«استراتژی اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران» (چه در فاز سازمانی و عمودی آرمان مستضعفین و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین) در بوته پراکسیس سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی کنش‌گران جنبش پیشگامان، چه دستاوردی به همراه داشته است؟ - قسمت چهارده

 

بنابراین، «بدون کنش‌گران جنبش پیشگامان با رویکرد تطبیقی هرگز نمی‌توانیم در عرصه پراکسیس سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، با تعلیم و پرورش درون تشکیلاتی در بستر پراکسیس درون یا برون تشکیلاتی رویکرد تطبیقی در کادر استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی را نهادینه بکند». ذکر نکته‌ای در اینجا خالی از عریضه نمی‌باشد و آن اینکه «وجود دیالوگ و ابزار گفتمانی در جامعه هواداران اندیشه شریعتی خارج از سازمان و تشکیلات غیر از فیلترینگ و دسته‌بندی هواداران اندیشه‌های شریعتی جهت جذب در جنبش پیشگامان مستضعفین ایران می‌باشد». چرا که بدون تردید «دیالوگ و ابزار گفتمانی یکی شیوه‌های دموکراتیک می‌باشد که جهت رادیکالیزه و دموکراتیزه و تطبیقی کردن جنبش روشنگری ارشاد شریعتی باید بر آن تکیه استراتژیک بشود»؛ و بی‌شک به همین علت بوده است که «جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز الی الان بر دیالوگ و ابزار گفتمانی در جنبش روشنگری ارشاد شریعتی تکیه و تاکید داشته است و پیوسته و علی الدوام در راستای اعتلای هر چه بیشتر آن گام برداشته‌ایم و این موضوع را یکی از وظایف مهم خودمان می‌دانیم و معتقدیم که با دموکراتیزه و رادیکالیزه و تطبیقی شدن جنبش روشنگری ارشاد شریعتی شرایط برای اعتلای اندیشه‌های خود شریعتی هم فراهم می‌گردد»؛ و باز اضافه کنیم که ما در طول 46 سال عمر جنبش پیشگامان مستضعفین ایران چه در فرایندهای درونی و برونی آن و چه در فازهای عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین و افقی یا جنبشی نشر مستضعفین پیوسته بر این باور بوده‌ایم که «آنچنانکه کادرسازی باید در بستر پراکسیس سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی شکل بگیرد و آنچنانکه بدون کادرهای پرورش یافته تطبیقی هرگز امکان سازمان‌یابی و تشکیلات‌سازی وجود ندارد و آنچنانکه بدون تردید سرمایه‌های محوری هر تشکیلات تعداد کادرهای راهبران تشکیلات می‌باشند، مهم‌تر از همه اینکه پیوسته بر این باور بوده‌ایم که تئوری و پراکسیس و کادرسازی در عرصه تشکیلات تطبیقی در پیوند با هم همدیگر کامل می‌شوند و هیچ کدام از این سه مؤلفه نمی‌توانند به صورت مکانیکی و جدای از هم تکوین و اعتلا پیدا کنند.»

نکته مهم دیگری که کنش‌گران جنبش پیشگامان در این شرایط خودویژه باید به آن عنایت ویژه بکنند، اینکه «در این شرایط ما همزمان دو مسئولیت مهم داریم، یکی مسئولیت بازشناسی و بازیابی و آسیب‌شناسی و بالاخره بازسازی حرکت جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 46 سال گذشته و دیگر مسئولیت سازمان‌یابی و سازماندهی خود جنبش پیشگامان در فاز افقی و جنبشی (امروز جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در چارچوب استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی و یا انقلاب اصلاحی و در راستای برنامه حداکثری دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) است» پر واضح است که اگر بخواهیم با رویکرد دیالکتیکی به این امر توجه بکنیم، «دو مؤلفه بازسازی حرکت جنبش پیشگامان در 46 سال گذشته و سازماندهی کنش‌گران امروز جنبش پیشگامان نمی‌تواند از هم جدا باشند». چراکه بدون تردید این «دو مؤلفه باید در پیوند با یکدیگر و در بستر پراکسیس سیاسی – اجتماعی – تشکیلاتی در دو عرصه عمودی و افقی صورت بگیرد». برای انجام این مهم:

