«نبرد گفتمانها» در تاریخ 150 سال گذشته حرکت تحولخواهانه جامعه بزرگ ایران – قسمت چهاردهم
ج - سومین مشخص جریانهای مارکسیستی در طول یک قرن گذشته در کشور ایران اینکه «بدون استثناء همه این جریانها معتقد به کسب قدرت سیاسی توسط جریان خودشان هستند». در نتیجه همین «رویکرد کسب قدرت سیاسی در کنار رویکرد حرکت از بالا و در کنار رویکرد جایگزین کردن حزب کمونیست نخبگان مارکسیستی مولود جریان خودشان به جای طبقه کارگر همه و همه باعث گردیده که همه اینها خواه و ناخواه گرفتار رویکرد حزب دولت لنینیستی در اشکال مختلف حزبی و چریکگرائی و ارتش خلقی بشوند». هر چند که ممکن است در اندیشه و نظر مخالفان، تئوریپردازی و تئوریسازی هم بکنند؛ اما در «عرصه عمل همه آنها راه فراری جز حرکت در چارچوب حزب دولت و چریکگرائی و ارتش خلقی و کودتای نظامی و غیره ندارند»؛ و آنچنان این رویکرد در آنها نهادینه شده که در روز 28 مرداد 32 با اینکه حزب توده تنها شاخه نظامیاش بیش از 700 افسر نظامی در نهادهای مختلف حکومت از شهربانی و ژاندارمری و نهادهای امنیتی تا ارتش داشت، به خاطر اینکه معتقد به حرکت از پائین نبود در برابر چند اوباش و نوچه طیب حاجی رضائی و شعبان بیمخ و رمضان یخی نتوانستند وارد عمل بشوند و لذا بدون حداقل حضور نظارهگر حاکمیت دولت کودتا در کمتر از 8 ساعت در کشور شدند. همان دولت کودتائی که از فردای کودتا قبل از همه به جان این سیاسیون قدرتطلب بیگانه از حرکت از پائین، افتاد.
باری، پس از فهم و شناخت خودویژگیهای جریانهای مارکسیستی در کشور ایران در طول نزدیک به یک قرن گذشته حال در عرصه کالبد شکافی جریانهای مارکسیستی در کشور ایران در طول نزدیک به یک قرن گذشته باید عنایت داشته باشیم که با همه تفاوتهای که بین این جریانهای مارکسیستی وجود دارد، میتوانیم (در طول نزدیک به یک قرن گذشته) پروسه حرکت آنها را به سه فرایند تقسیم نمائیم که این سه فرایند عبارتند از:
1 - فرایند اول که فرایند تکوین مارکسیستها در جامعه ایران میباشد که آنچنانکه فوقا مطرح کردیم، همان فرایند حلقه دکتر تقی ارانی میباشد.
2 - فرایند دوم فرایند حزب توده در دهه 20 و پساشهریور 20 تا کودتای 28 مرداد میباشد.
3 - فرایند سوم از اواخر دهه 40 تا نیمه دهه 50 میباشد که جریانهای مارکسیستی تحت گروههای چریکی (که در رأس همه آنها سازمان چریکهای فدائی خلق میباشند) مادیت پیدا کردهاند.
فرایند اول یا فرایند تکوین آبشخور جریانهای مارکسیستی در کشور ایران توسط حلقه دکتر تقی ارانی، از سال 1308 پس از بازگشت تقی ارانی از آلمان به ایران در راستای جریانسازی مارکسیستی در کشور ایران وارد عمل شد اما از آنجائیکه در آن شرایط:
اولاً - دیکتاتوری رضاخانی بر جامعه ایران حاکم شده بود.
ثانیاً - رویکرد اسلام فقاهتی روحانیت حوزههای فقهی بر پایه تکلیف و تقلید به عنوان گفتمان مسلط فرهنگی بر جامعه فقهزده و سنتزده ایران حاکم بود.
ثالثاً - بیش از 90 درصد جامعه ایران بیسواد بودند.
