اینکه هر دو گزینه با هم به انجام برساند و اگر نه «با این ریش که نمیشود به تجریش رفت» و با این چهرههای متعدد و متنوع سنتگرایان مذهبی از قالیباف تا روحانی و حداد عادل و باهنر و ولایتی و... هر چند بتوان انتخابات را به مرحله دوم کشانید، ولی هرگز نمیتوان دیگ انتخابات با این هیزمهای باسمهائی که همگی منتظر شنیدن فرمان مقام رهبری هستند، گرم کرد. چراکه مردم به خوبی میدانند که این چهرهها همه انتصابات مقام عظمای ولایت است؛ لذا در این رابطه نه تنها رایهای خاکستری و بخش بیتفاوت مردم به میدان نخواهند آمد، حتی همان بخش از نیروهای حواریون رژیم مطلقه فقاهتی هم تمام و کمال به میدان نخواهند آمد؛ لذا در این رابطه است که برای مقام عظمای ولایت و سردمداران رژیم مطلقه فقاهتی ایران که به نشست 1+5 به عنوان مشکل گشای بحران اقتصادی خود فکر میکنند و فتوای تحریم استفاده نظامی از انرژی هستهائی را در پاکت سر بسته به آنجا میفرستند دو راه حل وجود دارد، یا پذیرش انتخابات بی خطر با مشارکت پائین در حد حواریون رژیم مطلقه فقاهتی یا توقع انتخابات با مشارکت بالا همراه با خطر خرداد 88 توسط راه باز کردن برای ورود جناح مشائی و جریان هاشمی و خاتمی برای نیل به انتخابات با مشارکت بالا و جذب رایهای خاکستری مانند خرداد 88 و خرداد 76. البته خامنهائی این را خوب میداند که تن به مشارکت قدرت با جناح مشائی دادن برای او و نظام هزینه ساز میباشد، چراکه جناح احمدینژاد به رهبری اسفندیار رحیم مشائی علاوه بر اینکه میتواند بیش از 5 میلیون از رای رژیم مطلقه را تصاحب کند، از بعد از پیروزی نشان داده که نه تنها حاضر به پذیرش هژمونی روحانیت و حوزه و اسلام فقاهتی و حتی خود مقام عظمای ولایت نیست، بلکه از آن مهمتر اینکه جهت کسب هویت مذهبی اقدام به پروژه ظهور امام زمان در دهه فعلی کرده که با پیوند ارگانیک حکومت خودش به این ظهور، میکوشد اسلام فقاهتی را تحت سلطه اسلام مهدویت خودساخته به تقلید از مسیحیت و دین زرتشت درآورد. اما خطر اسلام مهدویت خودساخته احمدینژاد – مشائی عبارت است از:
1 - این پروژه مهدویت مشائی با طرح نزدیک کردن ظهور امام زمان و پیوند این ظهور با جریان احمدینژاد - مشائی آلترناتیوی در برابر اسلام فقاهتی و اسلام حوزهائی و اسلام ولایتی شده است که کمترین فونکسیون آن حذف مشروعیت دستگاه اسلام فقاهتی و اسلام ولایتی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم میباشد که امروز توسط این مشروعیت امام زمانی خود توانسته است بیش از 80% قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی، تقنینی، قضائی، فرهنگی، اجرائی و اجتماعی ایران را در دست یک فردی قرار دهد که جانشین امام زمان است و از او مشروعیت میگیرد و در برابر هیچ نهادی و فردی از این کشور خود را مسئول و پاسخگو نمیداند و تنها با طرح اینکه او نماینده امام زمان میباشد، میکوشد برای خود مشروعیت مذهبی ایجاد کند. طبیعی است که با طرح پروژه مهدویت احمدینژاد – مشائی هر چند این جریان توسط تکثیر بیش از 5 میلیون سی دی «ظهور نزدیک امام زمان» در سال گذشته تحت یک سناریوی خودساخته اسلام روایتی سعی میکرد در مرحله اول خود خامنهائی را با جداسازی از اسلام فقاهتی جذب این پروژه ظهور مهدویت بکند، ولی خامنهائی بالاخره مجبور شد که پس از موضع گیری مراجع فقاهتی از سیستانی نجف تا مکارم قم با این پروژه ظهور مشائی مرزبندی کند؛ لذا طبیعی خواهد بود که موفقیت جناح مشائی در انتخابات دولت یازدهم و ورود اندیشه پروژه ظهور مهدویت مشائی به دستگاه اسلام ولایتی و فقاهتی حاکم برای این رژیم درد ساز خواهد بود.
2 - پروژه ظهور مهدویت مشائی با طرح ایرانیت به عنوان پایگاه ظهور امام زمان در آینده نزدیک، در برابر اسلام فقاهتی که بر طبل انترناسیونالیسم اسلامی میکوبد و قبلا شعار «جنگ، جنگ تا رفع فتنه در کل جهان» سر میداد، ایجاد چالش جدی میکند.
