تزهائی برای آگاهی‌یابی، گفتمان‌سازی، کسب هژمونی گفتمانی، سازمان‌یابی و گسترش سطح مطالبات کنش‌گران، جنبش‌های اعتراضی اردوگاه جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی جامعه بزرگ ایران، در عرصه استراتژی جنبشی و آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران - یازده

 

پر واضح است که تنها از این مسیر است که پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) می‌توانند (توسط آگاهی‌یابی و گفتمان‌سازی و کسب هژمونی گفتمانی در نبرد با دیگر گفتمان‌ها) به سازمان‌یابی کنش‌گران اردوگاه عظیم جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی به عنوان یک سنتز جدید و در ادامه آن به تحقق استراتژی آگاهی‌بخش خود دست پیدا کنند. آنچنانکه بی‌شک، اعتلای سطح مطالبات جنبش‌های اجتماعی و همچنین اعتلای فرایندهای جوهر مبارزاتی (از صورت صنفی – صنفی به اشکال صنفی – سیاسی و سیاسی – صنفی و سیاسی – سیاسی، در بستر سه مرحله ترویجی و تبلیغی و تهییجی استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) خود سنتز جدیدی می‌باشند که از سازمان‌یابی کنش‌گران جنبش‌های اعتراضی و اجتماعی حاصل می‌شوند. مع هذا، در این رابطه است که می‌توان نتیجه‌گیری کرد که «بدون آگاهی‌یابی مشخص و کنکرت (نه آگاهی‌یابی بر پایه آگاهی‌های انتزاعی و مجرد و کلی) پیشگام و پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) هرگز نمی‌توانند رسالت اجتماعی و تاریخی خودشان در خصوص کنش‌گران جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و دینامیک و مستقل تکوین یافته از پائین جامعه بزرگ ایران که سازمان‌یابی آنها از پائین و اعتلای مطالبات آنها و دستیابی دینامیک به شوراهای فراگیر خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین در راستای دستیابی به دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای یا اجتماعی کردن منابع سه مؤلفه‌ای قدرت، یعنی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت معرفتی با عضله همین شوراهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین به عنوان برنامه حداکثری جنبش پیشگامان مستضعفین ایران که در طول 46 سال گذشته (از سال 55 الی الان) می‌باشند، دست پیدا کنند.»

تز پنجم – «تنها راه آگاهی‌یابی و سازمان‌یابی و گسترش سطح مطالبات کنش‌گران اردوگاه عظیم کار و زحمت و یا کنش‌گران اردوگاه عظیم جنبش‌های دینامیک مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی، چه در مرحله مبارزه صنفی – صنفی و چه در مرحله مبارزه صنفی – سیاسی و چه در مرحله مبارزه سیاسی – صنفی و چه در مرحله مبارزه سیاسی – سیاسی، فقط و فقط شرکت در مبارزه روزانه آنها در دفاع از زندگی خودشان است نه توسط کتاب‌ها و کلاس‌های تئوریک.»

در این رابطه است که وظیفه محوری پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در مقطع کنونی در راستای آگاهی‌یابی و سازمان‌یابی و اعتلای سطح مطالبات کنش‌گران اردوگاه عظیم جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل (از جناح‌های درون قدرت و حاکمیت مطلقه فقاهتی و جریان‌های جامعه سیاسی، از راست راست تا چپ چپ داخل و خارج از کشور) و تکوین یافته از پائین چه در جبهه بزرگ برابری‌خواهانه اردوگاه کار و زحمت و چه در جبهه آزادی‌خواهانه اقشار میانی یا طبقه متوسط شهری ایران، مشارکت فیزیکی و حضوری و چهره به چهره می‌باشد نه تکیه بر کتاب و کلاس‌های تئوری مجرد و انتزاعی جوامع دیگر (حتی اگر آن تئوری‌ها در گذشته در جوامع دیگر فونکسیون مثبتی هم داشته است) می‌باشد. به بیان دیگر «اگر پیشگامان (در عرصه استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) به دنبال آگاهی‌یابی و سازمان‌یابی و اعتلای سطح مطالبات کنش‌گران اردوگاه عظیم جنبش‌های مطالبه‌محور مدنی و صنفی و سیاسی، در مقطع کنونی با تکیه بر رویکرد تطبیقی (نه رویکرد انطباقی و نه رویکرد دگماتیستی) هستند و به دنبال راهبری (نه رهبری) این جنبش‌ها می‌باشند، لازم و ضروری است که عنایت داشته باشند که بدون عبور از مبارزه مطالبه‌محور آن‌ها و بدون حضور همه جانبه فیزیکی در مبارزه روزمره آنها، امکان آگاهی‌یابی و سازمان‌یابی و اعتلای سطح مطالبات آنها توسط پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) وجود ندارد.»