رابعاً - بیش از 70 درصد از جمعیت ایران در روستاهای پراکنده زندگی میکردند.
خامسا - مناسبات تولیدی حاکم بر جامعه ایران مناسبات زمینداری بود نه مناسبات سرمایهداری و زحمتکشان روستائی اکثریت زحمتکشان ایران را تشکیل میدادند.
سادساً - دانشگاه و مدرسه هنوز به آن شکل کلاسیک در کشور ایران تکوین پیدا نکرده بود و اگر هم بودند فرایند اولیه ظهور خود را طی میکردند.
این همه باعث گردید که تقی ارانی و حواریونش نتوانستند به صورت میدانی شرایط برای تکوین جنبش خودشان را بیابند در نتیجه همین امر باعث گردید تا آنها «حرکت خودشان را به صورت فکری و فرهنگی شروع کنند تا آنجا که به جای جنبشسازی و حزبسازی به تدریس علوم و نوشتن کتب درسی در زمینههای فیزیک و شیمی، روانشناسی، زیستشناسی و روش علمی پرداختند»؛ و در ادامه همین رویکرد بود که «حلقه ارانی در سال 1312 انتشار مجلهٔ دنیا را شروع کردند»؛ که البته «هدف این حلقه از انتشار مجلهٔ دنیا کار فرهنگی و فکری برای اشاعهٔ اندیشههای مارکسیستی در جامعه ایران بود». در نتیجه همین امر باعث گردید که رفته رفته «حلقه ارانی در میان روشنفکران و تحصیلکردههای ایرانی به عنوان حلقهای منتقد و مخالف استبداد و دیکتاتوری و معتقد به دفاع از حقوق زحمتکشان مطرح بشوند.»
باری هر چند مجلهٔ دنیا در سال 1312 با عنوان رسمی مجلهای علمی راه اندازی شد و تصویر روی جلد نخستین شمارهٔ آن شکافت اتم را نشان میداد و هدف این حلقه این بود که حداقل در برابر دستگاه امنیتی، آدرس غلط به آنها بدهند و به صورت ظاهری هدف مجله دنیا را روشنگری دربارهٔ موضوعات علمی صنعتی و حداکثر اجتماعی نشان بدهند، ولی جوهر ماتریالیستی مطالب علمی مجلهٔ دنیا باعث گردید که حوزه فقهی دگماتیست داخل کشور به سرعت علم مخالفت با این حلقه و مجلهٔ دنیا بردارند که البته در رأس آنها سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان و شاگردش شیخ مرتضی مطهری قرار داشتند که به سرعت با تشکیل کلاسهای فلسفی یونانیزده خود در رد مطالب ماتریالیسم رویکرد تقی ارانی قد بلند کردند.
اضافه کنیم که بالاخره محصول همین کلاسها و درسهای آنها به صورت کتاب پنج جلدی «اصول فلسفه و روش رئالیسم» در آمد؛ که همراه با متن فلسفه یونانیزده محمد حسین طباطبائی و پاورقی یونانیزده شیخ مرتضی مطهری میباشد. یادآوری میکنیم که محمد حسین طباطبائی در برابر مخالفت بروجردی نسبت به تدریس فلسفه در حوزههای فقهی، با پذیرفتن ناکافی بودن آموزههای سنتی حوزوی، «الحاد مارکسیستی را بزرگترین چالش فکری نسل جوان روحانیون شیعه میدانست» و لذا به همین دلیل بود که او خطاب به بروجردی میگفت: «ما باید به نیازهای طلاب توجه کنیم و آنها را برای مبارزه با ماتریالیستها آماده کنیم» و البته باز در همین رابطه بود که شیخ مرتضی مطهری شاگرد طباطبائی میگفت: «ما در ارجاعات خود به اندیشههای مادیگرایی، بیشتر به نوشتههای ارانی اعتماد میکنیم، بنابراین حتی پانزده سال پس از مرگ ارانی طرفداران ایرانی مادگرایی دیالکتیکی هنوز نمیتوانند بهتر از او بنویسند.»
