سلسله درسهائی از نهجالبلاغه - قسمت نهم
چگونه میتوانیم «جهان» و «جامعه» را «تغییر» دهیم؟
تغییر «گفتمان فردگرایانه» به «گفتمان جامعهگرایانه» در رویکرد امام علی
هر کرا مردم سجودی میکنند / زهر اندر جان او میکنند
دشمن تو جز تو نبود ای لعین / بیگناهان را مگو دشمن بکین
پیش تو این حالت بد دولتست / که دوادو اول و آخر لتست
گر از این دولت نتازی خز خزان / این بهار تو همی آید خزان
تو بدان فخر آوری کز ترس و بند / چاپلوست گشت مردم روز چند
چونک برگردد از او آن ساجدش / داند او کان زهر بوده موبدش
ای خنک آن را که ذلت نفسه / وای آنک از سرکشی شد چون که او
این تکبر زهر قاتل دان که هست / از می پر زهر شد او گیج و مست
چون می پر زهر نوشد مدبری / از طرب یکدم بجنباند سری
بعد یکدم زهر بر جانش فتد / زهر در جانش کند داد ستد
گر نداری زهریش را اعتقاد / کو چه زهر آمد نگر در قوم عاد
نردبان خلق این ما و منیست /عاقبت زاین نردبان افتاد نیست
هر که بالاتر رود ابلهتر ست / کاستخوان او بتر خواهد شکست
مولوی – مثنوی – دفتر چهارم – ص 759 – س 5 به بعد – ابیات 2756 تا 2769
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند / پنهان خورید باده که تکفیر میکنند
ناموس عشق و رونق عشاق میبرند / عیب جوان و سرزنش پیر میکنند
جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز / باطل در ین خیال که اکسیر میکنند
گویند سر عشق مگویید و مشنوید /مشکل حکایتیست که تقریر میکنند
ما از برون در شده مغرور صد فریب / تا خود درون پرده چه تدبیر میکنند
تشویش وقت پیر مغان میدهند باز / این سالکان نگر که چه با پیر میکنند
صد آب رو به نیم نظر میتوان خرید / خوبان در این معامله تقصیر میکنند
قومی بجد و جهد نهادند وصل یار / قومی دگر حواله بتقدیر میکنند
فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر / کین کارخانهایست که تغییر میکنند
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب / چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
کلیات حافظ - دکتر یحیی قریب – ص 101 – س 2 تا 14
فراز هفتم از عهدنامه امام علی به مالک اشتر: «وَ لَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَیهَا الرَّعِیةُ وَ لَا تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَیءٍ مِنْ مَاضِی تِلْک السُّنَنِ فَیکونَ الْأَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ الْوِزْرُ عَلَیک بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا وَ أَکثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقَشَةَ الْحُکمَاءِ فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیهِ أَمْرُ بِلَادِک وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَک وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّعِیةَ طَبَقَاتٌ لَا یصْلُحُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ وَ لَا غِنَی بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ فَمِنْهَا جُنُودُ اللَّهِ وَ مِنْهَا کتَّابُ الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ وَ مِنْهَا قُضَاةُ الْعَدْلِ وَ مِنْهَا عُمَّالُ الْإِنْصَافِ وَ الرِّفْقِ وَ مِنْهَا أَهْلُ الْجِزْیةِ وَ الْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَ مُسْلِمَةِ النَّاسِ وَ مِنْهَا التُّجَّارُ وَ أَهْلُ الصِّنَاعَاتِ وَ مِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلَی مِنْ ذَوِی الْحَاجَةِ وَ الْمَسْکنَةِ وَ کلٌّ قَدْ سَمَّی اللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلَی حَدِّهِ فَرِیضَةً فِی کتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِیهِ (صلی الله علیه وآله) عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِیةِ وَ زَینُ الْوُلَاةِ وَ عِزُّ الدِّینِ وَ سُبُلُ الْأَمْنِ وَ لَیسَ تَقُومُ الرَّعِیةُ إِلَّا بِهِمْ ثُمَّ لَا قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلَّا بِمَا یخْرِجُ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِی یقْوَوْنَ بِهِ عَلَی جِهَادِ عَدُوِّهِمْ وَ یعْتَمِدُونَ عَلَیهِ فِیمَا یصْلِحُهُمْ وَ یکونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ ثُمَّ لَا قِوَامَ لِهَذَینِ الصِّنْفَینِ إِلَّا بِالصِّنْفِ الثَّالِثِ مِنَ الْقُضَاةِ وَ الْعُمَّالِ وَ الْکتَّابِ لِمَا یحْکمُونَ مِنَ الْمَعَاقِدِ وَ یجْمَعُونَ مِنَ الْمَنَافِعِ وَ یؤْتَمَنُونَ عَلَیهِ مِنْ خَوَاصِّ الْأُمُورِ وَ عَوَامِّهَا وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ جَمِیعاً إِلَّا بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِی الصِّنَاعَاتِ فِیمَا یجْتَمِعُونَ عَلَیهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ وَ یقِیمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَ یکفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَیدِیهِمْ مَا لَا یبْلُغُهُ رِفْقُ غَیرِهِمْ ثُمَّ الطَّبَقَةُ السُّفْلَی مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ وَ الْمَسْکنَةِ الَّذِینَ یحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُمْ وَ فِی اللَّهِ لِکلٍّ سَعَةٌ وَ لِکلٍّ عَلَی الْوَالِی حَقٌّ بِقَدْرِ مَا یصْلِحُهُ وَ لَیسَ یخْرُجُ الْوَالِی مِنْ حَقِیقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اللَّهُ مِنْ ذَلِک إِلَّا بِالِاهْتِمَامِ وَ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ تَوْطِینِ نَفْسِهِ عَلَی لُزُومِ الْحَقِّ وَ الصَّبْرِ عَلَیهِ فِیمَا خَفَّ عَلَیهِ أَوْ ثَقُلَ فَوَلِّ مِنْ جُنُودِک أَنْصَحَهُمْ فِی نَفْسِک لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِک وَ أَنْقَاهُمْ جَیباً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً مِمَّنْ یبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ وَ یسْتَرِیحُ إِلَی الْعُذْرِ وَ یرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ ینْبُو عَلَی الْأَقْوِیاءِ وَ مِمَّنْ لَا یثِیرُهُ الْعُنْفُ وَ لَا یقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ - مالکا، هرگز سنت نیکوی تاریخی مردم مصر را نفی نکن، چرا که سنتهای پسندیده تاریخی هر قوم و ملتی عامل همبستگی تاریخی آن قوم و ملت میباشند؛ و هرگز سنت جدیدی بر آن ملت تحمیل و تزریق نکن که سنتهای تاریخی مردم مصر را به چالش بکشد. مالکا، برای بهرهبرداری از علم عالمان مصر زانوی تعلم در برابر آنان بر زمین گذار و برای اخذ حکمت از حکمیان مصر همدوش با آنان به تحقیق بپرداز، زیرا بیتردید علم و حکمت و تجربه مردم مصر تأثیر قطعی در اصلاح امور جامعه مصر توسط تو دارد. مالکا، هر اصلی که مردم مصر پیش از تو بر مبنای مدنیت صحیح به آن دست پیدا کردهاند تثبیت و نهادینه کن. مالکا، جامعه مصر از گروههای مختلف اجتماعی تشکیل شدهاند که مدیریت و حیات جامعه مصر در گرو پیوند تنگاتنگ این گروههای مختلف اجتماعی میباشد. امنیت مردم مصر توسط نیروهای نظامی انجام میگیرد که هزینه آنها باید توسط اخذ مالیات تأمین گردد؛ و غیر از نیروهای نظامی جهت امنیت مردم از تجاوز دشمنان نیروهای اداری و قضائی هستند که باید در خدمت اداره امور مردم باشند و بعد از اینها باید بر طبقه پائینی جامعه به لحاظ تأمین معیشت و اداره زندگی آنها توجه داشته باشی و عنایت داشته باشی که این طبقه محروم بر زمامداران خود حق دارند و وظیفه زمامداران است که حق آنها را از بیتالمال به آنها بدهند. مالکا، فرماندهان و مدیران خود را از میان پاکدامنترین و بردبارترین مردم مصر، یعنی آنانیکه که بر مردم مصر غضب نمیکنند و نسبت به طبقه پائینی جامعه رئوف و مهربان هستند، انتخاب کن.»
