فراز و فرود جنبش زنان ایران – قسمت ششم
رکود یا اعتلا؟ تدافع یا تعادل؟
4 - ریشه رویکرد تبعیضگرایانه رژیم مطلقه فقاهتی در طول 40 سال گذشته عمر خود، بازگشت پیدا میکند به رویکرد فلسفی و کلامی اسلام دگماتیست حوزههای فقاهتی به زن، چراکه اگر برای فهم ریشههای فلسفی اسلام فقاهتی به اندیشههای فلسفی، فلاسفه بزرگ حوزههای فقهی مثل ملاصدرا و ملاهادی سبزواری در باب زن مراجعه کنیم درمییابیم که همه اینها در ردهبندی وجود، زنان را (برعکس مردان که نوع انسان تعریف میکنند) جزء دسته حیوانات تعریف مینمایند و آنچنانکه امام محمد غزالی معتقد است، برای زنان ایران حداکثر نخریسی در خانه سفارش مینمایند و زنان را حیوانهائی میدانند در قیافه انسان در خدمت جنسی مرد برای تولید نسل.
پر پیدا است که با چنین رویکردی که اسلام فقاهتی حوزههای فقهی در باب زن دارد حصارهای اجتماعی و مدنی و سیاسی بهترین بسترهائی هستند که رژیم مطلقه فقاهتی میتواند توسط آنها تبعیضات مختلف اعتقادی جنسیتی و اجتماعی و سیاسی و حقوقی و قضائی خود را بر زن ایرانی تحمیل نماید و حداکثر جایگاه زن ایرانی بدل کردن به کارگاه جوجه کشی آن هم محصور در خانه و خانواده تعریف نماید و البته دلیل این امر همان است که رژیم مطلقه فقاهتی نمیتواند زن ایرانی را به عنوان «انسان اجتماعی» در جامعه ایران تعریف نماید زیرا منهای رویکردهای نظری تبعیضگرایانه اسلام فقاهتی، ظهور زن ایران به عنوان «انسان اجتماعی» (نه انسان خانه و خانواده)، خود به خود باعث میگردد تا به موازات ظهور زن ایرانی به عنوان انسان اجتماعی در جامعه بزرگ ایران، «جنبش مطالبهگرایانه حقوقی و اجتماعی و قضائی و سیاسی زن ایرانی بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم صورت فراگیر و همه جانبه پیدا کند». مضافاً اینکه اینچنین جنبشی بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به صورت مستقیم و بلافاصله اسلام تبعیضگرا، تقلیدمدار، تکلیفمحور و تعبدگرای هزار ساله حوزههای فقاهتی را به چالش میکشد.
5 - تحمیل 40 ساله ستمهای مدنی و ستمهای اجتماعی و ستمهای سیاسی بر زن ایرانی توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم باعث گردیده است که جنبش مطالباتی زنان ایرانی در عرصه حصارشکنی سه مؤلفهای مدنی و اجتماعی و سیاسی حاکم بر خود دچار «سرگردانی تاکتیکی و استراتژی» بشوند. بطوریکه در این رابطه بخشی از جنبش زنان ایران مبارزه با حصار مدنی تحمیلی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را در نوک پیکان حرکت خود قرار دادهاند و توسط مبارزه با تحمیل حجاب اجباری تلاش میکنند تا حصار مدنی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را به چالش بکشند، آنچنانکه بخشی دیگر تلاش میکنند تا حصار اجتماعی رژیم مطلقه فقاهتی بر زنان ایران توسط ورود به ورزشگاهها به چالش بکشند و در همین رابطه بخشی دیگر مثل گروه کمپین یک میلیون امضاء تلاش میکنند تا تبعیضات حقوقی و قضائی مثل حق حضانت فرزندان و ارث و دیه و غیره به چالش بکشند و به هر حال همین تشتت تاکتیکی و استراتژی در جنبش زنان ایران به عنوان یک آفت استراتژیک باعث شده است که:
اولاً جنبش زنان ایران نسبت به جنبشهای مطالباتی و صنفی و سیاسی آزادیخواهانه و برابریطلبانه موجود جامعه بزرگ ایران حالت سکتاریستی پیدا کنند.
ثانیاً شرایط برای سرکوب این جنبش توسط دستگاههای چند لایهای سرکوبگر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم فراهم بشود.
ثالثاً این آفت باعث گردیده تا جنبش مطالباتی زنان ایران در عرصه خواستههای حداقلی مدنی، اجتماعی، حقوقی، صنفی، سیاسی و قضائی خود زمینگبر بشوند و اعتلای مطالباتی آنها روندی بسیار بطی و کند داشته باشد.
رابعاً این آسیب در جنبش زنان باعث گردیده است تا امکان خودسازماندهی و خودمدیریتی در عرصه میدانی بسیار ضعیف بشود بطوریکه در شرایط فعلی تنها عرصه پیوند بین زنان ایران عرصه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میباشد که عرصهای شکننده است و هر زمان توسط رژیم مطلقه فقاهتی میتواند به چالش کشیده بشود.
