تزهائی برای آگاهی‌یابی، گفتمان‌سازی، کسب هژمونی گفتمانی، سازمان‌یابی و گسترش سطح مطالبات کنش‌گران، جنبش‌های اعتراضی اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی جامعه بزرگ ایران، در عرصه استراتژی جنبشی و آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران - دوازده

 

خامسا لازم به ذکر است که همین جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین پیش پا افتاده مطالبه‌محور گروه‌های اجتماعی است که در طول 43 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم توانسته‌اند به عنوان یک مدرسه بزرگ انقلابی صدها و هزارها سازمانده حرفه‌ای (نه آماتور) برای این جنبش‌های مطالبه‌محور بسازند همان سازماندهان حرفه‌ای که امروز توان و پتانسیل حتی راهبری و رهبری و سازماندهی کنش‌گران هزار تکه سیاسی خارج‌نشین را هم دارند.

سادساً باید توجه داشته باشیم که در مقطع کنونی تمامی جنبش‌های مطالبه‌محور خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین اعم از جنبش زنان و جنبش معلمان و جنبش دانشجوئی و جنبش بازنشستگان و جنبش کارگران و کارمندان، صورت و شکل فراطبقاتی دارند، لذا بدون تردید، تزریق رویکرد طبقاتی به این جنبش‌ها توسط خارج‌نشین‌ها بسترساز واگرائی و سکتاریسم و پراکندگی به صورت عمودی و افقی در میان کنش‌گران این جنبش‌ها می‌شود. در این رابطه نباید فراموش کنیم که در مقطع کنونی همین صورت و شکل فراطبقاتی جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و دینامیک و مستقل تکوین یافته از پائین باعث گردیده که اردوگاه عظیم جنبش‌های مطالباتی مدنی و صنفی و سیاسی خصلت فراگیر توده‌ای پیدا کنند. به طوری که حتی در جنبش معلمان (که سازمان‌یافته‌ترین جنبش دینامیک امروز ایران می‌باشند) طرح سازماندهی کلاسیک تزریقی از بالا، دیگر غیر عملی می‌باشد و بی‌شک اگرچه جنبش معلمان ایران در این مقطع توسط شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان، راهبری (نه رهبری) می‌شود، ولی در تحلیل نهائی شکل سازماندهی معلمان در این شرایط دارای خصلت توده‌ای تکوین یافته از پائین می‌باشد نه تزریق شده از بالا. قابل ذکر است که همین شکل سازمانده‌ای توده‌ای تکوین یافته از پائین جنبش معلمان در مقطع کنونی است که باعث گردیده تا در این شرایط جنبش معلمان توسط دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم سرکوب‌ناپذیر بشود.

برای فهم این مهم تنها کافی است که وضعیت آگاهی‌یابی و ارتباط و سازماندهی در جنبش‌های مطالبه‌محور خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین جامعه بزرگ ایران در مقطع کنونی را با تشکل‌های مختلف گروه‌های اجتماعی در فرایند پسا شهریور 20 تا کودتای 28 مرداد که تحت رهبری حزب توده به صورت فراگیر در کشور ایران وجود پیدا کرده بودند مقایسه کنیم. چرا که در آن زمان برعکس امروز تمامی تشکل سراسری کارگران و زنان و دانشجویان و غیره، شاخه‌ای از تشکل حزب توده بودند و آنها حرکتی جدای از دستور مرکزیت حزب توده نمی‌توانستند انجام بدهند. چنانکه در جریان کودتای امپریالیستی 28 مرداد 32 بر علیه تنها دولت دموکراتیک تاریخ ایران، شاهد بودیم که به علت اینکه از طرف مرکزیت حزب توده دستور مقاومت در برابر آن کودتا صادر نشد، حتی یکی از کنش‌گران این شاخه‌های گوناگون سراسری حزب توده (از نظامی‌ها تا کارگران و دانشجویان و زنان و غیره) حاضر به مقابله کودتاگران نشدند.