شرح فراز هفتم از عهدنامه امام علی به مالک اشتر. در فراز هفتم از عهدنامه، امام علی تلاش میکند تا مکانیزم مدیریت اداری و اجتماعی و فرهنگی به مالک آموزش بدهد و در این رابطه امام علی به لحاظ اهمیت ابتدا به آموزش مدیریت فرهنگی میپردازد و در این چارچوب به مالک آموزش میدهد که تولید فرهنگی کار زمامداران و دستگاه حکومت نیست بلکه برعکس تولید فرهنگ کار تودههای مردم همان سرزمین میباشد، لذا به همین دلیل است که امام علی به مالک آموزش میدهد که تو به یک سرزمینی میروی که دارای فرهنگ و تمدن هزار ساله میباشد، پس قبل از هر چیز وظیفه تو احترام به سنتهای پسندیده تاریخی مردم متمدن و با فرهنگ و تاریخمند مصر است، زیرا آنچنانکه امام علی میگوید سنتهای پسندیده تاریخی عامل همبستگی و پیوند افراد یک سرزمین میباشد.
بنابراین امام علی به مالک فرمان میدهد که پاسداری از سنتهای پسندیده تاریخی هر قوم و ملتی وظیفه همگان میباشد و در همین رابطه است که امام علی خطاب به مالک میگوید، مبادا در لباس مذهب و قوم و نژاد غیره با تزریق سنتهای خود آن سنتهای تاریخی مردم مصر را به چالش بکشی و در ادامه همین موضوع است که امام علی بر مالک تکلیف میکند تا در برابر علما و حکما و اندیشمندان مردم مصر زانو بزند و از آنها کسب علم نماید و در عرصه مدیریت اجتماعی مردم مصر به جای تزریق یکطرفه، تجربه دیگر ملتها به آن جامعه از تجربیات تاریخی خود مردم مصر جهت مدیریت اجتماعی سرزمین مصر استفاده نماید و از بعد از آموزش مدیریت فرهنگی به مالک است که امام علمی به آموزش مدیریت اجتماعی و اقتصادی، مالک میپردازد و در این رابطه در چارچوب سه اصل تعیین وظیفه دستگاه حکومت (که در آغازین عهدنامه مطرح کرده بود و عبارت بودند از: تأمین امنیت مردم در برابر تجاوز دشمنان، ب - تأمین معیشت و آبادانی، اصلاح اختلافات بین مردم) امام علی پس از آموزش سازماندهی و مدیریت تأمین بودجه این نهادها از طریق اخذ مالیات، مهمترین وظیفه زمامداران در مدیریت اجتماعی و اقتصادی تأمین معیشت و اداره زندگی طبقه پائینی جامعه میداند.
نکتهای که در این رابطه در فراز هفتم عهدنامه امام علی به مالک اشتر قابل توجه میباشد اینکه، امام علی تأمین معیشت و اداره زندگی طبقه پائینی جامعه توسط زمامداران و دستگاه حکومت به عنوان یک حق مسلم طبقه پائینی بر دوش زمامداران مطرح مینماید نه به عنوان صدقه بخشش و ترحم و خیریه و غیره.
پایان