«مهر» نماد زمانی جشن مدرسه و دانشگاه بر همه دانش‌آموزان و دانشجویان ایران مبارک باد

چگونه «جنبش دانشجوئی ایران» می‌تواند در این شرایط «وزن خودش» را در عرصه «دموکراتیک کردن جامعه ایران» افزایش دهد؟ - قسمت سوم

 

باری، بدین ترتیب بود که در 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی ایران پس از نزدیک به 20 سال رکود مطلق (در عرصه حرکت تحول‌خواهانه 150 ساله مردم ایران) موجودیت دوباره پیدا کرد. لذا به همین دلیل بود که در فرایند نهائی سرکوب قیام 18 تیر ماه 78 جنبش دانشجوئی ایران، تمامی جناح‌های درونی رژیم مطلقه فقاهتی (از جناح به اصطلاح اصلاح‌طالبان تحت مدیریت سیدمحمد خاتمی تا جناح راست هزار تکه و حزب پادگانی خامنه‌ای تحت مدیریت مستقیم خود خامنه‌ای) هم دست و هم داستان شدند. بطوریکه خود سیدمحمد خاتمی که پیروزی‌اش در انتخابات خرداد 76 دولت هفتم رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، مولود حضور دانشجویان دانشگاه‌های ایران در صحنه انتخابات در حمایت از وعده و وعیدهای اصلاحات سیاسی او بود، درست در زمانیکه حزب پادگانی خامنه‌ای (توسط سر انگشتان دستگاه سرکوب‌گر چند لایه‌ای خود تحت مدیریت قالیباف فرمانده وقت نیروهای انتظامی و شیخ حسن روحانی مسئول شورای امنیت ملی رژیم مطلقه فقاهتی) قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی ایران را تار مار کرده بود، سیدمحمد خاتمی در شهر همدان فریاد می‌زد که «من و رهبر انقلاب افتخار می‌کنیم که توانستیم فتنه 18 تیرماه دانشجویان را سرکوب کنیم.»

یادمان باشد که سیدمحمد خاتمی درست در زمانی توانست بر شانه دانشجویان ایران سوار بشود و وارد پاستور گردد که او در برابر رویکرد شکست خورده نئولیبرالیسم اقتصادی همراه با فضای خفقان و اختناق و ترور و سرکوب زمان دولت پنجم و ششم هاشمی رفسنجانی (به عنوان آلترناتیو اکبر ناطق نوری که کاندیدای مشترک حزب پادگانی خامنه‌ای و تمامی جریان‌های راست هزار تکه از راست پادگانی تا راست سنتی و راست بازاری و راست بوروکراتیک بود) با شعار اصلاحات سیاسی در چارچوب همان رویکرد نئولیبرالیسم اقتصادی شکست خورده هاشمی رفسنجانی به میدان آمده بود و البته به علت شکست پروژه نئولیبرالیسم اقتصادی، سیدمحمد خاتمی که باعث ظهور هیولای 19 میلیون حاشیه‌نشینان شهری گردید (و خود این امر عامل ظهور هیولای پوپولیسم غارت‌گر و ستیزه‌گر دولت نهم و دهم محمود احمدی نژاد شد) باعث شکست رویکرد سیاسی او گردید (و در نتیجه به همین دلیل بود که پروژه اصلاحات رژیم مطلقه فقاهتی حاکم از طریق درون نظام و توسط صندوق‌های رأی خود رژیم و به دست جناح‌های درونی قدرت که برای مدت 8 سال دولت هفتم و هشتم خاتمی به عنوان گفتمان مسلط بر جامعه ایران شده بود، شکست خورد، بطوریکه در زمان تحویل پاستور به پوپولیسم غارت‌گر دولت نهم و دهم، سیدمحمد خاتمی با ریختن اشک تمساح دولت هفتم و هشتم خودش را یک تدارکاتچی صرف مقام عظمای ولایت تعریف کرد).

بنابراین در این رابطه است که می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که دستاورد بعدی قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی، برای این جنبش بیشتر از خود قیام ارزش داشت، چرا که اگر بخواهیم دستاوردهای قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی ایران را به صورت تئوریک فرموله نمائیم، می‌توانیم بگوئیم:

الف – قیام 18 تیر ماه 78 جنبش دانشجوئی ایران باعث «بازتولید و بازتولد جنبش دانشجوئی ایران پس از نزدیک به 20 سال غیبت و رکود تمام عیار این جنبش گردید.»

ب – قیام 18 تیر 78 جنبش دانشجوئی ایران باعث «ظهور هویت مستقل جنبش دانشجوئی ایران برای اولین بار در فرایند پسا انقلاب 57 شد.»

ج - قیام 18 تیر ماه 78 جنبش دانشجوئی ایران باعث شد تا جنبش دانشجوئی به این واقعیت دست پیدا کنند که «جناح به اصطلاح اصلاح‌طلب درون نظام ولایتی مطلقه فقاهتی تحت هژمونی سیدمحمد خاتمی نمی‌توانند نماینده سیاسی جنبش دانشجوئی ایران باشند.»

د - قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی ایران باعث گردید تا جنبش دانشجوئی ایران به این خودآگاهی سیاسی و اجتماعی دست پیدا کنند که «دیگر رژیم مطلقه فقاهتی از درون و از طریق صندوق‌های رأی مهندسی شده و توسط جناح‌های درونی قدرت (در عرصه پروژه تقسیم باز تقسیم قدرت) اصلاح‌پذیر نیست»؛ و قطعاً و جزما تا زمانیکه کل رژیم ولایتی مطلقه فقاهتی حاکم و به خصوص حزب پادگانی خامنه‌ای در برابر جنبش مطالباتی جامعه بزرگ ایران فلج نشود و توازن قوا در عرصه میدانی به سود جامعه بزرگ رنگین کمان ایران تغییر نکند، رژیم مطلقه فقاهتی حاضر به قبول اصلاحات سیاسی در جامعه ایران و عقب‌نشینی در برابر جنبش مطالبات مردم ایران نمی‌شود (آنچنانکه در سال 57 شاهد بودیم که رژیم توتالیتر و کودتائی پهلوی زمانی صدای جنبش مطالباتی مردم ایران شنید که جنبش ضد استبدادی مردم ایران کل نظام توتالیتر و کودتائی پهلوی را به چالش گرفته بودند).

ه – قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی باعث گردید تا این جنبش «به ضعف سازماندهی فراگیر و سراسری خودجوش و ضعف رهبری جمعی درون‌جوش و ضعف ایدئولوژی بسیج‌گر دینامیک خود پی ببرد.»

و – قیام 18 تیرماه 78 باعث گردید تا جنبش دانشجوئی ایران به این خودآگاهی دست پیدا کند که «عامل اصلی شکست این قیام و عامل اصلی بسترساز سرکوب این قیام توسط حزب پادگانی خامنه‌ای، فقدان سازماندهی فراگیر خودجوش و فقدان رهبری بسیج‌گر درنجوش و فقدان برنامه حداقلی و حداکثری مدون شده قبلی بود.» یادمان باشد که در عرصه قیام 18 تیرماه 78 مدیریت و رهبری درون‌جوش جنبش دانشجوئی به قدری ضعیف بود که در تعیین مسیر راه‌پیمائی از کوی دانشگاه تا دانشگاه تهران مردم را سرگردان کرده بودند.

ز- قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی ایران باعث گردید تا جنبش دانشجوئی ایران به این واقعیت خودآگاهی پیدا کند که «هیچگونه پیوند ارگانیک و تشکیلاتی بین شاخه تهران جنبش دانشجوئی با شاخه‌های شهرستان‌های این جنبش وجود ندارد.»

ح – قیام 18 تیرماه 78 باعث گردید تا این جنبش به این واقعیت دست پیدا کند که «تکیه کردن بر تشکیلات زرد حکومتی درون دانشگاه‌ها که در فرایند پسا کودتای فرهنگی بهار 59 در دانشگاه‌ها توسط دستگاه‌های امنیتی رژیم مطلقه فقاهتی بوجود آمده‌اند، امری ساده‌لوحانه می‌باشد»، چراکه باعث می‌گردد تا جنبش دانشجوئی ایران از تشکیلات مستقل فراگیر و سراسری محروم بشود؛ و تکیه بر این نهادهای حکومتی درون دانشگاه‌ها، بسترساز پادگانی شدن بیشتر فضای دانشگاه‌ها توسط حزب پادگانی خامنه‌ای و راست پادگانی تحت هژمونی سپاه می‌شود.

ط - قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی ایران این درس را به جنبش دانشجوئی ایران آموخت که «تا زمانیکه خود جنبش دانشجوئی نتواند از درون صاحب پراتیک دموکراتیک و تشکیلات مستقل درون‌جوش و رهبری بسیج‌گر خودجوش بشود، هرگز نمی‌تواند به افزایش وزن خود در دموکراتیک کردن جامعه ایران دست پیدا کند.»

ی - قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی حامل این پیام بود که «تا زمانیکه فضای پادگانی دانشگاه‌های ایران (که محصول حاکمیت مطلقه حزب پادگانی خامنه‌ای و راست پادگانی تحت هژمونی سپاه بر دانشگاه‌ها، توسط دستگاه‌های چند لایه‌ای امنیتی و نهادهای رهبری درون دانشگاه‌ها و نهادهای دست‌ساز تشکیلاتی حکومتی زرد درون دانشگاه‌ها می‌باشند) به چالش گرفته نشوند، امکان انجام پراتیک دموکراتیک جنبش دانشجوئی ایران نه در سطح صنفی و نه در سطح مدنی و نه در سطح سیاسی وجود نخواهد داشت.»

