«استراتژی اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران» (چه در فاز سازمانی و عمودی آرمان مستضعفین و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین) در بوته پراکسیس سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی کنش‌گران جنبش پیشگامان، چه دستاوردی به همراه داشته است؟ - قسمت دوم

 

ثانیاً در طول عمر حرکت جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (از سال 1355 الی الان) چه در فرایندهای درونی و برونی و چه در فاز سازمانی و عمودی آرمان مستضعفین ایران و فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران، کوشش همه جانبه ما در راه اشاعه دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات توسط عضله نیرومند جنبش‌های و شوراهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و فراگیر و همه جانبه کل جامعه ایران چه در جبهه آزادی‌خواهانه طبقه متوسط جدید و چه در جبهه اردوگاه بزرگ کار و زحمت پائینی‌های جامعه بزرگ ایران) بوده است؛ و پیوسته ما بر این باور بوده‌ایم که «همه جامعه ایران به عنوان کنش‌گران اصلی از طریق دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای به صورت مستقیم و بی‌واسطه در عرصه مدیریت سه قدرت سیاسی و اقتصادی و اطلاعاتی به صورت دموکراتیک و عادلانه یا برابر می‌توانند اعمال حاکمیت کنند و می‌توانند، با تکیه همزمان بر دموکراسی مستقیم و دموکراسی مشارکتی و دموکراسی نمایندگی، تمامی دستگاه‌های بوروکراتیک سرمایه‌داری یا لیبرالیسم اقتصادی و لیبرالیسم سیاسی را به چالش ساختاری بکشند؛ و اعمال حاکمیت مستقیم اکثریت مطلق جامعه بزرگ ایران از طریق شوراهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین به مثابه نهادهای مقننه و مجریه مادیت بخشند.»

باری، «توسط دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) است که شرایط برای حق رأی همگانی برابر و مستقیم تمامی مردم ایران (فارغ از هر گونه تبعیض جنسیتی، تبعیض قومی و مذهبی، تبعیض نژادی و سیاسی و اجتماعی و غیره تحمیل شده بر مردم نگون‌بخت ایران توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 43 سال گذشته) ممکن می‌گردد و آزادی نامحدود عقیده و بیان و نشر، آزادی مطبوعات، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، آزادی تشکل و فعالیت احزاب و سازمان‌های سیاسی و اتحادیه‌های کارگری و شوراها و کلیه تشکل‌های صنفی و دموکراتیک، آزادی تجمع، تظاهرات و اعتصاب برای همه گروه‌های اجتماعی جامعه بزرگ ایران فراهم می‌گردد». بدون تردید، «خود مدل دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (به عنوان برنامه درازمدت جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) سنتز همان پارادایم تطبیقی حاکم بر عمل و نظر کنش‌گران جنبش پیشگامان می‌باشد.»

ثالثاً در حرکت جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز تا کنون (از سال 1355 الی الان) چه در فرایندهای درونی و برونی و چه در فاز سازمانی و عمودی آرمان مستضعفین ایران و فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران در کادر همین پارادایم تطبیقی، پیوسته کنش‌گران جنبش پیشگامان تلاش کرده‌اند تا به آگاهی‌گری و گفتمان‌سازی و کسب هژمونی گفتمانی و سازمان‌یابی در جامعه ایران بپردازند و توسط آن موضوع استقرار دموکراسی سه مؤلفه‌ای (دموکراسی سیاسی و دموکراسی اقتصادی و دموکراسی اجتماعی) را به عنوان مسئله ضرور و مبرم جامعه امروز ایران بدل سازند؛ و این حقیقت را نهادینه کنند که «در جامعه ایران توسعه دموکراسی عمیقاً با عدالت اجتماعی در هم آمیخته است و بدون تأمین عدالت اجتماعی، پیشبرد موضوع دموکراسی سه مؤلفه‌ای در جامعه بزرگ ایران امری غیر ممکن می‌باشد»؛ چراکه در کشور ایران «به خاطر رشد لجام گسیخته سرمایه‌داری رانتی و نفتی و وابسته، شکاف طبقاتی عمق بی‌سابقه‌ای پیدا کرده است و فقر و بیکاری و فاصله فقر و ثروت به نحو بی‌سابقه‌ای گسترش پیدا کرده است و همین امر باعث گردیده که مردم ایران هم نان بخواهند و هم آزادی» یعنی «در جامعه امروز ایران نه می‌توان به بهانه آزادی، نان را از آنان گرفت و نه می‌توان به بهانه نان، از آزادی محروم‌شان ساخت» و از اینجا است که می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که «در جامعه امروز ایران، دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) یا پیوند دموکراسی با عدالت اجتماعی به خواست مشترک وسیع‌ترین طبقات و گروه‌های اجتماعی جامعه بزرگ ایران تبدیل شده است.»

