مبانی گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته – قسمت ده

 

از مبانی دیگر گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته جایگاه تئوری سیاسی در منظومه معرفتی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران می‌باشد که عبارت است از:

1 - تئوری سیاسی در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «تئوری جامعه‌محور است» که در برابر تئوری سیاسی «دولت‌محور» قرار دارد.

2 - در تئوری سیاسی جامعه‌محور جنبش پیشگامان مستضعفین ایران حرکت از جامعه و تحول جامعه شروع می‌شود نه از دولت و کسب قدرت سیاسی.

3 - در تئوری سیاسی جامعه‌محور جنبش پیشگامان مستضعفین ایران علاوه بر اینکه «بر تقدم تحول اجتماعی نسبت به تحول سیاسی تکیه می‌شود، بر تحول فرهنگی در راستای تحول اجتماعی نیز تکیه می‌گردد.»

4 - در تئوری سیاسی جامعه‌محور جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «تحول انقلابی جامعه سنتز حرکت خودآگاه جامعه است.»

5 - در تئوری سیاسی دولت‌محور برعکس تئوری سیاسی جامعه‌محور، نه‌تنها «تمامی جریان‌های جامعه غایب هستند بلکه جامعه تنها در شرایطی مطرح می‌شود که به‌عنوان ابزاری توسط آن بتوانیم با آن قدرت سیاسی حاکم را سرنگون کنیم» بنابراین می‌توانیم مبانی تئوری سیاسی دولت‌محور را این‌چنین تئوریزه یا فرموله نماییم:

الف – بی‌توجهی به جامعه،

ب – نشناختن جامعه.

6 - اوج انحطاط تئوری سیاسی دولت‌محور خارج‌نشینان ایرانی امروز در آنجا به نمایش در می‌آید که «معتقدند با کمک دولت‌های خارجی رژیم مطلقه فقاهت حاکم را سرنگون کنیم تا خودمان را به‌عنوان آلترناتیو آن رژیم جایگزین رژیم مطلقه فقاهت حاکم بکنیم.»

7 - «پوپولیسم هم یک شکل دیگر انحرافی تئوری سیاسی دولت‌محور است»؛ زیرا در پوپولیسم:

یک - «جریان‌های قدرت‌گرای دولتی به‌دنبال رأی‌های مردم جهت به قدرت رسیدن سیاسی هستند.»

دو - در پوپولیسم «به‌خاطر طلب رأی برای کسب قدرت سیاسی به مردم تقدس می‌دهند.»

سه - پوپولیسم در راستای کسب قدرت سیاسی «توده‌های مردم را در برابر نخبگان قرار می‌دهند.»

چهار - «پوپولیسم با دُزهای متفاوت تقریباً در تمامی جریان‌های دولت‌محور جهت کسب قدرت سیاسی وجود دارد» به‌طوری که در دموکراسی‌های نهادینه شده کشورهای مترو پل سرمایه‌داری غربی هم پوپولیسم به‌عنوان یک ابزار وجود دارد. هیولای ترامپ در کشور آمریکا نمایش همین رویکرد پوپولیسم می‌باشد. همچنین هیولای قدرت خمینی در پوپولیسم بودنش بود، چراکه «خمینی توسط پوپولیسم بود که قدرت ارتباط با مردم را پیدا کرد نه توسط فقه و حوزه و روحانی بودنش.»

پنج - یادمان باشد که «در پوپولیسم خرد نقاد وجود ندارد». لهذا به‌خاطر اینکه «خرد نقاد وجود ندارد، مردم مقدس می‌شوند.»

شش - پوپولیسم یک نحوه «سیاست‌ورزی» است.

هفت - پوپولیسم «عوام‌گرایی و عوام‌فریبی» است.

هشت - «پوپولیسم با دموکراسی هم پوشانی دارد.»

نه - پوپولیسم یک نوع «دوپینگ سیاسی است.»