اولاً باید «بر پایه ارگان عقیدتی – سیاسی – جنبشی یعنی نشر مستضعفین ایران به عنوان ریسمان پیوند تمامی کنش‌گران جنبش پیشگامان تکیه و تاکید بشود». به بیان دیگر، در این رابطه باید عنایت داشته باشیم که «نشر مستضعفین ایران یک ارگان تشکیلاتی و سازمانی است که مبنای نظری و عملی تمامی کنش‌گران جنبش پیشگامان می‌باشد». طبیعی است که «فارغ و خارج از نشر مستضعفین ایران (به عنوان ارگان عقیدتی – سیاسی – جنبشی، جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) امکان هیچگونه سازمان‌یابی و بازسازی سازماندهی برای کنش‌گران جنبش پیشگامان وجود ندارد». لذا در این رابطه است که «مهم‌ترین وظیفه ما استحاله موضوع‌های نشر مستضعفین به عنوان گفتمان درون تشکیلاتی و برون تشکیلاتی توسط حرکت سه مؤلفه ترویجی و تبلیغی و تهییجی می‌باشد». قطعاً «برخورد روشنفکرانه کردن با نشر مستضعفین و مطالب آن هرگز نمی‌تواند ما را در عرصه سازماندهی و بازسازی سازمانی چه در عرصه درونی و چه در عرصه برونی چه در مؤلفه عمودی و چه در مؤلفه افقی کمک نماید». پر پیداست که در اینجا «مقصود ما رابطه یک طرفه کنش‌گران جنبش پیشگامان با نشر مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی – سیاسی – جنبشی نیست» بلکه همچنان در این جا تاکید و تکرار می‌کنیم که برخورد کنش‌گران جنبش پیشگامان با نشر مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی – سیاسی – جنبشی به سه صورت می‌تواند انجام بگیرد:

اول - «برخورد دگماتیستی با نشر مستضعفین است» که عبارت است از اینکه «نشر مستضعفین جهت بالا بردن آگاهی خودمان به کار ببریم». بی‌شک این رویکرد به نشر مستضعفین امری ذهنی می‌باشد.

دوم – «برخورد انطباقی با نشر مستضعفین است» و آن عبارت است از اینکه «بخواهیم با انطباق دادن حرکت گذشته خودمان به مطالب نشر مستضعفین در جهت توجیه حرکت خودمان گام برداریم.»

سوم – «برخورد تطبیقی با نشر مستضعفین است» و آن اینکه کنش‌گران جنبش پیشگامان به دنبال آن باشند که «بر پایه استراتژی و تاکتیک و طرح‌ها و اهداف مطرح شده در نشر مستضعفین، در جامعه یک سنتز نظری – عملی یا پراکسیس سیاسی – اجتماعی، تشکیلاتی نو بیافریبند.»

در این رابطه است که باید داوری کنیم که:

نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند / نه هر که آینه سازد سکندری داند

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست / کلاه‌داری و آئین سروری داند

هزار نکته باریک‌تر زمو اینجاست / نه هر که سر نتراشد قلندری داند

دیوان حافظ - دکتر یحیی قریب – ص 133 - سطر 10 به بعد

«نه هر که نشر مستضعفین می‌خواند، می‌توان به او گفت که کنش‌گر جنبش پیشگامان می‌باشد، بلکه برعکس در این رابطه تنها در صورتی خواننده نشر مستضعفین می‌تواند به عنوان کنش‌گر جنبش پیشگامان تعریف کرد که او بتواند از دل نشر مستضعفین به سنتز جدیدی در راستای سازمان‌یابی و سازماندهی کنش‌گران عمودی و افقی دست پیدا کند». قطعاً بدون رویکرد تطبیقی کنش‌گر نمی‌تواند به این مهم دست پیدا کند. باری، از اینجا است که می‌توانیم به این جمع‌بندی برسیم که:

اولاً بدون نشر مستضعفین امکان هیچگونه آگاهی‌گری و گفتمان‌سازی و سازمان‌یابی عمودی و افقی برای کنش‌گران در بستر استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی و در راستای برنامه حداکثری دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) وجود ندارد.

