جنبش اعتراضی و اعتصابی کارگری در «فرایند نوین» خود دارای چه خودویژگیهائی میباشد؟ - قسمت دوم
ج - جنبش کارگری مجتمع نیشکر هفت تپه در این شرایط یک بار دیگر ثابت کردند که «همگرائی بین لایههای مختلف عمودی و افقی جنبش کارگری و جنبش حقوق بگیران و جنبشهای دموکراتیک و مدنی از جنبش معلمان تا جنبش بازنشستگان و حتی جنبش حاشیهنشینان امری ممکن میباشد» و همچنین جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه ثابت کرده است که «جنبش کارگری ایران در این شرایط تندپیچ تاریخ ایران بزرگترین جنبشی است که میتواند در درازمدت به عنوان موتور حرکت و رهبری جامعه مدنی جنبشی خودبنیاد تکوین یافته از پائین در دو جبهه بزرگ آزادیخواهانه و برابریطلبانه ایران بشود.»
د - جنبش کارگری مجتمع نیشکر هفت تپه در این شرایط نشان داده است که «مبارزه کارگران و مزدبگیران با تحمیل دستمزدهای زیرخط فقر توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم تنها یک مبارزه صنفی صرف نیست، بلکه برعکس یک مبارزه سیاسی با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم هم میباشد». لذا به همین دلیل است که «برعکس گذشته، حزب پادگانی خامنهای جهت سرکوب و انحراف و بن بست جنبش کارگری در فرایند جدید، تلاش میکند که به صورت چند مؤلفهای و مهندسی شده با این جنبش فراگیر اعتصابی کارگری در فرایند جدید برخورد نماید» یعنی از یک طرف میکوشد توسط «نهادهای دستساز خودش تحت عنوان بسیج دانشجوئی و بسیج کارگری و خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار و غیره، با فرار از جلو و مطرح کردن چهره ضد فساد از ابراهیم رئیسی (قاضی القضات رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) چند دستگی در میان کارگران ایجاد نماید و جنبش کارگری را به نفع هسته سخت رژیم یا حزب پادگانی خامنهای، در عرصه تقسیم باز تقسیم قدرت بین جناحهای درونی حکومت درآورد» و از طرف دیگر با برپائی بالماسکه دادگاههای صوری و از جمله محاکمه امید اسدبیگی و شرکا تحت عنوان مبارزه با فساد، جناح راست و هسته سخت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را به عنوان مخالفین با خصوصیسازی مجتمع نیشکر هفت تپه از آذر ماه سال 1394 توسط دولت شیخ حسن روحانی نشان بدهند.
باز در همین رابطه توسط «سرکوب خشن از شلاق و زندان گرفته تا حمله به خانه کارگران و آتش زدن خانه آنها و تیراندازی به خانه آنها و اعترافگیری از حامیان و کنشگران اصلی این جنبش توسط شکنجه و کابل و غیره فضای جامعه را برای ادامه جنبش اعتصابی کارگران ایران امنیتی بکنند» و باز در این رابطه «توسط اخراج و بیکار کردن آنها و فرسایشی کردن جنبش اعتصابی کارگران ایران در فرایند جدید که از نیمه دوم خرداد ماه 99 با اعتلای جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه آغاز شده است، تلاش میکنند تا با بالا بردن هزینه مبارزه، برای جنبش اعتصابی کارگری ایران، آنها را نسبت به مبارزه اعتصابی خودشان خسته بکنند.»
ه - جنبش اعتصابی کارگری ایران (در فرایند جدید که از نیمه دوم خرداد ماه 99 شروع شده است و جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه در رأس آن قرار دارند) نشان داده است که «جنبش کارگری ایران به علت عدم سازماندهی سراسری، نمیتواند (مانند فرایند پسا 17 شهریور ماه سال 57) جنبش اعتصابی خودش را به صورت تودهای و فراگیر به پیش ببرد». بدین خاطر در این رابطه است که «جنبش کارگری ایران در فرایند جدید صورت کارگاهی دارد، نه طبقهای.»
