سلسله درس‌هایی از قرآن – سوره شوری – قسمت هیجده

«سوره شوری» تبیین مبانی «عدالت‌محور» و «شوری‌محور» اسلام قرآنی، در بستر جنبش رهائیبخش پیامبر اسلام بر پایه «وحی نبوی»

«وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکمُ»، «وَ أَمْرُهُمْ شُوریٰ بَینَهُمْ»

 

در آیه پنجم سوره شوری زاویه نگاه قرآن به وحی نبوی تغییر می‌نماید و از یک زاویه دیگر که همان «زاویه کارکرد و فونکسیون وحی نبوی در جهان و انسان می‌باشد موضوع آیه پنج قرار می‌گیرد». لذا همین امر باعث گردیده است که در آیه پنجم سوره شوری «قرآن نسبت به وحی نبوی صورت تبلیغی پیدا کند نه صورت ترویجی و تبیینی، آن چنانکه در آیات سوم و چهارم داشت»؛ و در چارچوب همین رویکرد تبلیغی به وحی است که در آیه 5 قرآن می‌گوید، «از عظمت وحی نبوی پیامبر اسلام نزدیک است که آسمان‌ها پاره پاره بشود». البته عین همین موضع تبلیغی در باب وحی نبوی پیامبر اسلام، قرآن در آیه 21 سوره حشر هم گرفته است، چراکه در آن آیه هم می‌گوید:

«لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقرآن عَلَی جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ - اگر ما این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم، آن وقت می‌دیدی که چگونه آن کوه خاشع می‌شد و یا از ترس خداوند متلاشی می‌گشت» (سوره حشر –آیه 21).

پر پیداست که در هر دو آیه فوق «هدف قرآن تبلیغ از وحی نبوی در برابر مخاطبین و مخالفین حرکت پیامبر اسلام است» وگرنه «به‌لحاظ کارکردی قرآن و آیات قرآن اگر بر کوه و جماد نازل بشود هرگز تأثیر نمی‌تواند بر جماد اعم از کوه و غیره داشته‌باشد» چراکه آن چنانکه قرآن در آغاز سوره بقره مطرح می‌کند «این کتاب و وحی نبوی تنها بر انسان‌ها، آن هم انسان‌های متقین می‌تواند تأثیرگذار باشد.»

«ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًی لِلْمُتَّقِینَ - الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ - وَالَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیکَ و ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یوقِنُونَ - أُولَئِکَ عَلَی هُدًی مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ - إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یؤْمِنُونَ - خَتَمَ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ و علی سَمْعِهِمْ و علی أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ - این کتاب (قرآن یا وحی نبوی) که شکی در آن نیست هدایت است برای متقین - متقین آن کسانی هستند که به غیب ایمان دارند و صلوه را بر پا می‌کنند و از آنچه که روزی دارند انفاق می‌نمایند و به وحی نازل شده بر تو ایمان می‌آوردند و به آخرت یقین دارند تنها اینان بر هدایتی که از جانب پروردگارت (توسط وحی نبوی یا قرآن) است، استوار می‌باشند و (با قرآن و وحی نبوی) رستگار می‌شوند. (ای پیامبر اسلام) به حقیقت کسانی که (به وحی نبوی و یا قرآن تو) کفر بورزند بر آنها یکسان است که بیم بدهی و یا ندهی، آن‌ها ایمان نمی‌آورند. خداوند بر دل‌ها و شنوایی آنان مهر زده و بر بینش‌شان پرده‌ای است و آن‌ها را است عذابی بزرگ» (سوره بقره – آیات 2 تا 7).

شرح لغات:

ذَلِکَ: برای اشاره‌به‌دور مکانی و زمانی است.

کِتَابُ: مصدر مجرد به‌معنای نوشتن است.

رَیبَ: به معنی شک و بد گمانی است.

هُدًی: مصدر است به‌معنای راهنمایی است.

مُتَّقِینَ: جمع فاعل اتقاء است یعنی وقایه گرفتن که وقایع وسیله نگهداری است مثل سپر و لباس.

یؤْمِنُونَ: فعل مضارع از ایمان است.

غَیبِ: پنهان از حواس بیرون است.

آخِرَةِ: مقابل دنیا است یعنی زندگی دیگر.

