سلسله درس‌هایی از نهج‌البلاغه – قسمت هیجده

«فهم و شناخت تطبیقی نهج‌البلاغه» برای «فهم و شناخت تطبیقی قرآن»

 

«فَلَا تُثْنُوا عَلَیَّ بِجَمِیلِ ثَنَاءٍ لِإِخْرَاجِی نَفْسِی إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِلَیْکُمْ مِنَ التَّقِیَّةِ فِی حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا فَلَا تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ وَ لَا تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَةِ وَ لَا تَظُنُّوا بِی اسْتِثْقَالًا فِی حَقٍّ قِیلَ لِی وَ لَا الْتِمَاسَ إِعْظَامٍ لِنَفْسِی فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ أَنْ یُقَالَ لَهُ أَوِ الْعَدْلَ أَنْ یُعْرَضَ عَلَیْهِ کَانَ الْعَمَلُ به ما أَثْقَلَ عَلَیْهِ فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا امن ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی إِلَّا أَنْ یَکْفِیَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی فَإِنَّمَا أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِیدٌ مَمْلُوکُونَ لِرَبٍّ لَا رَبَّ غَیْرُهُ یَمْلِکُ مِنَّا مَا لَا نَمْلِکُ مِنْ أَنْفُسِنَا وَ أَخْرَجَنَا مِمَّا کُنَّا فِیهِ إِلَی مَا صَلَحْنَا عَلَیْهِ فَأَبْدَلَنَا بَعْدَ الضَّلَالَةِ بِالْهُدَی وَ أَعْطَانَا الْبَصِیرَةَ بَعْدَ الْعَمَی - ای مردم مرا در برابر وظیفه‌ای که دارم و انجام می‌دهم سپاس و ستایش نکنید زیرا من جز انجام حقوقی که بر گردنم هست کاری انجام نمی‌دهم، بنابراین آن‌گونه که در برابر جباران سخن می‌گویند شما با من سخن نگویید و آن چنانکه در برابر حکام ظالم مطیع و وحشت‌زده می‌شوند در برابر من خودداری کنید گمان مبرید که اگر من را نقد کنید و سخن حقی به من بگویید برای من سنگین می‌باشد، گمان مبرید که من خودم را بالاتر از حق و حقیقت می‌دانم زیرا برای کسی که شنیدن سخن حق یا عرضه کردن عدالت توسط مردم ناگوار و سنگین باشد عمل به‌حق و انجام عدالت برای او مشکل‌تر خواهد بود، از گفتن حق و مشورت برای اجرای عدالت در جامعه از من خودداری نکنید و در این رابطه به من مشورت بدهید زیرا من هم خودم را مانند شما خطاپذیر می‌دانم و خودم را شخصیتی فوق خطا نمی‌دانم و در کارها از خطا ایمن نیستم مگر آنکه خداوند مرا حفظ کند من و شما مردم همه بندگان یک خدا هستیم او است که ما را از گمراهی نجات داده و به‌سوی رستگاری و هدایت رهنمون ساخته است و به ما بینایی و بصیرت عطا کرده است» (نهج‌البلاغه صبحی الصالح - خطبه 216 – ص 236 - سطر 6 به‌بعد).

آنچه از گفتار فوق امام‌علی برای ما قابل فهم است اینکه:

الف – امام‌علی در این خطبه معتقد است که «مردم نباید با او مانند جباران برخورد کنند.»

ب – همچنین «مردم نباید در برابر او مانند در برابر ستمکاران و جباران به‌صورت چاپلوسانه سخن بگویند.»

ج - «مردم نباید او را فوق خطا و خطاناپذیر بدانند»، زیرا اگر مردم به غلط بر این باور بشوند که کارها و تصمیمات و اوامر امام‌علی فوق خطا و اشتباه می‌باشد دیگر به او در اجرای حق و عدالت در جامعه مشورت نمی‌دهند و امام‌علی را در کارهایش نقد و نصیحت نمی‌کنند.

د - «مردم نباید در برابر انجام کارها توسط امام‌علی از او ستایش بکنند» چراکه این امر باعث می‌گردد که «او تکلیف و وظیفه خودش را در برابر مردم نادیده و یا کم اهمیت بگیرد.»

ه – «مردم باید بدانند که امام‌علی اگر کاری هم برای آن‌ها می‌کند به‌خاطر حقی است که آنها بر گردن او نهاده‌اند.»

و – «مردم باید بدانند که اگر آنها علی را نقد کنند و یا سخن حقی به علی بگویند برای او هرگز سنگین نمی‌باشد چرا که علی خود را خطاناپذیر نمی‌داند و خود را نیازمند به مشورت با آن‌ها می‌داند.»

ز - «مردم باید بدانند که اگر علی از نقد آنها نسبت به خود ناراحت و خشمگین بشود قطعاً عمل به‌حق و اجرای عدالت برای او سنگین‌تر می‌باشد.»

ح – «مردم باید بدانند که همه ما بنده یک خدا هستیم و در این رابطه تفاوتی بین انسان‌ها وجود ندارد.»

