مبانی گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، در 47 سال گذشته در دو فرایند «حیات درونی و برونی آن»
(چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) – قسمت دوم
باری، در 47 سال گذشته در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران)«گفتمان خشونتپرهیز» با «گفتمان مسالمتآمیز» کاملاً تفاوت داشته است. چراکه:
اولاً گفتمان «خشونتپرهیز» گفتمانی مبتنی بر پایه «حرکت تودهها» در «تحول دینامیک تکوین یافته از پائین» میباشد، در صورتی که گفتمان مسالمتآمیز بر پایه «حرکت نخبهها و احزاب استاتیک» در عرصه «تحول اصلاحطلبانه» از کانال «قدرت حاکمیت موجود و تکوین یافته از بالا» میباشد.
ثانیاً گفتمان خشونتپرهیز هرگز به معنای «سازش با قدرت حاکم نیست» زیرا گفتمان خشونتپرهیز در چارچوب «مبارزه در شکل دموکراتیک» آن است که مادیت پیدا میکند.
ثالثاً گفتمان خشونتپرهیز در چارچوب مبارزه «در شکل نافرمانی مدنی» معنی پیدا میکند، در صورتی که گفتمان مسالمتآمیز با تکیه بر شکل «حرکت اصلاحطلبانه حکومتی از بالا است» که مادیت پیدا میکند.
رابعاً موضوع در گفتمان خشونتپرهیز، «تودهها» در عرصه میدانی مبارزه میباشند که آنها در مبارزه خود شکل مبارزه خشونتپرهیز را انتخاب میکنند. در صورتی که موضوع در حرکت مسالمتآمیز «نخبههای سیاسی حکومتی و غیر حکومتی» در حرکت اصلاحطلبانه میباشند.
خامسا مبارزه در شکل خشونتپرهیز هرگز به معنای «سازش با قدرت حاکم نیست» بلکه برعکس، به معنای «انتخاب تودهها برای کاهش هزینه سرانه مبارزه و به میدان آوردن اکثریت عظیم تودهها میباشد». نه به معنای «فشار از پائین، برای بالا بردن قدرت چانه زنی نخبهها.»
سابعاً در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته حیات درونی و برونی خود) «برتری عددی، حضور میدانی تودهها» بزرگترین قدرت مردم و کنشگران جنبشهای دینامیک و دموکراتیک (خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر جمعی درونزای تکوین یافته از پائین) میباشد؛ زیرا هر چه «دامنه مشارکت میدانی مردم (در مبارزه سه مؤلفهای صنفی و مدنی و سیاسی) بیشتر باشد، هزینه سرانه مشارکت در مبارزه (با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) کمتر میگردد»؛ و هاکذا، «هر چه هزینه رویاروئی با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، سنگینتر بشود، سرشکن کردن آن در میان شمار بیشتری از تودههای کنشگر میدانی» بهترین راه جهت «جلوگیری از غیر قابل تحمل شدن آنها میباشد» و شمار مردم شرکت کننده در رویاروئی با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، در صورتی «بیشتر میشود که هزینه سرانه رویاروئی با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم از حد معینی سنگینتر نشود.»
سادساً مبارزه خشونتپرهیز تودهها تنها در چارچوب تلاش برای «تغییر توازن قوا از پائین» معنی پیدا میکند در صورتی که حرکت مسالمتآمیز تنها در چارچوب «ایجاد فشار از پائین، برای بالا بردن قدرت چانه زنی در بالا» (در عرصه انتقال قدرت و یا تقسیم باز تقسیم قدرت از بالا) معنی پیدا میکند.
سابعاً گفتمان مسالمتآمیز حداکثر بر انتقال قدرت یا تقسیم باز تقسیم قدرت توسط «صندوقهای رأی و انتخابات» استوار میباشد در صورتی که در گفتمان خشونتپرهیز، کنشگران به دنبال «تحول تکوین یافته از پائین ساختاری» (سیاسی و اجتماعی و اقتصادی) از طریق «تغییر توازن قوا به سود پائینیهای قدرت و بر علیه بالائیهای قدرت» میباشند.
ثامناً گفتمان مسالمتآمیز تنها بر پایه گفتمان «اصلاحطلبی تکوین یافته از بالا» معنی پیدا میکند. در صورتی که برعکس گفتمان خشونتپرهیز، بر پایه گفتمان «تحولخواهانه ساختاری» (سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و یا انقلاب سیاسی و اقتصادی و اجتماعی) قابل تعریف میباشد.
تاسعا گفتمان خشونتپرهیز یک گفتمان «دموکراتیک و دینامیک و تحولخواهانه و انقلابی» میباشد در صورتی که گفتمان مسالمتآمیز «یک گفتمان استاتیک و اصلاحطلبانه» میباشد.
دوازدهم اینکه گفتمان دینامیک و جنبشی تکوین یافته از پائین جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته، پیوسته و علی الدوام به دنبال آن بوده و هست تا برای همیشه «در جامعه بزرگ ایران از شکلگیری و انتقال قدرت و اصلاح حکومت از بالا» پایان بدهد.