8 - وجه مشترک تئوری سیاسی تمام طرفداران پارادایم سرنگون‌طلب و یا مشارکت در قدرت سیاسی و یا اصلاح‌طلبان حکومتی اینکه همه آنها بر این باورند که «اشکال جامعه در حکومت حاکم می‌باشد و با سرنگونی و تغییر رژیم حاکم تمامی مشکلات جامعه حل می‌شود». مع الوصف بدین ترتیب است که «اصلاح‌طلبان حکومتی می‌گویند با اصلاح حکومت همه‌چیز درست می‌شود اما سرنگون‌طلبان می‌گویند با سرنگونی حکومت و جایگزین شدن ما همه‌چیز درست می‌شود.»

9 - «همه جریان‌هایی که به پارادایم سرنگونی و کسب قدرت سیاسی از بالا می‌اندیشند، حتی مارکسیسم و کارل مارکس که در تئوری به کسب قدرت سیاسی توسط طبقه کارگر و دیکتاتوری پرولتاریا می‌اندیشند دارای تئوری سیاسی دولت‌محور می‌باشند نه جامعه‌محور». از مبانی دیگر گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته جایگاه «خود پیشگام» در این گفتمان می‌باشد که عبارتند از اینکه:

الف – برخوردهای پیشگامان در طول 47 سال گذشته برخوردهای گفتمانی بوده است نه برخوردهای آلترناتیوی.

ب – یکی از وظایف پیشگامان در طول 47 سال گذشته پیوسته و علی الدوام این بوده است که «با گفتمان‌سازی زمانه خودمان را بهصورت کنکرت و مشخص به اندیشه و تئوری درآوریم

ج – «ایدئولوژی برای پیشگامان پیوسته و علی الدوام مجموعه‌ای از عقاید است که معطوف به کنش اجتماعی باشد نه معطوف به قدرت حکومتی

د – پیشگامان باید بدانند که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران بهدنبال یافتن «اصول مقدس» برای نجات بشریت نیستند، بلکه برعکس بهدنبال «آگاهی‌یابی، ساماندهی، سازمان‌گری، هماهنگی حرکت‌های مطالبه‌گری و اعتراضی و سیاسی، هدایت امواج اعتراضات در داخل کشور و جهت‌دهی به شعارها، تدوین نقشه راه، شکل‌یابی راهبری (نه رهبری) سیاسی و گفتمان‌سازی و ایجاد شرایط ذهنی بر پایه شرایط عینی جامعه هستیم

ه – پیشگامان باید عنایت داشتهباشند که «ما نباید حکومت را ایدئولوژیک بکنیم». «مبارزه ایدئولوژیک، غیر از ایدئولوژیک کردن حکومت است

و - پیشگامان باید بدانند که «همیشه تحت آگاهی و خودآگاهی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و طبقاتی است که گروه‌های اجتماعی ایران می‌توانند در عرصه پراکسیس‌های جنبشی و خیزشی مطالبه‌محور (صنفی، مدنی و سیاسی) و اعتراضی انرژی عظیم خودشان را آزاد کنند.»

ز - برای پیشگامان «استبداد دینی از استبداد سیاسی و استبداد مدنی خطرناک‌تر است» زیرا «در استبداد سیاسی و استبداد مدنی بهزور مردم را مطیع خود می‌کنند، اما در استبداد دینی مردم با اعتقاد تسلیم رژیم مطلقه فقاهت حاکم می‌شوند» و از اینجاست که باید داوری کنیم که «قطعاً استبداد دینی به استبداد مدنی و استبداد سیاسی می‌انجامد». لذا از اینجا بود که خمینی و حواریون‌اش (در سال‌های 57 - 58 به‌بعد) پروسه تکوین رژیم مطلقه فقاهت حاکم در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران را از استبداد د دینی شروع کردند و در ادامه و به موازات آن بود که توانستند استبداد سیاسی و استبداد مدنی خود را نهادینه و تثبیت نمایند. علی‌هذا، برای پیشگامان «رژیم مطلقه فقاهت حاکم، خطرناک‌تر از رژیم کودتایی و مستبد پهلوی می‌باشد.»

یادمان باشد در استبداد دینی، استبداد سه آزادی مختلف مردم ایران را به چالش می‌کشد:

اول – آزادی‌های سیاسی،

دوم - آزادی‌های اجتماعی،

سوم - آزادی‌های دینی، اما در استبداد سیاسی رژیم کودتایی پهلوی تنها آزادی‌های سیاسی مردم ایران به چالش کشیده می‌شد.

ادامه دارد