سادساً جنبش کارگری و در رأس آن جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه (در فرایند جدید که از نیمه دوم خرداد ماه 99 شروع شده است) نشان داده است که «بدون دستیابی به جنبش ترکیبی در عرصه میدانی توسط پیوند جنبش کارخانهای با جنبش خیابانی، امکان موفقیت جنبش اعتصابی (به صورت صرف کارخانهای) وجود ندارد». لذا به همین دلیل است که در طول سه ماه گذشته 5000 کارگر نیشکر هفت به موازات جنبش اعتصابی کارخانهای خود تلاش کردهاند تا با «همراه آوردن خانوادههای خود در تظاهرات خیابانی، مؤلفه جنبش خیابانی خود را در کنار مؤلفه جنبش اعتصابی کارخانهای به نمایش بگذارند» و توسط همین «مؤلفه جنبش خیابانی خودشان است که کارگران اعتصابی مجتمع نیشکر هفت تپه توانستهاند، گروههای مختلف جامعه شهرستان شوش را همراه با خود بکنند.»
بدین خاطر در رابطه با تأثیرگذاری جنبش کارگران نیشکر هفت تپه بر جنبشهای کارگاهی دیگر (در فرایند جدید که از نیمه دوم خرداد 99 شروع شده) است که شاهدیم، با «حداقل حرکت کارگران در کارگاههای مختلف آنها فوراً به خیابانها میآیند و با بستن خیابانها و راهها و حتی مسیر راه آهن، فریاد خود را به گوش حاکمان رژیم مطلقه فقاهتی میرسانند» و هزار البته همین امر باعث گردید ه تا در «جریان سه ماهه گذشته اعتلای جنبش کارگران نیشکر هفت تپه، شرایط برای همبستگی بین شاخههای عمودی و افقی جنبشهای صنفی و سیاسی و مدنی هم فراهم بشود». پیوند بین کارگران کشاورزی و کارگران صنعتی و کارگران خدماتی و کارگران قراردادی و کارگران روزمزد و کارگران رسمی خود مجتمع نیشکر هفت تپه در جریان سه ماهه جنبش اعتصابی فوق تنها در این رابطه قابل تفسیر میباشد. بر این مطلب اضافه کنیم که برعکس جنبش کارگران نیشکر هفت تپه که در طول سه ماهه جنبش اعتصابی از همبستگی همه جانبه (کارگران خود مجتمع به صورت عمودی برخوردار) بودهاند، در «جنبش اعتصابی کارگران صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و پالایشگاهی در فرایند جدید در مناطق جنوب کشور، با وجود آنکه جنبش اعتصابی آنها از دامنه گسترده جغرافیائی برخوردار بوده است، اما حمایت نکردن و خودداری (از مشارکت) کارگران رسمی و کارگران قراردادی دائم از جنبش اعتصابی فوق، باعث شده است که جنبش اعتصابی آنها تا کنون نتواند توازن قوا در عرصه میدانی در این نهادهای اقتصادی استراتژیک رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را به نفع کارگران و بر علیه دستگاه سرکوب رژیم مطلقه فقاهتی به هم بزند» و دلیل این امر همان است که «کارگران رسمی و قراردادی بخشهای فنی پالایشگاهها و صنایع نفتی و گازی و پتروشیمی که قرارداد دائم دارند، ستون فقرات نفتگران کشور هستند.»
سابعاً جنبش کارگری مجتمع نیشکر هفت تپه در فرایند جدید اثبات کرده است که با «تشدید مبارزه میتوان رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را به چالش کشید» و بنابراین در این رابطه «مانورهای مجلس و قوه قضاییه و دولت و دفاتر ولی فقیه و امامهای جمعه و جماعات و همسو با آنها صدا و سیما و دهها شبکه رسانهای وابسته به حکومت در فضای مجازی که با تلاشهای مستمر و سازمانیافته به دنبال به انحراف کشاندن و فرسایشی کردن و زیر نظارت در آوردن اعتراضها و اعتصابهای کارگری و هدایت آنها به مجرای مورد نظر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم هستند تا کنون بیثمر و عقیم و سترون بوده است.»
ثامناً جنبش اعتصاب کارگری (و در رأس آنها جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه) در فرایند جدید اثبات کرده است که در این شرایط «مسیر موفقیت حرکت کارگران در گرو تشدید مبارزه و کوشش برای گسترش اعتصابها و تاکید بر احیای حقوق تشکل مستقل خودشان و تقویت جنبش اعتراضی و بالا بردن سطح سازماندهی و سازمانیابی و ایجاد همبستگی عمودی و افقی و پیوند با جنبشهای همگانی دموکراتیک و عدالتخواهانه (اعم از صنفی و مدنی و سیاسی) اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشد.»
