تزهائی برای آگاهی‌یابی، گفتمان‌سازی، کسب هژمونی گفتمانی، سازمان‌یابی و گسترش سطح مطالبات کنش‌گران، جنبش‌های اعتراضی اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی جامعه بزرگ ایران، در عرصه استراتژی جنبشی و آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران – قسمت نوزده

 

پر پیداست که در این رابطه است که ما می‌توانیم به موضوع تز هشتم که عبارت است از اینکه «بد آگاهی بدتر از عدم آگاهی می‌باشد، توجه بکنیم». چرا که مقصود ما در این عبارت یعنی «طرح بد آگاهی در برابر عدم آگاهی، اشاره به آن دسته از آگاهی‌ها است که با انتقال آن به خودآگاهی و وجدان و احساس مردم ایران (توسط پیشگامان در بستر استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) این انتقال آگاهی‌ها نمی‌تواند بازتولید حرکت و جنبشی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین داشته باشند» به عبارت دیگر «در مناسبات سرمایه‌داری رانتی و نفتی و فقهی حاکم بر جامعه ایران، بدون تردید تمام تبعیضات موجود در جامعه ایران (اعم از تبعیضات طبقاتی، سیاسی، جنسیتی، قومیتی، مذهبی، نژادی و غیره) در تحلیل نهائی ریشه در همین مناسبات سرمایه‌داری رانتی و نفتی و فقاهتی حاکم دارند، زیرا ذات مناسبات سرمایه‌داری تبعیض‌زائی است و بالطبع هر مناسبات سرمایه‌داری بر پایه خودویژگی‌های زیربنائی و روبنائی خاص خود تبعیضات خاصی را هم همراه خود می‌آورد».

به عنوان مثال در مناسبات سرمایه‌داری 43 سال گذشته حاکم بر جامعه ایران که یک مناسبات سرمایه‌داری رانتی نفتی و فقهی است، انواع خاصی از تبعیضات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی برای مردم ایران به همراه آورده است که با تبعیضات گذشته موجود در جامعه ایران تفاوت دارد. علی ایحال، در همین رابطه است که در چارچوب تولید آگاهی‌های مشخص و کنکرت توسط پیشگامان جهت انتقال به خودآگاهی و احساس و وجدان مردم ایران (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در راستای بازتولید حرکت و جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین، «ما نمی‌توانیم بدون آرایش و تکیه هیرارشیک بر هرم این تبعیضات متکثر موجود به صورت گتره‌ای عمل نمائیم» بنابراین، از نظر شریعتی برای اینکه آگاهی و انتقال آگاهی به خودآگاهی و وجدان و احساس مردم ایران بتواند فونکسیون حرکت و جنبشی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین داشته باشد، «باید تمامی تبعیضات موجود در جامعه ایران از کانال تبعیضات طبقاتی در مناسبات سرمایه‌داری رانتی و نفتی و فقاهتی حاکم مطرح بشود.»

موضوع دیگری که شریعتی در همین عبارات به آن اشاره می‌کند، «موضوع تعیین و تعریف مکانیزم انتقال آگاهی از عرصه واقعیت موجود به صورت مشخص و کنکرت به خودآگاهی و وجدان و احساس مردم می‌باشد که بدون تردید یک موضوع کلیدی در رابطه با حرکت پیشگامان در بستر استراتژی آگاهی‌بخش می‌باشد» چراکه اگر پیشگامان در این رابطه نتوانند در تعیین وسیله جهت انتقال آگاهی از عرصه واقعیت به وجدان توده‌های مردم توانمندی لازم داشته باشند بی‌شک حرکت آنها دچار بن بست و شکست خواهد شد؛ به عبارت دیگر «پیشگامان از هر طریقی که خود می‌پسندند نمی‌توانند در جهت انتقال آگاهی مشخص از عرصه واقعیت به خودآگاهی توده‌های مردم ایران اقدام نمایند». شریعتی در عبارت فوق در تبیین راه‌ها و مکانیزم انتقال آگاهی از واقعیت به خودآگاهی مردم توسط پیشگامان بر ابزاری مثل نویسندگی، گویندگی و قدرت هنری اشاره می‌کند و می‌گوید: «روشنفکران باید تضادهای اجتماعی و طبقاتی را از بطن جامعه موجود به قدرت هنری، نویسندگی، گویندگی و دیگر امکاناتی که در اختیار دارند، وارد وجدان و خودآگاهی جامعه‌شان نمایند و شعله آگاهی اجتماعی و دانش روشن‌گر و حیات‌بخش پیامبرانه‌شان را به شب زمستان مردم افکند. این همان آتش خدائی است که پرومته به انسان می‌دهد» (م. آ - ج 20 - ص 293 - سطر 16).

