سلسله درس‌هایی از قرآن – سوره شوری – قسمت هفده

«سوره شوری» تبیین مبانی «عدالت‌محور» و «شوری‌محور» اسلام قرآنی، در بستر جنبش رهائیبخش پیامبر اسلام بر پایه «وحی نبوی»

«وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکمُ»، «وَ أَمْرُهُمْ شُوریٰ بَینَهُمْ»

 

باری، از اینجا بود که «فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَی - إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یخْشَی - پس خداوند فرعون را به کیفر انجام و آغاز گرفتار کرد و همانا از سرگذشت فرعون و شکست‌اش در برابر (جنبش رهائی‌بخش مردم مصر تحت رهبری) موسی، خداوند داستان عبرتی برای آیندگان می‌سازد» (سوره نازعات – آیات 24 تا 26) نکته مهمی که در خصوص «نبرد عظیم بین جبهه برخوردار قدرت سه مؤلفه‌ای (زر و زور و تزویر حاکم) با جبهه پائینی‌های جامعه (مستضعفین بالنده جامعه) در عرصه مبارزه آگاهی‌بخش و نبرد مذهب با مذهب آنها می‌بایست در نظر بگیریم، اینکه استراتژی آگاهی‌بخش پیامبران الهی در عرصه نبرد مذهب با مذهب (برعکس استراتژی مذهب‌سازی اصحاب قدرت برای نهادینه کردن سه مؤلفه قدرت زر و زور و تزویر حاکم) ابتدا پیامبران الهی از مذهب توحیدی و مبارزه اعتقادی و فرهنگی با بت‌پرستی در آسمان‌ها (توسط مبارزه سلبی و ایجابی با شرک بر پایه توحید) شروع می‌کردند و با اعلام توحید کلامی در عرصه وجود توسط خدای عزیز و حکیم و واحد و علی و عظیم و مالک بر همه وجود، تمامی خدایان ساختگی اصحاب قدرت سه مؤلفه‌ای زر و زور و تزویر حاکم را به چالش می‌کشید و با شعار «لا اله الا الله»، الله خدای واحد (آن چنانکه در آیات 3 و 4 سوره شوری قرآن تبیین می‌نماید: «... اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ - لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ و ما فِی الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ») هم رب توده‌ها، هم ملک توده‌ها و هم اله توده‌ها معرفی می‌کردند تا با آن تمامی خدایان ساختگی و مذهب‌های دست‌ساز اربابان سه مؤلفه‌ای قدرت زر و زور و تزویر حاکم بر جامعه را به چالش بکشند.

آن چنانکه قرآن در تبیین آن می‌گوید: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ - مَلِکِ النَّاسِ - إِلَهِ النَّاسِ - مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ - الَّذِی یوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ - مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ - (ای پیامبر اسلام) بگو پناه می‌برم به پروردگار مردم - زمامدار مردم - خداوند مردم - از شر وسوسه‌آور خناسان حاکم بر مردم - یعنی آنانی که در سینه توده‌های مردم وسوسه می‌نمایند - چه به‌صورت نهان و چه به‌صورت آشکار» (سوره ناس –آیات 1 تا 6).

البته اربابان سه مؤلفه‌ای قدرت زر و زور و تزویر حاکم، برای نهادینه کردن قدرت سه مؤلفه‌ای خودشان برعکس انبیاء الهی عمل می‌کردند، یعنی آنها به‌دنبال انعکاس جامعه طبقاتی و تناقض‌ها و تبعیض‌های موجود اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جامعه به آسمان بودند، اما انبیاء الهی برعکس به‌دنبال انتقال توحید کلامی (در چارچوب شعار «لا اله الا الله») به عرصه‌های توحید اجتماعی، توحید انسانی و توحید تاریخی به‌صورت ایجابی و سلبی بوده‌اند. به‌بیان‌دیگر، جنگ بین مذهب با مذهب انبیاء الهی در چارچوب وحی نبوی، با اربابان سه مؤلفه‌ای قدرت زر و زور و تزویر حاکم، جنگ بین دو گفتمان کاملاً متناقض بوده است. به این ترتیب که «در گفتمان انبیاء الهی آنها به‌دنبال جامعه‌سازی، انسان‌سازی و تاریخی‌سازی بر پایه توحید کلامی و یا بر پایه شعار لا اله الا الله بوده‌اند، اما برعکس در گفتمان اربابان سه مؤلفه‌ای قدرت زر و زور و تزویر حاکم، آن‌ها به‌دنبال آسمان توسط خدایان دست‌ساز خود برای انعکاس جامعه بر آسمان بوده‌اند و می‌خواستند جامعه طبقاتی موجود را به آسمان منعکس سازند.»

