مبانی گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته – قسمتیازدهم
ح – برای پیشگامان «خدا و وجود خارج را نباید توسط علم و فلسفه اثبات کرد» بهعبارت دیگر برای پیشگامان «خدا و وجود جهان خارج باید بدیع فرض شود نه اینکه با علم و فلسفه بخواهیم به اثبات جهان خارج و خداوند بپردازیم». عنایت داشته باشیم که «نه با فلسفه و نه با علم هرگز و هرگز بشر نمیتواند به اثبات جهان خارج خود و خداوند دست پیدا کند» بنابراین پیشگامان «هرگز نباید با سلاح علم و فلسفه به اثبات جهان و خداوند بپردازند» بلکه آنها باید فقط و فقط توسط «تجربه دینی» (نه تجربه حسی و نه تجربه صوفیانه) به فهم جهان خارج و خداوند دست پیدا کنند. از نظر پیشگامان در عرصه تجربه دینی (نه تجربه حسی و نه تجربه صوفیانه) پیچیدهترین مکانیزمها «مکانیزم وحی» است، چرا که پیشگامان تنها میتوانند «از طریق تجربه دینی وحی جهان خارج و خداوند را تبیین نمایند، نه از طریق تجربه حسی و نه از طریق صوفیانه.»
پیشگامان تنها با خداوند «بهعنوان یک واقعیت در جهان» است که میتوانند «با خدای فلاسفه و خدای فقیهان و خدای صوفیان مرزبندی کنند» و تنها با خداوند بهصورت یک واقعیت در جهان است که پیشگامان میتوانند از دایره تبیین «موجود» به دایره تبیین «وجود» خارج از دایره «وحدت وجود» (آن چنانکه معلم کبیرمان علامه محمد اقبال لاهوری فهم میکند) دست پیدا کنند؛ و با «وجود، موجود را تجربه نمایند، نه با موجود، وجود را»؛ و باز تنها «با این خداوند است که پیشگامان میتوانند، وقتی که ایمان به چنین خداوندی وارد آگاهی جامعه بکنند تحول عظیم خودآگاهی وجودی ایجاد نمایند.»
ی - علت اینکه پیشگامان دوست دارند که «مردم حرفهایشان را بفهمند به این دلیل است که پیشگامان بر این باورند که حرفهایشان برای جامعه اهمیت دارند نه برای غیر از آن.»
ک – پیشگامان باید بتوانند در این شرایط «از خون حسین در عاشورا بستری جهت ایجاد انگیزه و امید به حرکت سیاسی – اجتماعی برای مردم ایران بکنند و این کاری بس بزرگ و سخت دشوار است» چراکه در این شرایط رژیم مطلقه فقاهت حاکم با تمام امکاناتش تلاش میکند تا از خود حسین و کربلا و اسلام زیارتی تریاقی برای کسب مشروعیت ناداشته این رژیم بسازد، آن چنانکه 44 سال است با خرج هزارانهزار میلیارد تومان از سرمایههای مردم نگونبخت ایران رژیم مطلقه فقاهت حاکم بهدنبال این هدف باطل خود میباشد.
ل - پیشگامان پیوسته بر این باورند که «جنبشهای مطالباتی باید مستقل از جناحهای درونی قدرت و حاکمیت و مستقل از جریانهای سیاسی (تابع کسب قدرت سیاسی از بالای سر مردم ایران و برای جریان خاص خود) باشند». از نظر جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «جنبشهای مطالباتی و جنبشهای اجتماعی و جنبشهای سیاسی تنها با طرح مطالبات سراسری میتوانند فراگیر بشوند.»
م – از نظر پیشگامان «رادیکالیسم زمانی است که ریشههای درد جامعه توسط پیشگامان به چالش کشیده شود» بهعبارت دیگر از نظر پیشگامان رادیکالیسم هیچ ربطی به شیوه مبارزه ندارد، بنابراین برخوردهای قهرآمیز و آنتاگونیستی که خارجنشینها بهعنوان شیوه رادیکالیسم مطرح میکنند امری اشتباهی میباشد.
ن - پیشگامان «جوهر انقلاب را از طریق سرنگونی قدرت سیاسی حاکم تعریف نمیکنند، بلکه برعکس از نظر پیشگامان جوهر انقلاب تنها بر پایه تحول عظیم ساختاری اجتماعی توسط تحول فرهنگی تعریف مینمایند.»
