ما چه میگوئیم؟ - قسمت سی و پنج
از اینجا است که باید بگوئیم، «برای اینکه گرایشات مختلف پیرو اندیشههای اقبال و شریعتی بتوانند به اتحادیههای واقعاً موثری دست پیدا کنند، باید اختلافهای بین آنها به رسمیت شناخته شود و آنها را لاپوشالی نکنیم و به دنبال وحدتی برویم که همه چیز در مسیر سازنده پیش برود»، البته لازم است که یادآوری کنیم که «بدون تردید نمیتوانند همه گرایشات مختلف منظومه معرفتی اقبال و شریعتی در حرکت واحدی همزیستی داشته باشند» بنابراین، «راه درست آن است که همه آنها در حرکت واحدی نباشند.»
باری، بلند کردن پرچم دیالوگ و مبارزه تئوریک در این رابطه بین جریانهای پیرو شریعتی و اقبال میتواند امری مترقیانه و انقلابی باشد. یادمان باشد که در این رابطه «مطلق کردن شعار وحدتطلبی» (بین جریانهای تابع اندیشههای معلمان کبیرمان اقبال و شریعتی) و به حاشیه بردن اختلافات فکری میان این جریانها و طرح شعار «شنا در هر جهت در اقیانوس اندیشههای اقبال و شریعتی، خواه ناخواه اینگونه وحدتطلبیهای کاذب، سرانجامی جز نفی عملی حرکت سیاسی – اجتماعی و فرهنگی معلمان کبیرمان اقبال و شریعتی نخواهد داشت.»
ما میگوئیم «اصول محوری» حرکت جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 45 سال گذشته (از سال 55 الی الان) چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین، پیوسته عبارت بوده است از:
1 - «تاکید استراتژیک بر برنامه دموکراسی سوسیالیستی و جنبشی سه مؤلفهای یا اجتماعی کردن سه مؤلفه قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت معرفتی، به عنوان هدف بیواسطه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران.»
2 - «تعهد به اردوگاه مستضعفین بالنده جامعه بزرگ ایران به عنوان تنها پایه اجتماعی جامعه مدنی جنبشی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبری تکوین یافته از پائین و نیروی فاعل جامعهساز امروز کشور ایران» (از اردوگاه کار و زحمت تا اقشار میانی یا طبقه متوسط شهر و روستای جامعه ایران)، بنابراین «هر گونه تعدیلی در این رویکرد برای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران به معنای خودکشی سیاسیخواهد بود» و در همین رابطه است که میتوانیم نتیجهگیری کنیم که در عرصه مبارزه تئوریک بین جریانهای پیرو معلمان کبیرمان شریعتی و اقبال، باید دو موضوع به صورت محوری مطرح کنیم:
نخست نظام سیاسی – اجتماعی آلترناتیوی از نظر اقبال و شریعتی (در برابر نظام سرمایهداری فقاهتی و رانتی و نفتی حاکم).
دوم نیرو یا اردوگاه اجتماعی که میبایست با اتکا به آنها (در جامعه امروز ایران) این تغییر عظیم ساختاری سیاسی و اقتصادی صورت بگیرد.
ما میگوئیم «سرمایهداری فقاهتی و رانتی و نفتی امروز حاکم بر جامعه بزرگ ایران تنها از رهگذر استثمار مستقیم اردوگاه کار و زحمت جامعه بزرگ ایران بر پا نیست، بلکه با دهها رشته و گسل و شکافها خود را در جامعه بزرگ ایران نهادینه کرده است» که بی شک این حلقههای مختلف (از استثمار مستقیم اردوگاه کار و زحمت تا فقه و فقاهت حوزههای فقهی و تا شکافهای جنسیتی؛ طبقاتی، سیاسی، قومیتی، مذهبی، اجتماعی و غیره) از هم جدا نیستند، بلکه «در هم و با هم هستند» و مجموعاً بسترساز ادامه حیات سرمایهداری نفتی و رانتی و فقاهتی حاکم را ممکن میسازند. از این رو آنچنانکه معلم کبیرمان شریعتی میگوید: «تنها با یک مبارزه سلبی و ایجابی سه مؤلفهای ضد استثماری و ضد استبدادی و ضد استحماری است که میتوان با سرمایهداری حاکم مبارزه همه جانبه کرد.»
بدین خاطر «تکیه تک مؤلفهای ضد استثماری صرف، یا ضد استحماری صرف و یا ضد استبدادی صرف، هرگز نمیتواند به صورت ساختاری مناسبات سرمایهداری حاکم بر جامعه ایران را به چالش بکشد». در نتیجه از اینجا بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در طول 45 سال گذشته از سال 55 الی الان) پیوسته استراتژی ضد سرمایهداری خودش را بر سه مؤلفه ضد استثماری و ضد استبدادی و ضد استحماری در دو شکل سلبی و ایجابی استوار کرده است.
ما میگوئیم پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهیبخش و دموکراسی سوسیالیستی و جنبشی سه مؤلفهای) «نه رفرمیست هستند و نه آرمانگرای صرف بلکه برعکس انسانهای واقعبینی هستند که در جامعه امروز ایران مدافع بهبود زندگی و معیشت و آزادیهای همه کنشگران اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشند»؛ و البته «این خودویژگیها، آنها در پرتو حضور راهبرانه (نه حضور رهبرانه) در پراکسیس مطالباتی – اجتماعی – سیاسی جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبری تکوین یافته از پائین به نمایش میگذارند.»
ما میگوئیم پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهیبخش و دموکراسی سوسیالیستی و جنبشی سه مؤلفهای) باید در جامعه امروز ایران «در جنبشهای مطالباتی سه مؤلفهای صنفی و اجتماعی و مدنی گروههای مختلف اجتماعی جامعه بزرگ ایران شرکت فعال و همه جانبهای داشته باشند، چراکه با شرکت آنها (نه با انکار این جنبشهای مطالباتی) و راهبری کردن کنشگران (نه رهبری کردن) و ارائه دادن راه رسیدن به مطالباتشان، آن هم نه سطحی و روبنائی بلکه به صورت ریشهای و رادیکال آنها میتوانند برتری راهکار دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای را در عمل به جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین تبلیغ و ترویج نمایند.»
ما میگوئیم جامعه مبتنی بر دموکراسی سوسیالیستی و جنبشی سه مؤلفهای که ما به دنبال آن هستیم جامعهای است که:
اولاً توسط آن «ایران کشوری قدرتمند با محتوای دموکراسی و عدالت و فرهنگ میباشد.»
ثانیاً «جامعهای متعلق به همه مردم ایران میباشد که با اقتصادی بسیار توسعه یافته و بر پایه نیروهای تولید مدرن میباشد.»
ثالثاً «جامعهای است با فرهنگ پیشرفته و الهام گرفته از هویت ملی میباشد.»
رابعاً «جامعهای است که مردم در آن زندگی مرفه و فرصت و امکان برای توسعه همه جانبه دارند.»
خامسا «جامعهای است که گروههای اقلیت قومی با هم برابر و متحدند و به یکدیگر احترام و کمک میکنند.»
سادساً «جامعه است که دولت قانونمدار با قوانین مصوبه شوراهای تکوین یافته از پائین خود مردم، در خدمت خود مردم میباشد.»