خامسا آسیب فوق در جنبش زنان ایران باعث گردیده است تا تاکتیکهای اتخاذی آنها در همان محدودهای فردی باقی بمانند. آنچنانکه در این رابطه شاهد بودیم که بعد از خیزش دیماه 96 حرکتی جهت مبارزه با حجاب تحمیلی تحت عنوان دختران میدان انقلاب از سر گرفته شد که به علت همین آسیب در حد حرکتهای فردی محدود شد و سرانجام به پایان رسید.
سادساً این آسیب باعث گردیده است تا به علت عدم سازماندهی خودجوش و خودمدیریتی جنبش زنان ایران شرایط برای دخالتهای جریانهای برانداز (که در راستای کسب قدرت سیاسی برای خود و همراهی با استراتژی رژیم چنج امپریالیست جهانی به سرگردگی امپریالیسم آمریکا تلاش میکنند) فراهم بشود.
6 - برای رهائی جنبش مطالباتی زنان ایران از وضعیت فعلی، جنبش زنان ایران باید به این حقیقت و واقعیت برسند که پله اول مسیر موفقیت آنها در عرصه جنبش مطالباتی خودشان، پیوند با جنبشهای خودجوش مطالباتی موجود جامعه ایران در دو جبهه آزادیخواهانه و برابریطلبانه میباشد و بدون پیوند با جنبش مطالباتی زنان ایران با دیگر شاخههای جنبش مطالباتی جامعه بزرگ ایران، این جنبش هر چقدر هم که وسیع و فراگیر و گسترده هم که بشوند، باز نمیتوانند به دستاوردی برسند.
7 - رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 40 سال گذشته عمر خود توسط دستگاههای سرکوبگر خود، جهت سرکوب همه جانبه مخالفین داخلی خودش پیوسته بر دو اصل محوری تکیه داشته است:
اول – کادر زنی یا سر زنی این جریانها که برای این منظور بر ترور تا کشتار زنجیرهای و اعدامهای گروهی مثل تابستان 67 و در نهایت در صورت عدم موفقیت در این رابطه تلاش کرده است تا به انحاء مختلف کادرها و سرهای جریانهای مخالف خود را وادار به خروج از کشور و اقامت در کشورهای مغرب زمین بکند.
دوم - رژیم مطلقه فقاهتی در طول 40 سال گذشته عمر خود جهت مبارزه و سرکوب جریانهای مخالف داخلی خود، پیوسته تلاش کرده است تا با ایجاد گسستگی بین شاخههای مختلف جنبشهای مطالباتی جامعه ایران در عرصههای مدنی و اجتماعی و سیاسی و صنفی موانعی ایجاد نماید تا گروههایهای اجتماعی نتوانند به پتانسیل عظیم خود در عرصه تغییر توازن میدانی قوا دست پیدا کنند.
8 - تا زمانی که توازن قوا در عرصه میدانی به سود جنبشهای مطالباتی تغییر نکنند در عرصه فضای مجازی هر قدر هم که توازن به سود این جنبشهای و بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم باشد امکان عقبنشینی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در برابر خواسته حتی حداقلی صنفی این جنبشها وجود ندارد.
9 - با اینکه جنبش صنفی – مطالباتی گروههای مختلف اجتماعی جامعه بزرگ ایران در طول 40 سال گذشته پیوسته با فراز و نشیب ادامه داشته است اما با همه این احوال هنوز که هنوز است خواسته صنفی این جنبشها در همان محدوده حداقلی آغازین مثل پرداخت حقوق معوقه یا افزایش حداقل حقوق و غیره باقی مانده است.
10 - در خصوص مطالبات اجتماعی و مدنی و سیاسی جنبش زنان ایران، مطالبات جنبش زنان هنوز در همان محدوده حداقلی مثل رفتن به ورزشگاهها یا مبارزه با حجاب اجباری و یا مقابله قضائی با تبعیضات فقهی باقی مانده است.
11 - رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 40 سال عمر خود نشان داده است که تا زمانیکه توازن میدانی قوا به سود جنبشها تغییر نکند، تسلیم مطالبات آن جنبشها نمیشود و حاضر به خوردن زهر و عقبنشینی و دادن امتیاز به رقیب نمیگردد.
12 - جنبش زنان ایران برای دستیابی به خواستههای صنفی و مدنی و اجتماعی و سیاسی خود باید نوک پیکان استراتژی خود را روی تغییر میدانی توازن قوا به نفع خود بگذارند و تنها به تغییر توازن قوا در عرصه فضای مجازی بسنده نکنند.
