«استراتژی اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران» (چه در فاز سازمانی و عمودی آرمان مستضعفین و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین) در بوته پراکسیس سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی کنش‌گران جنبش پیشگامان، چه دستاوردی به همراه داشته است؟ - قسمت ده

 

البته نباید فراموش کنیم که از فونکسیون‌های دیگر این ناتوانی و ضعف‌های زنجیروار مرکزیت سازمان «منهای پراگماتیست این بود که مرکزیت (به خصوص در فرایند برونی شدن حرکت سازمان از اردیبهشت 58 و بالاخص در شرایطی که بحران درونی همه تشکیلات را در برگرفته بود) پیوسته به دنبال آن بود که زود به هدف آرمانی خودش برسد و اصلاً پروسه زمانی برای رسیدن به اهداف کوتاه‌مدت و میان‌مدت و درازمدت خود تعریف نمی‌کرد و آنچنان در این رابطه به صورت افراط و تفریطی عمل می‌کرد که نشان می‌داد مرکزیت می‌خواهد تمامی آن ایده‌ها و آرمان‌هائی و برنامه‌های که در مدت سه سال فرایند درونی خود ساخته و پرداخته بود در مدت اندک حرکت برونی خودش به انجام برساند». بیافزائیم که «در فرایند پسا سرکوب بود که مرکزیت دریافت که در فرایند جنبشی و حرکت افقی و یا نشر مستضعفین برای رهائی از این همه ضعف و ناتوانی راهی جز حرکت کردن و ضربه خوردن و تجربه کردن و جمع‌بندی کردن و استنتاج قانون و اصول کردن برای دستیابی به مدل تطبیقی و تئوری تطبیقی تشکیلاتی وجود ندارد». لازم به ذکر است که «برعکس مدل تشکیلاتی انطباقی و تئوری انطباقی تشکیلاتی و برعکس مدل تشکیلاتی دگماتیستی و تئوری دگماتیستی تشکیلاتی در مدل تطبیقی تشکیلاتی، برای دستیابی به تئوری تطبیقی تشکیلات چاره‌ای جز حرکت کردن و ضربه خوردن و کسب تجربه برای کنش‌گران جنبش پیشگامان باقی نمی‌ماند، چرا که در مدل تطبیقی فقط با حرکت کردن و ضربه خوردن می‌توان به تجربه به عنوان آبشخور کسب قانون و اصول و تئوری دست پیدا کرد.»

پر واضح است که بهای حتمی را در این شرایط باید کنش‌گران جنبش پیشگامان در فاز افقی و حرکت جنبشی امروز خود جهت دستیابی به مدل تشکیلاتی تطبیقی پرداخت نمایند و اگر نه راهی جز تکیه بر مدل انطباقی و دگماتیستی در عرصه سازمان‌یابی برای آنها باقی نخواهد ماند؛ بنابراین، برای این کار «قبل از همه (برعکس دوران حرکت سازمانی و عمودی آرمان مستضعفین) باید در دوران حرکت افقی و جنبشی نشر مستضعفین به حرکت خودمان تکیه بکنیم». در این رابطه نباید از نظر دور بداریم که «ما چه در فاز عمودی و سازمانی آرمان مستضعفین و چه در فاز افقی و جنبشی نشر مستضعفین در فرایندهای درونی و برونی از آغاز الی الان (از سال 1355 الی الان) نتوانسته‌ایم تاثیری در تغییر توازن قوا در عرصه میدانی به سود اردوگاه بالنده مستضعفین ایران چه در جبهه ازادی‌خواهانه طبقه جدید یا طبقه متوسط شهری و چه در جبهه اردوگاه بزرگ کار و زحمت یا جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل تکوین یافته از پائین ایجاد نمائیم». نکته دیگری که لازم است که در فاز جنبشی نشر مستضعفین ایران یا فاز افقی بر آن تاکید بکنیم اینکه «امر سازماندهی کنش‌گران پیشگامان با مدل جنبشی و افقی (نه مدل عمودی و سازمانی) و مدل تطبیقی (نه مدل انطباقی و دگماتیستی) باید مبتنی بر تلفیق دموکراسی مستقیم و دموکراسی مشارکتی و دموکراسی نمایندگی آن هم در صورت تکوین یافته از پائین یا دینامیک و دموکراتیک باشد». همچنین در فاز جنبشی یا افقی نشر مستضعفین لازم است که «در عرصه استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی و در راستای آگاهی‌گری و سازمان‌یابی کنش‌گران جنبش‌های خودجوش و دینامیک بر امر گفتمان‌سازی و کسب هژمونی گفتمانی در عرصه نبرد گفتمان‌های امروز جامعه ایران در داخل و خارج از کشور تکیه بشود». برای این کار کنش‌گران جنبش پیشگامان باید بتوانند «استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی تکوین یافته از پائین بر پایه برنامه دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) در مقیاس کشوری مطرح و نهادینه بکنند»؛ به عبارت دیگر «تا زمانی که این رویکرد و استراتژی توسط کنش‌گران جنبش پیشگامان نتواند توده‌ای و اجتماعی بشود امکان کسب هژمونی گفتمانی در نبرد با دیگر گفتمان‌ها برای نشر مستضعفین و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران وجود ندارد و همچنین تا زمانی که در نبرد با گفتمان‌های موجود در داخل و خارج از کشور نشر مستضعفین و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران نتواند به کسب هژمونی گفتمانی دست پیدا کند، هرگز نمی‌تواند در عرصه وظیفه کوتاه‌مدت و میان‌مدت خودش که آگاهی‌گری و سازمان‌یابی و بسترسازی جهت اعتلای مطالبات جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین می‌باشد، موفق بشود.»