به هر حال سردمداران رژیم و در راس آنها خامنهائی تلاش میکنند تا توسط فیلترینگ شورای نگهبان جلو این جریان را بگیرند، البته جریان احمدینژاد – مشائی میکوشند توسط حکم حکومتی خامنهائی - آنچنانکه در انتخابات خرداد 80 برای دکتر معین اتفاق افتاد - شورای نگهبان را دور بزنند. اینکه تا چه اندازه جریان احمدینژاد – مشائی در این امر موفق میگردند برگشت پیدا میکند به قدرت سمبه احمدینژاد که تا چه اندازه پر زور است. البته به نظر میرسد احمدینژاد – مشائی در طرح حجم قدرت خود آنچنانکه در تظاهرات استادیوم آزادی که به مناسبت تجلیل از دست اندرکاران ایام نوروز مشاهده شد غلو و بزرگ نمائی میکنند. به هرحال پیش بینی ما در این است که در صورتی که جریان احمدینژاد – مشائی فقط با کاندیدائی مشائی وارد مبارزه انتخاباتی بشوند و به فرض محال از فیلتر شورای نگهبان بگذرند، میتوانند بیش از 5 میلیون رای جریان به اصطلاح اصولگرایان یا سنتگرایان مذهبی را به خود تخصیص دهند که این حجم از آراء قطعا برای جریان به اصطلاح اصولگرا تیر خلاص میباشد.
گزینه دوم اینکه هاشمی رفسنجانی را برای گرم کردن دیگ انتخابات وارد معرکه بکنند که این گزینه هر چند برای خود خامنهائی کم هزینه میباشد برای جریان سنتگرای مذهبی حاکم به خاطر تکیه هاشمی بر تکنوکراتها و پیوند با اصلاح طلبها یک جریان آلترناتیو میباشد، لذا در این رابطه دست به صف آرائی در برابر هاشمی رفسنجانی زدهاند، به خصوص که هاشمی در مرز ورود به این عرصه با سپاه پاسداران هم مرزبندی کرد که این خود یک ضربه بزرگ به جناح سنتگرا میباشد که در زیر چتر سپاه میکوشند که حاکمیت خود را تثبیت کنند. به هر حال ورود هاشمی در صورت موافقت خامنهائی یک صف آرائی جدید در ساختار حاکمیت ایجاد میکند که خروجی نهائی آن عقب نشینی سپاه و تسویه جریان سنتگرا حاکم همراه با ورود دوباره تکنوکراتها و اصلاح طلبان به دروازه قدرت خواهد بود و در عرصه بینالمللی عقب نشینی 1+5 در برابر تحریمها در کانتکس عقب نشینی رژیم مطلقه از پروژه انرژی هستهائی خواهد بود.
البته شکست حصار موسوی و کروبی از دیگر دستاوردهای ورود هاشمی رفسنجانی به عرصه قدرت میباشد. تن دادن خامنهائی به تقسیم قدرت با هاشمی در عرصه دستگاه اجرائی کشور از دیگر دستاورد ورود هاشمی به صحنه قدرت خواهد بود. البته به علت صف آرائی همه جانبه جریان سنتگرا - که به صورت یک طیف رنگارنگ در آمدهاند - با جریان روحانیون و خاتمی و اصلاح طلبان امکان ورود خاتمی پیش بینی نمیشود. به هر حال در صورت عدم ورود مشائی یا هاشمی گرچه انتخابات به مرحله دوم کشیده میشود و در مرحله دوم خامنهائی سعی میکند با ورود به صحنه و منوپل کردن کاندیداهای طیف جریان سنتگرا از تقسیم آراء جلوگیری نماید، ولی امکان انتخابات با مشارکت بالا وجود نخواهد داشت.
ماحصل آنچه گفته شد اینکه:
1 - از آنجائیکه بیش از 80% قدرت اجرائی، قضائی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی رژیم در دست مقام عظمای فقاهت میباشد، لذا موضوع انتخاب رئیس جمهوری به عنوان یک موضوع جدی از طرف سردمداران فقاهت دنبال میشود. چراکه رئیس جمهور به عنوان دومین فرد این نظام در عرصه تقسیم قدرت حتما با مقام عظمای فقاهت به چالش میافتد و به همین دلیل از آغاز شکل گیری رژیم مطلقه فقاهتی تا کنون همیشه بین رهبری و رئیس جمهور بر سر تقسیم قدرت چالش وجود داشته است و بعد از این هم وجود خواهد داشت.
2 - انتخابات دولت یازدهم در 24 خرداد 92 دارای خودویژگیهائی میباشد که عبارتند از:
الف – نیاز رژیم مطلقه فقاهتی به انتخابات با مشارکت بالا جهت قدرت چانه زنی در نشست 1+5 آژانس برای شکست تحریمهای استخوان سوز اقتصادی غرب.
ب – برای سردمداران رژیم فقاهتی در فرآیند اول دو گزینه مطرح میباشد: انتخابات بی خطر با مشارکت پائین، انتخابات با خطر با مشارکت بالا.