سیزدهم اینکه در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته حیات درونی و برونی خود) رهائی جامعه ایران از همه اشکال «ستم زر و زور و تزویر، یا استبداد و استثمار و استحمار حاکم» تنها توسط حرکت «جامعهمحور و دینامیک و دموکراتیک» (خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر جمعی درونزای تکوین یافته از پائین) ممکن میباشد نه با «مبارزه طبقهمحور»، بلکه با «مبارزه جنبشمحور» ممکن میشود نه با «مبارزه مسالمتآمیز»، با «مبارزه خشونتپرهیز» ممکن میباشد نه با «حرکت استاتیک و از بالا»، با «حرکت دینامیک و از پائین» امکانپذیر است نه با «حرکت چریکی و ارتش خلقی و قهر و خشونت»؛ یعنی با «حرکتهای دموکراتیک سازماندهی شده تودهای» امکانپذیر میباشد.
چهاردهم اینکه گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) گفتمانی «جنبشمحور» بوده است، نه گفتمانی «اپوزیسیونمحور» چراکه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته، پیوسته و علی الدوام، جایگاه جریانها و نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج از کشور «بر پایه رویکرد و جایگاه آنها نسبت به جنبشهای دینامیک و دموکراتیک (خودجوش خودسازمانده و خودرهبر جمعی درون زای تکوین یافته از پائین) تعریف کرده و تعریف میکند و هر گونه آسیبشناسی جریانهای اپوزیسیون داخل و خارج از کشور در همین چارچوب انجام داده است.»
پانزدهم اینکه در 47 سال گذشته، گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، گفتمانی مبتنی بر «حرکت موتور بزرگ توسط حرکت موتور کوچک در جامعه ایران» (چه در شکل چریکگرائی مدرن آن و چه در صورت ارتش خلقی و چه به صورت تحزبگرایانه لنینیستیاش در دوران شاه و شیخ) نبوده است تا «تنها در راستای کسب قدرت سیاسی یا مشارکت در قدرت سیاسی از بالای سر مردم ایران بتواند، ضرورت تاریخی خود را تعریف نماید.»
شانزدهم اینکه گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته حیات درونی و برونی خود، چه در فاز عمودی و سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) در چارچوب «گفتمان تحولخواهانه ساختاری فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خود»:
اولاً هم مبتنی بر تحول همه جانبه (انقلاب) فرهنگی و اجتماعی بوده است و هم مبتنی بر تحول همه جانبه اقتصادی و سیاسی.
ثانیاً در این گفتمان بر «جایگاه مستضعفین بالنده جامعه ایران» (به عنوان عضله اصلی حرکتهای تحولخواهانه ساختاری جامعه، به صورت تکوین یافته از پائین سیاسی و اجتماعی و اقتصادی) تاکید تئوریک و ایدئولوژیکی شده است؛ و «امامت و وراثت مستضعفین بالنده جامعه بر زمین و تاریخ پایه ایدئولوژیکی گفتمان تحولخواهانه ساختاری سیاسی و اقتصادی و اجتماعی» جنبش پیشگامان مستضعفین ایران میباشد.
ثالثاً در گفتمان تحولخواهانه ساختاری (انقلابی) سیاسی و اجتماعی و اقتصادی (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته) «انقلاب و تحول ساختاری اجتماعی مقدم بر تحول ساختاری سیاسی و اقتصادی میباشد» و در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «تحول عظیم ساختاری اجتماعی (در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران) تنها بر پایه تحول عظیم ساختاری فرهنگی آن هم بر پایه بازسازی تطبیقی اسلام تاریخی (در ادامه راه معلمان کبیرمان اقبال و شریعتی) امکانپذیر میباشد.»
رابعاً در گفتمان «مستضعفین بالندهمحور» جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته، مستضعفین جامعه در هر شرایطی به دو بخش، بزرگ:
1 - مستضعفین بالنده.
2 - مستضعفین میرنده، تقسیم میشوند که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال) گذشته «رسالت اجتماعی و تاریخی خودش را» (در چارچوب استراتژی آگاهیبخش) بر پایه «مستضعفین بالنده جامعه ایران» تعریف کرده است، نه در عرصه «مستضعفین میرنده جامعه» زیرا در این گفتمان «حاکمیت و وراثت و امامت مستضعفین بر جامعه و تاریخ، تنها با عضله مستضعفین بالنده جامعه تحققپذیر میداند، نه با تکیه بر مستضعفین میرنده جامعه». علی ایحال، در همین رابطه است که در گفتمان مستضعفین بالندهمحور جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته حیات درونی و حیات برونی چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) «مستضعفین بالنده جامعه، تنها نیروی عامل و فاعل اجتماعی و سیاسی، در پراکسیس سیاسی – اجتماعی و جامعهسازانه و تحولخواهانه ساختاری سیاسی و اجتماعی و اقتصادی میباشند». مصداق مستضعفین بالنده در گفتمان ما همان «جنبشهای دینامیک خودجوش، خودسازمانده و خودرهبر درونزای جمعی تکوین یافته از پائین، چه در جبهه بزرگ آزادیخواهانه اقشار میانی یا طبقه متوسط شهری و چه در جبهه بزرگ برابریطلبانه اردوگاه عظیم نیروی کار جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران (اعم از کارگری و کارمندی) در عرصه مبارزه سه مؤلفهای صنفی و مدنی و سیاسی تعریف میگردد.»
ادامه دارد