ط - «مردم باید بدانند که همه انسان‌ها خداوند از گمراهی نجات داده است و خداوند به ما بصیرت و بینایی و آگاهی بخشیده‌است.»

باری در رابطه با همین موضوع عدالت اخلاقی است که امام‌علی در خطبه 175 نهج‌البلاغه می‌فرماید:

«أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَی طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَی قَبْلَکُمْ عَنْهَا - ای مردم سوگند به خدا من شما را به هیچ‌کاری امر نمی‌کنم مگر اینکه خودم در انجام آن کار از همه شما سبقت می‌گیرم و شما را از هیچ معصیتی نهی نمی‌کنم مگر اینکه خودم پیش از ارتکاب آن امتناع می‌ورزم» (نهج‌البلاغه صبحی الصالح – خطبه 175 – ص 250- سطر 14 و 15)؛ و در خطبه 127 نهج‌البلاغه امام‌علی این عدالت اخلاقی خودش را این‌چنین تبیین می‌نماید:

«وَ سَیَهْلِکُ فِیَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَی غَیْرِ الْحَقِّ وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَی غَیْرِ الْحَقِّ وَ خَیْرُ النَّاسِ فِیَّ حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَطُ فَالْزَمُوهُ - و در باره من دو گروه به هلاکت می‌افتند: دسته اول آن هواخواهان علاقه‌مندی است که افراط می‌کنند و همین افراط آنها را از جاده حق منحرف می‌سازد. دسته دیگر آن‌هایی هستند که در بغض و خصومت با من افراط می‌کنند و آن افراط آنها را به باطل می‌کشاند. پس بهترین مردم آن‌هایی هستند که در ارزیابی من عدالت و اعتدال را رعایت می‌کنند، بنابراین بر شماست که با این گروه موافقت کنید» (نهج‌البلاغه صبحی الصالح – خطبه 127 – ص 184 – سطر 12 به‌بعد).

4 - در خصوص «عدالت سیاسی» و یا «عدالت در حکومت» امام‌علی در نهج‌البلاغه سخن فراوانی هم در جزء خطبه‌ها و هم در جزء نامه‌ها و هم در جزء حکم و کلمات قصار گفته‌است که در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توانیم آنها را به سه دسته تقسیم نماییم:

دسته اول - آن گفتارها یا خطبه‌ها و نامه‌هایی از امام‌علی است که با آنها به تحلیل در باب 25 سال سکوت خودش و علت و کناره‌گیری از قدرت می‌پردازد.

دسته دوم – آن گفتار و خطبه‌ها و نامه‌هایی است که امام‌علی به تحلیل در باب علت و دلیل قبول خلافت می‌پردازد.

دسته سوم - آن دسته از گفتار یا خطبه‌ها و نامه‌های است که امام‌علی در باب مکانیزم و تئوری و نظریه عدالت در حکومت در رابطه با مردم می‌کند.

لهذا در همین رابطه است که امام‌علی در خطبه 73 نهج‌البلاغه امام‌علی می‌فرماید:

«لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّی أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَیْرِی وَ وَ اللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِینَ وَ لَمْ یَکُنْ فِیهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَیَّ خَاصَّةً الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِکَ وَ فَضْلِهِ وَ زُهْداً فی ما تَنَافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَ زِبْرِجِهِ - ای مردم شما به‌خوبی می‌دانید که من از همه کس برای عهده‌داری امر خلافت شایسته‌ترم. سوگند به خدا مادامی که امور مسلمانان سالم بماند و ظلم و جور فقط منحصر به من بشود ولی در امور مسلمانان ظلم و جوری روی ندهد و میان مسلمان‌ها اختلاف پدید نیاید من به تصمیم شما تسلیم خواهم شد هرچند در این ترک خصومت بر من ظلم بشود البته به همین دلیل برای خیر مسلمین از حق خود گذشتم و از خدای بزرگ پاداش و فضل آن را می‌طلبم چراکه در برابر جاه و مقام و اموالی که شما بدان رقابت داشتید من نسبت به قدرت زهد ورزیدم و کناره‌گیری کردم» (نهج‌البلاغه صبحی الصالح – خطبه 73 – ص 102 – سطر 9 به‌بعد).

باز در همین رابطه است که امام‌علی در خطبه 131 نهج‌البلاغه می‌فرماید:

«اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَیْ‌ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَکِنْ لن رد الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بلا دک فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عبا دک وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِکَ - بار خدایا تو خوب می‌دانی که آنچه را که من در این عرصه انجام داده‌ام برای دست یافتن به قدرت و خلافت و مال و ثروت ناچیز دنیا نبوده است بلکه برای آن بوده تا دین تو را در جامعه به‌جای خود بازگردانم و صلاح و آرامش را در شهرهای تو بر قرار سازم تا بندگان ستمدیده تو ایمنی یابند و دین تو را در جامعه به اجرا درآورم» (نهج‌البلاغه صبحی الصالح – خطبه 131 – ص 189 – سطر 3 به‌بعد).

ادامه دارد