رابعاً در حرکت جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز تا کنون (از سال 1355 الی الان) چه در فرایندهای درونی و برونی و چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران، در کادر همین رویکرد تطبیقی (برعکس رویکرد انطباقی مدل‌های مارکسیستی که در راستای تبیین برتری بخش‌های از جامعه یا طبقه مشخصی از جامعه ایران با ایده‌آلیزه و قدسی کردن طبقه کارگر و شیفتگی ارتدوکسی نسبت به آنها به طرح تحلیل‌های غیر واقعی از توان و پتانسیل میدانی و بالفعل کارگری و تعریف جریان خود و تاسی از نظریه‌های انتزاعی کلاسیک مارکسیستی نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم اروپا، به عنوان گردانی از ارتش جهانی پرولتاریا می‌پردازند)، «کنش‌گران جنبش پیشگامان پیوسته مدافع منافع جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین مطالبه‌محور سه مؤلفه‌ای مدنی و صنفی و سیاسی اردوگاه عظیم مستضعفین بالنده ایران (چه در جبهه آزادی‌خواهانه طبقه جدید و چه در جبهه برابری‌طلبانه اردوگاه کار و زحمت پائینی‌های جامعه ایران) اعم از جنبش کارگری، جنبش دانشجوئی، جنبش معلمان، جنبش زنان، جنبش اقلیت‌های قومی و مذهبی، جنبش بازنشستگان، جنبش کارمندان و مزدبگیران و غیره بوده‌اند» و پیوسته «به جای رویکرد صرف طبقاتی (مانند رویکرد مارکسیست‌های وطنی در 80 سال گذشته از شهریور 20 الی الان) با رویکرد اردوگاهی به تحلیل این جنبش‌های مطالبه‌محور دینامیک صنفی و مدنی و سیاسی پرداخته‌اند»؛ به عبارت دیگری «در متد و روش تبیینی و تحلیلی کنش‌گران جنبش پیشگامان رویکرد اردوگاهی جایگزین رویکرد طبقه‌ای شده است» و در خصوص «برتری بخش‌هائی از جامعه ایران (مثل طبقه کارگر ایران) کنش‌گران جنبش پیشگامان با رویکرد واقع‌گرایانه، پتانسیل و توان بالفعل و بالقوه طبقه کارگر ایران را پیوسته در عرصه میدانی معیار قضاوت خود قرار داده‌اند». لذا «پس از نقد و آسیب‌شناسی جنبش کارگری ایران (در طول 80 سال گذشته و بخصوص در 43 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) بوده است که در مقایسه میدانی با دیگر جنبش‌های دموکراتیک و اجتماعی جامعه ایران، جایگاه اجتماعی و طبقاتی و سیاسی طبقه کار گر ایران را به صورت کنکرت و مشخص تعریف کرده‌اند.»

باری، در همین رابطه بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز الی الان در چارچوب همان رویکرد تطبیقی خود، «برای هیچکدام از این جنبش‌های دینامیک صنفی و مدنی و سیاسی تکوین یافته از پائین جامعه بزرگ ایران معتقد به ارزش‌های ذهنی و قدسی ایده‌آلیزه شده و جبری از قبل مقدر شده تاریخی و اجتماعی نیست، اگر چه در این رابطه به شرایط عینی اجتماعی – اقتصادی مشخص و کنکرت گروه‌های اجتماعی به عنوان یک فاکتور در برابر شرایط ذهنی تکیه می‌کند، ولی هرگز شرایط عینی را مطلق نکرده و شرایط ذهنی را در پای شرایط عینی ذبح نمی‌کند.»