13 - عامل اصلی موفقیت جنبش کامیوندارن در سال 96 و97 این بود که کامیونداران توانستند جنبش مطالباتی خودشان را توسط سازماندهی خودجوش و خودرهبر از عرصه فضای مجازی به عرصههای میدانی بکشانند و از آنجائیکه در عرصه میدانی به علت سازماندهی خودجوش و دینامیک و خودرهبر جنبش کامیونداران برای دستگاههای چند لایه ای سرکوبگر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم امکان سرکوب وجود نداشت همین امر باعث گردید تا رژیم مطلقه فقاهتی در برابر جنبش مطالباتی کامیونداران کشور حاضر به عقبنشینی بشود و بدین ترتیب است که میتوانیم داوری کنیم که در طول 40 سال گذشته جنبش مطالباتی خودجوش و خودسازمانده و مستقل تکوین یافته از پائین، جنبش کامیونداران موفقترین شاخه جنبش مطالباتی جامعه ایران بوده است که تقریباً توانستند تمامی خواستههای بر حق خودشان را بر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم تحمیل نمایند و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را وادار به عقبنشینی بکنند.
14 - در شرایط فعلی امروز جامعه ایران هم رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در برابر جنبشهای مطالباتی در وضعیت تدافعی قرار گرفته است و هم تمامی جنبشهای مطالباتی صنفی و مدنی و اجتماعی و سیاسی در برابر دستگاههای چند لایهای سرکوبگر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم حالت تدافعی پیدا کردهاند.
15 - عواملی که باعث تدافعی شدن حرکت جنبشهای مطالباتی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر شده است عبارتند از: گستردگی فرابحرانهای زیست محیطی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی رژیم مطلقه فقاهتی و ناتوانی این رژیم جهت مدیریت کردن آنها که باعث شده است که در این شرایط تورم 50 درصدی و بیکاری بالای ده میلیون نفری و خط فقر بالا شش میلیون نفری و تعطیلی بیش از 30 درصدی بنگاههای تولیدی به علت رکود – تورمی موجود و معتادان بیش از 4 میلیون نفری و کودکان کار بیش از دو میلیون نفری و حاشیهنشینان بیش از 19 میلیون نفری به جامعه نگونبخت ایران تحمیل بشود.
16 - گسلهای موجود جامعه ایران میتوانند شرایط برای اعتلای خیزشهای فراگیر فقرستیزانه مانند دیماه 96 آماده بکنند که این موضوع آژیر خطر ظهور هیولای پوپولیسم ستیزهگر و غارتگر نیز میباشد.
17 - تحریمهای فراگیر اقتصادی امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا بر مردم ایران، در فرایند پسا خروج دولت ترامپ از برجام باعث گردیده است که حداکثر فشار این تحریمهای اقتصادی همه جانبه بر جامعه و مردم ایران تحمیل و تزریق بشود و شرایط برای فقیرتر شدن و فراگیرتر شدن گروههای اجتماعی زیر خط فقر فراهم بشود.
18 - فقیرتر شدن گروههای اجتماعی باعث گردیده است تا در این شرایط حتی جنبشهای مطالباتی خودجوش و خودسازمانده صنفی که در سال 97 روندی رو به اعتلا داشتند در آن شرایط حالت تدافعی پیدا کنند.
19 - جنبش زنان ایران در این شرایط باید تلاش کنند تا با مشارکت همه جانبه در این جنبشهای مطالباتی در شاخه مختلف آن از جنبش مطالباتی کارگران تا جنبش مطالباتی معلمان و بازنشستگان و دانشجویان و غیره شرایط تدافعی این جنبشهای مطالباتی را تغییر دهند.
20 - جنبش زنان ایران باید بر این امر واقف بشوند که رمز موفقیت آنها در این شرایط آن است که به جای تاکتیکهای سکتاریستی و انفرادی، در این مسیر حرکت نمایند تا خواستههای صنفی و اجتماعی و مدنی و سیاسی و قضائی خودشان را از کانال همین خواسته جنبشهای مطالباتی امروز جامعه ایران دنبال نمایند.
21 - یکی از عوامل اعتلای جنبش مطالباتی کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز در این بود که این جنبش توانست مطالبات خودش را به عنوان مطالبات اکثریت شاخههای جنبشهای خودجوش و خودسازمانده جامعه بزرگ ایران جا بیاندازد.
22 - جنبش کارگران هفت تپه و فولاد اهواز توانستند با جذب پشتیبانی اکثریت شاخههای جنبشهای مطالباتی جامعه ایران به اهداف حداقلی خود دست پیدا کنند.
23 - جنبش کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز حتی توانستند حمایت همه جانبه جنبش دانشجوئی ایران را هم جذب کنند. شعار: «ما فرزندان کارگرانیم - کنارتان میمانیم» جنبش دانشجوئی ایران در آن زمان آژیر خطری بود که بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به صدا درآمد.
24 - رژیم مطلقه فقاهتی حاکم جهت مقابله با جنبش کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز از بعد از فراگیر شدن حمایت جنبشهای مطالباتی از کارگران تغییر تاکتیک داد و به صورت دو مؤلفهای حرکت کرد، یعنی از یکطرف تن به پرداخت حقوق معوقه کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز داد و از طرف دیگر تلاش کرد که روند خصولتی کردن این دو بنگاه بزرگ اقتصادی تغییر بدهد و همچنین با فشار بر دستگیر شدگان و کادرهای رهبری این جنبش تلاش کرد تا به مهار این جنبش دست پیدا کند.
ادامه دارد