پر پیداست که معنای دیگر این حرف آن است که «پیشگامان تنها با مشارکت همه جانبه روزانه در عرصه اردوگاه عظیم جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی است که می‌توانند شرایط دینامیک برای آگاهی‌یابی و سازمان‌یابی و اعتلای سطح مطالبات جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین را فراهم نمایند»، بنابراین در این رابطه است که پیوسته باید تاکید و تکرار کنیم و هرگز از این تاکید و تکرار خود خسته نشویم که «پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) باید به صورت مستمر در مبارزه مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی گروه‌های مختلف جامعه بزرگ ایران شرکت کنند و با کنش‌گران این جنبش‌های مطالبه‌محور (خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین) در راستای انتقال دیالکتیک مشخص و کنکرت زندگی آنها به احساس و وجدان آنها جهت آگاهی‌یابی مشخص و کنکرت آن‌ها و اعتلای نظری و عملی آنها به صورت دینامیک، در جریان پراتیک روزمره آنها پیوند پیدا کنند.»

یادمان باشد که طرح این موضوع در اینجا به معنای بی‌نیازی مبارزه تئوریک در عرصه اعتلای نظری و عملی حرکت عمودی خود پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) نیست چراکه آنچنانکه قبلاً در شماره‌های گذشته نشر مستضعفین (به عنوان ارگان عقیدتی، سیاسی و جنبشی، جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) مطرح کرده‌ایم، مباحث پلمیک نظری و تئوریک بر پایه تبیین ایدئولوژی و استراتژی و برنامه کوتاه‌مدت و میان‌مدت و درازمدت و تبیین تاکتیک‌های محوری و غیر محوری در بستر حرکت عمودی پیشگامان امری حیاتی و صد درصد ضروری می‌باشد اما سخن ما در اینجا مربوط به حرکت افقی پیشگامان در راستای راهبری (نه رهبری) کنش‌گران جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین می‌باشد که بدون تردید این مهم توسط پیشگامان باید با مشارکت در پراتیک روزمره آنها صورت بگیرد، نه توسط کارهای ذهنی و مجرد و انتزاعی و روشنفکرانه. بارها گفته‌ایم، بار دیگر هم می‌گوئیم که عامل اصلی بحران سازمان‌سوز درونی حرکت ما در سال‌های 59 و 60 مولود و سنتز همین رویکرد اشتباهی و غلط ما بود، چرا که کنش‌گران حرکت ما در آن زمان فکر می‌کردند که آگاهی‌یابی و گفتمان‌سازی و کسب هژمونی گفتمانی و سازمان‌یابی کنش‌گران جنبش‌های افقی جامعه ایران، خارج از پراتیک روزمره آنها از طریق تزریق پراتیک رادیکالیزه شده از بالا توسط نیروهای پیشاهنگ و یا پیشرو بر پایه آگاهی‌های مجرد و انتزاعی و انطباقی و دگماتیستی امکان‌پذیر می‌باشد. بدین خاطر همین امر باعث گردید تا کنش‌گران حرکت ما در عرصه حرکت افقی خود به جای اینکه همراه با حرکت خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین حرکت کنند، به دنباله‌روی از جریان‌های سیاسی افتادند که در چارچوب رویکرد کسب قدرت سیاسی (از بالای سر مردم ایران، توسط استراتژی سه مؤلفه‌ای تحزب‌گرایانه حزب – دولت لنینیستی یا چریک‌گرائی رژی دبره‌ای و یا ارتش خلقی مائوئیستی) برای جریان خاص خود، افتادند، علی هذا، پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) در آن زمان رسالت اصلی خودشان که آگاهی‌یابی و سازمان‌یابی و راهبری (نه رهبری) و اعتلای سطح مطالبات کنش‌گران جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین و مستقل از حاکمیت و جریان‌های جامعه سیاسی از راست راست تا چپ چپ می‌باشد، فراموش کردند و بدل به سربازهائی برای جریان‌های دیگر سیاسی شدند که به دنبال آن بودند تا از نمد افتاده برای خود کلاهی بدوزند.