ک – قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی حامل این پیام بود که «جنبش دانشجوئی ایران جهت استمرار حیات صنفی و مدنی و سیاسی خود در دانشگاه‌ها و در جامعه ایران می‌بایست در راستای دموکراتیک کردن جامعه ایران با جنبش‌های دموکراتیک و جنبش‌های سوسیالیست اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در دو جبهه آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه پیوند تنگاتنگ و ارگانیک داشته باشد.»

ل – قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی ایران برای این جنبش حامل این پیام بود که «جنبش دانشجوئی ایران از آنچنان پتانسیلی برخودار می‌باشد که علاوه بر اینکه می‌تواند در غیبت جنبش رهبری طبقه کارگر ایران، هژمونی جنبش‌های اجتماعی جامعه ایران را در دست بگیرد، توانائی آن را نیز دارد که سرپل اتصال و پیوند دو جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه جامعه بزرگ امروز ایران نیز بشود.»

م – قیام 18 تیرماه 78 برای جنبش دانشجوئی ایران حامل این پیام نیز بود که بزرگترین ضعف استراتژیکی که می‌تواند جنبش دانشجوئی ایران را تا مرز نابودی بکشاند:

اولاً وابستگی به رژیم و جناح‌های درونی حکومت می‌باشد.

ثانیاً سکتاریسم این جنبش نسبت به جنبش‌های پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران از جنبش زنان و دانش‌آموزان و معلمان و بازنشستگان و مزدبگیران تا جنبش حاشیه‌نشینان و به خصوص جنبش کارگری ایران می‌باشد.

ن - قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی ایران حامل این پیام نیز بود که «جنبش دانشجوئی ایران تنها با پراتیک درازمدت دموکراتیک و نهادهای دموکراتیک می‌تواند به بیمه کردن استمرار حرکت خود در راستای دموکراتیک کردن جامعه ایران دست پیدا کند.»

ع – قیام 18 تیرماه 78 جنبش دانشجوئی ایران حامل این پیام نیز بود که «جنبش دانشجوئی ایران از طریق روش‌های غیر دموکراتیک در دانشگاه‌های ایران نمی‌تواند به اهداف کوتاه‌مدت و درازمدت دموکراتیک دست پیدا کند.»

ص – قیام 18 تیر ماه 78 جنبش دانشجوئی ایران حامل این پیام برای این جنبش بود که «در این شرایط با خشونت و شعارهای سکتاریستی و آنتاگونیستی و سرنگون‌طلبانه نمی‌تواند به مبارزه درازمدت و دروازه پراتیک دموکراتیک دست پیدا کند.» بنابراین اتخاذ تاکتیک قهرآمیز و خشونت‌آمیز - آنچنانکه در جنبش سبز سال 88 شاهد بودیم - برای جنبش دانشجوئی به عنوان سم قاتل می‌باشد، چراکه در شرایطی که توازن قوا در عرصه میدانی به سود رژیم مطلقه فقاهتی حاکم می‌باشد، بسترها جهت سرکوب همه جانبه دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر رژیم مطلقه فقاهتی فراهم می‌نماید.

نکته‌ای که در این رابطه جنبش دانشجوئی باید به آن عنایت داشته اینکه، رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر پایه تجربه 40 سالانه سیاست سرکوب‌گرانه خود در جامعه ایران به این تجربه بزرگ دست پیدا کرده است که «برای خاموش کردن جنبش اعتراضی و اعتصابی و آکسیونی جامعه بزرگ ایران در گام اول باید، سنگر جنبش دانشجوئی ایران تسخیر نماید» و لذا در این رابطه بود که در جنبش سبز سال 88 شاهد بودیم که دستگاه چند لایه‌ای سرکوب‌گر حزب پادگانی خامنه‌ای (که بعد از خطبه نماز جمعه 29 خرداد 88 خود خامنه‌ای موتورش روشن شد) جهت قلع و قمع جنبش سبز در گام نخست توسط حمله‌های مغولی به خوابگاه‌های دانشجوئی و بر پا کردن کهریزک‌ها و اوین‌ها و گوهردشت‌ها جنبش دانشجوئی ایران را به شدت سرکوب و قلع و قمع کرد؛ و از بعد از سرکوب و مهار جنبش دانشجوئی بود که حزب پادگانی خامنه‌ای در چارچوب سیاست کادرکشی و کادرزنی، دستگاه‌های سرکوب‌گر و امنیتی چند لایه‌ای حزب پادگانی خامنه‌ای به جان کادرها و نخبه‌های جنبش سبز افتادند و کردند آنچه که می‌خواستند بکنند، آنچنانکه تاریخ فردای ایران از تشریح جنایات سال 88 حزب پادگانی خامنه‌ای در سرکوب جنبش دانشجوئی و جنبش اجتماعی و جنبش سبز سال 88 شرم خواهد کرد.

ادامه دارد