یقین: علم قطعی است که دلیل و برهان در انسان می‌تواند به آن برساند.

مُفْلِح: از فلاح به‌معنای شخم زدن و با سختی عبور کردن و رستگار شدن است.

کَفَرُ: از جهت لغت به‌معنای پوشیدن و یا پوشاندن است کشاورز و شب را کافر می‌گویند.

أَنْذَرْ: توجه دادن به آینده و عاقبت است.

خَتَمَ: یعنی آن را پایان داد

قُلُبِ: مصدر است به‌معنای میان، وارونه، ضمیر و وجدان.

سَمْعِ: مصدر است به‌معنای مبداء شنوایی.

أَبْصَارِ: جمع بصر مقصود نور و بینش است.

غِشَاوَةٌ: پرده و پوشش.

عَظِیمٌ: مقابل حقیر به معنای بزرگ است.

آنچه برای ما از آیات فوق قابل فهم است اینکه:

1 - قرآن و وحی نبوی «فقط بر انسان مختار و با اراده می‌تواند تأثیرگذار باشد.»

2 - آیات قرآن و وحی نبوی «بر انسان‌هایی که نسبت به حقیقت کفر بورزند، تأثیری ندارد.»

3 - کارکرد و فونکسیون قرآن بر انسان و مؤمنان به وحی نبوی، «رستگاری و هدایت در رفتن می‌باشد.»

4 - قرآن و وحی نبوی «تنها برای آنانی راهنمای عمل می‌باشد که به آن ایمان آگاهانه پیدا کنند.»

5 – پیش زمینه کسب هدایت قرآن «تقوی و ایمان به غیب و انفاق آنچه که بیشتر دوست دارند، می‌باشد.»

6 - «فلاح و رستگاری حاصل هدایت‌گری و وحی نبوی در انسان می‌باشد.»

علی ایحال، آنچه که از تفسیر آیات آغازین سوره بقره قرآن برای ما قابل فهم می‌باشد اینکه، «آیات قرآن و وحی نبوی حتی بر انسان‌های بی‌تفاوت و غیر متقی و غیر مؤمن به غیب و کسانی که معتقد به انفاق در زندگی و مؤمن به وحی پیامبر و آخرت نباشند، کمترین تأثیری نخواهد داشت.»

زانکه از قرآن بسی گمره شدند / زین رسن قومی درون چه شدند

مر رسن را نیست جرمی‌ای عنود / چون تو را سودای سر بالا نبود

مولوی – مثنوی – دفتر سوم - ص 204 – سطر 37 و 38)

باری، در تفسیر آیه 5 و 6 سوره شوری یا شورا («تَکَادُ السَّمَاوَاتُ یتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِکَةُ یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ - وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دو نه أَوْلِیاءَ اللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیهِمْ و ما أَنْتَ عَلَیهِمْ بِوَکِیلٍ - (این وحی آن‌قدر عظیم است که از عظمت آن) آسمان‌ها نزدیک است که از بالا شکافته بشود و ملائکه صاحب وحی را تسبیح و حمد می‌گویند و برای انسان‌ها استغفار می‌کنند. پس بدانید که خداوند غفور و رحیم است و کسانی که غیر از خدا اولیائی می‌گیرند باز خدا نگهبان آنها است و تو (ای پیامبر) بر آنان وکالت نداری) باید عنایت داشته باشیم که در اینجا قرآن به‌دنبال تعریف جایگاه وحی نبوی و قرآن در برابر مخالفان قرآن می‌باشد و از موضع تبلیغی در این رابطه سخن می‌گوید و تأثیر نهایی وحی نبوی بر همه انسان‌ها از مغرفت تا نگهداری تعریف می‌نماید و لهذا در همین رابطه است که در آخر آیات فوق قرآن خطاب به پیامبر اسلام می‌گوید: «اعمال مردم به تو واگذار نشده است تا تو برایشان اصلاح کنی و به این منظور به‌سوی دین هدایت‌شان کنی، بلکه برعکس تا زمانی که خود انسان‌ها با انتخاب و آگاهی خودشان وحی نبوی و قرآن را انتخاب نکنند حتی اگر تو بخواهی نمی‌توانی در آن‌ها تأثیر هدایت‌گرانه داشته باشی.»

ادامه دارد