سلسله درس‌هائی از قرآن - سوره قلم – قسمت هشت

تبیین «دین پیامبرانه» در مسیر «جنبش رهائی‌بخش بشریت» پیامبر اسلام

 

«إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ - أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کالْمُجْرِمِینَ - مَا لَکمْ کیفَ تَحْکمُونَ - أَمْ لَکمْ کتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ - إِنَّ لَکمْ فِیهِ لَمَا تَخَیرُونَ - أَمْ لَکمْ أَیمَانٌ عَلَینَا بَالِغَةٌ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ إِنَّ لَکمْ لَمَا تَحْکمُونَ - سَلْهُمْ أَیهُمْ بِذَلِک زَعِیمٌ - أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ فَلْیأْتُوا بِشُرَکائِهِمْ إِنْ کانُوا صَادِقِینَ - یوْمَ یکشَفُ عَنْ سَاقٍ وَیدْعَوْنَ إِلَی السُّجُودِ فَلَا یسْتَطِیعُونَ - خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ کانُوا یدْعَوْنَ إِلَی السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ - فَذَرْنِی وَمَنْ یکذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیثُ لَا یعْلَمُونَ - وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کیدِی مَتِینٌ - أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ - أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَیبُ فَهُمْ یکتُبُونَ - فَاصْبِرْ لِحُکمِ رَبِّک وَلَا تَکنْ کصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَی وَهُوَ مَکظُومٌ - لَوْلَا أَنْ تَدَارَکهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ - فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ - وَإِنْ یکادُ الَّذِینَ کفَرُوا لَیزْلِقُونَک بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکرَ وَیقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ - وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکرٌ لِلْعَالَمِینَ - محققا برای اهل تقوی نزد پروردگارشان باغ‌های نعمت وجود دارد - آیا ما مسلم و مجرم را در یک درجه قرار خواهیم داد؟ - شما را چه می‌شود که چنین حکمی می‌کنید؟ - آیا شما کتابی دارید که از آن چنین پیامی می‌گیرید؟ - آیا خدا شما را سوگلی خودش انتخاب کرده است؟ - آیا شما برعهده ما قسمی دارید که در قیامت برای شما استثناء قائل بشویم؟ - ای پیامبر از ایشان بپرس که آن قائد و رهبری که از طرف آنها آمده و با ما سوگند نامه امضا کرده کیست؟ آیا این‌ها شرکائی برای خداوند در جهت شفاعت از آنها در قیامت دارند؟ اگر راست می‌گویند این شرکاء را معرفی کنند - آن روز که پاچه‌ها را باید بالا زد و هر کسی جز با عمل دنیایش کاری نمی‌تواند انجام بدهد و خلق به سجده دعوت می‌شوند اینان نمی‌توانند سجده کنند - در آن روز به علت اینکه اینان در دنیا که سالم بودند وقتی که دعوت به سجده می‌شدند عمل نمی‌کردند آثار ذلت و مسکنت و بیچارگی از تمام وجود آنها پیدا و آشکار می‌شود - ای پیامبر کیفر کسانی که حرکت تو را تکذیب می‌کنند به من واگذار تا در این دنیا از راهی که خودشان نمی‌فهمند تدریجاً آنها را به سوی عذاب بکشانیم - ما به ایشان مهلت می‌دهیم چراکه کید و مکر ما حکیمانه و ماهرانه است - مگر تو از ایشان برای رسالتت مزدی خواسته‌ای که بر دوش‌شان سنگینی بکند؟ - و یا اینها عالم به غیب و تعیین کننده سرنوشت هستند؟ - پس ای پیامبر تو برای رسیدن حکم پروردگارت صبر کن و چون یونس نباش که دلگیر و خشمگین ندا کرد - اگر نبود که نعمت الهی شامل حالش گردید او با حالتی نکوهیده در بیابان بی‌سقف می‌افتاد - ولی پروردگارش او را برگزید و از صالحینش کرد - و محققا این‌ها که نسبت به حرکت تو کافر شده‌اند وقتی که چشمشان به صورت توست و گوش‌هایشان به شنیدن پیام توست آنچنان از تو خشم دارند که انگار با چشم‌هایشان می‌خواهند تو را تیر بزنند و خطاب به تو می‌گویند او مجنون است - در حالی که قرآن نیست مگر تذکر برای عالمیان» (آیات 34 تا 52 - سوره قلم).

شرح واژگان:

1 - مراد از مسلمین کسانی هستند که تسلیم فرمان خدایند.