باری، در این رابطه است که پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران برای راهبری و آگاهی‌یابی و سازمان‌یابی و اعتلای سطح مطالبات جنبش‌های مطالبه‌محور صنفی و مدنی و سیاسی گروه‌های مختلف جامعه بزرگ ایران) باید:

اولاً از رویکرد کنش‌گران جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین چه در جبهه برابری‌طلبانه اردوگاه کار و زحمت باشند و چه در جبهه آزادی‌خواهانه اقشار میانی و یا طبقه متوسط شهری باشند، به صورت همه جانبه دفاع بکنند.

ثانیاً با حضور فعالانه در مبارزه روزمره آنها، رسالت خود را نسبت به آنها تعریف بکنند، نه با نشستن در خانه و خارج از گود و یا خارج‌نشینی از طریق کنترل از راه دور فرمانده حرکت آنها بشوند.

ثالثاً در عرصه انتقاد و آسیب‌شناسی حرکت کنش‌گران جنبش‌های دینامیک صنفی و مدنی و سیاسی جامعه بزرگ ایران تلاش نمایند تا به صورت انتقاد خلاق در بستر پراتیک، آسیب‌شناسی و انتقادهای خود را مطرح نمایند، نه توسط نفی و بی‌ارزش کردن حرکت آنها. آنچنانکه در مقطع فعلی، اینگونه آسیب‌شناسی و نقد و انتقاد مکانیکی و غیر دیالکتیکی توسط خارج‌نشین‌ها در راستای بی‌ارزش نشان دادن مبارزه جنبش‌های مطالبه‌محور اردوگاه عظیم جنبش‌های مطالبه‌محور مدنی و صنفی و سیاسی شاهد هستیم.

رابعاً توجه داشته باشیم که طرح شعار اداره شورائی که در این مقطع توسط خارج‌نشین‌های خارج از گود نشسته مطرح می‌شود، از آنجائیکه در تحلیل نهائی در مقطع کنونی تمامی جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین جامعه ایران مطالبه‌محور می‌باشند، همین امر باعث می‌گردد که تزریق اینگونه شعارهای نارس به این جنبش‌ها در این شرایط اولین فونکسیونی که دارد، محدود کردن و بی‌ارزش ساختن مبارزه مطالبه‌محور آن‌ها می‌شود. نباید فراموش کنیم که طرح شعار اداره شورائی تنها باید در شرایطی در دستور کار جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین قرار بگیرد که آنها با عبور از مراحل مبارزه صنفی – صنفی و صنفی – سیاسی و سیاسی – صنفی، وارد فرایند مبارزه سیاسی – سیاسی بشوند تا در آن شرایط (آنچنانکه در فرایند پسا 17 شهریور سال 57 شاهد بودیم) بتوانند با تغییر در توازن قوا در عرصه میدانی به نفع خود اقدام به ایجاد شوراهای (خودجوش و فراگیر و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل از حاکمیت و جریان‌های جامعه سیاسی از راست راست تا چپ چپ داخل و خارج از کشور) بکنند. بی‌تردید همین شوراهای فراگیر دینامیک تکوین یافته از پائین در وضعیت انقلابی توسط تغییر توازن قوا است که می‌تواند به عنوان عضله نیرومند در راستای تحقق دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای یا اجتماعی کردن منابع قدرت سه مؤلفه‌ای سیاسی و اقتصادی و معرفتی در آیند.

ادامه دارد