تزهائی برای آگاهی‌یابی، گفتمان‌سازی، کسب هژمونی گفتمانی، سازمان‌یابی و گسترش سطح مطالبات کنش‌گران، جنبش‌های اعتراضی اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی جامعه بزرگ ایران، در عرصه استراتژی جنبشی و آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران – قسمت شانزده

 

همچنین سؤال دیگری که در این رابطه باز قابل طرح می‌باشد اینکه اگر جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در چارچوب دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای به عنوان برنامه حداکثری خود، باید پایگاه اجتماعی خود را به صورت استراتژیک تعیین کند، آیا در این رابطه باید با رویکرد اردوگاهی برخورد کند، یا با رویکرد طبقه‌ای و حزبی و سازمانی و جریانی آنچنانکه حداقل در طول هشت دهه گذشته (از شهریور 20 الی الان) آن‌ها برخورد کرده‌اند ما هم برخورد کنیم؟

یادمان باشد که «پیشگامان بر پایگاه تعریف خود از پایگاه اجتماعی است که می‌توانند استراتژی چگونه به قدرت رسیدن اردوگاه کار و زحمت ایران و یا مستضعفین بالنده جامعه بزرگ ایران را به عنوان فاعل اجتماعی تبیین نمایند». پر پیداست که دیگر جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در این صورت نمی‌توانند مانند جریان‌های جامعه سیاسی خارج و داخل از کشور (که در طول 43 سال گذشته بدون استثناء استراتژی حرکت خود را در راستای کسب قدرت سیاسی یا مشارکت در قدرت از بالای سر مردم ایران تعریف کرده‌اند) باشد. از اینجا است که می‌توانیم داوری کنیم که «پیشگامان در چارچوب تبیین برنامه حداکثری خود یعنی دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای ابتدا باید مشخص کنند چه تحلیلی از رژیم مطلقه فقاهتی حاکم دارند؟ و در ادامه آن، چه درکی از تحول و تغییر در جامعه ایران دارند؟ آیا تحول و تغییر برای کسب قدرت سیاسی می‌خواهند، یا برای اعتلای اقتصادی – سیاسی جامعه بزرگ ایران؟»

بدون تردید «در مقطع کنونی جامعه ایران، تنها نیروی اجتماعی و یا فاعل اجتماعی در کشور ایران هستند که به صورت جنبش‌های مطالبه‌محور خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین امروز در سه جبهه بزرگ صنفی و مدنی و سیاسی در کنار هم در حال مبارزه می‌باشند». بی‌شک «تمام جریان‌هائی که به دنبال تغییر و تحول همه جانبه ساختاری به صورت سلبی و ایجابی آن هم در شکل تکوین یافته از پائین (نه تزریق شده از بالا) هستند، باید با تکیه بر همین اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی آن هم از داخل کشور (نه از طریق کنترل از راه دور خارج‌نشین‌ها) استراتژی تحول انقلابی و همه جانبه ساختاری در دو شکل سلبی و ایجابی، دنبال نمایند».

پر واضح است که «بر پایه همین تکیه استراتژیک بر اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل از حکومت است که پیشگامان می‌توانند اعتماد به نفس به صورت دینامیک کسب نمایند و راه و جاده و مسیر درازمدت برای نیل به دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای فراهم نمایند». اضافه کنیم که جامعه دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای دارای خودویژگی‌هائی می‌باشد که عبارتند از:

1 - در آن جامعه، کل جامعه (به جای طبقه مشخص و حزب و گروه خاص در عرصه اقتصادی – سیاسی – اجتماعی) حاکم می‌باشند.

2 - در جامعه دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای، جامعه مدنی خودش را در جامعه مدنی جنبشی تعریف می‌کند نه برعکس.

3 - در جامعه دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای، آزادی فردی در کنار آزادی اجتماعی وجود دارد و هیچکدام از این دو قربانی دیگری نمی‌شوند.