تاسعا جنبش اعتصابی کارگری (در فرایند جدید که از نیمه دوم خرداد ماه 99 شروع شده است و جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه در رأس آنها قرار دارند) با شعار: «استثمار، بیکاری، پرچم سرمایهداری» اثبات کردهاند که تکیه بر «گفتمان ضد سرمایهداری در جنبشهای برابریطلبانه و عدالتخواهانه امری محتوم میباشد» که البته «تدوین گفتمان ضد سرمایهداری در این شرایط به همان اندازه بغرنجی تکوین یک جنبش و انباشت تحولات و تجربیات یک دوره تاریخی پیچیده میباشد» و «تکوین چنین گفتمانی تنها ضمن پیوند عمیق نظری و عملی با جنبش برابریطلبانه و عدالتخواهانه حاصل میشود». طبیعی است که «شکلگیری و تکوین چنین گفتمان ضد سرمایهداری میتواند در یک رابطه دیالکتیکی به پراتیک و اقدامات جنبش و چشماندازها و شتاب و معنا و عزم تازه برای کنشگران عرصه جنبش برابریطلبانه و عدالتخواهانه بیانجامد.»
البته قطعات و عناصر مهم و اصلی گفتمان ضد سرمایهداری تا آنجا که به شرایط مشخص و انضمامی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران میپردازد، به درجات مختلفی در تناسب با بلوغ جنبشها و مسائل واقعی که جنبشها با آنها مواجهند (و البته در آمیخته با پس زمینه تجارب تاریخی هر کشور هم) میباشند، به عبارت دیگر «هیچ گفتمان ضد سرمایهداری در داخل و خارج از کشور اگر که بخواهند عاریتی و وارداتی باشند، نمیتوانند نسبت به تجربهها و تحولات و شرایط انضمانی جامعه بزرگ ایران به صورت تطبیقی (نه انطباقی و نه دگماتیستی) برخورد نمایند.»
عاشرا جنبش اعتصابی کارگری در فرایند جدید (که از نیمه دوم خرداد ماه 99 شروع شده است و در رأس آنها در این شرایط جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه قرار دارند) نشان داده است که «چگونگی شکل سازماندهی جنبشی به صورت سازماندهی تطبیقی (نه سازماندهی انطباقی و سازماندهی دگماتیستی) باید اصالتاً و عمدتاً از متن خود آن جنبشها برخیزد». یادآوری میکنیم «که شکل سازماندهی در جنبش کارگری مجتمع نیشکر هفت تپه بر مکانیزم مجمع عمومی و یا دموکراسی مستقیم و حضور همگانی استوار میباشد» و همین «شکل سازماندهی تطبیقی آنها است که به آنها این توان را میدهد تا در لحظه و زمان مناسبی که شرایط عمومی و توازن قوا ایجاب میکند، آنها بتوانند با سرعتی حتی غافلگیر کننده شکل بگیرند و ظاهر بشوند». در نتیجه این امر باعث میگردد تا مساله و چالش اصلی آنها در پروسه مبارزه تقویت بشود و خود این جنبشها از درون توان شکلگیری و تشکل پیدا کنند و زیرساختهای آنها توان سر پا ایستادن داشته باشند؛ بنابراین طبیعی است که در این رابطه «سر برآوردن نهادهای هم آهنگ کننده (شکل سازماندهی) در شرایط پلیسی مثل امروز جامعه ایران از آسیبپذیری و حساسیت زیادی برخوردار میباشد» و رمز حیات حرکت جنبشها «در مبارزه علنی آنها نهفته است، نه مبارزه مخفی.»
به بیان دیگر وقتی «خود جنبشها بتوانند در دل طوفان و فضای سرکوب به صورت تطبیقی (نه انطباقی و دگماتیستی) به سازماندهی خود بپردازند و در حرکت کنکرت و عینی و مشخص به صورت دیالکتیکی به خود سازمانیابی دست پیدا کنند، دیگر حرکت آنها نمیتواند توسط عوامل بیرون از جنبش به انحراف کشیده بشود.»