ثانیاً برای بازسازی حرکت گذشته جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 46 سال گذشته) و سازماندهی امروز کنش‌گران جنبش پیشگامان باید عنایت داشته باشیم که «میدان عمل اجتماعی امروز ما، جامعه جنبشی مطالبه‌محور خودبنیاد و خودجوش و خودرهبر و دینامیک و مستقل تکوین یافته از پائین در سه مؤلفه صنفی و مدنی و سیاسی داخل کشور می‌باشند». قطعاً هر گونه «تحول ساختاری فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در چارچوب استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی و در راستای برنامه حداکثری دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) در این شرایط، بر پایه آگاهی‌گری و سازمان‌یابی و اعتلای مطالبات و رادیکالیزه و دموکراتیزه کردن این جنبش‌های دینامیک صنفی و مدنی و سیاسی به انجام می‌رسد»؛ و بدون تردید «پراکسیس اجتماعی – سیاسی تشکیلاتی کنش‌گران جنبش پیشگامان، باید در بستر این جنبش‌های دینامیک مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی تعریف بشود». لذا، «پشت کردن به جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی امروز جامعه بزرگ ایران و تکیه کردن بر حرکت‌های جایگزین از بلای سر مردم ایران بی‌تردید به معنای نابودی جوهر تطبیقی رویکرد کنش‌گران جنبش پیشگامان می‌باشد»، بنابراین، در این شرایط «مسئولیت و وظیفه کنش‌گران جنبش پیشگامان تکیه‌محوری بر جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی داخل کشور و در راستای راهبری و آگاهی‌گری و سازمان‌یابی آنها می‌باشد». هر گونه حرکتی جدای از این کار برای کنش‌گران جنبش پیشگامان سورنا از دهان گشادش نواختن می‌باشد و از اینجا است که باید بگوئیم «آگاهی‌گری و گفتمان‌سازی و راهبری (نه رهبری) در شکل پیشگامی (نه در شکل پیشاهنگی) و تلاش برای کسب هژمونی گفتمانی و کمک در راستای سازمان‌یابی کنش‌گران جنبش‌های افقی دینامیک تکوین یافته از پائین صنفی و مدنی و سیاسی مطالبه‌محور و دفاع از حقوق صنفی و مدنی و سیاسی و مطالبات جنبش‌های سه مؤلفه‌ای مدنی و صنفی و سیاسی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین چه در جبهه آزادی‌خواهانه طبقه جدید یا طبقه متوسط شهری و چه در جبهه اردوگاه بزرگ کار و زحمت ایران خصلت تمام نمای برنامه حداقلی ما در راستای دستیابی به اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی و برنامه حداکثری ما (که همان دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای یا توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات است) می‌باشد.»

به همین دلیل است که ما در تحلیل نهائی، «خود را تنها طرفداران دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای یا توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات آن هم به صورت دو مؤلفه‌ای سلبی و ایجابی در جامعه امروز ایران می‌دانیم» و در کادر این رویکرد است که باید بگوئیم که «جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز الی الان (از سال 1355 الی الان) چه در فرایندهای درونی و برونی و چه در فازهای عمودی (سازمانی آرمان مستضعفین) و افقی (جنبشی نشر مستضعفین) دارای خصلت دموکراتیک و اجتماعی و سوسیالیستی در راستای تحول انقلابی و ساختاری فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و اعتلای نظری و عملی کنش‌گران جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی دینامیک و در بستر پراکسیس سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی بوده است»؛ و تمامی اهداف و استراتژی و برنامه و طرح‌های خودش در این رابطه تدوین کرده است.

ادامه دارد