چهل و هفتمین سالگرد حیات درونی و برونی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در فرایند عمودی یا سازمانی «آرمان مستضعفین ایران» و فرایند افقی یا جنبشی «نشر مستضعفین ایران») را گرامی می‌داریم

تجارب و دستاوردهای 47 ساله جنبش پیشگامان مستضعفین ایرانسرمقاله

 

از خرداد 1355 تا خرداد 1402 «47 سال از حیات درونی و برونی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در فرایند عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و فرایند افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران می‌گذرد.» در سال 1355 در شرایطی «حیات درونی خودمان (در چارچوب رویکرد عمودی و یا سازمانی) آغاز کردیم که جنبش چریکی یا پیشاهنگی (با دو رویکرد مذهبی و مارکسیستی از سازمان مجاهدین خلق تا چریک‌های فدائی خلق) به صورت کامل در بیرون از زندان‌ها و در جامعه بزرگ ایران شکست خورده بودند و به پایان خط سیاسی و نظامی خود رسیده بودند» همچنین تمامی «جریان‌های تحزب‌گرایانه سیاسی اعم از جریان‌های ملی – مذهبی و مارکسیستی و ملی (آنچنانکه مهندس مهدی بازرگان در دفاعیه خود در بیدادگاه نظامی رژیم مستبد و کودتائی پهلوی قبل از آن مطرح کرده بود که «آن‌ها آخرین جریانی هستند که با زبان قانون با رژیم سخن می‌گویند»، لذا با پایان یافتن دوران برخورد با زبان قانون با رژیم مستبد و کودتائی پهلوی) به پایان حیات سیاسی و اجتماعی خود رسیده بودند»؛ و هاکذا در سال 1355 «جنبش روشنگری ارشاد معلم کبیرمان شریعتی هم در حصار تو در توی ساواک رژیم کودتائی و مستبد پهلوی محبوس و به بن‌بست رسیده بود» بنابراین، به همین دلیل بود که از خرداد 1355 کنش‌گران اولیه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «ضرورت تاریخی تکوین حرکت با رویکرد پیشگامی» (در ادامه حرکت معلمان کبیرمان اقبال و شریعتی) در دستور کار خود قرار دادند؛ که اکنون 47 سال است که از حیات درونی و برونی و پر فرار و فرود جنبش پیشگامان مستضعفین ایران می‌گذرد.

در 47 سال گذشته (از خرداد 1355 تا به امروز) حیات درونی و برونی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (چه در فرایند عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فرایند افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) در کادر «استراتژی آگاهی‌بخش» (وام گرفته از معلمان کبیرمان اقبال و شریعتی) تنها سازوکار و مکانیزم رهائی‌بخش جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران (آن هم در شرایطی که تمامی رویکرد چریکی و ارتش خلقی و تحزب‌گرایانه تکوین یافته از بالا به بن‌بست رسیده بودند) بر پایه ایجاد «جامعه مدنی جنبشی» (خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر درون‌زای تکوین یافته از پائین) فراگیر و سراسری گروه‌های مختلف جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران (چه در جبهه آزادی‌خواهانه اقشار میانی و طبقه متوسط شهری و چه در جبهه برابری‌طلبانه اردوگاه عظیم نیروی کار (اعم از تولیدی و خدماتی یا کارگری و کارمندی) تکیه داشته است و در این رابطه، وظایف افقی پیشگامی خود را (بر پایه آگاهی‌یابی، سازمان‌یابی و راهبری «نه رهبری») در مبارزه مطاله‌محور سه مؤلفه‌ای صنفی و مدنی و سیاسی جنبش‌های دینامیک گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران و شکل‌گیری مبارزه دو مؤلفه‌ای «خیابانی و اعتصابی» تعریف کرده است.

باری، از خرداد 1355 الی الان (در طول 47 سال گذشته حیات درونی و برونی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) ما پیوسته و علی الدوام بر این باور بوده و هستیم که «در غیبت نهادهای استحکام یافته از پائین (از احزاب تا سندیکاها و اتحادیه‌ها و نهادهای مدنی) رسالت اصلی پیشگامان (در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران) آگاهی‌یابی و سازمان‌یابی و راهبری (نه رهبری) جنبش‌های دینامیک خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر درون‌زای تکوین یافته از پائین گروه‌های مختلف جامعه بزرگ ایران (اعم از کارگران، کارمندان، معلمان، دانشجویان، زنان و بازنشستگان و غیره) می‌باشد.»

از خرداد 1355 الی الان (در طول 47 سال گذشته حیات درونی و برونی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) ما پیوسته و علی الدوام بر این باور بوده‌ایم که نقشه راه و مسیر حرکت تحول‌خواهانه و ساختاری جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران منهای اینکه (در چارچوب رویکرد دیالکتیکی) «باید بر محور و اساس جنبش‌های دینامیک داخل کشور تعیین بشود» (نه توسط جریان‌های گذارطلب و برانداز رژیم چنج و رژیم رام خارج‌نشین) و منهای اینکه از نظر ما «عامل حرکت تحول‌خواهانه ساختاری جنبش‌های دینامیک داخل کشور، بر تناسب قوا و تغییر تدریجی به نفع مردم یا پائینی‌های قدرت و بر علیه بالائی‌های قدرت می‌باشد» از همه مهمتر اینکه، در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «هرگز گذار تحول‌خواهانه ساختاری سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران صورت تک نسخه‌ای انطباقی و وارداتی ندارد» بلکه در چارچوب «تحلیل مشخص از شرایط مشخص تاریخی و اجتماعی و حتی جغرافیائی، آن هم با رویکرد تطبیقی صورت چند سناریوی مختلف دارد.»