6 - در ص 367 سطر 5 (م. آ - ج 20) شریعتی به تبیین جوهر رسالت پیشگامان می‌پردازد و در این رابطه به طرح چند خودویژگی جوهر رسالت پیشگامان می‌پردازد که عبارتند از:

الف - از نظر شریعتی پیشگام و پیشگامان انسان‌های هستند که بر قوم خود مبعوث می‌شوند.

ب – شریعتی هدف پیشگامان را حرکت دادن جامعه به سمت آگاهی و آزادی و کمال انسانیت تعریف می‌نماید.

ج – شریعتی فونکسیون نهائی حرکت پیشگامان نجات جامعه از جهل و شرک و ظلم حاکم بر جامعه تعریف می‌نماید.

د - از خصیصه‌ها و خودویژگی‌های مهم پیشگامان از نظر شریعتی اجتماعی بودن آنها است.

ه – شریعتی در تعریف اجتماعی بودن پیشگامان بر موضوع‌های:

یکم - در میان مردم بودن.

دوم - در برابر سرنوشت یک ملت اسیر یا یک طبقه محکوم خود را متعهد احساس کردن، تکیه می‌کند.

و - شریعتی در مقایسه بین پیشگامان و پیامبران بر این باور است که پیشگامان تنها به آنها وحی نمی‌شود.

ز - شریعتی باز در توصیف خودویژگی‌های پیشگامان در بستر مقایسه با پیامبران معتقد است که پیشگامان مانند پیامبران غیر از حکیمان و ادیبان و علما و عرفا و زهاد و هنرمندان جامعه هستند، زیرا از نظر او این گروه‌های مختلف جامعه می‌توانند در خم کوهستانی، گوشه صومعه یا معبدی و یا در مدرسه و کتابخانه‌ای و یا خلوت خانه‌ای دور از مردم در حاشیه جامعه به سر ببرند و غافل از سرنوشت و سرگذشت مردم و دردها و نیازهای مردم جامعه خودشان به کار مشغول باشند، اما پیامبران و پیشگامان نمی‌توانند اینچنین باشند آنها باید پیوسته در قلب جامعه خود باشند و در جامعه خود مظاهر دروغ و جهل و خرافه را به چالش بکشند و پیوسته مستضعفین را نوید بدهند که اراده خداوند بر پیشوائی آنها بر جهان و وراثت بر زمین می‌باشد او می‌گوید:

«روشنفکری یک نوع پیامبری است و پس از خاتمیت، روشنفکرانند که راه انبیاء را در تاریخ ادامه می‌دهند. روشنفکر انسان آگاهی است که بر قوم خویش مبعوث است تا مردم را به سوی آگاهی و آزادی و کمال انسانی هدایت کند و در نجات از جهل و شرک و ظلم آنان را یاری دهد. این است که شاخصه ذاتی روشنفکر اجتماعی بودن، در کنار و در میان مردم بودن و در برابر سرنوشت یک ملت اسیر یا یک طبقه محکوم خود را متعهد کردن است» (م. آ - ج 20 - ص 367 - سطر 3).