ع – وظیفه فوری جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در تندپیچ امروز حرکت جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در عرصه استراتژی و تاکتیک عبارتند از «آگاهیبخشی بر پایه آگاهییابی، گفتمانسازی، تئوریسازی، سازمانیابی و راهبری (نه رهبری) کنشگران حرکتهای مطالبهگری و اعتراضی و سیاسی اعم از جنبشی و خیزشی مردم ایران و بر کشیدن مستضعفان (بالنده جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران) و رهایی آنان از ستم ستمگران برای نفی استبداد، استثمار، استعمار، استحمار و در یک کلمه استضعاف و تحقق آزادی و دموکراسی و عدالت و استقلال و آگاهی و کرامت حقوق انسانی ایرانی میباشد.»
ص - پیشگامان بر این باورند که «با مبارزه طبقاتی کلاسیک (که مارکس و پیروانش مطرح میکنند) امروز نمیتوانیم هیچکدام از حرکتهای خیزشی و جنبشی مردم ایران (مثل جنبش سبز و خیزش دیماه 96 و خیزش آبانماه 98 و ابرحرکت ترکیبی خیزشی – جنبشی 1401) تحلیل بکنیم.»
ف - از نظر پیشگامان مستضعفین ایران، در جنبشهای مدنی همیشه «طبقه متوسط شهری» جایگاه محوری دارند، اما در خیزشهای معیشتی همیشه «حاشیه تولید» نقش محوری دارند.
س – از نظر پیشگامان مستضعفین ایران، در 47 سال گذشته «انقلاب فقط و فقط مردم میکنند، نه احزاب و نه طبقه و نه نخبگان.»
ق – از نظر پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته «هیچ جنبشی در ایران به موفقیت نرسیده و نمیرسد مگر اینکه بتواند مطالبات خودشان را در سطح جامعه ایران مطرح نمایند.»
ر - پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته بر این باور بودهاند که «پیشگامان باید چشمشان به آرمانها باشد، اما پاهایشان باید در واقعیت قرار داشتهباشد.»
ش – پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته، در برابر دو استراتژی «آگاهیبخش و کسب قدرت سیاسی» حرکت تحولخواهانه جامعه بزرگ ایران در 150 سال گذشته نشان دادهاند که «با استراتژی کسب قدرت سیاسی از بالا هرگز نمیتوان جامعه ایران را به جلو برد» بنابراین در این رابطه است که پیشگامان هرگز «طرفدار خیزشهای خودبهخود و بیسر و اتمیزه گرسنگان نبودهاند» بلکه برعکس «پیوسته و علی الدوام طرفدار تحول آگاهانه جامعه و گروههای مختلف اجتماعی اعم از جنبشی و خیزشی بودهاند.»
از نظر پیشگامان «خیزش بیسر و خودبهخود و اتمیزه گرسنگان هیچ مسئلهای را حل نمیکند تنها شرایط برای موجسواری خارجنشینهای طالب قدرت از بالای سر مردم ایران باز میکند» و باز در همین رابطه است که پیشگامان مستضعفین ایران در 44 سال گذشته، «نه طرفدار تحریمهای اقتصادی کشورهای مترو پل سرمایهداری بودهاند و نه طرفدار حمله نظامی کشورهای امپریالیستی به کشور ایران هستند.»
ت – پیشگامان مستضعفین ایران در چارچوب استراتژی آگاهیبخش بر این باورند که:
یکم - در تحلیل نهایی «آگاهی و خودآگاهی یا شرایط ذهنی، بر سیاست و اقتصاد اولویت دارد».
دوم - اصالت آگاهی در دیسکورس پیشگامان، «یک آگاهی مجرد و انتزاعی و ذهنی روشنفکرانه نیست» بلکه برعکس در دیسکورس پیشگامان مستضعفین ایران «آگاهی باید صورت کنکرت و مشخص داشتهباشد که از متن واقعیتهای مشخص زندگی گروههای مختلف اجتماعی تکوین پیدا میکنند.»
سوم - اصالت آگاهی در بستر استراتژی پیشگام «موتور کوچکی است» که میتواند «موتور بزرگ را» به حرکت درآورد.
چهارم - پیشگامان مستضعفین ایران باید عنایت داشتهباشند که «استراتژی آگاهیبخش برعکس استراتژی کسب قدرت سیاسی، راهی طولانی میباشد، البته همین طولانی بودن مسیر خود برای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران آفتزا میباشد.»
پنجم - پیشگامان مستضعفین ایران بر این باورند که در استراتژی آگاهیبخش، «باید باور مردم در عرصههای اعتقادی و سیاسی و اجتماعی تغییر داد»؛ و از این طرح است که باید بگوییم وظیفه پیشگامان مستضعفین ایران «بالا بردند خودآگاهی اعتقادی و سیاسی و اجتماعی در چارچوب رویکرد دوگانه سلبی و ایجابی میباشد.»
ادامه دارد