طبیعی است که در «خلاء پراکسیس سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی هرگز نخواهیم توانست در فاز افقی و جنبشی نشر مستضعفین یا جنبش پیشگامان مستضعفین ایران به مدل تطبیقی یا تئوری تطبیقی تشکیلاتی دست پیدا کنیم». همچنین لازم است که در فاز جنبشی نشر مستضعفین یا فاز افقی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «همراه با تکیه و تاکید و توجه بر استراتژی و اهداف استراتژیک، بر حرکات و عمل تاکتیکی هم توجه بکنیم»؛ یعنی در این مرحله کنش‌گران جنبش پیشگامان آنچنانکه «نباید استراتژی را در پای تاکتیک ذبح بکنند، نباید تاکتیک هم در پای استراتژی ذبح نمایند»؛ که البته لازمه این امر آن خواهد بود که «کنش‌گران جنبش پیشگامان در تحلیل مستمر و مشخص و کنکرت خود باید ضمن بررسی استراتژیک امور تاثیرات مرحله‌ای آنها یا علل تاکتیکی حوادث و تاثیرات آن‌ها را هم مد نظر قرار بدهند». یادمان باشد، در این رابطه «عدم سازماندهی کنش‌گران جنبش پیشگامان و پراکنده بودن کار کنش‌گران جنبش پیشگامان می‌تواند بزرگترین ضربه به حرکت استراتژیک و تاکتیک جنبش پیشگامان مستضعفین در این مرحله بزند». همچین در فاز افقی و جنبشی نشر مستضعفین یا جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «بدون سازماندهی تطبیقی تکوین یافته از پائین توسط تلفیق دموکراسی مستقیم و دموکراسی مشارکتی و دموکراسی نمایندگی کنش‌گران جنبش پیشگامان امکان دستیابی به کسب هژمونی گفتمانی و آگاهی‌گری کنش‌گران اردوگاه بزرگ مستضعفین بالنده جامعه بزرگ ایران و دستیابی به اهداف کوتاه‌مدت و میان‌مدت و بلندمدت غیر ممکن می‌باشد.»

عنایت داشته باشیم که «طرح‌ها و آرمان‌ها و اهداف کوتاه‌مدت و میان‌مدت و درازمدت و برنامه‌های حداقلی و حداکثری نشر مستضعفین یا جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در فرایند افقی یا جنبشی و در چارچوب استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی و در راستای تحقق دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) هر قدر هم که درست و مهم و ضروری و لازم و واقعی و واقع‌گرایانه باشد تا زمانی که این‌ها در عرصه حیات درونی و برونی کنش‌گران جنبش پیشگامان مادیت برونی پیدا نکنند و به صورت آگاهی‌گری و گفتمان‌سازی و سازمان‌یابی مادیت پیدا نکنند، چیزی بی‌حاصل و ایده‌آلستی‌خواهد بود» بنابراین، از اینجا است که باید بگوئیم که «در فاز افقی و جنبشی، پس از طرح ایده‌ها و برنامه‌ها توسط نشر مستضعفین ایران وظیفه محوری کنش‌گران جنبش پیشگامان آن است که در چارچوب گفتمان‌سازی در شکل کنکرت و مشخص آن، دامنه این طرح‌ها و ایده‌ها را به عرصه توده‌ها بکشاند تا در آنجا این ایده‌ها و آرمان‌ها را به صورت مطالبات صنفی و مدنی و سیاسی جنبش‌های خودجوش و دینامیک و خودرهبر و تکوین یافته از پائین بکنند». به بیان دیگر تا زمانی که «ایده و آرمان توسط کنش‌گران جنبش پیشگامان توده‌ای نشوند و به اعماق جامعه بزرگ ایران گسترش پیدا نکنند و آن ایده و آرمان و برنامه‌ها به صورت مطالبات صنفی و مدنی و سیاسی کنش‌گران جنبش‌های دینامیک درنیایند آن ایده و آرمان و هدف و برنامه‌ها نمی‌توانند در راستای آگاهی‌گری و سازمان‌یابی و اعتلای مطالبات کنش‌گران قابل تعریف باشند». شاید بهتر باشد که مطلب را این طوری مطرح نمائیم که «در تحلیل نهائی عضله اجرا کننده اهداف و برنامه‌ها و آرمان‌ها و ایده‌های نشر مستضعفین و جنبش پیشگامان، اردوگاه بزرگ مستضعفین بالنده ایران به عنوان تنها نیروی عامل می‌باشند که سرپل اتصال و پیوند بین نشر مستضعفین و اردوگاه بزرگ مستضعفین بالنده ایران بی‌تردید همین کنش‌گران جنبش پیشگامان هستند». مع هذا، در فاز جنبشی یا افقی نشر مستضعفین یا جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «کنش‌گران جنبش پیشگامان نباید چنین بیاندیشند که تنها با طرح ایده‌ها و آرمان‌ها و برنامه‌ها توسط نشر مستضعفین ایران کار تمام است». همچنین «کنش‌گران جنبش پیشگامان نباید چنین فکر کنند که وقتی که نشر مستضعفین ایران، طرح‌ها و هدف‌ها و آرمان‌ها و برنامه‌ها را مطرح می‌کند، پس از طرح آنها به صورت خود به خودی آنها در جامعه بزرگ ایران به صورت گفتمان در می‌آیند و آن گفتمان به خودی خود به کسب هژمونی گفتمانی می‌رسد و بعد از آن به خودی خود به مرحله آگاهی‌گری و سازمان‌یابی و گسترش مطالبات کنش‌گران جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین می‌رسد و آن ایده‌ها و طرح‌ها و برنامه‌ها بدل به مطالبات جنبش‌های اجتماعی صنفی و مدنی و سیاسی می‌شوند.»