سابعاً قابل ذکر است که برعکس سازماندهی تحزب‌گرایانه یا ارتش خلقی و چریکی که بر پایه تمرکز تصمیم‌گیری در مرکزیت تشکل‌های آنها شرایط برای پیوند بین شاخه‌های مختلف حرکت آن تشکل‌ها حاصل می‌شود، در عرصه جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و دینامیک و مستقل تکوین یافته از پائین، پیوند عمودی و افقی بین کنش‌گران این جنبش‌ها تنها توسط پیوند مطالبات کنش‌گران حاصل می‌شود؛ به عبارت دیگر تا زمانی که مطالبات کنش‌گران در جنبش‌های خودجوش صورت فراگیر اجتماعی پیدا نکند، هرگز امکان پیوند عمودی و افقی بین شاخه‌های مختلف جنبش‌های اجتماعی وجود ندارد. پر واضح است که در این رابطه می‌توان داوری کرد که تا زمانی که مطالبات صنفی و یا اجتماعی و حتی سیاسی یک گروه اجتماعی با مطالبات دیگر گروه‌های اجتماعی یا مطالبات جامعه پیوند پیدا نکند، امکان توده‌ای و فراگیر شدن این جنبش‌های خودجوش و دینامیک تکوین یافته از پائین وجود ندارد. از اینجا است که باید نتیجه‌گیری کنیم که «افزایش و گسترش و اعتلای سطح مطالبات کنش‌گران جنبش‌های فوق توسط آگاهی‌یابی و گفتمان‌سازی و سازمان‌یابی کنش‌گران می‌تواند شرایط برای پیوند بین شاخه‌های عمودی و افقی اردوگاه عظیم جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی و شرایط برای توده‌ای شدن آن جنبش‌ها در جامعه بزرگ ایران فراهم نماید». معنای دیگر این حرف آن است که «اگر آگاهی‌یابی و گفتمان‌سازی و سازمان‌یابی در بستر جنبش‌های مطالباتی خودجوش و دینامیک تکوین یافته از پائین به گسترش و اعتلای سطح مطالبات آنها نیانجامد، نه تنها جنبش‌های دینامیک خودجوش مطالباتی نمی‌توانند توده‌ای و اجتماعی بشوند و نه تنها این جنبش‌ها نمی‌توانند روند هم‌گرائی عمودی و افقی بین خود پیدا کنند و نه تنها این جنبش‌ها نمی‌توانند در عرصه میدانی توازن قوا را به سود خود تغییر بدهند، از همه مهمتر اینکه این جنبش‌ها نخواهند توانست شرایط برای استحاله اعتلای جوهر مبارزاتی خود از صنفی – صنفی به سیاسی – سیاسی فراهم کنند.»

برای فهم این مهم تنها کافی است که عنایت داشته باشیم که وجود همین واگرائی بین کنش‌گران شاخه‌های مختلف جنبش‌های مطالباتی در طول 43 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم باعث گردیده که مطالبات آنها روند رو به رشد نداشته باشد. به طوری که در مقایسه بین مطالبات امروز این کنش‌گران با مطالبات چهار دهه گذشته آنها، می‌توان داوری کرد که رشد چندانی نداشته است و هنوز کنش‌گران این جنبش‌ها درگیر همان مطالبات حداقلی گذشته خود می‌باشند. قابل ذکر است که «وحدت و پیوند و هم‌گرائی پایدار بین کنش‌گران جنبش‌های دینامیک و خودجوش تکوین یافته از پائین تنها توسط برنامه مشخص و استراتژی و تاکتیک مشخص حاصل می‌شود» بنابراین، «تا زمانی که برنامه مشخص در دو فرایند سلبی و ایجابی همراه با استراتژی مشخص و همراه با تاکتیک‌های مشخص حاکم بر حرکت‌های خودجوش کنش‌گران جنبش‌های دینامیک فوق نشود، هم‌گرائی و پیوند و وحدت پایدار بین آنها حاصل نمی‌شود» بنابراین، از اینجا است که می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که حتی در عالیترین مرحله اعتلای جنبش‌های خودجوش و تکوین یافته از پائین اگر این جنبش‌ها به برنامه و استراتژی و تاکتیک فراگیر دست پیدا نکنند، امکان ضربه‌پذیری و شکست و ناکامی در حرکت‌شان وجود دارد. شاید بهتر باشد که موضوع را اینچنین مطرح کنیم که «تا زمانی که کنش‌گران این جنبش‌های دینامیک خودجوش تکوین یافته از پائین به برنامه واحد و استراتژی واحد و تاکتیک واحد دست پیدا نکنند، امکان تکوین و رشد و تزریق گرایش‌های سست از بیرون در آنها وجود دارد، همان گرایش‌های که در تحلیل نهائی باعث فروپاشی و ناکامی و شکست آنها می‌شود.»

