«استراتژی اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران» (چه در فاز سازمانی و عمودی آرمان مستضعفین و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین) در بوته پراکسیس سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی کنشگران جنبش پیشگامان، چه دستاوردی به همراه داشته است؟ - قسمت بیست
بدین ترتیب است که آنچنانکه معلم کبیرمان شریعتی معتقد است، «بدون اصلاح انقلابی و یا انقلاب اصلاحی فرهنگی و اجتماعی توسط اسلام بازسازی شده تطبیقی، حتی اگر صد بار دیگر هم در جامعه ایران انقلاب صورت بگیرد باز استبداد و دیکتاتوری در شکلی مخوفتر از گذشته در جامعه ایران بازتولید میشود». آنچنانکه در این رابطه در سال 57 شاهد بودیم که «با تغییر دیکتاتوری شاه، دیکتاتوری شیخ به شکلی مخوفتر بازتولید گردید» بنابراین، در این شرایط تندپیچ تاریخ جامعه ایران، «اگر دیکتاتوری شیخ در بستر به چالش کشیده شدن همزمان عین و ذهن تاریخی و اجتماعی به صورت دو مؤلفهای سلبی و ایجابی از پائین توسط جنبشهای خودش دینامیک انجام نگیرد و مناسبات استثمارگرایانه و استحمارگرایانه و استبدادگرایانه به صورت ساختاری به چالش کشیده نشود، باز هم در فرایند پسا رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در کشور ایران شاهد بازتولید استبداد مخوفتر از استبداد شاه و شیخ خواهیم بود». علی ایحال، «از بین رفتن دیکتاتوری در هر شکل آن در جامعه بزرگ ایران تنها در گرو به چالش کشیدن همزمان سیستم استثمارگرایانه و سیستم استحمارگرایانه و سیستم استبدادگرایانه در عرصه عین و ذهن تاریخی و اجتماعی جامعه ایران میباشد». نباید فراموش کنیم که «سیستم استبدادساز غیر از استبداد است». آنچنانکه «سیستم استحمارساز غیر از خود استحمار است»؛ و «سیستم استثمارساز هم غیر از خود پدیده استثمار میباشد»؛ و «نظام دیکتاتوری، غیر از دیکتاتور است.»
باری، بدین ترتیب است که میتوانیم داوری کنیم که «هر فردی با هر خصیصهای هر چند حتی خصیصه فردی هم وارد رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بشود، در تحلیل نهائی هرگز عملکردی بهتر از 43 سال گذشته افراد در این رژیم نخواهند داشت». پس برای اینکه «کنشگران جنبش پیشگامان بتوانند حرکتی بر پایه اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی داشته باشند، لازم است که با دیکتاتور در بستر نظام دیکتاتوری مبارزه کنند و با استثمار در کادر مبارزه با مناسبات استثمارساز مبارزه کنند و با استحمار در بستر مبارزه با نظام استحمارساز مبارزه کنند.»
10 - جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز تا کنون (از خرداد 1355 الی الان) پیوسته بر این باور بوده است که «شرایط عینی حرکت تحولخواهانه در جامعه بزرگ ایران همین تبعیضهای مختلف طبقاتی، جنسیتی، سیاسی، قومی، مذهبی، نژادی و حجم و شدت استثمار و بهرهکشی و فقر گسترده و غارت سرمایههای مردم ایران و بیحقوقی تودهها و ابعاد گسترده بیعدالتی و ظلم در جامعه تحت حاکمیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم میباشد». البته این «شرایط عینی در دیسکورس معلم کبیرمان شریعتی همین دیالکتیک موجود در جامعه ما میباشد». لذا در این رابطه است که «از نظر شریعتی وظیفه و رسالت کنشگران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، انتقال این دیالکتیک از شرایط عینی به وجدان و خود آگاهی مردم میباشد»؛ و باز در همین رابطه است که «در رویکرد شریعتی تنها با انتقال این دیالکتیک از شرایط عینی، آن هم در شکل مشخص و کنکرت آن (نه به صورت ذهنی و مجرد و عام و انتزاعی و کلی) شرایط ذهنی اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی فراهم میگردد»؛ و صد البته تنها با این رویکرد است که «شرایط ذهنی در تحلیل نهائی همان موتور کوچکی است که میتواند موتور بزرگ را به حرکت درآورد.»