باری، در این رابطه لازم است که کنش‌گران جنبش پیشگامان عنایت داشته باشند که «ارائه طرح‌ها و هدف‌ها و برنامه‌ها و آرمان‌ها توسط نشر مستضعفین ایران، تنها بخش کوچکی از پروسه تحقق اهداف جنبش پیشگامان مستضعفین ایران می‌باشد». همچنین لازم است که کنش‌گران جنبش پیشگامان در حرکت افقی و جنبشی توجه داشته باشند که هرگز نباید «به طرح‌ها و آرمان‌ها و اهداف و ایده‌ها، بیش از اجرای این ایده‌ها و آرمان‌ها و اهداف توسط کنش‌گران جنبش پیشگامان و کنش‌گران جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی بها بدهیم». چراکه «این رویکرد انحرافی باعث سقوط ما به ورطه روشنفکری و ذهن‌گرائی و ایده‌آلیستی می‌شود». همچنین لازم است که کنش‌گران جنبش پیشگامان در حرکت افقی و جنبشی توجه داشته باشند که «برای اینکه گرفتار سوبژکتیویسم نشوند و بتوانند صحت و سقم ایده‌ها و آرمان‌ها و اهداف و برنامه‌های مطرح شده توسط نشر مستضعفین ایران، در بستر اجرا و تئوری عمل ارزیابی بکنند، لازم است که به دنبال اجرائی کردن این تئوری‌ها و نظرات و طرح‌ها و ایده‌ها و برنامه‌های نشر مستضعفین بروند، بی‌شک رسالت آنها در این عرصه قابل تعریف می‌باشد، نه در عرصه مطالعه و خواندن نشر مستضعفین به عنوان یک نشریه و غیره». لهذا از اینجا است که باید داوری کنیم که «کنش‌گران جنبش پیشگامان نه تنها بازوی عمل کننده نشر مستضعفین می‌باشند، بلکه مهمتر از آن اینکه تنها عضله‌ای هستند که در فاز افقی و جنبشی، می‌توانند اهداف مرحله‌ای استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی و یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران را به نتیجه برسانند و در عرصه راهبری (نه رهبری) و آگاهی‌گری و سازمان‌یابی کنش‌گران جنبش‌های دینامیک مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی نقش سر پل و عامل پیوند ارگانیک پیدا کنند»؛ و باز لازم است که کنش‌گران جنبش پیشگامان در عرصه حرکت افقی و جنبشی عنایت داشته باشند که «هدف اولیه و مهم کنش‌گران جنبش پیشگامان در بستر استراتژی آگاهی‌بخش و جنبشی با رویکرد اصلاح انقلابی و یا انقلاب اصلاحی آن است که آنها بتوانند با جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و دینامیک تکوین یافته از پائین گروه‌های مختلف اردوگاه مستضعفین بالنده ایران چه در جبهه آزادی‌خواهانه طبقه جدید یا طبقه متوسط شهری و چه در جبهه اردوگاه عظیم کار و زحمت جامعه بزرگ ایران پیوند پیدا کنند.»

ادامه دارد