همین جوسازی حوزههای فقهی داخل کشور بر علیه مجلهٔ دنیای و حلقه ارانی و رویکرد و اندیشههای دکتر محمد تقی ارانی باعث گردید که دستگاه امنیتی رضاخانی وارد کارزار بشوند و از شماره 13 مجلهٔ دنیا توقیف نمایند. تنها 12 شماره مجلهٔ دنیا ارگان فکری – فرهنگی حلقه ارانی انتشار پیدا کرد. یادمان باشد که دستگاه سانسور و امنیتی رضاخان از همان آغاز تکوین حکومتش تبلیغ مرام اشتراکی یا جهانبینی مارکسیستی را ممنوع کرده بود؛ و با اینکه مجلهٔ دنیا در 12 شماره خود از بحث مستقیم در مورد مارکسیسم و سیاست مبارزه طبقاتی و انقلاب کارگری پرهیز میکرد، اما همین تاکید حلقه ارانی بر طرح مطالب ماتریالیستی و تحریک محافل دگماتیست حوزههای فقهی داخل کشور باعث گردید تا دستگاه امنیتی رضاخانی تبلیغ ماتریالیسم مجلهٔ دنیا مساوی با تبلیغ الحاد و مارکسیسم در جامعه ایران تلقی کنند که خروجی نهائی این امر عامل آن گردید که در سال 1316 یعنی 4 سال بعد از شروع انتشار مجلهٔ دنیا اعضای حلقهٔ ارانی (53 نفر) دستگیر بشوند و محاکمه بشوند و بیشتر آنها احکام زندانی طولانی دریافت کنند که البته حکم دکتر تقی ارانی ده سال بود، اما پس از مدت کوتاهی توسط دستگاه امنیتی رضاخان اعلام کردند که دکتر تقی ارانی به علت بیماری تیفوس در زندان فوت کرده است.
با کشتن دکتر تقی ارانی توسط دستگاه امنیتی رضاخان فرایند اولیه حرکت مارکسیستها در کشور ایران پایان پیدا کرد. چراکه با آزادی گروه 53 نفری در فرایند پساشهریور 20 از زندان رضاخانی (همراه با سقوط استبدادی رضاخان) دیگر «حرکت دکتر تقی ارانی توسط این 53 نفر نتوانست بازتولید بشود» و البته «مهرههای اصلی آزاد شده حلقه ارانی بسترساز تکوین حزب توده ایران در فرایند پساشهریور 20 شدند.»
فرایند دوم - حرکت مارکسیستهای ایران (نزدیک به یک قرن گذشته) یا فرایند حزب توده پساشهریور 20 - ورود نیروهای متفقین به ایران و سقوط دیکتاتوری رضاشاه، سیمای اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران را دگرگون کرد چراکه: زندانیان سیاسی آزاد شدند، مطبوعات و سازمانهای اجتماعی به فعالیت پرداختند و توده مردم ایران که از زیر فشار طاقتفرسای مظالم رضاخانی نجات یافته بودند به سوی مبارزات اجتماعی کشانده شدند؛ اما به علت استبداد 20 ساله رضاخانی در آن زمان هیچگونه سازمان و جبهه واحدی وجود نداشت تا مردم ایران را متشکل سازد و تودههای ایران را در عرصه مبارزه دموکراسیخواهانه از پائین در موضع آلترناتیوی با حکومت استبدادی و کودتائی رضاخان قرار بدهد. لهذا در چنین شرایطی بود که در «خلاء احزاب و جبهه سازمانده تودهها دو رویکرد متفاوت از هم یعنی جبهه ملیگراها تحت هژمونی دکتر محمد مصدق و مارکسیستهای آزاد شده از زندان (تحت عنوان 53 نفری که همینها در مهر ماه سال 1320 یعنی یک ماه بعد از تبعید رضاخان حزب توده ایران را تأسیس کردند) توانستند به سازماندهی جنبش اجتماعی ایران بپردازند.»
ادامه دارد