2 - کلمه «تَخَیرُ» و «اختیار» که یکی از باب تفعل و دیگری از باب افتعال است به یک معنا می‌باشد.

3 - کلمه «أَیمَانٌ» جمع یمین است که به معنای سوگند می‌باشد.

4 - کلمه «بلوغ» که کلمه بالغه اسم فاعل آن می‌باشد به معنای رسیدن به انتهای کمال است.

5 - «أَیمَانٌ بَالِغَةٌ» به معنای سوگندهایی است که تاکید را به نهایت رسانده باشد.

6 - «زَعِیمٌ» به معنای کسی است که قائم به امری و متصدی انجام آن باشد.

7 - «یوْمَ» ظرفی است متعلق به فعلی تقدیری مثل اذکر بیاد آر.

8 - «یکشَفُ عَنْ سَاقٍ» در آیه مربوطه که به معنای کشف از ساق می‌باشد. نهایت درجه شدت را می‌رساند چون وقتی انسان به سختی دچار زلزله و یا سیل و یا گرفتاری دیگر می‌شود شلوار را بالا کشیده و کمر را می‌بندد تا بهتر و سریع‌تر تلاش نماید.

9 - «یوْمَ یکشَفُ عَنْ سَاقٍ» روزی که شدت امر به نهایت می‌رسد.

10 – «استدراج» که مصدر فعل «نَسْتَدْرِجُهُمْ» است به این معناست که درجه کسی را به تدریج پائین بیاورند.

11 - «املاء» که فعل «املی» از آن مشتق شده است به معنای مهلت دادن است.

12 - «کید» به معنای حیله‌گری است.

13 - «مَتِینٌ» به معنای قوی و محکم است.

14 - «مَغْرَمٍ» به معنای غرامت است.

15 - «اثقال» به کسر همزه به معنای تحمیل ثقل است.

16 - «حُوتِ» به معنای ماهی است.

17 - «مَکظُومٌ» از مصدر «کظم» غیظ است که به معنای فرو بردن خشم است.

18 - «تَدَارَک» به معنای رسیدن و پیوستن به چیزی است.

18 – «نُبِذَ» به معنای پرت کردن و دور انداختن است.

19 - «عَرَاءِ» به معنای زمین لخت و بدون سقف و یا گیاه است.

20 - «مَذْمُومٌ» از «ذم» است که مقابل مدح معنی می‌دهد.

21 - «زْلِقُ» به معنای زلل و لغزش است.

22 - «ازلاق به ابصار» در اینجا به معنای آن است که وقتی مخالفین راه تو قرآن را از تو می‌شنوند با نظری سرشار از کینه و خشم به تو نظر می‌کنند به طوری که می‌خواهند با همان نگاهشان تو را بکشند.

باری آنچه از آیات 34 تا 52 برای ما قابل فهم است اینکه در سوره قلم که از جمله سور مکی می‌باشد و در اوایل بعثت پیامبر اسلام نازل شده است، از آنجائیکه در فرایند 13 ساله مکی جنبش رهائی‌بخش پیامبر اسلام (آنچنانکه در درس‌های گذشته قرآن مطرح کردیم) صف‌آرائی بین طرفداران پیام پیامبر اسلام با مخالفین این پیام بالعکس فرایند ده ساله مدنی صورت «نظری و آگاهی‌بخش» داشته است (بطوریکه در 13 سال مکی مسلمانان در برابر شکنجه و سرکوب مخالفین حتی مجوز دفاع از خود هم نداشتند و دفاع آنها تنها صبر و مقاومت در برابر فشارهای مخالفین پیام پیامبر بوده است) لذا در این رابطه است که در فرایند 13 ساله مکی تمام تلاش قرآن و پیامبر اسلام بر این امر قرار داشته است تا حتی مبارزه و صف‌بندی با مخالفین پیام پیامبر اسلام هم به صورت نظری و آگاهی‌بخش در آیات قرآن مطرح بشود که البته جوهر و مضمون سوره قلم در این رابطه قابل تفسیر می‌باشد، چراکه در این سوره پس از اینکه در آغاز سوره قلم توسط سه سوگند مرکب و قلم و نوشته «ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ» مضمون و جوهر حرکت پیامبر اسلام را (که همان پیام آگاهی‌بخش در بستر جنبش رهائی‌بخش پیامبر اسلام است) مطرح می‌کند.

