ما چه می‌گوییم؟ - قسمت پنجاه و پنج

 

ما می‌گوییم «لازمه نجات کشور ایران از فشار زرادخانه و رقابت تسلیحاتی که (در طول 43 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهت حاکم) باعث گردیده که بخش عظیم و واقعاً فرساینده‌ای از تولید ملی کشور ایران صرف هزینه‌های نظامی و جنگ‌های نیابتی و پروژه هسته‌ای و نهادهای امنیتی، نظامی، انتظامی و دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر و دو ارتش جدا از هم (سپاه و ارتش) بشود، اتخاذ یک استراتژی دموکراتیک بر پایه شوراهای فراگیر و همگانی و سراسری خودجوش و خودسازمان‌ده و خودرهبر و تکوین یافته از پایین در کادر دموکراسی بی‌واسطه یا دموکراسی مستقیم و مشارکتی (و یا توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت) می‌باشد.»

ما می‌گوییم «بدون تکیه‌بر استراتژی دموکراتیک و پیوند بین مستضعفین بالنده در دو جبهه آزادی‌خواهانه اقشار میانی یا طبقه جدید با اردوگاه عظیم برابری‌طلب کار و زحمت امکان نجات کشور از رقابت نظامی و جنگ‌های نیابتی و رقابت هسته‌ای و رقابت زرادخانه‌ای و رویکرد دو ارتشی و دستگاه‌های موازی امنیتی و سرکوب‌گر چند لایه‌ای و غیره وجود ندارد.»

ما می‌گوییم تنها در کادر دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع عادلانه و اجتماعی و دموکراتیک قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) به‌صورت برنامه یا رویکرد و یا جنبش است که توسط اجتماعی کردن اقتصاد به‌صورت دموکراتیک و در شکل سوسیالیستی، امکان تحقق مالکیت عمومی یا مالکیت جامعه بر و سایل تولید در راستای نفی استثمار و بازسازی سازماندهی اقتصاد اجتماعی کشور با تکیه‌بر شوراهای فراگیر و همگانی و سراسری خودجوش و تکوین یافته از پایین و دینامیک و خودرهبر و خودسازمان‌ده حاصل می‌شود.

ما می‌گوییم «تکوین دموکراسی اجتماعی مقدم بر دموکراسی سیاسی و دموکراسی اقتصادی بر پایه تحول همه جانبه فرهنگی باعث می‌گردد که شرایط برای اجتماعی شدن کار و رشد وجدان اجتماعی و روحیه جمعی در جامعه بزرگ ایران که لازمه تحقق دموکراسی اقتصادی یا مالکیت عمومی جامعه بر و سایل تولید و بازسازی سازماندهی اقتصادی کشور بر پایه جامعه و شوراها می‌باشد فراهم می‌گردد.»

ما می‌گوییم «تنها توسط دموکراسی سه مؤلفه‌ای بی‌واسطه و مستقیم و مشارکتی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است که امکان رویش اجتماعی انسان آگاه و حس مسئولیت اجتماعی در جامعه بزرگ ایران فراهم می‌شود.»

ما می‌گوییم در رویکرد معلمان کبیرمان (اقبال و شریعتی) «انسان آگاه و مسئول یا همان انسان کامل و تراز نوین در جامعه را نمی‌توان صرفاً از طریق موعظه و تزکیه و تزریق ایدئولوژیک ذهنی پرورش داد.»

ما می‌گوییم برای تحقق دموکراسی اقتصادی بر پایه دموکراسی اجتماعی ضرورت دارد که ضمن حفظ مالکیت عمومی بر مواضع کلیدی اقتصادی در جهت اجتماعی شدن بیشتر کار به‌عنوان پراکسیس اجتماعی، مکانیزم بازار در کنار مکانیزم مالکیت عمومی جامعه حداقل در مواضع کلیدی به کار گرفته شود.

ما می‌گوییم نفی کلی مکانیزم بازار در چارچوب دموکراسی اقتصادی یا مالکیت عمومی جامعه بر و سایل تولید خود باعث ظهور هیولای بوروکراسی برنامه‌ای تزریق شده از بالای دولتی بر جامعه و باعث جایگزین شدن هیولای دولت و حزب حاکم به‌جای شوراهای فراگیر و سراسری و همگانی و دینامیک و باعث نفی دموکراسی سوسیالیستی مشارکتی و بی‌واسطه می‌شود.

ما می‌گوییم پایه‌ریزی دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و اجتماعی و عادلانه قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) چه در شکل برنامه‌ای و چه در شکل رویکردی و چه در شکل جنبشی آن، بدون اهرم دموکراسی بی‌واسطه یا دموکراسی مشارکتی و دموکراسی مستقیم متکی بر شوراهای فراگیر و همگانی و سراسری و دینامیک و تکوین یافته از پایین در جامعه بزرگ ایران و در پروسه تقدم تکوین دموکراسی اجتماعی (به‌عنوان یک سنتز تحول فرهنگی) بر دموکراسی سیاسی و دموکراسی اقتصادی امکان‌پذیر نمی‌باشد.

ما می‌گوییم لازمه دموکراسی بی‌واسطه یا دموکراسی مستقیم و مشارکتی (برعکس دموکراسی نمایندگی یا دموکراسی نیابتی) سازمان‌یابی جامعه بر پایه شوراهای فراگیر و همگانی و سراسری و دینامیک تکوین یافته از پایین می‌باشد، لذا بدون آزادی‌های بی‌قید و شرط سیاسی در جامعه امکان بازسازی سازمان‌یابی اجتماعی در جامعه بزرگ ایران به‌صورت دینامیک توسط شوراهای خودجوش و خودسازمان‌ده و خودرهبر و تکوین یافته از پایین وجود ندارد.