4 - در جامعه دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای، تمامی افراد جامعه فارغ از جنسیت و مذهب و فرهنگ و قومیت و غیره دارای حقوق شهروندی برابر می‌باشند، به بیان دیگر تمام افراد جامعه آزاد و دارای حقوق برابر می‌باشند.

پنجم - پیشگامان (در بستر استراتژی جنبشی و آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در راستای دستیابی به هژمونی گفتمانی در نبرد با دیگر گفتمان‌ها باید عنایت داشته باشند که در خصوص اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور سه مؤلفه‌ای (صنفی و مدنی و سیاسی) خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل از حاکمیت و جریان‌های جامعه سیاسی داخل و خارج از کشور و تکوین یافته از پائین، گروه‌های اجتماعی عامل این جنبش‌ها، نه در شکل عمودی و نه در شکل افقی صورت یکسان و یکدستی ندارند و دارای لایه‌های مختلف طبقاتی و اجتماعی می‌باشند؛ و شاید بهتر باشد که بگوئیم «دارای جوهر فراطبقاتی می‌باشند». لذا به همین دلیل است که «بعضی برای افزایش دستمزد مبارزه می‌کنند» و بعضی دیگر «مبارزه با فقر تحمیلی در دستور کار خود قرار داده‌اند» و بعضی دیگر «برای کسب حقوق مدنی و اجتماعی مبارزه می‌کنند» و بعضی دیگر «برای آزادی و دموکراسی مبارزه می‌کند و غیره»؛ بنابراین «دینامیسمی که در مقطع کنونی اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور را به حرکت درآورده است، صورت یکسانی ندارد، اما آنچه در این رابطه مهم است اینکه این دینامیسم در تحلیل نهائی صورت خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین دارند»؛ بنابراین، بدین ترتیب است که مبارزه کنش‌گران اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور سه مؤلفه‌ای صنفی و مدنی و سیاسی که در مقطع کنونی صورتی فراگیر و گسترده پیدا کرده است.

اولاً می‌توانند مناسبات سرمایه‌داری رانتی و نفتی و فقاهتی حاکم را به چالش بکشد.

ثانیاً می‌توانند جنبش‌های کارگاهی و آکسیونی یا خیابانی را به جنبش‌های اعتصابی فراگیر و سراسری در عرصه‌های مختلف پیوند بدهد.

ثالثاً می‌توانند شرایط برای آگاهی‌گری و گفتمان‌سازی و کسب هژمونی گفتمانی و سازمان‌یابی و گسترش سطح مطالبات آنها را به صورت خودجوش فراهم نماید.

رابعاً می‌توانند همراه با فراگیر و همگانی شدن این جنبش‌ها و گسترش سطح مطالبات کنش‌گران بسترها جهت تکوین و توسعه دموکراسی سه مؤلفه‌ای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در جامعه بزرگ ایران فراهم بکند.

خامسا خود همین اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور سه مؤلفه‌ای صنفی و مدنی و سیاسی می‌توانند در شرایط وضعیت انقلابی جامعه بزرگ ایران، به صورت شوراهای فراگیر و همگانی و خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین مادیت پیدا کنند.

سادساً به موازات گسترش سطح مطالبات و عمیق شدن حرکت جنبش‌های (اردوگاه جنبش‌های مدنی و صنفی و سیاسی) امروز جامعه بزرگ ایران شرایط برای رادیکالیزه شدن خود همین جنبش‌ها نیز فراهم بشود.

