مبانی گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، در 47 سال گذشته در دو فرایند «حیات درونی و برونی آن»

(چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) – قسمت شش

 

ثالثاً آنچنانکه فوقا هم به اشاره مطرح کردیم، جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 47 سال گذشته (از آغاز الی الان) جهت تعیین مصداق مشخص و کنکرت گروه‌های مشمول «ترم مستضعفین» در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران، بر تقسیم بزرگ بین «مستضعفین بالنده» و «مستضعفین میرنده» در جامعه بزرگ ایران با شاخص «حامیان رژیم» و «مخالفین رژیم» و شاخص «کنش‌گران خیزشی» و «کنش‌گران جنبشی» و شاخص «خودآگاهی» و «فقدان خودآگاهی» تکیه داشته است و در این چارچوب، پیوسته و علی الدوام به بازتعریف گروه‌های مستضعفین در جامعه ایران پرداخته‌ایم و در 47 سال گذشته «تنها از مستضعفین بالنده به عنوان کنش‌گران جنبش‌های دینامیک خودجوش خودسازمانده و خودرهبر درون‌زای تکوین یافته از پائین و مستقل از حاکمیت و جناح‌های درون قدرت و جریان‌های جامعه سیاسی داخل و خارج از کشور (از راست راست تا چپ چپ) چه در جبهه آزادی‌خواهانه اقشار میانی جامعه بزرگ ایران و چه در جبهه برابری‌طلبانه اردوگاه عظیم نیروی کار (اعم از کارگری و کارمندی) حمایت کرده‌ایم» و فقط و فقط آنها را مصداق اجتماعی و سیاسی و طبقاتی مستضعفین بالنده جامعه ایران دانسته‌ایم؛ و همچنین در این رابطه بوده است که (در 47 سال گذشته) در کادر گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران کنش‌گران پیشگام موظف بوده‌اند، نباید «رویکرد پوپولیستی یا توده‌پروری» و «رویکرد اکونومیستی یا کارگرپرستی داشته باشند»؛ زیرا «توده‌پروری و کارگرپرستی با راهبری (نه رهبری) جنبش‌های دینامیک مطالباتی صنفی و مدنی و سیاسی که موضوع کار پیشگامان (جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) می‌باشد، تفاوتی از فرش تا عرش دارد.»

در این رابطه بوده است که در 47 سال گذشته، در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «منشاء طبقاتی اردوگاه عظیم نیروی کار (جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران) داشتن برای پیشگامان امری اجباری و ضروری نبوده است» شرط لازم برای پیشگامان «خودآگاهی آنها به دانش رهائی‌بخش» (اردوگاه عظیم نیروی کار و جامعه بزرگ ایران) بوده است و همچنین «انجام پراکسیس سیاسی – اجتماعی، ضد استثماری و ضد استبدادی و ضد استحماری» و «پیوند افقی با جنبش‌های رهائی‌بخش گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ ایران می‌باشد»؛ زیرا در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «پیشگامان و کنش‌گران هرگز به صورت انسان‌های یکدست و ایدئولوژیک تعریف نمی‌شوند». عنایت داشته باشیم که در تحلیل نهائی، در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای «یک جنبش دموکراتیک است» که «به تمامی حرکت‌های مستقل اجتماعی (جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران) اهمیت می‌دهد» و فی نفسه «هیچ جنبشی را مطلق نمی‌کند» و معتقد است که «خود گروه‌های اجتماعی باید در عرصه پراکسیس سیاسی و اجتماعی و صنفی، جایگاه برتر خود را تعریف بکنند» نه «توسط قطار تاریخ» آنچنانکه مارکسیست‌ها در 150 سال گذشته، ساز خود را توسط آن کوک کرده‌اند.

سی و یکم اینکه – در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) تنها جامعه مدنی جنبشی دینامیک سراسری نهادینه شده (خودجوش خودسازمانده و خودرهبر درون‌زای تکوین یافته از پائین) می‌تواند (برای جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران) «دموکراسی» به ارمغان بیاورد. لذا در این رابطه بوده است که در 47 سال گذشته پیوسته و علی الدوام بر این باور بوده‌ایم که اگر در جامعه بزرگ ایران «جامعه مدنی جنبشی فراگیر نهادینه نشود» اگر صدها حکومت هم بروند و بیایند، نمی‌توانند برای جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران «دموکراسی» بیاورند، بنابراین، بدین ترتیب است که در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران این «شوراهای دینامیک و دموکراتیک سراسری و فراگیر» (خودجوش خودسازمانده و خودرهبر درون‌زای تکوین یافته از پائین) هستند که می‌توانند «زیرساخت دموکراسی مشارکتی و یا دموکراسی مستقیم در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران بشوند» و در خلاء آن‌ها «هرگز امکان معماری دموکراسی مستقیم و مشارکتی» در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران وجود ندارد.