ما می‌گوییم سازماندهی دموکراتیک و اجتماعی و دینامیک دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (به‌عنوان جنبش و یا رویکرد و یا برنامه) جهت توزیع عادلانه و دموکراتیک و اجتماعی قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات، تنها بر پایه تعادل سیاسی توسط توازن قوا بین جنبش‌های خودجوش و خودسازمان‌ده و خودرهبر و دینامیک و تکوین یافته از پایین در اشکال مختلف صنفی و مدنی و سیاسی به‌صورت نهادینه شده با بالائی‌های قدرت و تقدم دموکراسی اجتماعی بر دموکراسی سیاسی و دموکراسی اقتصادی حاصل می‌شود.

ما می‌گوییم الگوی دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای در صورتی می‌تواند در جامعه ایران مادیت پیدا کند که بتواند بر پایه شرایط عینی و ذهنی، تعادل دموکراتیک برای مداخله همه شهروندان جامعه بزرگ ایران به‌صورت علی السویه در سازماندهی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بر پایه شوراهای خودجوش و دینامیک و تکوین یافته از پایین فراهم نماید.

ما می‌گوییم تا زمانی که در جامعه کار اجتماعی و سازماندهی اجتماعی بر پایه وجدان اجتماعی و روحیه جمعی حاصل نشود و شهروندان جامعه از آگاهی و حس مسئولیت اجتماعی کافی برخوردار نباشند، امکان عینی و ذهنی تحقق دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) می‌تواند به چالش کشیده شود.

ما می‌گوییم سازماندهی دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (اجتماعی کردن سه مؤلفه قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) چیزی نیست که صرفاً بتوان بدون در نظر گرفتن شرایط عینی بر پایه کار اجتماعی و تولید اجتماعی تنها توسط توسط عامل نظری و ذهنی یا ا صلاح ایدئولوژیک جامعه به انجام آن دست پیدا کرد و قطعاً برای انجام آن نیاز به آمادگی ذهنی و عینی به‌صورت دیالکتیکی می‌باشد.

ما می‌گوییم در دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای از آنجایی که دموکراسی سوسیالیستی بر پایه دموکراسی اجتماعی استوار می‌باشد و هدف آن اجتماعی کردن قدرت سه مؤلفه‌ای اقتصادی و سیاسی و اطلاعات به‌صورت سلبی و ایجابی می‌باشد در نتیجه همین امر باعث می‌گردد که در دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای پایه اولیه تکوین آن بر مشارکت فعال همه شهروندان استوار می‌باشد و بر پایه همین مشارکت فعال همه شهروندان است که در جامعه دموکراسی سوسیالیستی سرمایه انسانی جامعه نه‌تنها فرسوده نمی‌شود بلکه برعکس روندی رو به اعتلا پیدا می‌کنند.

ما می‌گوییم بدون اجتماعی شدن کار امکان اجتماعی کردن قدرت اقتصادی در دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای وجود ندارد یعنی تا زمانی که تولید مادی اساساً از طریق واحدهای خود بسنده و بی‌ارتباط با همدیگر صورت می‌گیرند همبستگی تولید کنندگان مستقیم نمی‌تواند پایه چندان محکمی داشته‌باشد و آنها نمی‌توانند به مثابه یک اردوگاه واحد در مقابل استثمارگران و استبدادگران و استحمارگران مبارزه بکنند.

ما می‌گوییم واقعیت یافتن دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای در جامعه پیش‌شرط‌هایی دارد که بدون آنها نمی‌توان در زمینه‌سازی عینی و نظری یا ذهنی (به‌عبارت دیگر بسترسازی دیالکتیک عین و ذهن) برای واقعیت یافتن دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای در جامعه بزرگ ایران تئوری و یا برنامه کنکرت و مشخصی ارائه کرد، این پیش شرط‌های لازم برای واقعیت یافتن دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) در جامعه بزرگ ایران عبارتند از:

اول – «نهادینه شدن وجدان اجتماعی یا روحیه جمعی توسط بسترهای عینی و ذهنی بر پایه اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی فرهنگی و اجتماعی در جامعه بزرگ ایران». پر واضح است که «در جامعه ایران این اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی فرهنگی می‌باید در بستر به چالش کشیدن انواع مختلف اسلام‌های دگماتیست حاکم و موجود در جامعه بزرگ ایران (اعم از اسلام دگماتیست فقاهتی تکلیف‌محور، تعبدگرا، تقلیدمحور، اسلام دگماتیست روایتی و زیارتی و ولایتی، اسلام دگماتیست صوفیانه جامعه‌ستیز و دنیا گریز و اختیار ستیز و فردگرای اشعری‌گری، اسلام دگماتیست فلسفی یونانی‌زده افلاطونی و ارسطویی و اسلام دگماتیست کلامی اشعری‌گری) توسط اسلام تطبیقی اقبال و شریعتی و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران صورت بگیرد». در خصوص «ایجاد و تکوین روحیه جمعی یا وجدان اجتماعی باید عنایت داشته باشیم که این روحیه جمعی یا وجدان اجتماعی باید هم در عرصه اجتماعی و هم در عرصه اقتصادی و هم در عرصه سیاسی به‌صورت تنگاتنگ عینی و ذهنی به انجام برسد.»

ادامه دارد