2 - دومین محور مطالبات کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه که در بیانیهای در صبح روز دو شنبه مورخ 26/03/99 در برابر دفتر مدیریت مجتمع مطرح کردند، «موضوع مخالفت با خصوصیسازی و در رأس آنها مخالفت با خصوصیسازی مجتمع نیشکر هفت تپه است» که در آذرماه سال 1394 توسط دولت یازدهم شیخ حسن روحانی از طریق یک مزایده صوری این مجتمع عظیم با تمام تجهیزات و ماشینآلات و همه اموال منقول و غیر منقول از جمله 24 هزار هکتار از مرغوبترین زمینهای خوزستان آن هم در حالی که نصف زمینهای آن زیر کشت نیشکر بودند، به امید اسد بیگی و شرکا با شش میلیارد تومان پیشپرداخت واگذار کردند. لذا بدین ترتیب است که در نگاه بیش از 5000 کارگر مشغول به کار مجتمع نیشکر هفت تپه، «خصوصیسازی مجتمع عظیم نیشکر هفت تپه، توسط دولت یازدهم شیخ حسن روحانی، نشان دهنده یکی از موارد موریانه فساد ساختاری و سیستمی و نهادینه شده رژیم مطلقه فقاهتی حاکم میباشد» که در همه دستگاههای حکومتی لانه کرده است.
به همین دلیل است که پرونده امید اسد بیگی مالک مجتمع عظیم نیشکر هفت تپه شامل 18 جلد تخلفات ارزی با 21 متهم میباشد که امید اسد بیگی به عنوان متهم ردیف اول این پرونده قرار دارد. او منهای کلاهبرداری در مالک شدن بر مجتمع نیشکر هفت تپه، متهم به سردستگی سازمان یافته برای اخلال در نظام ارزی و پولی کشور از طریق قاچاق عمده ارز و معاملات غیر مجاز ارزهای دولتی به مبلغ بیش از یک میلیارد و 500 میلیون دلار است. قابل ذکر است که او «مبالغ دریافتی از سیستم بانکی در زیر چتر راهاندازی مجتمع عظیم نیشکر هفت تپه با قیمتی چند برابر در بازار آزاد به فروش رسانده است» و البته منهای این کلاهبرداری، امید اسد بیگی و شرکا قرارداد واردات خط تولید 18 هزار تنی نیشکر (که مبلغ ثبت کرده آن 632 میلیون دلار میباشد) و از مبلغ ثبت شده 345 میلیون دلار دریافت کرده است، ارزش واقعی این خط تولید 14 میلیون دلار بیشتر نبوده است (نه 632 میلیون دلار).
باری، به همین دلیل است که به موازات اعتلای جنبش کارگران نیشکر هفت تپه (از نیمه دوم خرداد ماه 99) روزنامه وطن امروز که وابسته به هسته سخت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم میباشد، در مقالهای در 14 مرداد ماه 99 با عنوان: «نادیده گرفتن چه عواملی در خصوصیسازی کشت و صنعت نیشکر هفت تپه را به وضعیت فعلی رسانده است؟» نوشت که: «آنچه مسلم است، ریشه تمام فسادی که از سال 1394 تا به الان در شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه رخ داده، خصوصیسازی بیضابطهای است که از زمان پوری حسینی از سوی سازمان خصوصیسازی رخ داده است.»
پر پیداست که برعکس داوری انحرافی روزنامه وطن امروز در 14 مرداد ماه 99 (جهت آدرس غلط دادن به جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه) خواسته جنبش کارگران نیشکر هفت تپه را «طرد نوع خصوصیسازی بیضابطه زمان پوری حسینی مطرح میکند». در صورتی که «رویکرد جنبش کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه، مخالفت بنیادین با برنامه خصوصیسازی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در چارچوب رویکرد نئولیبرالیستی و اجرای فرامین صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی میباشد» که در فرایند پسا جنگ (بین رژیم مطلقه فقاهتی با حزب بعث عراق و صدام حسین) توسط دولت پنجم و ششم هاشمی رفسنجانی این خصوصیسازی در کشور ایران آغاز شده است و در سه دهه گذشته توسط دولتهای بعدی این رویکرد ادامه پیدا کرده است.
ادامه دارد