7 - در ص 370 سطر اول (م. آ - ج 20) شریعتی به آسیب‌شناسی حرکت پیشگامان در دو شکل سلبی و ایجابی می‌پردازد و در این رابطه اینچنین حرف‌های خودش را فرموله می‌نماید:

اول – او بزرگترین آفتی که برای پیشگامان مطرح می‌کند «جدائی آنها از جامعه و توده‌های مردم به صورت فیزیکی و نظری و رویکردی می‌باشد»، لذا می‌گوید: «در آنجا که مردم حضور ندارند از مردم سخن گفتن یا دروغ است یا عبث». یادمان باشد که شریعتی «در خصوص تعریف بودن پیشگامان در جامعه و در کنار مردم، این بودن را با نگاه پیشگامی تعریف می‌نماید، نه با رویکرد پیشاهنگی»؛ و در خصوص همین رویکرد پیشگامی است که او می‌گوید «با مردم بودن غیر از با مردم شدن است» (کونوا مع الناس و لاتکونوا مع الناس - با مردم باشید اما با مردم نشوید) و باز در همین رابطه است که او معتقد است که «نه باید دنبال مردم حرکت کرد و نه باید با فاصله زیاد در جلو مردم حرکت کرد، بلکه فقط با یک گام فاصله باید پیشگام بود، نه مانند پیشاهنگ بدون مردم و یا به نیابت مردم حرکت کرد.»

دوم – دومین آفتی که شریعتی در آسیب‌شناسی حرکت پیشگامان در بستر استراتژی آگاهی‌بخش مطرح می‌نماید، «ذهن‌گرائی و مجرداندیشی و مدرک‌گرائی و خودمحوری و خود بزرگ‌بینی پیشگامان است». او می‌گوید: «این است که آن افراد معدودی که در میان قشر جدا شده نسل تحصیل کرده و متشبه جامعه ما به خودآگاهی و روشنفکری رسیده‌اند، دیگر نمی‌توانند در چهار چوبه محدود گروه اجتماعی خود، مثل همیشه محصور بمانند. نفس تعهد اجتماعی‌ایی که خصلت ذاتی روشنفکر بودن ایجاب می‌کند، آنان را وا می‌دارد که یا از گلیم منافع شخصی و مصالح گروهی خود پا فراتر نهند و یا استادی و علامه‌ای و شعار و دثار نویسنده و دانشگاهی و متخصص و دانشمند و مترجم و محقق و فیلسوف و جامعه‌شناس و هنرمند» (م. آ - ج 20 - ص 370 - سطر 8).

به عنوان طرح مصداق این داوری شریعتی در بستر آسیب‌شناسی روشنفکران باید به آسیب‌شناسی بیش از 8 میلیون خارج‌نشین ایرانی اشاره کنیم که به علت آفت‌زدگی دوری از جامعه ایران و مطلق کردن رابطه خود در فضای مجازی و برتربینی خودشان با معیارهای ذهنی و مدرک‌گرائی باعث گردیده که در این شرایط «یک خندق هولناکی بین آنها در خارج و اردوگاه عظیم جنبش‌های مطالبه‌محور سه مؤلفه‌ای صنفی و مدنی و سیاسی (خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین و مستقل از حاکمیت و جریان‌های جامعه سیاسی امروز ایران از راست راست تا چپ چپ داخل و خارج از کشور) بوجود بیاید» تا آنجا که تقریباً در تحلیل نهائی تمامی جریان‌های سیاسی خارج‌نشین از راست تا راست تا چپ چپ در این شرایط (در بستر استراتژی کسب قدرت و یا مشارکت در قدرت سیاسی) «تنها به دنبال کسب قدرت سیاسی از بالای سر مردم نگون‌بخت ایران و آن هم برای جریان خاص خودشان می‌باشند». در نتیجه «هر کدام از این جریان‌های هزار تکه، جریان خاص خودشان را به عنوان پرگار و نقطه ثقل مردم و کشور و تاریخ ایران می‌دانند»؛ و هر کدام از این جریان‌ها چشم دیدن هیچ جریان دیگری غیر از خود ندارند و شاید «یکی از علل ماندگاری رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 43 سال گذشته همین اپوزیسیون خودمحور و بیگانه با مردم و بی‌نیاز به اردوگاه جنبشی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و دینامیک و تکوین یافته از پائین می‌باشد» که تنها نیاز آنها به مردم ایران «یارگیری و تهیه نیروی پیاده نظام در خدمت رویکرد کسب قدرت سیاسی آنها می‌باشد.»

ادامه دارد