ششم – از جمله «مشکلات و موانعی که در عرصه گفتمان‌سازی و کسب هژمونی گفتمانی در برابر پیشگامان (در بستر استراتژی جنبشی و آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) قرار دارد، محدود و پائین ماندن مطالبات کنش‌گران اردوگاه جنبشی مطالبه‌محور سه مؤلفه‌ای صنفی و مدنی و سیاسی جامعه بزرگ ایران می‌باشد» به طوری که برای فهم این مهم می‌توانیم اشاره کنیم که «سطح مطالبات امروز کنش‌گران اردوگاه جنبشی جامعه بزرگ ایران در سطح همان مطالبات بیش از سه دهه گذشته می‌باشد، مثل افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار، پرداخت حقوق معوقه و غیره، بدون تردید همین امر یکی از موانع مهم در جهت رادیکالیزه شدن حرکت آنها و در برابر گفتمان‌سازی و کسب هژمونی گفتمانی پیشگامان در مقطع کنونی جامعه ایران می‌باشد». بر این مطلب بیافزلئیم که «هنگامی که سطح مطالبات کنش‌گران جنبش‌های سه مؤلفه‌ای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی پائین باقی بماند، تغییر و تحول فراگیر و سراسری و گسترده و رادیکال و عمیق غیر ممکن می‌باشد». طبیعی است که «با کاهش سطح مطالبات کنش‌گران، شرایط برای بسیج همگانی کنش‌گران اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور دشوار می‌گردد». نباید فراموش کنیم که «پائین بودن و یا پائین ماندن مطالبات کنش‌گران اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور، منهای اینکه باعث می‌گردد تا لشگر عظیم کنش‌گران خودشان را با فقر و شرایط سخت موجود به صورت انطباقی عادت بدهند و انگیزه‌ای جهت تحول تطبیقی نداشته باشند، از همه مهمتر اینکه این امر سبب آن می‌گردد که آنها دارای حرکت فردگرا بشوند و به دنبال سازمان‌یابی جمعی و فراگیر نروند»؛ و دلیل این امر هم آن است که «مردم همیشه برای بقاء باید شرایط ادامه زندگی‌شان تأمین بشود.»

هفتم - هنر پیشگامان در این است که بتوانند در عرصه استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی خود توسط آگاهی‌بخشی و گفتمان‌سازی و کسب هژمونی گفتمانی در نبرد با دیگر گفتمان‌ها و سازمان‌یابی کنش‌گران اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور، «با تمهید شرایط ذهنی برای حرکت آنها ظرفیت مبارزاتی کنش‌گران اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور را توسعه بدهند». یادمان باشد که تمام تلاش دستگاه‌های چند لایه‌ای رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر این امر قرار دارد که «فضا را برای این کنش‌گران تنگ‌تر کند و بین آنها تفرقه و تشتت حاکم کند و حرکت آنها را محدود به حرکت کارگاهی بکند» بنابراین، بدین ترتیب است که «پیشگامان توسط آگاهی‌گری و گفتمان‌سازی و کسب هژمونی گفتمانی و سازمان‌یابی کنش‌گران اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور، می‌توانند دارای پایگاه اجتماعی بشوند». پر واضح است که «اگر آگاهی‌گری و گفتمان‌سازی پیشگامان نتواند به سازمان‌یابی منتهی بشود، خود آگاهی‌گری در کنش‌گران بدل به یک آفت می‌شود.»

هشتم - پیشگامان (در بستر استراتژی جنبشی و آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) باید عنایت داشته باشند که در راستای گفتمان‌سازی و کسب هژمون گفتمانی در نبرد با گفتمان‌های دیگر برای تدوین گفتمان:

اولاً باید «به صورت کنکرت، شرایط مشخص را مطالعه نمایند، نه به صورت عام و کلی و انتزاعی.»

ثانیاً لازم است که «نسبت به زمان و فضائی که جنبش‌ها در آن حرکت می‌کنند، آگاه باشند.»

ثالثاً باید بدانند که «در کدام نقطه تاریخی و اجتماعی قرار دارند.»

رابعاً باید «نسبت به هر کدام از گروه‌های اجتماعی عامل جنبش‌های مطالبه‌محور آگاهی کنکرت و مشخص داشته باشند یعنی بدانند که در چه وضعیتی قرار دارند و چه مختصاتی دارند.»

ادامه دارد