پاسخ به سؤالهای رسیده - سؤال هفدهم
«پروژه اصلاح دینی» در جامعه ایران از کدامین مسیر باید صورت بپذیرد؟ - قسمت هفتم
بدون تردید اگر بخواهیم این سه نیاز مشترک همه بشریت در عرصه تاریخ را در چارچوب قرآن تفسیر و ترجمه و تبیین نمائیم، پیام همگانی و عام قرآن و پیامبر اسلام برای همه بشریت در عرصه تاریخ عبارت است از:
قرائت نبوی از جهان حول «الله» به عنوان ظرف و مظروف کل وجود همان دعوت و پیامی که در پنج آیه اول سوره علق (که در آغاز شروع بعثت پیامبر اسلام در غار حرا بر پیامبر نازل شد و غیر از این پنج آیه اول سوره علق به خاطر ترک فاز حرائی هیچ آیه دیگری از قرآن در غار حرا بر پیامبر اسلام نازل نشده است) « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ - خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ - اقْرَأْ وَرَبُّک الْأَکرَمُ - الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ - عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ - ای پیامبر قرائتی نو از جهان بر بشریت عرضه کن - قرائتی که باعث بازشناسی انسان بشود - قرائتی که باعث بازیابی انسان در چارچوب قلم و آگاهی بشود - قرائتی که برای بشریت بسترساز بازشناسی خدا و جهان و انسان گردد.»
باری بدین ترتیب است که در عبارت فوق از محمد اقبال، سه نیاز مشترک همه انسانها عبارت میشود از قرائت نبوی از جهان، آزادی روحانی فرد توسط از بین بردن واسطههای بین خدا و بندگانش و بالاخره اسلام تطبیقی بازسازی شده که همان اصول اساسی و دارای تأثیر جهانی که تکامل اجتماع بشری را بر مبنای روحانی توجیه میکند، است.
ح – هر چند که نه اقبال و نه شریعتی تئوری مدون اصلاح دینی عرضه نکردهاند، اما بدون تردید در چارچوب رویکرد «بازسازی تطبیقی اسلام» این دو نظریهپرداز میتوان داوری کرد که مبانی تئوری اصلاح دینی یا بازسازی اسلام تطبیقی آنها بر چهار پایه استوار میباشد؛ که این چهار پایه عبارتند از:
1 - بازسازی اصول و فروع اسلام توسط فرمول پیوند بین ابدیت و تغییر.
2 - بازگشت به قرآن توسط بازسازی فهم مسلمانان از قرآن.
3 - تصفیه و پالایش منابع فرهنگی توسط فقهزدائی و تصوفزدائی و ارسطوزدائی و افلاطونزدائی و اشعریزدائی و اعتزالزدائی اسلام تاریخی و استحاله کردن اسلام روایتی به اسلام قرآنی.
4 - تکیه بر پروژه اسلام منهای روحانیت برای نفی واسطههای بین خداوند و بندگانش.
اگر بخواهیم فونکسیون اصلاح دینی در عرصه حرکت تحول جامعه ایران تبیین نمائیم، میتوانیم اینچنین بگوئیم که:
1 - در جامعه دینی ایران بدون «اصلاح دینی» نه امکان انقلاب فرهنگی تکوین یافته از پائین جامعه وجود دارد و نه امکان انقلاب اجتماعی فراگیر عمودی و افقی و بالطبع نه امکان هر گونه تحول همه جانبه سیاسی تکوین یافته از پائین جامعه بزرگ ایران.
2 - وجه مشترک سه تحول عظیم انقلاب مشروطیت و جنبش دموکراسیخواهانه دکتر محمد مصدق و انقلاب ضد استبدادی 57 مردم ایران در این بوده است که هر سه جنبش عظیم فوق فاقد «فرایند روشنگری» یا «رنسانس اسلامی مولود پروتستانیسم اسلامی» بودهاند. لذا به همین دلیل هر سه تحول بزرگ فوق شکست خوردند.