ثامناً لازم است که توجه داشته باشیم که هر چه سطح مطالبات جنبش‌های خودجوش و دینامیک تکوین یافته از پائین کاهش پیدا کند و یا در مرحله حداقلی بماند، این سطح پائین مطالبات علاوه بر اینکه باعث پراکندگی عمودی و افقی بین آنها می‌شود، مانع از استحاله جوهر مبارزه یا رادیکالیزه شدن مبارزه آن جنبش‌ها می‌گردد. بی‌شک، یکی از آفات و مشکلات امروز جنبش‌های مطالبه‌محور جامعه بزرگ ایران باید در همین رابطه تعریف کنیم چراکه صنفی بودن جوهر مطالباتی این جنبش‌ها در مقطع کنونی باعث پراکندگی و عدم پیوند و توده‌ای شدن این جنبش‌ها شده است. طبیعی است که آنچنانکه در جریان اعتلای جنبش معلمان (به خصوص در یازده تجمع بزرگ آنها در سال 1400) شاهد بودیم، تنها با اعتلای سطح مطالبات این جنبش‌ها است که می‌توان به مقابله با این آفت جنبش‌های مطالبه‌محور دست زد و بدون اعتلای سطح مطالبات جنبش‌ها هرگز و هرگز امکان مقابله با این آفات وجود ندارد. بر این مطلب بیافزائیم که در این شرایط به علت کاهش مطالبات کنش‌گران جنبش‌های مختلف امکان سازماندهی شورائی برای این گروه‌ها وجود ندارد.

تاسعا لازم است که پیشگامان در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران عنایت داشته باشند که «رسالت آگاهی‌یابی و گفتمان‌سازی و سازمان‌یابی و گسترش دادن سطح مطالبات جنبش‌های اجتماعی زمانی برای آنها امکان‌پذیر می‌باشد که آنها بتواند تجربه‌ها و پراتیک افقی خود را با تعریف‌های نظری گره بزنند و قدرت و پتانسیل آن را پیدا کنند که بتوانند از دل پراتیک روزمره خود توسط کنش‌گری در جنبش‌های اجتماعی، به کشف تئوری‌های مشخص برسند؛ و برای اینکه گرفتار ذهن‌گرائی و رویکرد مجرد و انتزاعی نشوند، بتوانند پیوند دیالکتیکی و مستمر خود را با پراتیک اجتماعی جنبش‌های خودجوش و دینامیک تکوین یافته از پائین حفظ نمایند». یادمان باشد که در این شرایط یکی از آفت‌های جنبش‌های مطالبه‌محور خودجوش و مستقل تکوین یافته از پائین در جامعه بزرگ ایران این است که «عامل اصلی حرکت این جنبش‌ها، شرایط عینی امروز جامعه ایران اعم از فقر و تبعیض‌های حاکم می‌باشد و هنوز شرایط ذهنی نتوانسته به صورت گفتمان مسلط بر اذهان و اندیشه کنش‌گران حاکم بشود، در نتیجه همین خلأ شرایط ذهنی شرایط برای بازتولید گفتمان‌های حکومتی (مانند آنچه که از سال 76 با ظهور گفتمان اصلاح‌طلبی حکومتی برای مدت دو دهه یعنی تا دی‌ماه 96 شاهد بودیم) فراهم بشود». طبیعی است که با بازتولید گفتمان‌های حکومتی (در شکل‌های مختلف، از گفتمان اصلاح‌طلبی حکومتی تا گفتمان به اصطلاح عدالت‌خواهی حکومتی یا گفتمان به اصطلاح فسادستیزی حکومتی و غیره) شرایط برای بازتولید و بازسازی بحران موجودیت و بحران مشروعیت رژیم مطلقه فقاهتی در تندپیچ امروز حرکت تحول‌خواهانه جامعه بزرگ ایران فراهم می‌گردد لذا این خطر بسیار بزرگی است که در مقطع کنونی این جنبش‌های خودجوش و دینامیک و تکوین یافته از پائین را تهدید می‌کند.

باری، از اینجاست که می‌توانیم داوری کنیم که «مهم‌ترین سنتزی که می‌تواند با این آفت فراگیر جنبش‌های مطالباتی مقابله نماید، پر کردن خلاء شرایط ذهنی حرکت این جنبش‌ها می‌باشد که کمترین فونکسیون پر کردن این خلاء آن می‌باشد که حرکت این جنبش‌ها دینامیک خودجوش و تکوین یافته از پائین از حالت خود به خودی و بی‌برنامه‌ای و بی‌استراتژی و بی‌تاکتیکی خارج می‌شود». برای فهم جایگاه این مهم تنها کافی است که پروسه خیزشی در جامعه ایران در طول سه دهه گذشته به خصوص دو خیزش ملی دی‌ماه 96 و آبان‌ماه 98 را با پروسه جنبش‌های خودجوش و دینامیک و تکوین یافته از پائین که از تابستان 96 با اعتلای جنبش مال‌باختگان تکوین و اعتلا پیدا کرد و علی الدوام هم این جنبش‌های مطالبه‌محور دینامیک در حال رشد و اعتلا می‌باشند با هم مقایسه کنیم تا به اهمیت جایگاه شرایط ذهنی برای سازماندهی درازمدت این جنبش‌ها آگاهی پیدا کنیم.

ادامه دارد