اصول مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران – قسمت هفتم
باری، در مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «اعتقاد به اصل تقدم جنبشها بر احزاب دلالت بر تقدم تکوین جامعه مدنی (جنبشی خودبنیاد اردوگاهی دو مؤلفهای تکوین یافته از پائین) نسبت به تکوین و ساختن دموکراسی سه مؤلفهای در جامعه بزرگ و متکثر و رنگین کمان ایران میکند» به عبارت دیگر بر پایه مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران تا زمانیکه به «اصل تقدم جنبشهای خودبنیاد بر احزاب سیاسی باور نداشته نباشیم، هرگز نمیتوانیم به اصل جداسازی احزاب یا حزب از جامعه مدنی جنبشی اعتقاد پیدا کنیم» همچنین لازم است که در این رابطه عنایت داشته باشیم که در فرایند پیشاشهریور 20 به علت اینکه جامعه مدنی جنبشی جامعه بزرگ ایران «بر اصل تقدم جنبشها بر احزاب سیاسی اعتقاد داشتند» این رویکرد باعث شده بود تا «جنبشهای سندیکائی و اتحادیهای طبقه کار و زحمت ایران صورتی مستقل و دینامیک داشته باشند» و شاید برای مخاطب ما این موضوع قدری سنگین باشد که بگوئیم، «تنها برههای از تاریخ 150 ساله گذشته حرکت تحولخواهانه جامعه ایران که طبقه کار و زحمت ایران توانسته است از تشکیلات و جنبش مستقل نسبت به حاکمیت و جامعه سیاسی ایران برخوردار بشود، همان فرایند پیشاشهریور 20 بوده است»؛ که البته از زمانیکه حزب توده در فرایند پساشهریور 20 با رویکرد اعتقاد به «تقدم حزب بر جنبشها» توانست هژمونی خود را بر جنبشهای سندیکائی و اتحادیهای جامعه ایران از بالا تزریق نماید، همین امر باعث گردید تا «از شهریور 20 الی الان دیگر طبقه کار و زحمت جامعه ایران نتوانند آن رویه پیشاشهریور 20 در عرصه عملی جهت اعتلای جامعه مدنی جنبشی مستقل تکوین یافته از پائین بازتولید نماید.»
سادساً در مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، برای اینکه جامعه مدنی جنبشی اردوگاهی دو مؤلفهای آزادیخواهانه (طبقه متوسط شهری) و برابریطلبانه (طبقه کار و زحمت) در عرصه «مبارزه رهائیبخش» خود گرفتار تفرقه و تشتت نشوند، لازم است که چه طبقه متوسط شهری و چه طبقه کار و زحمت جامعه بزرگ و متکثر و رنگین کمان ایران «ابتدا در نبرد برای دموکراسی سه مؤلفهای در جامعه ایران پیروز بشوند» و در عرصه پراکسیس دموکراسیسازانه سه مؤلفهای (اجتماعی کردن سه قدرت سیاسی و اقتصادی و معرفتی) است که «رویکرد برابریطلبانه جامعه مدنی جنبشی اردوگاهی دو مؤلفهای آزادیخواهانه و برابریطلبانه مادیت پیدا میکند.»
یادمان باشد که در مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «سوسیالیسم همان تعمیق دموکراسی سه مؤلفهای میباشد، نه رویکردی جدید» بنابراین بدین ترتیب است که در مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «تنها از طریق تعمیق دموکراسی سه مؤلفهای قدرت است که میتوان به سوسیالیسم دست پیدا کرد» برعکس رویکرد کارل مارکس در مانیفست کمونیستی خود که بر «طبل دستیابی به دموکراسی از طریق سوسیالیسم توسط انقلاب طبقه کارگر میکوبد» که البته رویکردی غلط میباشد، چراکه تجربه شکست مارکسیستها در اشکال مختلف آن در قرن بیستم نشان داد که هرگز از «طریق سوسیالیسم (چه دولتی و چه حزبی و چه طبقهای آن) نمیتوان به دموکراسی رسید» برعکس رویکرد معلم کبیرمان شریعتی که معتقد بود که «تنها از طریق دموکراسی سه مؤلفهای است که میتوان به سوسیالیسم دست پیدا کرد.»