مع‌الوصف، در همین رابطه بود که شعار محوری پیامبر اسلام در سه سال اول فرایند مکی، شعار «احد، احد» بود؛ که مقاومت بلال حبشی در مبارزه با امه بن خلف آن هم با شعار «احد، احد» در زیر شکنجه‌های طاقت‌فرسا، پارادایم کیس یاران پیامبر اسلام در این رابطه می‌باشد. آن چنانکه در این رابطه مولوی در دفتر ششم مثنوی می‌گوید:

تن فدای خار می‌کرد آن بلال / خواجه‌اش می‌زد برای گوشمال

که چرا تو یاد احمد می‌کنی؟ / بنده بد منکر دین منی

می‌زد اندر آفتابش او به خار / او احد، می‌گفت بهر افتخار

تا که صدیق آن طرف بر می‌گذشت / آن احد گفتن به گوش او گرفت

چشم او پر آب شد دلپر عنا / زان احد می‌یافت بوی آشنا

بعد از آن خلوت بدی دش پند داد / کز جهودان خفیه میدار اعتقاد

عالم السر است پنهان دار کام / گفت کردم توبه پیشت ای همام

روز دیگر از پگه صدیق تفت / آن طرف از بهر کاری می‌برفت

باز احد بشنید و ضرب زخم خار / بر فروزید از دلش سوز و شرار

باز پندش داد باز او توبه کرد / عشق آمد توبه او را بخورد

توبه کردن زین نمط بسیار شد / عاقبت از توبه او بیزار شد

فاش کرد، اسپرد تن را در بلا / کای محمد ای عدو توبه‌ها

ای تن من وی رگ من پر زتو / توبه را گنجا کجا باشد زتو

توبه را زین پس زدل بیرون کنم / از حیات خلد توبه چون کنم؟

عشق قهار است و من مقهور عشق / چون قمر روشن شدم از نور عشق

برگ کاهم در مسیر تند باد / من چه دانم تا کجا خواهم فتاد؟

پیش چوگان‌های حکم کن فکان / می‌دوم اندر مکان لا مکان

گر بلالم و رهلالم می‌دوم / مقتدی بر آفتابت می‌شوم

ماه را با زفتی و زاری چه کار / در پی خورشید پوید سایهوار

با قضا هر کو قراری می‌دهد / ریش خند سبلت خود می‌کند

کاه برگی پیش باد آنگه قرار / رستخیزی و آنگهانی عزم کار

گربه در انبانم اندر دست عشق / یکدمی بالا و یکدم پست عشق

او همی گرداندم بر گرد سر / نه به زیر آرام دارم نه زبر

عاشقان در سیل تند افتاده‌اند / بر قضای عشق دل بنهاده‌اند

همچو سنگآسیا اندر مدار / روز و شب گردان و نالان بیقرار

(مولوی – مثنوی – دفتر ششم – ص 1101- ابیات شماره 891 تا 915)

«تَکَادُ السَّمَاوَاتُ یتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِکَةُ یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ - (این وحی نبوی آن‌قدر عظیم است که) آسمان‌ها نزدیک است شکافته شود و ملائکه هم (انسان‌ها را به‌علت همین وحی نبوی) تسبیح و حمد می‌گویند و برای انسان‌های پیرو وحی نبوی استغفار می‌کنند و به انسان‌ها اعلام می‌کنند که آگاه باشید که خداوند غفور و رحیم است» (سوره شوری – آیه 5).

باری، اگر بپذیریم که موضوع محوری آیات آغازین سوره شوری یا شورا (آیات 3 و 4) وحی نبوی پیامبر اسلام (قرآن) می‌باشد؛ و اگر بپذیریم که قرآن در آیات 3 و 4 سوره شوری «به‌صورت ترویجی به تبیین پدیده وحی نبوی پیامبر اسلام پرداخته‌است»؛ و اگر بپذیریم که در دو آیه فوق سوره شوری «قرآن از طریق منشأ وحی نبوی یعنی خداوند به ترویج وحی نبوی پرداخته‌است» و «تمامی مشروعیت و اصالت وحی نبوی در پیوند منشأ تکوین آن با خداوند تبیین می‌نماید.»

ادامه دارد