از آیه 2 سوره قلم تا آیه 52 که آخرین آیه این سوره می‌باشد در باب برخوردهای مخالفین با پیام پیامبر و همچنین برخورد نظری قرآن و پیامبر اسلام با مخالفین پیام و حرکت رهائی‌بخش او سخن می‌گوید. ولذا در همین رابطه است که قرآن در آیات سوره قلم تلاش می‌کند تا به صورت تئوریک و نظری فونکسیون مخالفت مخالفین پیام پیامبر اسلام را تبیین نماید و در این رابطه است که قرآن فونکسیون مخالفت مخالفین پیام پیامبر اسلام را به دو قسم تقسیم می‌نماید:

اول فونکسیون این دنیائی مخالفت مخالفین پیام مطرح می‌کند.

دوم فونکسیون آخرتی مخالفت مخالفین پیام پیامبر اسلام تبیین می‌نماید.

هر چند که در خصوص فونکسیون این دنیائی مخالفت مخالفین با پیام پیامبر اسلام در آیه 5 سوره قلم با بیان «فَسَتُبْصِرُ وَیبْصِرُونَ - به زودی هم توای پیامبر و هم مخالفین راه تو خواهند دید» که البته در ادامه آن آنچنانکه قبلاً مطرح کردیم آتش فونکسیون این دنیائی پیام پیامبر اسلام بر علیه مخالفین راه او از مسیر خودآگاه‌سازی توده‌ها (آنچنانکه در آیه 25 سوره حدید هم آمده است) تبیین می‌نماید، چراکه آنچنانکه در جریان قصه صاحبان باغ (که از آیه 17 تا آیه 33 سوره قلم آمده است) دیدیم تمامی تلاش مخالفین پیام بر این امر قرار دارد تا توده‌ها را از قدرت محروم کنند و همچنین فشار آنها بر پیامبر اسلام برای آن بود تا پیامبر را مجبور کنند که از آگاه‌سازی و حمایت پائینی‌های جامعه دست بردارد.

باری در این رابطه است که قرآن از آیه 2 تا آیه 52 سوره قلم به تبیین نظری فونکسیون دو گانه دنیائی و آخرتی مخالفت مخالفین پیام پیامبر می‌پردازد. البته آنچنانکه در آیه 33 سوره قلم دیدیم (کذَلِک الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکبَرُ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ) پس از پایان قصه صاحبان باغ که در آن قصه قرآن به شرح فونکسیونی این دنیائی مخالفت مخالفین پیام و حرکت پیامبر اسلام پرداخته است و در این قصه خودآگاهی توده‌ها را به عنوان عامل این دنیائی عذاب صاحبان باغ یا مخالفین حرکت و پیام پیامبر اسلام مطرح می‌نماید فوراً در این رابطه قرآن با مخالفین حرکت نظری و عملی پیامبر اسلام اتمام حجت می‌کند و می‌فرماید آنچه که این مخالفین پیام پیامبر اسلام در این دنیا دریافت می‌کنند در برابر عذاب آنها در آخرت ناچیز است و در ادامه همین طرح موضوع در آیه 33 است که در آیه 34 سوره قلم ابتدا با بیان «إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ - محققا متقین نزد پروردگار در آخرت از جنات نعمت برخوردار می‌باشند» پس از موضع‌گیری آخرتی نسبت به موافقین و طرفداران پیام پیامبر اسلام و پس از اینکه در آیه 35 سوره قلم با طرح سؤال به صورت استفهام انکاری (أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کالْمُجْرِمِینَ - آیا تسلیم شدگان در برابر پیام الهی با مجرمان یا مخالفین این پیام مساوی هستند؟) سرفصل جدیدی در آیات سور قلم باز می‌کند.

مع الوصف از آیه 36 تا آیه 52 به تبیین عذاب آخرت برای سد کنندگان راه حق و حقیقت جامعه انسانی می‌پردازد آنچه که در این رابطه قابل توجه می‌باشد اینکه هرگز نباید بین پاداش و عذاب دنیا و آخرت دیوار چین ایجاد بکنیم چرا که ایجاد دیوار چین بین دنیا و آخرت باعث می‌گردد تا رابطه دنیا و آخرت به صورت دو پدیده جدا از هم تصور بکنیم در حالیکه که این جداسازی بین دنیا و آخرت باعث به چالش کشیده شدن توحید (که از اصول مسلم قرآن و جهان‌بینی پیامبر اسلام می‌باشد) می‌شود.

یادمان باشد که آنچنانکه قبلاً هم مطرح کردیم اصول محوری جهان‌بینی توحیدی پیامبر اسلام بر وحدت بین:

1 - دنیا و آخرت.

2 - ایده و ماده.

3 - روح و بدن.

4 - دل و دماغ یا عقل و عشق، استوار می‌باشد.

ادامه دارد