3 - در صورتی که سردمداران رژیم جهت تقویت جایگاه خود در چانه زنی نشست 1+5 نیازمند به انتخابات با مشارکت بالا هستند باید راه برای ورود جناح احمدینژاد – مشائی یا جریان هاشمی رفسنجانی – خاتمی باز کند، چراکه بدون ورود این دو یا یکی از آنها امکان گرم شدن دیگ انتخابات وجود نخواهد داشت.
4 - از آنجائیکه از کودتای انتخاباتی 88 تا کنون برای اولین بار حاکمیت به صورت تک پایهائی در دست طیف رنگارنگ جریان سنتگرای مذهبی میباشد - این تک پایهائی شدن نظام در طول چهار سال گذشته باعث متلاشی شدن وحدت درونی جریان سنتگرایان شده است - که حاصل آن شده که این جریان به جناحهای رنگارنگی بدل شوند که جنگ قدرت بین آنها همه جانبه تر از جنگ بین جریانهای گذشته میباشد.
5 - سردمداران حاکمیت برای ایجاد وحدت بین این جناحهای رنگارنگ جدید طیف جریان سنتگرا ابتدا کوشیدند توسط کلاس اخلاق و موعظه حرکت کنند ولی وقتی که نتوانستند، موضوع دوباره ورود جریان اصلاح طلبان در دستور کار خود قرار داد و در سخنرانی اول فروردین ماه 92 در مشهد از آنها دعوت به مشارکت کرد.
6 - در میان جناحهای طیف جریان سنتگرای مذهبی خطرناکترین جناح، جناح احمدینژاد – مشائی میباشد، چراکه برعکس جناحهای دیگر جریان سنتگرا - که ماهیتی سیاسی در تقسیم قدرت دارند - این جناح تحت پروژه خودساخته ظهور مهدویت، برای خود هویت تئوریک تدوین کرده است که این پروژه ظهور فوری مهدویت آنها، به صورت آلترناتیو پروژه ولایت فقیه خمینی در آمده است.
7 - مبانی فکری و اعتقادی پروژه ظهور فوری مهدویت احمدینژاد – مشائی عبارتند از:
الف - ظهور نزدیک امام زمان در عراق و پایتختی کشور ایران تحت دولت جناح مشائی در مرحله دوم.
ب – پیوند ظهور امام زمان با دولت احمدینژاد – مشائی پس از ظهور.
ج – پیوند ایران به عنوان پایتخت و ام القراء امام زمان پس از ظهور.
د - پیوند حمله آمریکا به عراق با موضوع ظهور امام زمان در عراق.
8 - گرچه این جناح در آغاز برای اینکه با خامنهائی روبرو نشوند در سال گذشته توسط سی دی ظهور که بیش از 5 میلیون آنها در ایران پخش شد به صورت فردی در موضوع ظهور امام زمان دخالت دادند، ولی پس از مخالفت مرجعیت و روحانیت حوزه با موضوع سی دیهای مطرح شده، خامنهائی هم به مرزبندی با این پروژه پرداخت و از این مرحله بود که این جناح به قبول خامنهائی در کانتکس پروژه ظهور نزدیک مهدویت مخالف کردند؛ لذا از این مرحله بود که عنوان جریان انحرافی از طرف جریان سنتگرای مذهبی به این جناح مطرح شد.
9 - جناح احمدینژاد – مشائی در صورت شرکت در انتخابات تحت کاندیداتوری مشائی، تا 5 میلیون رای میتوانند کسب نمایند که این عدد جهت خرد شدن آراء سنتگرایان رقم بزرگی میباشد.
10 - تنها در صورت ورود افرادی چون خاتمی و هاشمی رفسنجانی امکان شکست آراء مشائی وجود دارد.
11 - شکی نیست که در صورت ثبت نام مشائی از طرف شورای نگهبان فیلترینگ میشود، بنابراین برای جناح مشائی – احمدینژاد دو راه حل وجود دارد، نخست اینکه از طریق حکم حکومتی خامنهائی - مانند دکتر معین - در انتخابات نهم شورای نگهبان را دور بزنند که این کار نیازمند به سمبه قوی احمدینژاد دارد. راه حل دوم اینکه جناح احمدینژاد – مشائی به جای مشائی بر نیروهای درجه دوم و سوم خود تکیه بکنند - مثل ثمره هاشمی یا نیکزاد - که در آن صورت دیگر توان جمع آوری آراء مثل مشائی نخواهند داشت.
12 - در خصوص ورود هاشمی، جریان سنتگرا با توجه به تجربهائی که از هاشمی رفسنجانی دارند ورود او به معنای تسویه حساب با سنتگرایان تلقی میشود، همچنین از نظر طیف سنتگرایان ورود هاشمی به معنای ورود اصلاح طلبان در قدرت تلقی میشود که این مساله باعث شده تا این جریان به هر نحو شده از ورود هاشمی یا خاتمی به عرصه قدرت جلوگیری کنند. بنابراین تنها با حمایت خامنهائی، هاشمی میتواند وارد جریان قدرت بشود.
والسلام