خامسا در حرکت جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز تاکنون (از سال 1355 الی الان) چه در فرایندهای درونی و برونی و چه در فاز سازمانی و عمودی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران در چارچوب رویکرد تطبیقی‌مان با تاسی از رویکرد تطبیقی معلم کبیرمان شریعتی به دموکراسی و سوسیالیسم که می‌گوید:

«سوسیالیسم و دموکراسی دو موهبتی است که ثمره پاک‌ترین خون‌ها و دستاورد عزیزترین شهیدان و مترقی‌ترین مکتب‌هایی است که اندیشه روشنفکران و آزادی‌خواهان و عدالت‌طلبان به بشریت این عصر ارزانی کرده است» (م. آ - ج 22 - ص 220).

تکیه و اعتقاد ما به دموکراسی و سوسیالیسم به مثابه دستاوردهای همه بشریت بوده است و البته روی آوردن عمیق و خلاق ما به این دو مؤلفه در چارچوب مدل دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) باز در چارچوب «باورمندی عمیق ما به اصل عدالت اجتماعی و باورمندی ما به پیوند دموکراسی سه مؤلفه‌ای با عدالت اجتماعی (و اعتقاد ما به اینکه بدون دموکراسی سه مؤلفه‌ای هرگز نمی‌توان به عدالت اجتماعی تکوین یافته از پائین و نهادینه شده در جامعه بزرگ ایران دست پیدا کرد) می‌باشد.»

سادساً در حرکت جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز تاکنون (از سال 1355 الی الان) چه در فرایندهای درونی و برونی و چه در فاز عمودی و یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران، ما در چارچوب همین رویکرد تطبیقی «نه تنها هرگز سوسیالیسم را مانند سوسیالیسم مارکسی و سوسیالیسم لنینی در چارچوب پارادایم دیکتاتوری طبقه‌ای یا دیکتاتوری حزبی و یا دیکتاتوری نخبگان و یا تزریق شده و تحمیل شده از بالا تبیین نکرده‌ایم، بلکه برعکس به تاسی از معلم کبیرمان شریعتی، ما سوسیالیسم را به صورت جامعه‌محور (نه طبقه‌محور و نه حزب‌محور و نه دولت‌محور) به صورت دموکراتیک در کادر پارادایم دموکراسی سه مؤلفه‌ای تبیین کرده‌ایم

سابعاً در کادر همین رویکرد تطبیقی بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز تاکنون (از سال 1355 الی الان) «هم سوسیالیسم و هم دموکراسی را به مثابه یک فرایند انتخابی و آگاهانه جامعه تعریف و تبیین کرده است، نه امری جبری و تاریخی». به بیان دیگر در رویکرد تطبیقی ما از آغاز تاکنون (از سال 1355 الی الان) «هم دموکراسی و هم سوسیالیسم باید توسط جامعه به صورت انتخابی و آگاهانه ساخته بشود و دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) باید با عضله نیرومند اردوگاه عظیم مستضعفین بالنده جامعه بزرگ ایران (جامعه عظیم جنبشی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل تکوین یافته از پائین) به عنوان یک فرایند انتخابی و آگاهانه در جامعه از پائین تکوین پیدا کند

باری، بدون تردید جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز تا کنون (از سال 1355 الی الان) چه در فرایندهای درونی و برونی و چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران در راستای بسترسازی برای شرایط گذار از سرمایه‌داری نفتی و رانتی و وابسته حاکم به دموکراسی سوسیالیستی، پیوسته و علی الدوام به صورت دو مؤلفه‌ای سلبی و ایجابی مبارزه کرده است. لذا در این رابطه بوده است که پیوسته و علی الدوام «مهم‌ترین فاکتور در عرصه دستیابی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران به اهداف و برنامه‌های کوتاه‌مدت و میان‌مدت و درازمدت خود، فاکتور استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی می‌دانیم که از همان آغاز با رویکرد تطبیقی و در کادر تحلیل مشخص از شرایط مشخص جامعه ایران به لحاظ فرهنگی، تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، این استراتژی (آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد انقلاب اصلاحی یا اصلاح انقلابی) را از معلم کبیرمان شریعتی وام گرفته‌ایم»؛ چراکه او در تبیین استراتژی حرکت خودش و اقبال بر همین مدل استراتژی (آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی) تکیه می‌کند.

ادامه دارد