آنچنانکه در کشور خودمان هم تجربه کردهایم و دیدهایم که در مدت 150 سال گذشته «هرگز مارکسیستها در اشکال مختلف آن حتی به صورت نظری هم نتوانستند از مسیر سوسیالیسم به دموکراسی، راهی تعریف بکنند» و لذا هر کدام از جریانهای هزار تکه مارکسیستی ایران در 150 سال گذشته حرکت تحولخواهانه جامعه ایران، «بر حزب کمونیستی دستساز خودش جهت کسب قدرت سیاسی تکیه داشته است» آنچنانکه در این رابطه میتوان داوری کرد که «تعداد احزاب کمونیستی دستساز جریانهای مدعی مارکسیستی ایرانی چه در داخل و چه در خارج از کشور از تعداد مارکسیستهای ایرانی بیشتر شده است». مع الوصف در این رابطه است که در چارچوب مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «دموکراسی سه مؤلفهای برای جامعه مدنی (جنبشی خودبنیاد اردوگاهی و دو مؤلفهای تکوین یافته از پائین) یک نظام اجتماعی است، نه شکل صرف حکومت» (آنچنانکه پیروان رویکرد پارلمانتاریستی بر طبل آن میکوبند).
یادمان باشد که مطابق مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران تنها در چارچوب «رویکرد به دموکراسی به عنوان نظام اجتماعی است که جامعه مدنی (جنبشی و اردوگاهی) از پائین میتواند، قدرت سه مؤلفهای حاکم را کنترل نماید.»
سابعاً از آنجائیکه در چارچوب مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران تا زمانیکه گروههای اجتماعی و یا نیرویهای اجتماعی نتوانند در عرصه پراکسیس سیاسی اجتماعی جامعه مدنی (جنبشی خودبنیاد اردوگاهی) هویت جمعی پیدا کنند، امکان سازمانیابی آنها غیر ممکن میباشد. بدین خاطر همین امر باعث میگردد تا «جامعه مدنی (جنبشی اردوگاهی) همانطور که نیروی عامل جهت آلترناتیو و تغییر در جامعه ایران میباشد، به صورت دینامیک بستری جهت سازمانیابی گروههای مختلف اجتماعی جامعه بزرگ ایران نیز میباشد.»
ثامناً با عنایت به اینکه در چارچوب مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «موتور حرکت جامعه مدنی (جنبشی و اردوگاهی و مستقل و خودبنیاد) آگاهی میباشد» که در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران آن آگاهی به عنوان موتور جامعه مدنی (جنبشی و اردوگاهی) به صورت دو مؤلفهای تکوین پیدا میکند که عبارتند از:
الف – آگاهی عمودی.
ب - آگاهی افقی.
نظر به اینکه در این رابطه «آگاهی افقی، همان آگاهی است که جامعه مدنی جنبشی در عرصه پراکسیس سیاسی – اجتماعی خود حاصل مینماید» بدون تردید «آگاهی عمودی دلالت بر آن آگاهی میکند که توسط جنبش پیشگامان مستضعفین ایران باید در طول (نه در عرض) آگاهیهای افقی وارد وجدان کنشگران جامعه مدنی جنبشی و اردوگاهی بشود» تا در عرصه «پیوند دیالکتیکی این دو نوع آگاهی، خودآگاهی سیاسی و اجتماعی و طبقاتی بتواند برای گروههای اجتماعی جامعه مدنی جنبشی و اردوگاهی حاصل بشود». بدین خاطر این همه نشان دهنده آن است که جامعه مدنی جنبشی و اردوگاهی در عرصه تکوین موتور خودآگاهی خودش (آنچنانکه مولوی میگوید: کان قندم نیستان شکرم / هم زمن میروید هم میخورم) به صورت خودبنیاد هم آگاهی میسازد و هم با آن آگاهی تغذیه میکند و حرکتی رو به جلو پیدا مینماید.
تاسعا از آنجائیکه در چارچوب مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، مبانی شکلگیری دموکراسی جنبشی سه مؤلفهای تکوین یافته از پائین در جامعه ایران عبارتند از:
الف – تکوین نهادهای دموکراتیک جنبشی.
ب – جنبشهای مطالبهگر، طبقاتی، مدنی، سیاسی، صنفی و دموکراتیک.