از خرداد 1355 الی الان (در طول 47 سال گذشته حیات درونی و برونی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) ما در چارچوب رویکرد «دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای» (توزیع عادلانه و اجتماعی و دموکراتیک قدرت و ثروت و اطلاعات و مبارزه با زر و زور و تزویر حاکم) پیوسته و علی الدوام، به دنبال «نوزائی دینامیک مستمر» جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران، بر پایه «برابری کامل شهروندان و نابودی سیستم تو در توی آپارتایدی حاکم» (جنسیتی، قومیتی، مذهبی و فرهنگی) و «استقرار دموکراسی» (سه مؤلفه‌ای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی) به عنوان «نظام اجتماعی» و «نظام سیاسی» حاکم بوده‌ایم.

از خرداد 1355 تا کنون (در طول 47 سال گذشته حیات درونی و برونی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) پیوسته و علی الدوام براین باور بوده و هستیم که اختلاف فاز میان «جنبش آزادی‌خواهی» (حول مطالبات «مدنی، فرهنگی و اجتماعی») با جنبش مطالباتی «برای نان» یکی از ضعف‌های محوری حرکت‌های خیزشی و جنبشی (در 150 سال گذشته حرکت تحول‌خواهانه جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران) بوده است که تنها توسط «آگاهی‌یابی و سازمان‌یابی و ایجاد شبکه‌های قدرتمند» در دو جبهه آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه شرایط برای «اتصال جنبش‌های دینامیک مدنی – اجتماعی، آزادی‌خواهانه با جنبش‌های دینامیک صنفی – مطالباتی و برابری‌خواهانه» فراهم می‌گردد.

از خرداد 1355 الی زماننا هذا (در طول 47 سال گذشته حیات درونی و برونی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) پیوسته بر این باور بوده و هستیم که جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران «جنبشی‌ترین جامعه» در جهان امروز می‌باشد که با سمت‌گیری روشن «آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه» پیوسته و علی الدوام به صورت «ترکیبی از جنبش‌های مطالباتی دفاعی مدنی و صنفی و جنبش‌های تعرض سیاسی» حرکت کرده‌اند. یادآوری می‌کنیم، آنچه که باعث گردیده که «جامعه ایران بدل به یک جامعه جنبشی بشود» این است که:

اولاً نظام سیاسی حاکم بر جامعه ایران (چه در زمان شاه و چه در زمان شیخ) «فاقد توانائی برای پاسخگوئی» به مشکلات مردم ایران بوده‌اند.

ثانیاً جامعه ایران پیوسته گرفتار «سیستم هزار توی بحران‌هائی بوده است که پایانی برای آنها متصور نمی‌باشد.»

ثالثاً در جامعه بزرگ ایران «هر امر اجتماعی و اقتصادی می‌تواند در حداقل زمان ممکن وارد حوزه سیاسی بشود»؛ و «موضوعی برای نشان دادن ضعف‌ها و ناکارآمدی حاکمیت و برای به چالش کشیدن قدرت حاکم بشود.»

رابعاً در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران، چه در دوران شاه و چه در دوران شیخ «دیوار بی اعتمادی میان فرادستان و فرودستان قدرت پیوسته وجود داشته است». علی هذا، همین امر باعث گردیده است که در جامعه ایران چه در زمان شاه و چه در زمان شیخ، حرکت‌های اعتراضی به خصوص بخش خیزشی آن:

1 – خیلی زود و بیش از حد انتظار اوج بگیرند.

2 – خیلی زود سراسری می‌شوند و اکثر شهرهای بزرگ و کوچک را در بر می‌گیرد.

3 - خیلی زود و در حداقل زمان ممکن به آنتاگونیسم کشیده می‌شود.

4 - کنش‌گران صورت بی‌شکل و توده‌وار و اتمیزه دارند و فاقد سازماندهی می‌باشند.

از خرداد 1355 تا کنون (در طول 47 سال گذشته حیات درونی و برونی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) گفتمان ما «گفتمان پیشگامی» و «جنبشی» و تکیه بر «حرکت از پائین» و دو مؤلفه‌ای «آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه» و «جامعه‌محور» و «خشونت پرهیز» (نه مسالمت‌آمیز) و با استراتژی «آگاهی‌بخش» و شعار «آگاهی، آزادی و برابری» بوده است. علی ایحال، به ضرس قاطع باید داوری کنیم که «گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته، هرگز گفتمان پیشاهنگی و گفتمان پیشروئی و گفتمان حزبی تکوین یافته از بالا نبوده است.»

همچنین گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) «گفتمان طبقه‌محور و نخبه‌محور نبوده است» و به همین ترتیب گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 47 سال گذشته، «گفتمان اصلاح‌طلبانه رفرمیستی نبوده است.»

ادامه دارد