بیافزائیم که در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (با تاسی از اندیشه‌های معلم کبیرمان شریعتی) دموکراسی «بدون برابری» امکان‌پذیر نیست و برابری «بدون اجتماعی کردن منابع قدرت سه مؤلفه‌ای» (سیاسی و اقتصادی و اطلاعاتی) امکان‌پذیر نمی‌باشد؛ و «تحقق سوسیالیسم و دموکراسی سه مؤلفه‌ای» در جامعه، در گرو «اجتماعی کردن» سه مؤلفه قدرت است. معنای دیگر این حرف آن است که «تحقق دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای در گرو پخش علی السویه قدرت در تمامی سطوح جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران می‌باشد»؛ زیرا دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای هرگز از «بالا» ساخته نمی‌شود، بلکه تنها از «پائین» و در بستر جامعه مدنی جنبشی دموکراتیک و دینامیک شکل می‌گیرد و نهادینه می‌شود.

سی و دوم اینکه - در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «سوسیالیسم و دموکراسی تنها دو سیستم توزیع قدرت و ثروت و اطلاعات نیستند» بلکه (آنچنانکه معلم کبیرمان شریعتی می‌گوید) «سوسیالیسم و دموکراسی برای ما یک نوع فلسفه زندگی است» که «اختلاف این فلسفه زندگی با فلسفه زندگی در کادر مناسبات سرمایه‌داری، در شکل نیست» بلکه در «جوهر و محتوا است»؛ زیرا سخن از «دو نوع انسان» است که «از ریشه و جهت با هم در تضادند» بنابراین، بدین ترتیب است که باید بگوئیم که در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «حقوق بشر» جزء لایتجزای دموکراسی و سوسیالیسم یا دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (مورد اعتقاد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) می‌باشد.

سی و سوم اینکه – در چارچوب گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) پیشگامان باید پیوسته و علی الدوام «از مسیر مبارزه افقی جنبشی» (نه «مبارزه عمودی سازمانی و حزبی») توسط «شرکت در راهبری» (نه «شرکت در رهبری») «مبارزات افقی مطالباتی» (صنفی و مدنی و سیاسی) «جنبش‌های دینامیک» (خودجوش، خودسازمانده و خودرهبر درون‌زای تکوین یافته از پائین و مستقل از حاکمیت و جریان‌های جامعه سیاسی داخل و خارج از کشور (از راست راست تا چپ چپ) بتوانند رسالت تاریخی و اجتماعی و سیاسی خود را به انجام برسانند؛ نه از طریق «کسب قدرت سیاسی یا مشارکت در قدرت سیاسی توسط سازمان‌سازی و حزب‌سازی از بالا و تکیه بر رویکرد فشار از پائین برای بالا بردن قدرت چانه‌زنی خود در عرصه تقسیم باز تقسیم بالائی‌های قدرت») بدون تردید، «تنها از این طریق است» که پیشگامان می‌توانند به صورت استراتژیک «توسط توانمندسازی شهروندان» (جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران) و «نهادسازی دموکراتیک و دینامیک از پائین» در بستر «خود جنبش‌های افقی» جامعه، برای «افزایش اقتدار جامعه مدنی جنبشی» دینامیک و دموکراتیک فراگیر و سراسری گام بردارند.

بدین ترتیب است که می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که در چارچوب گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران و در بستر استراتژی آگاهی‌بخش آن (در 47 سال گذشته) مهم‌ترین وظیفه میدانی پیشگامان «شرکت در مبارزات افقی مطالباتی سه مؤلفه‌ای صنفی و مدنی و سیاسی جنبش‌های دینامیک خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر درون‌زای تکوین یافته از پائین می‌باشد»؛ و هاکذا، در این رابطه بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (برعکس اپوزیسیون سرنگون‌طلب خارج‌نشین که تلاش می‌کنند با «حمایت از گسترش حرکت‌های اعتراضی خیزشی، اتمیزه و بی‌سر»، آن‌ها را «جایگزین جنبش‌های دینامیک» خودسازمانده و خودرهبر درون‌زای تکوین یافته از پائین بکنند) در 47 سال گذشته، هرگز وقوع خیزش‌های اتمیزه و بی‌سر، «نشانه ارتقاء آگاهی و سازمان‌یابی» حرکت‌های اجتماعی و سیاسی مردم ایران ندانسته‌ایم؛ زیرا در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) «تحول ساختاری همه جانبه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، تنها بر پایه جنبش افقی و پراکسیس سیاسی پائینی‌های قدرت شکل می‌گیرد، نه بر پایه کار ذهنی مجرد و انتزاعی بیرون از جنبش‌های دینامیک اجتماعی.»

بیافزائیم که در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) پیوسته و علی الدوام این باور وجود داشته است که «آگاهی‌های سیاسی و طبقاتی و اجتماعی از درون خود جنبش‌های دینامیک (خودجوش خودسازمانده و مستقل و خودرهبر درون‌زای تکوین یافته از پائین) بوجود می‌آیند نه از بیرون از آنها به صورت مجرد و انتزاعی». معنای دیگر این حرف آن است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) اعتقادی به ورود آگاهی «به خودآگاهی کنش‌گران» جنبش‌های دینامیک اجتماعی «از طریق نخبه‌های بیرون از این جنبش‌ها ندارد»؛ به بیان دیگر، جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته) پیوسته و علی الدوام معتقد به اصل «خود رهائی» مستضعفین بالنده جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران بوده است و «رهائی اردوگاه عظیم نیروی کار جامعه ایران (اعم از کارگری و کارمندی) هم تنها به دست خودشان امکان‌پذیر می‌داند.»

پایان