3 - آنچنانکه «فرایند روشنگری» یا «رنسانس انقلابات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی مغرب زمین» در چارچوب نهضت پروتستانیسم لوتری و کالونی اعتلا پیدا کرد و باعث گردید تا قاعده جوامع مغرب زمین نیز به عنوان کنشگران اصلی وارد تحول همه جانبه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جوامع مغرب زمین بشوند، با عنایت به اینکه پروتستانیسم مغرب زمین محصول پروژه اصلاح دینی پیشکسوتانی امثال لوتر و کالون بوده است، بدون تردید بدون پروژه اصلاح دینی در جامعه بزرگ ایران امکان دستیابی به عصر روشنگر و استحاله قاعده جامعه بزرگ ایران، به عنوان کنشگران اصلی حرکت تحولخواهانه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی وجود ندارد.
4 - هر چند پروژه اصلاح دینی در جامعه بزرگ ایران میبایست از نیمه دوم قرن نوزدهم در فرایند پیشا انقلاب مشروطیت شکل میگرفت، اما به علت خودویژگی پیشکسوتان دوران روشنگری نیمه دوم قرن نوزدهم جامعه ایران امثال طالبوف و میرزا آقاخان کرمانی و فتحعلی خان آخوندزاده و میرزا یوسف خان مستشارالدوله و غیره تکوین پروسه عصر روشنگری در جامعه ایران نتوانست همراه با پروژه اصلاح دینی بشود تا بسترساز انقلاب فرهنگی و انقلاب اجتماعی تکوین یافته از پائین جامعه ایران بشود. در نتیجه همین امر باعث شکست پیشکسوتان روشنگری جامعه ایران در 150 سال گذشته حرکت تحولخواهانه جامعه ایران شده است؛ بنابراین تا زمانیکه حرکت تحولخواهانه جامعه ایران از عقبه عصر روشنگری برخوردار نشود میتوان داوری کرد که هر گونه حرکت تحولخواهانه ای در جامعه ایران مانند سه تحول مشروطیت و جنبش دموکراسیخواهانه مصدق و جنبش ضد استبدادی 57 محکوم به شکست خواهد بود.
5 - علت شکست حرکت سیدجمال در جامعه ایران و جوامع دیگر مسلمانان این بود که سیدجمال برعکس اقبال و شریعتی (که به حرکت تحولخواهانه از پائین اعتقاد داشتند) معتقد به حرکت از بالا بود. در نتیجه همین امر باعث گردید تا سیدجمال به جای تکیه بر پروژه انقلاب فرهنگی و انقلاب اجتماعی تکوین یافته از پائین بر بالائیهای قدرت اعم از سلاطین جبار و روحانیت به عنوان سرپل تحول سیاسی و اجتماعی تکیه نماید؛ و همین امر باعث گردید تا حرکت او در فرایند پیشا انقلاب مشروطیت به تکوین و اعتلای عصر روشنگری در جامعه ایران نیانجامد و البته همین موضوع باعث شکست پروژه استعمار ستیزی و انحطاطزدائی سیدجمال در جوامع مختلف مسلمین از آفریقا تا آسیا گردید.
6 - بنابراین میتوان داوری کرد که هر گونه تلاش برای تکوین و اعتلای روشنگری در جامعه ایران تا زمانیکه در چارچوب پروژه اصلاح دینی به انجام نرسد، محکوم به شکست خواهد بود آنچنانکه هر گونه تحول سیاسی در جامعه ایران که از عقبه تحول اجتماعی و تحول فرهنگی برخوردار نباشد، محکوم به شکست خواهد بود.
7 - اگر پروژه استعمارستیزی و انحطاطزدائی سیدجمال در چارچوب پروژه اصلاح دینی در جامعه ایران تعریف نکنیم، میتوان گفت که پروژه اصلاح دینی در جامعه ایران به صورت مشخص از بعد از شهریور 20 و تبعید رضاخان و باز شدن فضای سیاسی توسط مهندس مهدی بازرگان همراه و همگام با سیدمحمود طالقانی و دکتر یدالله سحابی آغاز گردیده است؛ اما از آنجائیکه پروژه اصلاح دینی مهندس مهدی بازرگان – طالقانی – یدالله سحابی:
اولاً رویکرد «بهسازی – انطباقی» داشتند (نه مانند اقبال – شریعتی که رویکرد «بازسازی – تطبیقی» داشتند) و توسط علوم طبیعی مدرن میخواستند خارج از اصلاح کلامی و اصلاح فقهی و اصلاح فلسفی ارسطوزده و افلاطونزده و اصلاح عرفانی تصوفزده اسلام تاریخی به اصلاح دینی در جامعه بزرگ ایران دست پیدا کنند.