در این رابطه بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز تا کنون (از خرداد 1355 الی الان) (چه در فرایندهای درونی و برونی و چه در فاز عمودی و سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی و یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) پیوسته و علی الدوام بر این باور بوده است که «موتور کوچکی که میتواند موتور بزرگ را در جامعه بزرگ ایران به حرکت درآورد، نه پیشاهنگ و نه پیشرو است بلکه فقط و فقط این موتور کوچکی که میتواند به صورت دینامیک و تکوین یافته از پائین موتور بزرگ را به حرکت درآورد، همان شرایط ذهنی تکوین یافته بر پایه انتقال دیالکتیک شرایط عینی میباشد». لذا در این رابطه است که باید داوری کنیم که تحلیل بیژن جزنی در کتاب «نبرد با دیکتاتوری فردی شاه» غلط میباشد، زیرا او معتقد است که: «از آنجائیکه با وجود دیکتاتوری تودهها به مبارزه دست نمیزنند، در نتیجه سرنیزه رژیم را هم روی سینه خود لمس نمیکنند و جدی بودن اختناق و ضرورت مبارزه با رژیم را به خوبی درک نمیکنند و آنها به مبارزه حاد و جدی بر علیه دیکتاتوری کشیده نمیشوند که حاصل آن میشود که تضادها تشدید پیدا نکند و شرایط ذهنی فراهم نشود». لذا در این رابطه است که او بر این باور است که «برای مقابله با این شرایط، پیشاهنگ مسلح باید دستها را بالا بزند و موازانهها را بر هم بزند و این شرایط را تغییر بدهد» به بیان دیگر از نظر بیژن جزنی، «نخست باید سد دیکتاتوری را کنار زد و یا به عقب راند تا شرایط باز و نیمه باز حاکم گردد و تودهها نترسند و انگیزه پیدا کنند و به مبارزه دست بزنند و بعد در بستر رشد مبارزه اقتصادی و سیاسی اقشار و طبقات مختلف صف خلق، در زیر چتر حمایت پیشاهنگ مسلح، نهایتاً تضادها آنقدر تشدید میگردد و حاد میشود که اوضاع بحرانی میگردد و موقعیت انقلابی مهیا میشود و تودهها آماده انقلاب میگردند». آنچه در اینجا میتوانیم در نقد گفتههای بیژن جزنی مطرح کنیم اینکه:
اولاً در گفتههای فوق جزنی «بین شرایط عینی و شرایط ذهنی تحول جامعه مرزبندی نشده است» و لذا در همین رابطه است که جزنی در عبارات فوق حتی «شرایط عینی انقلاب را هم از موقعیت انقلابی جدا نمیکند.»
ثانیاً در عبارات فوق جزنی بر این باور است که «علت اینکه تودهها سرنیزه رژیم را روی سینه خود احساس نمیکنند، این است که آنها با رژیم مبارزه نمیکنند» بنابراین در این رابطه است که جزنی معتقد است که «اگر تودهها مبارزه بکنند میتوانند دیکتاتوری رژیم را احساس نمایند». بدون شک «این نگاه جزنی به مبارزه و پراتیک خود به خود مردم، در برابر دیکتاتوری حاکمیت امری ایدهآلیستی میباشد». چراکه آنچه که باعث میگردد تا تودهها توان احساس استبداد حاکم نکنند، همان ضعف و خلاء شرایط ذهنی در جامعه است تا آنجا که آنچنانکه فوقا مطرح کردیم «در خلاء یا ضعف شرایط ذهنی نسبت به شرایط عینی، هر قدر هم که شرایط عینی برای حرکت تودهها بیشتر فراهم باشد به قول معلم کبیرمان شریعتی این شرایط عینی آماده هرگز نمیتواند باعث حرکت تودهها بشود.»