ج – اهداف دموکراتیک تاکتیکی و استراتژیک جنبشی، میباشد با عنایت به اینکه همه اینها تنها در چارچوب جامعه مدنی (جنبشی و خودبنیاد و اردوگاهی و دو مؤلفهای) قابل تحقق میباشند، بنابراین:
اگر «دموکراسی را یک انتخاب می دانیم که باید آن را بسازیم» (نه امری «محصول جبر ابزار تولید») و
اگر «دموکراسی را نظام اجتماعی تعریف میکنیم نه شکل صرف حکومت» و
اگر «دموکراسی را یک پروسس می دانیم نه یک پروژه» و
اگر «دموکراسی را حکومت مردم بر مردم می دانیم نه حکومت نخبگان بر مردم» و
اگر «دموکراسی را (آنچنانکه هانا آرنت میگوید) مکانیزمی برای مهار و کنترل و محدود کردن قدرت بالائیها توسط پائینیهای جامعه تعریف میکنیم» و
اگر «دموکراسی را یک ایدئولوژی نمیدانیم و به صورت مبارزه جامعه مدنی برای رهائی جامعه بزرگ و متکثر و رنگین کمان تعریف می نمائیم» و
اگر «دموکراسی را (برعکس لیبرالیسم که حکومت نخبگان بر مردم است و آزادی را برای فرد میخواهد) آزادی برای جامعه تعریف کنیم» و
اگر «دموکراسی را تنها شکل اعمال اراده پائینیهای جامعه بر بالائیهای قدرت بدانیم» و
اگر «دموکراسی را تنها مکانیزمی برای اجتماعی کردن قدرت (نه دولتی کردن قدرت آنچنانکه در قرن بیستم در تمامی کشورهای حزب – دولت یا مارکسیستهای دولتی و حزبی و طبقهای شاهد بودیم و همین امر باعث شکست مارکسیسم و فروپاشی مارکسیسم در اشکال مختلف آن در دهه آخر قرن بیستم گردید) تعریف نمائیم»، بدون تردید «دموکراسی با این جوهرها و تعریفها هرگز از طریق احزاب سیاسی و از بالا برای جامعه ایران حاصل نمیشود» و تنها توسط جامعه مدنی (جنبشی و اردوگاهی و خودبنیاد تکوین یافته از پائین) دست یافتنی میباشد.
یادمان باشد که «دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای جنبشی تنها برای رهائی یک طبقه (آنچنانکه کارل مارکس در نیمه دوم قرن نوزدهم در اروپا مطرح میکرد) نیست» بلکه برعکس، «دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای جنبشی برای رهائی انسان است که به صورت مشخص در جامعه بزرگ و متکثر و رنگین کمان ایران صورت اردوگاهی دارد»، بنابراین تنها جامعه مدنی (جنبشی و اردوگاهی و خودبنیاد تکوین یافته از پائین) است که میتواند هم عامل و هم صاحب هدف رهائیبخش آن گردد.
باری، در این رابطه است که در چارچوب مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «مبارزه اجتماعی در بستر جامعه مدنی (جنبشی و اردوگاهی و تکوین یافته از پائین) صرفاً محدود به مبارزه طبقاتی و یا مبارزه مطالبهگری و غیره خلاصه نمیشود» و باز در این رابطه است که در عرصه مانیفست جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «پیشگامان حزبی جدای از همان جامعه مدنی (جنبشی و اردوگاهی و خودبنیاد) جامعه بزرگ و متکثر و رنگین کمان ایران نخواهند داشت». البته این موضوع به معنای «نفی رویکرد تکوین احزاب و نفی نیاز به پلورالیسم احزاب در دموکراسی سیاسی نیست» تکیه ما در اینجا فقط و فقط در راستای تبیین رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در چارچوب مانیفست اندیشههای این جنبش میباشد.
عاشرا از آنجائیکه در چارچوب مانیفست اندیشه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در این شرایط ابربحرانی و تندپیچ جامعه ایران، در جهت «توانمند ساختن سرمایه اجتماعی و فرهنگی و تاریخی جامعه ایران وظیفه خود را توانمند ساختن سرمایه اجتماعی جامعه ایران از طریق تقویت جامعه مدنی جنبشی اردوگاهی دو مؤلفهای طبقه کار و زحمت و طبقه متوسط شهری توسط آموزش افقی و عمودی و راهبری (نه رهبری) و هدایتگری در عرصه تشکل و سازماندهی جامعه مدنی و پیوند دادن سنگرهای مختلف جامعه مدنی در دو جبهه برابریطلبانه و آزادیخواهانه تعریف کرده است» باری، در کادر این وظیفه، جنبش پیشگامان مستضعفین ایران و در چارچوب مانیفست اندیشههای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران است که در این شرایط تندپیچ و ابربحرانی جامعه ایران میتوانیم وظایف محوری (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در برابر توانمند ساختن فرهنگی و اجتماعی و تاریخی جامعه مدنی، جنبشی و اردوگاهی و دو مؤلفهای (طبقه کارو زحمت و طبقه متوسط شهری یا مبارزه دو مؤلفهای آزادیخواهانه و برابریطلبانه) و مستقل و دینامیک تکوین یافته از پائین را اینچنین فرموله نمائیم:
الف – تقویت سرمایه اجتماعی جامعه مدنی جنبشی اردوگاهی دو مؤلفهای تکوین یافته از پائین ایران توسط «دموکراسی به عنوان یک پروسس درازمدت سه مؤلفهای (نه یک پروژه صرف سیاسی شکل حکومت) و باروری فرهنگی (نه فرهنگسازی) و بسترسازی تقویت سازماندهی نظری و عملی جریانهای مختلف جامعه مدنی جنبشی در عرصه افقی جنبشی» (نه عمودی و سازمانی و حزبی).
ادامه دارد