ثانیاً در چارچوب مناسبات سرمایهداری حاکم بر جامعه ایران میخواستند پروژه اصلاح دینی خودشان را در عرصه اجتماعی و سیاسی به پروژه لیبرالیستی یا آزادیهای فردی توسعه بدهند.
ثالثاً در رابطه با پروژه اصلاح دینی خود معتقد به انجام آن در قاعده جامعه ایران نبودند.
رابعاً در پروژه اصلاح دینی خود موضوع عدالت اجتماعی به عنوان یک نظام اجتماعی در کنار شعار آزادیخواهانه خود مطرح نمیکردند. این همه باعث گردید تا پروژه اصلاح دینی، به صورت «بهسازی انطباقی» مهندس بازرگان – طالقانی – یدالله سحابی شکست بخورد؛ و این پروژه نتواند خارج از محدوده دانشگاهی کشور به قاعده جامعه ایران ریزش نماید البته، سیدمحمود طالقانی توسط پروژه بازخوانی قرآن به صورت انطباقی تلاش کرد تا این پروژه «بهسازی – انطباقی» را به قاعده جامعه ایران بکشاند که به علت اینکه:
اولاً سیدمحمود طالقانی در تفسیر قرآنی خود با همان رویکرد انطباقی مهندس مهدی بازرگان توسط علوم طبیعی به بازشناسی قرآن میپردازد، همین رویکرد انطباقی سیدمحمد طالقانی باعث گردید تا مانند مهندس مهدی بازرگان حرکت اصلاح دینی او در حلقه دانشگاهیان و تحصیلکردههای مذهبی محدود بماند.
ثانیاً از آنجائیکه رویکرد اقتصادی سیدمحمد طالقانی که در کتاب «مالکیت در اسلام» او به وضوح روشن میباشد، یک رویکرد غیر سوسیالیستی در حمایت از خرده سرمایهداری یا سرمایهداری کوچک یا حداکثر سرمایههای ملی سالبه انتفاع به موضوع میباشد. لذا خلاء عدالت اجتماعی در نظریههای قرآنی تفسیری و سیاسی اجتماعی او باعث گردید تا پروژه اصلاح دینی او مانند پروژه اصلاح دینی مهندس مهدی بازرگان نتواند به قاعده جامعه ایران سرریز کند. فراموش نکنیم آنچنانکه اقشار میانی یا طبقه متوسط شهری توسط اصلاحات سیاسی و پروژه دموکراسیخواهانه میتوانند به کنشگران اصلی مبارزه دموکراسیخواهانه استحاله پیدا کنند، قاعده جامعه یا اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران تنها توسط پروژه عدالت اجتماعی به کنشگران اصلی جامعه ایران بدل میشوند. در نتیجه به این دلیل بود که سیدمحمود طالقانی هم مانند مهندس مهدی بازرگان در عرصه پروژه اصلاح دینی به صورت «بهسازی انطباقی» توسط بازشناسی قرآن تحت عنوان تفسیر «پرتوی از قرآن» شکست خورد، چراکه نتوانست جنبش بازگشت به قرآن خود را از سطح دانشگاهیان و تحصیلکردههای مذهبی به عرصه قاعده فقهزده و استبدادزده و سنتزده و تصوفزده جامعه بزرگ ایران بکشاند.
پر واضح است که دلیل اصلی ناتوانی طالقانی بازگشت پیدا میکرد به همان رویکرد انطباقی او در عرصه تفسیر. برای نمونه در تفسیر «پرتوی از قرآن» آنقدری که طالقانی به کشفیات مطرح شده ژررژ گاموف درباره خورشید و سماوات و غیره بها میدهد، به زندگی اجتماعی و عدالت اجتماعی و پیوند آزادی با عدالت اجتماعی بهاء نمیدهد. قابل ذکر است که توسط اطلاعات علمی و کشفیات طبیعی بشر ممکن است یک تحصیلکرده به قرآن گرایش پیدا کنند، اما جامعه زمانی به قرآن گرایش پیدا میکند که قرآن بتواند به صورت تطبیقی (نه انطباقی) از مسیر زندگی آنها عبور نماید و پاسخگوی دردهای این جهانی آنها باشد نه اینکه مانند بازرگان و طالقانی پیوسته کشفیات علوم طبیعی بشری را وارد بطن قرآن بکنیم و سپس بخواهیم با زبان قرآن حرف علمی بزنیم، همان کاری که امروز در ادامه راه مهدی بازرگان و سیدمهدی طالقانی، مهندس عبدالعلی بازرگان در آمریکا مشغول به انجام آن میباشد.