ثالثاً در عبارات فوق جزنی معتقد است که «در خلاء و ضعف شرایط ذهنی جهت حرکت تودهها آنچه که میتواند جایگزین این خلاء و ضعف شرایط ذهنی برای حرکت تودهها بشود (نه تکمیل شرایط ذهنی توسط انتقال کنکرت دیالکتیک شرایط عینی به وجدان و احساس توده است بلکه برعکس) تنها مبارزه پیشاهنگ مسلح است که خلاء شرایط ذهنی بر طرف میگردد و پیشاهنگ مسلح با بر هم زدن موازنه و شکستن سد دیکتاتوری و شکستن ترس تودهها و تشدید تضادها و مهیا کردن موقعیت انقلابی توده را به حرکت درمیآورند». بدون تردید پروسه چریکگرائی جریان بیژن جزنی از بهمن 49 در سیاهکل تا تیرماه 1355 در مهرآباد جنوبی و از پس آن شکست همه جانبه استراتژی چریکگرائی در سال 55 و اعتلای جنبش ضد استبدادی مردم ایران در فرایند پسا شکست استراتژی چریکگرائی همه و همه نشان دهنده اشتباه جزنی «در تعریف استراتژی حرکت پیشاهنگ به جای شرایط ذهنی حاصل شرایط عینی میباشد» چراکه آنچنانکه فوقا مطرح کردیم (برعکس رویکرد جزنی در خصوص عامل به حرکت در آوردن تودهها) آنچنانکه معلم کبیرمان شریعتی میگوید «فقط و فقط شرایط ذهنی یا انتقال دیالکتیک از متن شرایط عینی به وجدان و آگاهی و احساس تودهها است که میتواند جامعه را به حرکت درآورد نه آلترناتیو دیگری.»
رابعاً جزنی در کتاب «نبرد با دیکتاتوری فردی شاه»، در بخشی تحت عنوان خصلت سیاسی سرمایهداری وابسته مطرح میکند که: «روبنای سیاسی سرمایهداری وابسته، دیکتاتوری بورژوازی کمپرادور است که با حمایت امپریالیستها در طول حیات سیستم پاسدار مناسبات نابرابر اجتماعی است.»
باری، آنچنانکه فوقا هم در این رابطه مطرح کردیم، ممکن است «اینگونه داوری بیژن جزنی صحت داشته باشد، اما حداقل در طول 59 سال گذشته که نظام سرمایهداری در کشور ایران توسط رفرم ارضی شاه – کندی (از سال 41 - 42 الی الان) در ایران استقرار پیدا کرده است، در کشور ایران حتی با رویکرد انطباقی، این داوری جزنی قابل انطباق نمیباشد، چه رسد که با رویکرد تطبیقی بخواهیم به این ادعای جزنی نگاه کنیم». البته در ادامه نقد رویکرد جزنی، بهتر است در همین جا نگاهی هم به رویکرد مسعود احمدزاده در کتاب «مبارزه مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتیک» داشته باشیم، زیرا در طول 59 سال گذشته پسا استقرار سرمایهداری در جامعه ایران، «روبنای سیاسی سرمایهداری وابسته نفتی و رانتی و حکومتی ایران چه در شکل شاه و چه در شکل شیخ آن، اگرچه پیوسته پاسداری از نظام سرمایهداری یکی از وظیفههای محوری خود تعریف میکردهاند و میکنند، ولی هرگز نظام سیاسی حاکم آنچنانکه مسعود احمدزاده در کتاب مبارزه مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتیک میگوید حاکمیت سیاسی (چه در شکل شاه و چه در شکل شیخ) به عنوان سگ زنجیری امپریالیسمهای شرق و غرب نبودهاند» و از این جهت باید داوری که هم شعار مسعود احمدزاده (که میگوید: «مرگ بر امپریالیسم و سگهای زنجیریاش») و هم شعار بیژن جزنی (که میگوید: «مرگ بر شاه دیکتاتور و حامیان امپریالیستیش») دارای اشکالاتی میباشد، چراکه در هر دو شعار «تمامی عملکرد دستگاه سیاسی شاه و شیخ را به نحوی مولود وابستگی به امپریالیسم و وابستگی سرمایهداری میدانند و هیچ عرصهای برای دیکتاتوری فی نفسه شاه و شیخ باقی نمیگذارند.»
ادامه دارد