بدین ترتیب تنها راه برای اینکه شعار بازگشت به قرآن بتواند از بدنه جامعه به سمت قاعده جامعه بزرگ ایران یا اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران جاری و ساری بشود، این است که قرآن به صورت مشخص و کنکرت در چارچوب عدالت اجتماعی و پیوند با دموکراسی و آزادی در جامعه امروز ایران آنچنانکه امام علی در نهجالبلاغه میگوید «به حرف درآید» («ذلک القرآن فاستنطقوه، ولن ینطق - قرآن را به حرف درآورید، خودش حرف نمیزند» نهجالبلاغه صبحی الصالح – خطبه 158- ص 223 - س 5) و تا زمانیکه قرآن توسط پیشگام در چارچوب عدالت اجتماعی جهت قیام به قسط تودههای جامعه ایران به حرف درنیاید هرگز و هرگز قرآن نمیتواند وارد زندگی و حرکت قاعده جامعه ایران بشود چراکه آنچنانکه شریعتی میگوید اعتقاد تودهها به قرآن و نبوت پیامبر اسلام تنها در چارچوب دعوت عدالت اجتماعی آن پیام نبوی میباشد، نه به خاطر مسائل علمی ماه و خورشید و زمین و ستارگان و یا به خاطر رمز ریاضی بین آیات قرآن و غیره میباشد.
در همین رابطه است که میتوانیم داوری کنیم که بزرگترین رمز پیروزی شریعتی در عرصه جنبش 5 ساله ارشاد او این بود که توانست قرآن را در نیمه دوم قرن بیستم در چارچوب گفتمان عدالت اجتماعی در جامعه استبدادزده و استثمارزده و استحمارزده ایران به حرف درآورد، چراکه او به این حقیقت خوب آگاه بود که مشکل عمده جامعه ایران مشکل عدالت اجتماعی در مؤلفههای مختلف عدالت جنسیتی، عدالت قومیتی، عدالت عقیدتی، عدالت سیاسی، عدالت طبقاتی، عدالت آموزشی و غیره میباشد و در همین رابطه پیام شریعتی به جنبش پیشگامان مستضعفین ایران این است که تا زمانیکه در جامعه ایران قرآن را در چارچوب گفتمان عدالت اجتماعی به صورت اثباتی و نفیای به حرف درنیاورید، نه تنها نمیتوانید به اسلام تطبیقی در جامعه ایران دست پیدا کنید، مهمتر از همه آنکه نمیتوانید آبشخور انقلاب فرهنگی تکوین یافته از پائین سترون خواهد شد. همچنین نمیتوانید مسیر راهپیمائی طولانی جامعه ایران بر علیه مناسبات بهرهکشانه سرمایهداری هموار بسازید و نمیتوانید طرح آلترناتیو مناسبات سرمایهداری ارائه بدهید. تاسی از راه شریعتی در این عرصه میتواند برای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران به عنوان مالم الطریقه باشد همان راهی که معلم کبیرمان شریعتی در چارچوب رویکرد قرآنی خود برای جامعه ایران مطرح کرد؛ که در این رابطه میتوانیم به تفسیر سوره روم پیام امید به روشنفکر مسئول شریعتی مراجعه کنیم تا دریابیم که چگونه شریعتی در این کنفرانس که در سال 51 در حسینیه ارشاد ایراد کرد، تلاش میکند تا به آرایش تضادهای بینالمللی و سمتگیری مبارزه ضد امپریالیستی و ضد سرمایهداری جامعه ایران بر علیه نظام دو قطبی دهه 40 و 50 بپردازد.
ادامه دارد